< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیهات شبهه ی تحریمیه ی موضوعیه

بحث در این است که اگر انسان مضطر شود که در اطراف علم اجمالی تصرف کند آیا اضطرار سبب می شود که علم اجمالی از اثر بیفتد یا نه.

تا اینجا دو قول را بررسی کردیم:

قول اول از محقق خراسانی در کفایه بود که قائل بود اگر اضطرار بیاید علم اجمالی مطلقا از اثر می افتد.

قول دوم قول محقق خراسانی در حاشیه ی کفایه بود که آن را نیز بررسی کردیم.

و اما قول سوم نظریه ی شیخ انصاری است که این بحث را به خوبی پیش برده است و آن اینکه اگر اطراف علم اجمالی هر دو صلاحیت برای رفع اضطرار داشته باشد مثلا هر دو آب باشد در اینجا اضطرار ضرری به علم اجمالی نمی زند و علم اجمالی بعد از ارتکاب یک طرف، به قوت خود باقی است.

اما اگر علم اجمالی به گونه ای است که فقط یک طرف را می تواند مرتکب شود مانند جایی که فرد تشنه است و یک طرف آب است و طرف دیگر سرکه. در این صورت اضطرار، علم اجمالی را اثر می اندازد و اگر یک طرف را استفاده کرد بعد از اضطرار طرف دیگر را هم می تواند استفاده کند.

شیخ بر یک قاعده تکیه می کند و آن اینکه هر جا اگر علم اجمالی تبدیل به علم تفصیلی شود و علم تفصیلی منجز باشد علم اجمالی نیز در آن جا منجز است.

این در جایی است که هر دو طرف آب باشد و توانایی رفع اضطرار را داشته باشد. در اینجا اگر بینه بیاید و بگوید که این طرف نجس است و آن طرف پاک این علم تفصیلی منجز است به این گونه که نجس را رها می کنم و پاک را می نوشم. در این حال علم اجمالی نیز منجز است به این گونه که یک طرف را مخیرا می نوشم و طرف دیگر را رها می کنم.

اما اگر علم اجمالی زمانی که منقلب به علم تفصیلی شود علم تفصیلی منجز نباشد علم اجمالی نیز منجز نیست.

این در جایی است که یک طرف آب است و طرف دیگر سرکه است و یکی از آنها نجس است. در اینجا اگر علم تفصیلی حاصل شود این علم تفصیلی دو صورت دارد: در یک صورت کارساز است و آن جایی است که سرکه نجس باشد و در یک صورت کارساز نیست و آن جایی است که آب نجس باشد. در این صورت علم تفصیلی کارساز نیست زیرا من مضطر هستم و باید از آب استفاده کنم. بنا بر این چون علم تفصیلی در اینجا پنجاه درصد کارساز است (جایی که سرکه نجس باشد.) علم اجمالی آن نیز منجز نیست.

نقول: ما همان مطلب شیخ را با سه قاعده (که ظاهرا سه قاعده است و باطنا یک قاعده) قبول داریم.

قاعده ی اول: یشترط فی تنجیز العلم الاجمالی ان یکون محدثا للتکلیف علی کل تقدیر. مثلا حوضی در اینجا هست که آبش کر است و تشتی هم در کنار آن است که حاوی آب قلیل می باشد و یک قطره خون در یکی از آنها افتاده است. این علم اجمالی منجز نیست زیرا در هر تقدیر احداث تکلیف نکرده است. اگر خون در تشت افتاده باشد مؤثر است و آب را نجس کرده است ولی اگر در حوض افتاده باشد مؤثر نیست. این علم اجمالی منجز نیست. بنا بر این چون ما علم صد در صد به تکلیف نداریم لازم نیست مطابق آن عمل کنیم.

قاعده ی دوم: علم اجمالی در صورتی منجز است که اگر تبدیل به علم تفصیلی شود، علم تفصیلی منجز باشد که در این صورت علم اجمالی نیز منجز خواهد بود.

قاعده ی سوم: علم اجمالی در صورتی منجز است که اضطرار با حکم واقعی در تعارض نباشد. یعنی بشود هم مضطر شویم و هم حکم واقعی را حفظ کنیم ولی اگر اضطرار با حکم واقعی در تضاد باشد چنین علم اجمالی ای منجز نیست.

اذا علمت هذه القواعد الثلاثة نقول:

در جایی که هر دو طرف آب است و علم اجمالی داریم که یکی از آنها نجس است در اینجا اگر به یکی مضطر شوم بعد از اضطرار نباید طرف دوم را مرتکب شوم.

در اینجا قاعده ی اول جاری می شود که عبارت است از: یشترط فی تنجیز العلم الاجمالی ان یکون محدثا للتکلیف علی کل تقدیر زیرا اگر ظرف سمت راست نجس باشد محدث تکلیف است چون اضطرار خود را با ظرف سمت چپ رفع می کنم و اگر ظرف سمت چپ نجس باشد محدث تکلیف است چون اضطرار خود را ظرف سمت راست رفع می کنم.

اما قاعده ی دوم جار می شود زیرا اگر واقعا و با علم تفصیلی بدانم طرف چپ نجس است با آب طرف دیگر رفع نیاز می کنم و هکذا بالعکس. بنا بر این اگر علم اجمالی تبدیل به تفصیلی شود منجز است.

اما قاعده ی سوم نیز جاری است و آن اینکه اضطرار مانع از حکم واقعی نباشد و با آن در تضاد نباشد. در اینجا اگر آب سمت راست نجس باشد اضطرار با آب سمت چپ رفع می شود و هکذا بالعکس.

اما صورت دوم در جایی است که یک طرف آب است و طرف دیگر سرکه و فرد هم مضطر است. آب می تواند رفع اضطرار کند ولی سرکه نمی تواند.

اما قاعده ی اولی جاری نیست زیرا علم اجمالی علی کل تقدیر محدث تکلیف نیست زیرا اگر نجس، آب باشد محدث تکلیف نیست زیرا ناچارم همان آب را بنوشم. بله اگر سرکه نجس باشد محدث تکلیف است زیرا من طرف دیگر که آب است را می نوشم.

اما قاعده ی دوم جاری نیست زیرا اگر علم اجمالی به علم تفصیلی تبدیل شود علم تفصیلی مؤثر نیست زیرا اگر نجس، همان آب باشد من ناچارم همان آب را بنوشم. بله اگر بینه بگوید سرکه نجس است این علم تفصیلی مؤثر است بنا بر این علم تفصیلی صد در صد منجز نیست از این رو علم اجمالی آن هم مؤثر نیست.

اما قاعده ی سوم این بود که اضطرار با حکم واقعی در تضاد نباشد ولی در اینجا در تضاد است زیرا اگر سرکه نجس باشد اضطرار مزاحم با حکم واقعی نیست ولی اگر آب نجس باشد اضطرار با حکم واقعی در تضاد است زیرا حکم واقعی می گوید: آن را ننوش ولی اضطرار می گوید: بنوش.

بقیت هنا کلیمة: شیخ انصاری در یک جا صورت دوم را تخصیص زده است و آن اینکه اگر علم اجمالی ابتدا محقق باشد و اضطرار بعد از علم اجمالی باشد بعد از نوشیدن یک طرف نمی توانیم از دیگری استفاده کنیم زیرا وقتی اجمالی آمد، منجز می شود و بعد از اضطرار اثر آن باقی می ماند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo