< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/قواعد چهارگانه /قاعده تجاوز و فراغ

 

بحث در روایات قاعده ی تجاوز و فراغ است. در جلسه ی گذشته دو گروه [1] [2] را خواندیم.

الطائفة الثالثة: [3] اگر کسی در انجام عمل واجب در اثناء وقت شک کند باید اعاده کند و اگر بعد از خروج وقت باشد شک او اعتبار ندارد.

ممکن است گفته شود که این طائفه به طائفه ی اول بر می گردد ولی ما به سبب اینکه در این روایات تعبیر به حائل وجود دارد آنها را مستقلا ذکر می کنیم.

مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‌ فِی حَدِیثٍ قَالَ مَتَى اسْتَیقَنْتَ أَوْ شَککتَ فِی وَقْتِ فَرِیضَةٍ أَنَّک لَمْ تُصَلِّهَا أَوْ فِی وَقْتِ فَوْتِهَا (قبل از وقت مختص یعنی زمانی فرد شک کند که وقت نماز عصر داخل نشده است مانند مقدار زمان برای خواندن چهار رکعت نماز ظهر در اول وقت و هکذا مقدار زمان خواندن چهار رکعت نماز عصر در آخر وقت.) أَنَّک لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّیتَهَا وَ إِنْ شَککتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ وَ قَدْ دَخَلَ حَائِلٌ فَلَا إِعَادَةَ عَلَیک مِنْ شَک حَتَّى تَسْتَیقِنَ فَإِنِ اسْتَیقَنْتَ فَعَلَیک أَنْ تُصَلِّیهَا فِی أَی حَالَةٍ کنْتَ.[4]

 

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ ‌(متولد 552 و متوفای 598 او کسی بود که با آنکه نوه یا نتیجه ی شیخ طوسی است در مواردی با شیخ مخالفت کرده است این در حالی بود که فقهاء غالبا با شیخ مخالفت نمی کردند.)‌ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ (او بعضی از اصول اربعمائه که از قلم کلینی، صدوق و شیخ طوسی افتاده است را در آخر سرائر آورده است که به آن مستطرفات السرائر می گویند.) نَقْلًا مِنْ کتَابِ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ (ثقه) عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا جَاءَ یقِینٌ بَعْدَ حَائِلٍ قَضَاهُ (زیرا سخن از یقین است نه شک در نتیجه باید قضا کرد.) وَ مَضَى عَلَى الْیقِینِ وَ یقْضِی الْحَائِلَ وَ الشَّک جَمِیعاً (مثلا نماز عصر را خوانده و یقین پیدا می کند که ظهر را نخوانده است در اینجا باید هم ظهر را بخواند و هم عصر را. البته سخن از یقین است و از اینکه امام علیه السلام به شک تعبیر می کند به سبب ما سبق است و الا شکی در کار نیست.) فَإِنْ شَک فِی الظُّهْرِ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ أَنْ یصَلِّی الْعَصْرَ قَضَاهَا (زیرا وقت باقی است) وَ إِنْ دَخَلَهُ الشَّک بَعْدَ أَنْ یصَلِّی الْعَصْرَ فَقَدْ مَضَتْ (و ظهر را نباید اعاده کند. البته این بخش معمول به و مفتی به نیست و علماء قائل هستند که باید ظهر و عصر را اعاده کرد) إِلَّا أَنْ یسْتَیقِنَ لِأَنَّ الْعَصْرَ حَائِلٌ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ الظُّهْرِ فَلَا یدَعُ الْحَائِلَ لِمَا کانَ مِنَ الشَّک إِلَّا بِیقِینٍ (و یقین داشته باشد که نخوانده است).[5]

کتَابُ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ، عَنْ عُبَیدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا شَککتَ فِی شَی‌ءٍ مِنْ صَلَاتِک وَ قَدْ أَخَذْتَ فِی مُسْتَأْنَفٍ فَلَیسَ بِشَی‌ءٍ امْضِ.[6]

الطائفة الرابعة: ما ورد فی الطواف[7]

اگر انسان در حین طواف واجب در مقدار شوط ها شک کند باید از اول انجام دهد ولی اگر طواف، مستحب است بنا، بر آن مقدار که یقینا انجام داده است می گذارد. از طائف از روایات استفاده می شود که قاعده ی تجاوز و فراغ اختصاص به نماز ندارد.

شیخ حر عاملی در این باب سیزده روایت آورده است که ما به چند نمونه بسنده می کنیم:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ (او کتابی دارد که شیخ این روایت را از کتاب او گرفته است و امروزه این کتاب در اختیار ما نیست. بین شیخ و او فاصله ی زمانی وجود دارد از این رو شیخ سند خود به کتاب او را در مشیخه ذکر کرده است. در زمان قبل که کتاب ها خطی بود هر کسی می بایست آن کتاب را نزد استادش بخواند و استادش تأیید کند تا به مؤلف کتاب برسد) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیابَةَ (ثقة) عَنْ حَمَّادٍ (چه ابن عثمان باشد و چه ابن عیسی در هر حال ثقه است) عَنْ حَرِیزٍ (حریز بن عبد الله السجستانی ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَیتِ فَلَمْ یدْرِ أَ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً، طَوَافَ فَرِیضَةٍ (طواف واجب) قَالَ فَلْیعِدْ طَوَافَهُ قِیلَ إِنَّهُ قَدْ خَرَجَ وَ فَاتَهُ ذَلِک (مثلا به شهر خود برگرشته است) قَالَ لَیسَ عَلَیهِ شَی‌ءٌ.[8]

از این روایت استفاده می شود که تا فرد در مکه است باید به شک خود عمل کند ولی وقتی از مکه خارج شده است لازم به اعاده نیست.

 

عَنِ النَّخَعِی (ایوب بن نوح) عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی رَجُلٍ لَمْ یدْرِ أَ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً قَالَ یسْتَقْبِلُ (باید از اول شروع کند.)[9]

 

عَنْ سَیفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی طُفْتُ فَلَمْ أَدْرِ أَ سِتَّةً طُفْتُ أَمْ سَبْعَةً فَطُفْتُ طَوَافاً آخَرَ فَقَالَ هَلَّا اسْتَأْنَفْتَ قُلْتُ طُفْتُ وَ ذَهَبْتُ قَالَ لَیسَ عَلَیک شَی‌ءٌ[10]

المقام الرابع: [11] قاعده ی تجاوز و فراغ آیا قاعده ای فراگیر است یا مخصوص نماز و طواف می باشد؟

ما قائل هستیم که این قاعده عام است و در تمامی اعمال جاری است. مثلا کسی صیغه ی نکاح را خوانده و نمی داند صحیح خوانده است یا نه نباید اعتنا کند همچنین در صیغه ی طلاق که نمی داند هنگام طلاق دادن، شرایط طلاق جمع بوده است یا نه. نباید اعتنا کند زیرا:

اولا: این یک قاعده ی عقلائی است و اسلام آن را امضاء کرده است. واضح است که عدم اعتناء عقلاء مخصوص نماز و طواف نیست.

مثلا کسی خانه اش را برق کشی می کند و نمی داند در آن اشتباهی رخ داده یا نه یا نامه ای را می نویسد و نمی داند آدرس را درست نوشته است یا نه که به آن اعتنا نمی کند زیرا عقلاء می گویند که هنگام عمل حواس انسان بیشتر جمع است و علی القاعده باید آن را درست انجام داده باشد.

ثانیا: در روایات تعلیل هایی ذکر شده است مانند: «هُوَ حِینَ یتَوَضَّأُ أَذْکرُ مِنْهُ حِینَ یشُک»[12] و یا «هو حین ینصرف اذکر» بنا بر این اگر میزان انصراف است و اینکه انسان موقع عمل حواسش جمع تر است دیگر فرق ندارد در باب نماز و طواف باشد یا نه.

ثالثا: عمومات مانند: کلُّ مَا شَککتَ فِیهِ مِمَّا قَدْ مَضَى فَامْضِهِ کمَا هُوَ[13] یا إِنَّمَا الشَّک إِذَا کنْتَ فِی شَی‌ءٍ لَمْ تَجُزْهُ[14]

رابعا: از اینکه روایات، در ابواب مختلف مانند، وضو، غسل، صلاة و طواف آمده است نتیجه می گیریم که این قاعده عامه است و اختصاص به موردی دون مورد ندارد.

المقام الخامس: [15] هل هنا قاعدتان که یکی به نام تجاوز است و دیگری به نام فراغ یا اینکه این دو یکی هستند.

نظر ما در آینده این خواهد بود که این دو یک قاعده هستند ولی در اینجا ابتدا بحث می کنیم که آیا می توان این دو را دو قاعده در نظر گرفت یا نه.

در میان کسانی که این دو را دو قاعده می داند چهار قول وجود دارد:

قول اول این است که قاعده ی تجاوز از باب شک در وجود است مثلا آیا حمد و یا سوره را خواندم یا نه. اما قاعده ی فراغ از باب شک در صحت است مثلا می دانم حمد را خواندم ولی نمی دانم آن را صحیح قرائت کردم یا نه.

بعضی می گویند که قاعده ی تجاوز مربوط به جایی است که دخول در غیر باشد مثلا در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه ولی این در قاعده ی فراغ شرط نیست مثلا در حال نشسته سلام را می دهد ولی شک دارد که صلوات را در تشهد خوانده است یا نه.

بعضی می گویند: قاعده ی تجاوز مخصوص نماز است ولی قاعده ی فراغ مربوط به غیر نماز است.

بعضی می گویند: قاعده ی تجاوز مربوط به اثناء عمل است ولی فراغ مربوط به بعد از عمل.

 

طبق سه قول اخیر می توان آن دو را یک قاعده تصور کرد. مرحوم نائینی این دو را دو قاعده می داند.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را ادامه می دهیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo