< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده ی لا ضرر از منظر آیات

در میان قواعد فقهیه دو قاعده است که فراگیر بوده از اول طهارت تا آخر دیات اجرا می شوند و عبارتند از قاعده ی لا ضرر و قاعده ی لا حرج. سایر قواعد فقهیه در یک یا چند باب جاری هستند. فقیه باید نسبت به این دو قاعده عنایت بیشتری داشته باشد.

در ابتدا باید به قرآن مراجعه کرد و بعد از آن سراغ روایات رفت.

چند آیه می تواند مورد نظر باشد: البته کلمه ی ضرر با تمام مشتقاتش در آیات بسیاری تکرار شده است ولی آیاتی که می تواند مبدأ استنباط باشد حدود هفت آیه است.

آیه ی اول: ﴿لا یسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ[1]

قاعد غیر از مجاهد است. مجاهد کسی است که در راه خدا با اموال و جانش مبارزه می کند ولی قاعد کسی است که می نشیند و مجاهدت نمی کند. ولی بعضی از این کسانی که قاعد هستند دارای عذر هستند مانند افراد نابینا.

ضرر در این آیه به معنای سود و ضرر نیست بلکه به معنای نقص می باشد ﴿غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ﴾ یعنی کسانی که دارای نقص و کاستی نیستند.

شأن نزول این آیه ابن ام مکتوم اذان گوی رسول خدا (ص) است که دارای نقص در بدنش بود.

نکته ای ادبی: کلمه ی «غیر» در زبان عربی الف و لام بر نمی دارد همان گونه که در آیه دیده می شود. در سوره ی حمد نیز می خوانیم: ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ‌ عَلَيْهِم‌[2]

 

آیه ی دوم: ﴿وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ (و نزدیک است که عده ی آنها تمام شود نه اینکه عده ی آنها تمام شده است) فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ (با او زندگی کنید یعنی رجوع کنید) أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ (یا او را رها کنید) وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ[3]

در این آیه بر خلاف آیه ی قبل از کلمه ی «ضرار» استفاده شده است. در شأن نزول این آیه آمده است که در زمان جاهلیت شوهرانی بد سیرت بودند که زن را طلاق می دادند و یک روز قبل از اتمام عده رجوع می کردند و دوباره طلاق می دادند و هکذا تا زن را بلا تکلیف نگه دارند. آیه از این نهی می کند و می گوید که مبادا برای فشار و ضیق وارد کردن به آنها رجوع کنید. «ضرار» در اینجا به معنای ضیق و فشار است و هر چند از باب مفاعله است قائم به طرف واحد است.

 

آیه ی سوم: ﴿وَ الْوالِداتُ یرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَینِ كامِلَینِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ (پدر است و زن المولود لها می باشد علت اینکه به جای «اب» از المولود له استفاده می کند این است که به پدر بفهماند که این زن برای پدر فرزند آورده است در نتیجه او باید از زن حمایت و سرپرستی کند) رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها (هر شوهری باید در حد توان زن را اداره کند) لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ[4]

شاهد در ﴿لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ﴾ است. ﴿لا تُضَارَّ﴾ را به دو گونه می توان خواند: به صیغه ی مجهول (لا تضارَر) و به صیغه ی معلوم (لا تضارِر)

اگر صیغه مجهول باشد «باء» برای سببیت است و معنا چنین می شود: ولد نباید سبب ضرر شود و نباید موجب ضرر رسیدن به والدین شود. (در این صورت ولد سبب ضرر است و والدین متضرر هستند) یعنی شوهری هست که فرزند را از مادر می گیرد و برای شیر دادن به دیگری تحویل می دهد در این صورت زن توسط ولد ضرر می بیند.

اگر صیغه معلوم باشد یعنی مادر نباید به شوهر به وسیله ی بچه ضرر بزند یعنی بگوید که من به کودک تو شیر نمی دهم. در نتیجه پدر گرفتار می شود. در این صورت «باء» زائده است و متضرر ولد است و پدر و مادر ضرر زننده هستند.

ضرر در این آیه به معنای فشار و ضیق می باشد.

 

آیه ی چهارم: ﴿وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایعْتُمْ وَ لا یضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ[5]
یعنی هنگام خرید و فروش شاهد بگیرید. در اینجا نیز هم می توان به صیغه ی معلوم خواند و هم مجهول. اگر مجهول بخوانند می شود «لا یضارَر» یعنی نباید به کاتب و شاهد ضرر وارد کرد و این دو را متضرر ساخت مثلا گاه نصف شب است می گویند که شاهد باید شهادت دهد و یا شاهد را به مکانی بسیار دور احضار کنند تا شهادت دهد.

اگر هم معلوم بخوانیم می شود «لا یضارِر» یعنی کاتب و شهید نباید ضرر بزنند یعنی کاتب نباید از نزد خود چیزی را به متن اضافه کند بلکه آنچه را که فرد اقرار کرده است را باید بنویسد و شاهد هم نباید چیزی را که شاهد آن نبوده شهادت دهد.

در این آیه «یضارّ» طرفینی نیست. (مانند آیه ی قبل)

آیه ی پنجم: ﴿وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ‌ كَلالَةً (خواهر و برادی که از یک مادر هستند ولی پدرشان دو تا هست و گاه به خواهر و برادر ابوینی نیز کلاله می گویند. این آیه در مورد شق اول است. کلاله به چیزی می گویند که دور کلاه انسان است کأنه گویا خواهر و برادر، دورِ متوفّی هستند.) أَوِ امْرَأَةٌ (یعنی و ان کان امرأة تورث کلالة) وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیةٍ یوصى‌ بِها أَوْ دَینٍ غَیرَ مُضَار[6]
در این آیه که سخن از کلاله ی امی است آمده است که از ثلث ارث می برند ولی در آخرین آیه ی همین سوره سخن از کلاله ی ابوینی است که ثلثان ارث می برند و این به سبب اشتراک لفظی لفظ کلاله است. بنا بر این اشکالی که بعضی به قرآن می کنند و می گویند که قرآن در مورد کلاله متناقض صحبت کرده است ناشی از عدم آشنایی آنها با معنای کلاله است که به دو معنا می آید.

در آخر آیه ی مزبور می فرماید: ثلث را که به کلاله ی امی می دهند ابتدا باید دین و وصیت میّت را جدا کنند و هرچه باقی ماند یک سوم آن مال کلاله است البته وصیت و دینی که ﴿غَیرَ مُضَار﴾ باشد. زیرا گاه افراد برای اینکه دست ورثه را از مال خود کوتاه کنند وصیت هایی می کنند که اگر به آن عمل شود دیگر چیزی دست ورثه را نمی گیرد. مثلا وصیت می کنند که به فلان فرد فلان مبلغ کلان را بدهکارند.

﴿مُضَار﴾ در این آیه به معنای ضرر مالی است و یک طرف می باشد.

 

آیه ی ششم: ﴿وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْریقاً بَینَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ[7]
و آن را متبرک سازید. رسول خدا (ص) فرمود وقتی از تبوک برگشتم ان شاء الله نماز می خوانم. وقتی حضرت به آن منطقه برگشت آیه ی محل بحث نازل شد و گفت که این مسجد مسجد ضرار است و در مقابل مسجد قبا می باشد و تصمیم دارند که آن مسجد را پایگاهی برای خراب کاری و کفر نفاق قرار دهند.

ضرار در این آیه یک طرفه است و به معنای ضیق و فشار است.

 

آیه ی هفتم: ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَیثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیقُوا عَلَیهِنَّ‌[8]

زنان که طلاق داده می شدند عده اشان در منزل شوهرشان بود و شوهران برای اینکه آنها را بیرون کنند به آنها فشار می آوردند مثلا غذا به آنها کمتر می دادند و یا جای خواب مناسبی برای آنها در نظر نمی گرفتند که آیه از آن نهی می کند.

در اینجا ضرار هم قائم به طرف واحد است و هم به معنای ضیق و فشار است.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ روایات می رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo