< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/06/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث اقل و اکثر

در جلسه ی گذشته مسأله ی نقیصه را حل کردیم و گفتیم نقیصه ی سهویه مشکلی ایجاد نمی کند و حدیث رفع (رفع عن امتی النسیان) جاری می شود.

مشکلی که باقی می ماند این است که روح عبادت با امر است و باید برای نمازِ بدون سوره امر درست کرد. یعنی هرچند با اجرای حدیث رفع، سوره جزئیت ندارد ولی باید نسبت به باقیمانده امر درست کرد.

خلاصه اینکه حدیث رفع فعلیت و جزئیت سوره را حذف می کند ولی این دلیل نمی شود که باقی مانده امر داشته باشد.

صاحب کفایه می فرماید: ابتدا در امر اول، ما عدی المنسی که همان نه جزء باشد هم بر ذاکر واجب است و هم بر ناسی. امر دومی نیز داریم و آن اینکه ذاکر علاوه بر نه جزء باید جزء دهم را نیز بیاورد. نتیجه اینکه مشکل ما با ترسیم دو امر حل می شود.

نقول: این بیان خوب است و امکان وجود دو امر قابل قبول است ولی دلیلی بر وقوع آن نداریم.

مرحوم بروجردی[1] و به تبع ایشان امام قدس سره درصدد هستند که مشکل را با همان یک امر حل کنند و آن اینکه می گویند: واجب از ابتدا در مورد ذاکر و ناسی همان ده جزء است این وجوب به اراده ی استعمالیه است ولی سپس شارع با اراده ی جدیه ناسی را از تحت آن بیرون کرده است.

نظیر این مورد در صوم است. خداوند در وجوب صوم می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ‌ الصِّيامُ‌ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ[2] موضوع در این آیه افراد با ایمان هستند (چه حاضر باشند یا مسافر و سالم باشند یا مریض) و حکم، وجوب صیام است. سپس دو طائفه را از تحت این عام بیرون کرده می فرماید: ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ‌ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ[3]

حسن این بیان این است که مطابق واقع است و در شرع وجود دارد.

نتیجه این شد که در هر چهار صورتی که در جلسه ی گذشته بیان کردیم، نماز صحیح است و اصل در نقیصه ی سهویه صحت می باشد الا ما خرج بالدلیل مانند قاعده ی لا تعاد که پنج مورد را استثناء می کند:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ.[4]

التنبیه الثانی: فی الزیادة الجزء سهوا و عمدا[5]

(در نقیصه، ترک عمدی را بحث نکردیم زیرا واضح است که اگر کسی عمدا جزء را ترک کند عملش باطل است. اگر ترک عمدی هم جایز باشد باید گفت که در حقیقت جزء نبوده است.)

در این تنبیه باید در پنج مقصد بحث کنیم:

البحث الاول: تصویر زیاده در شرط و جزء

البحث الثانی: آیا در زیاده شرط است که هم سنخ مزید فیه باشد مانند دوبار رکوع و یا دوبار خواندن حمد یا اگر هم سنخ نباشد مانند تکتّف در نماز هم اشکال ندارد.

البحث الثالث: در جایی که زیاده مسانخ باشد آیا قصد زیادی شرط است یا نه. یعنی اگر کسی حمد را به نیّت نماز تکرار کند زیادی محقق شود و الا اگر نیّت نکند زیادی صدق نکند.

البحث الرابع: مسأله را بر اساس قواعد عامه (قواعد اجتهادیه) بحث می کنیم.

البحث الخامس: مسأله را بر اساس روایات بحث می کنیم.

اذا علمنا صور المسألة نقول:

اما البحث الاول: [6] گفته شده است که تصویر زیادی در جزء و شرط ممکن نیست زیرا شارع که مثلا سوره را جزء نماز قرار داده است لا بشرط چنین کرده است یا بشرط لا. اگر لا بشرط باشد ده بار هم اگر آن را تکرار کنیم زیاده صدق نمی کند «لأن لا بشرط یجتمع مع الف شرط».

اگر هم بشرط لا باشد و کسی سوره را تکرار کند این از باب نقیصه است نه زیاده زیرا قیدِ بشرط لا از بین رفته است زیرا سوره به شرط لا جزء بود و با تکرار سوره قید به شرط لا حذف شد و نقیصه پدید آمد و به بیان دیگر سوره وصف خود را از دست می دهد.

محقق خراسانی در پاسخ می فرماید: عدم الزیادة قید جزء نیست بلکه قید مرکب است یعنی: یشترط فی الصلاة عدم الزیادة فی اجزائها. بنا بر این اگر حمد را کسی دو بار بخواند زیادی صدق می کند.

نقول: به نظر ما این پاسخ سطحی است و درد را دوا نمی کند. محقق خراسانی قید را روی مرکب برده است در نتیجه جزء، قید ندارد از این رو هر قدر جزء را تکرار کنیم چون قیدی ندارد و از باب لا بشرط است اشکالی پیش نمی آید.

ما در پاسخ از اشکال می گوییم: باید در علم اصول عرفی بحث کرد و نباید دقت فلسفه را در آن داخل نمود. عرفا اگر کسی سوره را دو بار بخواند حتی اگر لا بشرط باشد آن را زیادی می دانند. حتی اگر بشرط لا باشد و کسی سوره را دو بار بخواند نمی گویند که زیاده به نقیصه بر گشته است.

البحث الثانی: [7] هل یشترط فی الزیادة کون المزید من سنخ المزید فیه او لا؟

در اینجا باید بین تکوین و تشریع فرق گذاشت. در تکوین شک نیست که مزید باید از سنخ مزید فیه باشد. مثلا اگر کسی در شربت سینه اندکی آرد مخلوط کند نمی گویند که در شربت، زیادی اتفاق افتاد بلکه می گویند که شربت سینه فاسد شده است. اما اگر شکرش را زیاد کنیم و به جای یک قاشق دو قاشق بریزیم زیادی اتفاق می افتد.

اما در تشریع، به نظر ما اگر فرد قصد جزئیت کند زیادی صدق می کند مثلا اگر کسی در نماز تکتّف کند (که اعراب به آن «اخذ الیسار بالیمین» می گویند) و قصد جزئیت نکند زیاده محقق نمی شود مثلا کسی در نماز دستش خسته می شود و بعد هر دو کتفش را با دست می گیرد در اینجا زیادی اتفاق نیفتاده است.

البحث الثالث: [8] هل یشترط قصد الجزئیه فی المسانخ او لا؟

مثلا کسی نماز می خواند و تصمیم می گیرد در اثناء حمد، آیت الکرسی را اضافه کند آیا زیاده صدق می کند یا نه؟

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را ادامه می دهیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo