< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب جوامدِ مقید به زمان

بحث استصحاب در زمان و زمانی را به پایان رساندیم. اکنون به سراغ بحث در جوامد که موجودی قارّ و ثابت هستند ولی مقید به زمان می باشند مانند جلوس در مسجد که مقید به ظهر است می رویم. مثلا مولی می گوید: «اجلس فی المسجد الی الظهر» بحث در است که اگر ظهر تمام شود آیا می توانیم وجوب جلوس را بعد از آن استصحاب کنیم یا نه.

صور مسأله: تقید جلوس تا ظهر بر چند قسم است:

گاه الی الظهر قید موضوع است: مانند: «الجلوس المقید الی الظهر یجب».

و گاه قید حکم است مانند: «الجلوس یجب الی الظهر»

گاه اصلا قید نیست بلکه ظرف است (و ما در آینده مراد از ظرف را توضیح می دهیم).

محقق خراسانی این بحث را با استصحاب در زمان خلط کرده است. در استصحاب زمان بحث از غایت است یعنی استصحاب نهار می کنیم تا بدانیم آیا شب که غایت است وارد شده است یا نه.

ولی در اینجا غایت که ظهر است حاصل شده است و می خواهیم بعد از غایت هم حکم را اجرا کنیم.

اقوال در مسأله:

القول الاول: محقق نراقی قائل است که در اینجا دو استصحاب داریم که با هم متعارض هستند یکی استصحاب وجودی است (وجوب تا ظهر بود و اصل بقاء الوجوب بعد از ظهر است) و دیگری استصحاب عدمی: (استصحاب عدمی یعنی آن موقع که شریعتی نبود، وجوبی روی جلوس جعل نشده است و بعد متوجه شدیم که وجوبی تا ظهر جعل شده است در نتیجه ما بقی داخل در همان عدم ازلی است.)

صاحب کفایه در اینجا بحثی دارد که بسیار مجمل و نا مفهوم است تحت «ازالة وهم» او در آنجا تعارض دو استصحاب را رد می کند و می فرماید: فرمایش شما در جایی صحیح است که شک در مقتضی باشد. یعنی اصلا ندانیم جعل تا ظهر است یا بیش از آن. در اینجا تعارض دو استصحاب رخ می دهد.

اما اگر بحث در شک در رافع باشد. مثلا شارع، وضو را برای طهارت وضع کرده است تا زمانی که از انسان حدثی رخ دهد. حال اگر شک کنیم که مذی هم ناقض هست یا نه در اینجا فقط یک استصحاب جاری است که همان استصحاب وجودی است. در اینجا استصحاب عدمی نداریم و نمی توانیم بگوییم: اصل عدم جعل است زیرا جعل در اینجا مسلم است و شک فقط در رافع می باشد.

القول الثانی: شیخ انصاری در رسائل می فرماید: یکی از دو استصحابی که محقق نراقی قائل است جاری می شود. اگر زمان، قید باشد استصحاب عدم ازلی جاری است و اگر زمان، ظرف است استصحاب وجودی جاری می شود. بنا بر این باید دید زمان در «اجلس فی المسجد الی الظهر» قید است که در نتیجه نشستن تا ظهر یک واجب و از ظهر به بعد واجب دیگر باشد در اینجا زمان مفرّد موضوع است و زمان را تقسیم بندی می کند. در اینجا فقط استصحاب عدم ازلی جاری است و استصحاب وجودی جاری نیست زیرا موضوع عوض شده است و اگر استصحاب کنیم در واقع حکم را از یک موضوع به موضوع دیگر سرایت داده ایم که همان قیاس است.

اما اگر زمان، ظرف باشد، در اینجا فقط استصحاب وجودی جاری است نه عدمی زیرا قبل از ظهر و بعد از ظهر موضوع واحدی به حساب می آیند. زیرا وقتی وجوب مطلق را جعل می کنیم کمر استصحاب عدم ازلی می شکند و عدم مطلق تبدیل به وجود مطلق می شود.

ثم ان المحقق الخوئی احیی ما افاده النراقی: ظرف بودن معنا اگر به این معنا است که زمان هیچ دخالتی ندارد می گوییم: چرا پس تا ظهر در کلام مولی آمده است. بنا بر این زمان مطلقا قید است.

یلاحظ علیه: معنای اینکه زمان ظرف است این نیست که هیچ دخالتی ندارد. ظرف بودن زمان به این معنا است که حدوثا دخالت دارد ولی بقاء دخالتی ندارد از این رو کلام شیخ انصاری دوباره زنده می شود. بنا بر این اگر زمان، حدوثا و بقاء هست در اینجا استصحاب عدم ازلی جاری می شود و اگر حدوثا هست و بقاء نیست در اینجا استصحاب وجودی جاری است.

دو قول باقی مانده است یکی قول محقق نائینی که قائل است فقط استصحاب وجودی جاری است نه عدمی.

دوم قول امام قدس سره است که تبعا از استادش مرحوم حائری قائل است که هر دو استصحاب جاری است ولی با هم متعارض نیستند.

ما هم ان شاء الله در جلسه ی آینده نظر خود را بیان می کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo