< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب کلی قسم دوم

بحث در قسم اول از استصحاب کلی به آخر رسید و اکنون به سراغ قسم دوم می رویم: اذا کان المستصحب مرددا بین قصیر العمر و طویل العمر.

مثلا در اتاق، یا غنم بوده یا بقر. اگر غنم بوده مسلما مرده ولی اگر بقر باشد هنوز زنده است. در اینجا نمی توان غنم را استصحاب کرد زیرا قطعی الارتفاع است و نمی توان بقر را استصحاب کرد زیرا مشکوک الحدوث است. ولی جامع را استصحاب می کنیم و آن اینکه در این اتاق، حیوانی بود و الآن هم هست.

اما مثال شرعی: از انسان بللی خارج می شود که مردد بین بول و منی است. حال فرد وضو گرفته ولی غسل نکرده است. در اینجا بول قطعی الارتفاع است و منی مشکوک الحدوث در نتیجه جامع حدث را استصحاب می کند.

به عنوان مقدمه چند مطلب را بیان می کنیم:

گاه بین قصیر العمر و طویل العمر از نظر اثر، ارتباط اقل و اکثر وجود دارد مثلا آب قلیلی هست و دست ما نیز نجس می باشد. اگر نجاست از خون باشد غَسل واحد کافی است ولی اگر بول باشد دو بار شستن لازم است. در اینجا دَم، قصیر العمر است و بول طویل العمر و بین آثار این دو اقل و اکثر است.

اما گاه بین آنها تباین است و اثر قصیر با اثر طویل فرق دارد. مثلا ظرفی هست که یکی از دو حیوان نجس یعنی کلب و یا خنزیر به آن زبان زده است. اگر کلب زبان زده باشد باید آن را خاک مال کرد و دو بار شست ولی اگر خنزیر باشد باید ظرف را هفت بار شست.

مطلب دیگر این است که استصحاب حدث نمی تواند همه ی آثار را به ما تحمیل کند. مثلا در مثال فوق که بللی از انسان خارج شده که مردد بین بول و منی است و فرد وضو هم گرفته است در اینجا فرد، حدث کلی را استصحاب می کند ولی این نمی گوید که باید غسل کرد زیرا در آیه و روایت نیامده است که هر وقت محدث بودی باید غسل کنی (مگر اینکه به اصل مثبت قائل باشیم) ولی بعضی از آثار را ثابت می کند و آن اینکه نمی توانم قرآن را مس کنم.

اذا علمت هذا فاعلم:

صاحب کفایه در مورد این استصحاب دو اشکال مطرح می کند و از آنها پاسخ می دهد:

اما الاشکال الاول: استصحاب به این معنا است که گذشته را باید به زمان حال بکشانی. اما دست شما در اینجا خالی است زیرا قصیر العمر که قطعا از بین رفته است و طویل العمر نیز مشکوک الحدوث می باشد.

پاسخ همان گونه که در کفایه آمده این است که ما نه قصیر العمر را استصحاب می کنیم نه طویل العمر را بلکه جامع آن ها را که حیوان است استصحاب می کنیم.

الاشکال الثانی: شک در بقاء حیوان مسبّب از حدوث الطویل است و اصل عدم ازلی می گوید: سابقا که هنوز اتاقی نبود در اتاق بقری نبوده است و الآن هم نیست. بنا بر این شک در مسبّب ناشی از شک در سبب است و اصل عدم که در ناحیه ی سبب جاری می شود از مسبّب رفع شک می کند. یعنی شک از مسبّب که بقاء حیوان در اتاق است ناشی از شک در سبب است که حدوث حیوان طویل العمر می باشد و اصل، عدم حدوث طویل است در نتیجه اصل، عدم حدوث حیوان می باشد.

در اینجا نمی توان حیوان را استصحاب کنیم زیرا استصحاب حیوان محکوم اصل سببی است و وقتی اصل در سببی جاری شود دیگر حیوان قابل استصحاب نیست.

محقق خراسانی از این اشکال سه جواب می دهد:

الجواب الاول: بقاء حیوان بستگی به این دارد که حادث، طویل باشد ولی عدم حیوان بستگی ندارد که حادث، طویل نباشد یعنی ممکن است حادث، طویل العمر نباشد ولی در عین حال، در اتاق، حیوانی وجود داشته باشد.

به بیان دیگر، نفی اخص که بقر است (که می گوییم: بقر در اتاق نیست)، موجب نفی اعم نمی شود (نمی توانیم بگوییم: حیوان هم در اتاق نیست.)

الجواب الثانی: اصل سببی و مسببی در جایی است که سبب و مسبّب دو تا باشد.

مثلا عبای من سابقا قطعا نجس بود. آبی هم داریم که سابقا پاک بود و وضعیت الآن آب را نمی دانم و در نتیجه پاک بودن را استصحاب کردم و عبای خود را شستم. در اینجا استصحاب طهارت آب و با استصحاب نجاست عبا بعد از شستن متعارض نیست و شیخ انصاری می فرماید: استصحاب طهارت آب که سبب است بر استصحاب نجاست عبا که مسبّب حاکم است.

ولی در ما نحن فیه سبب و مسبّب یکی است نه دو تا. نفی بقر با نفی حیوان یکی است زیرا حیوان همان بقر است نه چیز دیگر.

الجواب الثالث: اصل سببی خودش مستقل نیست بلکه برای یک کبری موضوع می سازد مثلا اصل سببی می گوید: سابقا این آب پاک بود و الآن هم که شک داریم طهارت را استصحاب می کنیم. این موجب می شود که وقتی عبای نجس را با آن شستیم یک کبری ایجاد می شود: «کل نجس غُسل بماء طاهر فهو طاهر» بنا بر این عبا هم پاک است.

ولی متأسفانه در ما نحن فیه چنین کبرایی نیست. مثلا اصل این است که در اینجا منی نیست در اینجا کبرایی نداریم که بگوید: «کل ما لم تکن خارجا من المنی فأنت لیس بمحدث». زیرا ممکن است انسان دخول کند که حتی اگر منی از او بیرون نیاید جنب می باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo