< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

96/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استدلال در برائت شرعیه به روایات

بحث در روایت مسعدة بن صدقه[1] [2] است.

عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ كُلُّ شَی‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَینِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ وَ ذَلِكَ مِثْلُ الثَّوْبِ یكُونُ عَلَیكَ قَدِ اشْتَرَیتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوكِ عِنْدَكَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِیعَ قَهْراً أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَكَ وَ هِی أُخْتُكَ أَوْ رَضِیعَتُكَ وَ الْأَشْیاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى یسْتَبِینَ لَكَ غَیرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَینَةُ[3]

گفتیم استدلال به این روایت متوقف بر دو مرحله است. یکی بررسی سند و دلالت است و دیگر اینکه چگونه بر برائت دلالت دارد.

اکنون به بخش دوم رسیده ایم که آیا می توان به آن بر برائت در شبهه ی تحریمیه ی حکمیه مانند سیگار کشیدن و نگاه کردن به تلویزیون استناد کرد یا نه.

نقول: این روایت به کار ما نمی آید زیرا اولا کلمه ی «بعینه» است به نظر ما تأکید برای ضمیر در «انه» است یعنی «انه بعینه حرام». بنا بر این فقط در شبهات موضوعیه قابل تصور است مثلا دو اناء مشتبه داریم که نمی دانیم کدام یک نجس است و کدام پاک و یا ده کاسه است که یکی از آنها غصبی است. اخباری هم قائل به برائت در شبهات موضوعیه هستند.

در شبه ی حکمیه که نمی دانیم استعمال مواد مخدر حلال است یا حرام دیگر تردد بین این و آن نیست و ما فقط حکم را نمی دانیم و این روایت در آنجا جاری نیست.

اضافه بر آن: دو شاهد وجود دارد که حدیث مربوط به شبهه ی موضوعیه است:

اولا: همین حدیث در روایت ابو عبیده ی حذاء آمده است که هم راوی است و هم عالم. او عرض می کند که خریدن ابل صدقه حکمش چیست. در آن زمان مأمورانی را برای جمع آوری زکات (صدقه ی واجبه) می فرستادند. مأمورها گاه مازاد از حد نصاب بر می داشتند. ابو عبیده سؤال می کند که آیا می توان این ابل صدقه ها را خرید و حال آنکه می دانیم مأمورها بیشتر از مقدار واجب می گیرند و حضرت در پاسخ فرمود:

مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عُبَیدَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ مِنَّا یشْتَرِی مِنَ السُّلْطَانِ مِنْ إِبِلِ الصَّدَقَةِ وَ غَنَمِ الصَّدَقَةِ وَ هُوَ یعْلَمُ أَنَّهُمْ یأْخُذُونَ مِنْهُمْ أَكْثَرَ مِنَ الْحَقِّ الَّذِی یجِبُ عَلَیهِمْ قَالَ فَقَالَ مَا الْإِبِلُ إِلَّا مِثْلُ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِیرِ وَ غَیرِ ذَلِكَ (زیرا سلطان از گندم و جو نیز صدقه می گیرد و این سؤال در آنها هم باید راه داشته باشد و حال آنکه شما آنها را می خرید.) لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَینِهِ‌.[4]

شاهد دوم روایت عبد الله بن سلیمان است که از امام باقر علیه السلام مسأله ی پنیر را سؤال می کند. در آن زمان مردم در بازار هنگام ساختن پنیر از شیردان بزی که میته بود استفاده می کردند. راوی سؤال می کند که آیا از آن پنیر بخورد یا نه که حضرت اجازه می دهد:... كُلُّ مَا كَانَ فِیهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَینِهِ فَتَدَعَه‌[5]
در هر سه روایت کلمه ی «بعینه» آمده است بنا بر این روایت مسعدة مربوط به شبهات موضوعیه است.

دلیل دوم همان مثال هایی است که امام علیه السلام در روایت مسعدة می زند که همه مربوط به شبهات موضوعیه است. مانند لباسی که می خرم و احتمال می دهم دزدی باشد، غلامی می خرم ولی احتمال می دهم که آزاد بوده و خودش را فروخته و یا مجبورش کردند. همچنین زنی همسر شماست و ممکن است خواهر رضاعی شما باشد.

دلیل سوم ذیل روایت مسعده است که امام علیه السلام می فرماید: «أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَینَةُ» و می دانیم بینه مربوط به شبهات موضوعیه است. زیرا شبهات حکمیه با بینه ارتباطی ندارد.

دیگر اینکه مثال هایی که در روایت مسعده وجود دارد مشکلاتی دارد که شیخ انصاری در رسائل به آنها اشاره کرده است از جمله اینکه حلیت در آن موارد ربطی به اصل برائت ندارد مثلا حلیت لباسی که خریده ام به سبب ید و سوق مسلم است نه به سبب اصالة البرائة. همچنین زنی که احتمال می دهم رضیعه ی من باشد حلیت آن مربوط به استصحاب عدم رضاعت است و هکذا.

ان قلت: بینه به معنای دو شاهد نیست بلکه به معنای «ما یتبین به» می باشد مانند آیۀ: ﴿لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ[6] که مراد از بینه رسول خدا (ص) می باشد.

قلت: در قرآن چنین است و حق با شماست ولی در احادیث چنین نیست و بینه به معنای دو شاهد می باشد مانند حدیث: إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ.[7]

 

ان قلت: اگر این حدیث مربوط به شبهات موضوعیه است امام علیه السلام می بایست می فرمود: «حتی تعرف» ولی امام علیه السلام می فرماید: «حتی تعلم» زیرا علم که همان دانستن است در کلیات می باشد و عرفان که شناختن است در جزئیات می باشد. مثلا نمی گویند فلانی را در مجلس دانستی بلکه می گویند: شناختی

قلت: در قرآن و حدیث گاه علم گفته می شود و از آن عرفان اراده می شود.

در سیوطی از ابن مالک این شعر وجود دارد:

لِعِلم عرفان و ظنّ تُهَمَه*تعدیة لواحد ملتزمة

 

ان قلت: بنا بر این معنای حدیث مسعده این است که در علم اجمالی اجتناب لازم نیست زیرا در انائین مشتبهین ما بعینه نجس را نمی شناسیم. بنا بر این یکی را می توان استفاده کرد. بله هر دو را نمی توان استفاده کرد زیرا منجر به مخالفت قطعیه می شود.

قلت: روایت ناظر به شبهه ی غیر محصوره است و شاهد آن روایاتی است که می گوید: هر دو را باید بریزد و اگر آب برای وضو ندارد تیمّم کند.

آیة الله محمد کاظم یزدی حاشیه ای بر مکاسب دارد که از بهترین حاشیه هاست (حاشیه ی دوم حاشیه ی ایروانی است.) او در حاشیه، روایت را مربوط به دو مورد می داند که علم اجمالی در آنجا منجز نیست. یکی در مورد کسی است که مالی به او به ارث رسیده این مال با ربا مخلوط می باشد در روایت آمده است که اگر مالک آن را می شناسد باید به او رد کند و الا ما بقی حلال است.

دیگری مسأله ی جوائز السلطان است (مانند ابل صدقه و امثال آن که علم اجمالی در آنجا منجز نیست و باید به علم تفصیلی دست یافت.)

 

الخامس: حدیث الحل الثانی[8]

این حدیث سه صورت دارد:

الصورة الاولی: عبد الله بن سنان که فقیه و از شاگردان امام صادق علیه السلام و از اصحاب اجماع است بخشی از یک روایت را از امام علیه السلام نقل کرده است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ‌ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كُلُّ شَی‌ءٍ فِیهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ أَبَداً حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ مِنْهُ بِعَینِهِ فَتَدَعَهُ[9]
فرق آن با روایت مسعده این است که در روایت مسعده نیامده است: فیه حلال و حرام.

الصورة الثانیة: حدیث عبد الله بن سنان از عبد الله بن سلیمان از امام باقر است که در بالا نقل کردیم.

این حدیث با حدیث قبلی یکسان نیست زیرا قبلی از امام صادق علیه السلام است و این روایت از امام باقر علیه السلام و دیگر اینکه روایت قبلی بدون مثال است ولی در این روایت مثال که پنیر است آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ (أَبِی أَیوبَ) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ سُلَیمَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ طَعَامٍ یعْجِبُنِی ثُمَّ أَعْطَى الْغُلَامَ دِرْهَماً فَقَالَ یا غُلَامُ ابْتَعْ لَنَا جُبُنّاً ثُمَّ دَعَا بِالْغَدَاءِ فَتَغَدَّینَا مَعَهُ فَأُتِی بِالْجُبُنِّ فَأَكَلَ وَ أَكَلْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الْغَدَاءِ قُلْتُ مَا تَقُولُ فِی الْجُبُنِّ قَالَ أَ وَ لَمْ تَرَنِی آكُلُهُ قُلْتُ بَلَى وَ لَكِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ فَقَالَ سَأُخْبِرُكَ عَنِ الْجُبُنِّ وَ غَیرِهِ كُلُّ مَا كَانَ فِیهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَینِهِ فَتَدَعَه‌[10]

در حج نیز در زمان جاهلیت اگر کسی که اهل مکه و اطراف آن بود اگر احرام می بست از در خانه وارد نمی شد بلکه از عقب خانه وارد می شد. رسول خدا (ص) عملا از درب وارد می شود تا این سنت خرافه را حذف کند و این همان است که در قرآن آمده است: ﴿لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‌ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها[11]

الصورة الثالثة:

عَنِ الْیقْطِینِی عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّهُ لَطَعَامٌ یعْجِبُنِی فَسَأُخْبِرُكَ عَنِ الْجُبُنِّ وَ غَیرِهِ كُلُّ شَی‌ءٍ فِیهِ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ فَتَدَعَهُ بِعَینِهِ.[12]

تم الکلام فی المرحلة الاولی و ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ کیفیت دلالت آن بر مدعا می رویم.

 

بحث اخلاقی:

اهل سنت در آیه ی ﴿في‌ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ[13] قائل هستند که مراد از «بیوت» مساجد می باشد و حال آنکه در روایت خودشان آمده است که مراد از آنها بیوت انبیاء است.

رسول خدا (ص) در مسجد بود و این آیه را بر اصحاب خواندند. فردی بلند شد و سؤال کرد که این بیوت چه خانه هایی هستند که خداوند دستور داده آنها رفعت یابند. رسول خدا (ص) فرمود: بیوت الانبیاء.

ابوبکر هم بلند شد و اشاره به بیت فاطمه و علی علیهما السلام کرد و پرسید آیا این خانه هم از آن خانه هاست. رسول خدا (ص) فرمود: نعم من افاضلها.[14]

در این خانه ها افرادی هستند که: ﴿رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ[15]

نه تنها بیت علی و فاطمه بلکه تمامی بیوت اهل بیت مصداق این آیات هستند. ما هم باید در رفع این خانه ها بکوشید هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ مادی به این گونه که نگذاریم این بیوت خراب شوند. کسانی که از سلفی ها این خانه ها را منفجر می کنند از مفاد این آیه به دور هستند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo