< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول اربعه/قاعده تجاوز و فراغ/شرط دخول در غیر

 

بحث در این است که در قاعده ی تجاوز و فراغ آیا دخول در غیر شرط است یا نه.[1] [2] [3] فنقول:

هل هناک دلیل علی شرطیة الدخول فی الغیر او لا:

روایات در این مورد بر سه قسم است:

الطائفة الاولی: مجرد مضیّ کافی است.[4]

صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُکیرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کلُّ مَا شَککتَ فِیهِ مِمَّا قَدْ مَضَى فَامْضِهِ کمَا هُوَ[5]

 

عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْکرِیمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا شَککتَ فِی شَی‌ءٍ مِنَ الْوُضُوءِ وَ قَدْ دَخَلْتَ فِی غَیرِهِ فَلَیسَ شَکک بِشَی‌ءٍ إِنَّمَا الشَّک إِذَا کنْتَ فِی شَی‌ءٍ لَمْ تَجُزْهُ[6]

 

الطائفة الثانیة: هم صدر روایت و هم ذیل آن دخول در غیر را شرط می داند:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ شَک فِی الْأَذَانِ وَ قَدْ دَخَلَ فِی الْإِقَامَةِ قَالَ یمْضِی قُلْتُ رَجُلٌ شَک فِی الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ قَدْ کبَّرَ قَالَ یمْضِی قُلْتُ رَجُلٌ شَک فِی التَّکبِیرِ وَ قَدْ قَرَأَ قَالَ یمْضِی قُلْتُ شَک فِی الْقِرَاءَةِ وَ قَدْ رَکعَ قَالَ یمْضِی قُلْتُ شَک فِی الرُّکوعِ وَ قَدْ سَجَدَ قَالَ یمْضِی عَلَى صَلَاتِهِ ثُمَّ قَالَ یا زُرَارَةُ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ شَی‌ءٍ ثُمَّ دَخَلْتَ فِی غَیرِهِ فَشَکک لَیسَ بِشَی‌ءٍ[7]

سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ (قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع) إِنْ شَک فِی الرُّکوعِ بَعْدَ مَا سَجَدَ فَلْیمْضِ وَ إِنْ شَک فِی السُّجُودِ بَعْدَ مَا قَامَ فَلْیمْضِ کلُّ شَی‌ءٍ شَک فِیهِ مِمَّا قَدْ جَاوَزَهُ وَ دَخَلَ فِی غَیرِهِ فَلْیمْضِ عَلَیهِ[8]

 

الطائفة الثالثة: [9] در ابتدای روایت شرطیت دخول در غیر وجود ندارد ولی در ذیل آن این شرط آمده است:

عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْکرِیمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا شَککتَ فِی شَی‌ءٍ مِنَ الْوُضُوءِ وَ قَدْ دَخَلْتَ فِی غَیرِهِ فَلَیسَ شَکک بِشَی‌ءٍ إِنَّمَا الشَّک إِذَا کنْتَ فِی شَی‌ءٍ لَمْ تَجُزْهُ[10]

 

علماء با دیدن این روایات به دو دسته تقسیم شده اند:

گروهی که می گویند دخول در غیر شرط است می گویند: روایت محمد بن مسلم که می گوید: «فلیمض» مطلق است و حمل بر غالب می شود یعنی غالبا «مضیّ» همراه با دخول در غیر است.

کسانی که قائل هستند دخول در غیر شرط نیست می گویند: قید «دخول» محمول بر غالب است. مانند ﴿رَبائِبُکمُ اللاَّتی‌ فی‌ حُجُورِکمْ مِنْ نِسائِکمُ اللاَّتی‌ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ[11]

قول ما این است که قائل به تفصیل شویم بین جایی که شک در وجود است و جایی که شک در صحت است. اگر در وجود چیزی شک کردیم حتما باید دخول در غیر حاصل شود تا به آن اعتنا نکنیم. مثلا اگر کسی شک دارد که حمد را خوانده است یا نه و هنوز وارد سوره نشده است باید به شک خود اعتنا کند زیرا هنوز از محل، نگذشته است و وارد غیر نشده است.

اما در مورد شک در صحت نیز می گوییم: باید در غیر داخل شد. مثلا کسی شک می کند آیا «و لا الضالین» را درست ادا کرده است یا نه مادامی که وارد سوره نشده است باید به شک خود اعتنا کند زیرا هنوز در محل است.

نتیجه اینکه در میان چهار قول فوق، ما قائل به قول اول هستیم.

به هر حال این نزاع فایده ی زیادی ندارد و فقط در یک جا باید بحث کرد و آن اینکه کسی سلام آخر نماز را داده است و شک دارد آن را صحیح ادا کرده است یا نه و هنوز وارد تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و یا اکل و شرب نشده است. در اینجا می گوییم که اگر سکوت فرد مختصر باشد، تجاوز صدق نمی کند. ولی اگر سکوت او طولانی باشد این سکوت در حکم دخول در غیر است.

 

الامر السابع:[12] حال که مبنای ما این شد که باید در غیر داخل شویم. اکنون باید دید مقصود از غیر چیست. در اینجا چهار قول وجود دارد:

قول اول: مراد از غیر این است که اگر فراموش کردی نباید برگردی. یعنی وارد رکن بعدی شده باشد. اگر کسی یقین دارد سجده نکرده است و ایستاده و در حال قرائت است باید برگردد مگر اینکه به رکن وارد شود که رکوع است. بنا بر این حالت شک را به حالت نسیان قیاس می کنند. بنا بر این اگر شک کند که رکوع را صحیح به جا آورده است یا نه و در حال قرائت است باید برگردد مگر اینکه وارد رکوع شده باشد. همچنین اگر در تشهد باشد و در اجزاء سابق شک کند باید بر گردد.

قول دوم: مادامی که به جزء واجب وارد نشده است باید برگردد. بنا بر این اجزاء مستحبه، غیر نیست. مثلا اگر در قنوت باشد و در سوره شک کند باید برگردد. همچنین اگر در حال هویّ به سجده باشد و شک کند رکوع کرده است یا نه باید برگردد. زیرا هویّ از اجزاء واجبه ی اصلیه نیست بلکه مقدمه ی واجب است.

قول سوم: علاوه بر قول دوم باید بین جزء قبلی و بعدی یک نوع ترتّب هم باشد به گونه ای که در لسان شرع، جزء بعدی نوعی مترتب بر قبلی باشد. بنا بر این اگر بعد از حمد، در حالی که عبارت مستحبه ی «الحمد لله رب العالمین» را می گوید شک کند که آیا «و لا الضالین» را صحیح ادا کرده است یا نه دخول در غیر صدق نمی کند. زیرا «الحمد لله» امر مستحبی است و مترتب بر «و لا الضالین» نیست.

قول چهارم: باید سبق اولی شرط دومی باشد و ترتّب دومی هم باید شرط برای اولی باشد. بنا بر این اگر کسی گفت: «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» و بعد از مدتی مشغول تعقیبات شود هنوز دخول در غیر صدق نکرده است زیرا تعقیبات هرچند مترتب بر سلام در نماز است ولی صحت سلام متوقف بر تعقیبات نیست. همچنین اگر کسی در حال نماز شک در وضو کند باید برگردد زیرا هرچند وضو مترتب بر نماز نیست ولی نماز مترتب بر دیگری است. بنا بر این با نماز، انسان وارد غیر نشده است.

 

اما در مورد قول اول می گوییم:[13] نمی توان حالت شک را بر نسیان قیاس کرد. زیرا در نسیان یقین به نیاوردن داریم ولی در شک چنین نیست.

اضافه بر آن روایات نیز رکن را شرط نمی دانند بلکه مثلا می گویند: عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ شَک فِی الْأَذَانِ وَ قَدْ دَخَلَ فِی الْإِقَامَةِ قَالَ یمْضِی.[14]

ان شاء الله در جلسه ی آینده سایر اقوال را بررسی می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo