< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

96/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیه ی نفر

دومین آیه ای که با آن بر حجیّت خبر واحد[1] [2] استدلال کرده اند آیه ی «نفر»[3] [4] می باشد:

﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ[5]

برای استدلال به این آیه باید دو مطلب را در نظر گرفت:

یکی اینکه سیاق آیات باید محفوظ باشد. ما قبل این آیه در مورد جهاد است. بنا بر این این آیه را نمی توان منقطع از سیاق تفسیر کنیم مگر اینکه دلیلی قطعی بر عدم حفظ سیاق موجود باشد.

دوم اینکه سه ضمیر در این آیه است که باید وحدت آنها از نظر مرجع ضمیر محفوظ باشد. این سه ضمیر عبارتند از: ﴿لِیتَفَقَّهُوا﴾، ﴿لِینْذِرُوا﴾ و ﴿رَجَعُوا﴾.

این آیه را به چهار گونه تفسیر کرده اند و این تفاسیر در المیزان، مجمع البیان و تفسیر رازی و امثال آن وجود دارد

التفسیر الاول[6] : این آیه هم خطاب به مؤمنین مدینه است و هم خطاب به قبائل اطراف مدینه که در میان آنها هم مؤمن وجود داشت و هم کافر. به این گونه که خداوند می فرماید: همه ی شما نمی توانید به جهاد بروید زیرا کار در مدینه تعطیل می شود. بخشی از شما باید به جهاد بروند تا مشاهده کنند که چگونه در امر جهاد، رحمت خداوند شامل حال مؤمنین می شود و در نتیجه در دین بصیرت پیدا کنند و بر گردند کافران را انذار کنند.

این تفسیر دو نقطه ی قوت دارد یکی اینکه سیاق را حفظ کرده است زیرا این آیه مانند آیات قبل همه در مورد جهاد است. دوم اینکه وحدت ضمائر را حفظ کرده است زیرا ضمیر در سه فعل مزبور، به نافرین (کسانی که نفر کرده اند) بر می گردد.

در عین حال، سه نقطه ی ضعف دارد:

اولا: تفقه در دین غیر از بصیرت در دین است. اگر انسان به جهاد رود و با چشم خود مشاهده کند که ﴿كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً[7] اطمینان و وثوق و ایمان بیشتری نسبت به اسلام پیدا می کند ولی این کار را تفقه در دین نمی گویند. تفقه در دین فهم و شناخت بیشتر معارف و احکام دین را می گویند.

ثانیا: این گونه نبوده که مسلمانان در همه ی جهادها پیروز شوند. در جنگ احد هفتاد نفر از مسلمانان کشته شدند. در جنگ حنین نیز مشکلات بسیاری رخ داد.

ثالثا: این آیه در سوره ی مبارکه ی توبه قرار دارد و سوره ی توبه در سال نهم هجرت نازل شده و در آن زمان در اطراف مدینه و حتی در شبه جزیرة العرب کافری وجود نداشت.

التفسیر الثانی[8] : خطاب تنها به مؤمنین مدینه است.

آیه در مقام این است که مؤمنین مدینه باید وظائف را تقسیم کنند. گروهی باید به جهاد بروند و گروهی هم خدمت پیغمبر اکرم (ص) بمانند و در دین تفقه نمایند. و وقتی مردم از جهاد بر گشتند آنها که نزد رسول خدا (ص) بودند مطالب آموخته شده را به آنها که نبودند یاد دهند و آنها را تحذیر نمایند.

سه نقطه ی ضعف در تفسیر قبلی در این تفسیر وجود ندارد. در عین حال این اشکال به این تفسیر وجود دارد که مرجع ضمیرها در آن سه فعل وحدت ندارد. ضمیر در ﴿لِیتَفَقَّهُوا﴾، ﴿لِینْذِرُوا﴾ به مقیمین بر می گردد ولی ﴿رَجَعُوا﴾ به نافرین راجع است.

التفسیر الثالث[9] : این تفسیر مطابق روایات اهل بیت است و آن اینکه این آیه ارتباطی به جهاد ندارد بلکه به مردم اطراف مدینه می گوید که همه ی شما نمی توانید برای تفقه در دین از شهر خارج شوید و به مدینه و در نزد رسول خدا (ص) بروید. بنا بر این باید جمعی از شما نفر کنند و به مدینه روند و تفقه کنند و بعد به سرزمین خود بر گردند و اقوام و بستگان خود را تحذیر و انذار کنند.

در این صورت وحدت ضمائر محفوظ است و همه به «نافرین» بر می گردد.

تنها اشکالی که در این تفسیر وجود دارد این است که سیاق از بین رفته است. آیات قبل همه در مورد جهاد است ولی در این آیه سخنی از جهاد به میان نیامده است.

غالبا کسانی که به آیه ی نفر بر حجیّت خبر واحد استدلال می کنند به همین معنای سوم تمسک کرده اند. روایات اهل بیت هم همین معنا را تأیید[10] می کند:

وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ وَ الْعِلَلِ بِأَسَانِيدَ تَأْتِي عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْحَجِّ لِعِلَّةِ الْوِفَادَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَلَبِ الزِّيَادَةِ وَ الْخُرُوجِ مِنْ كُلِّ مَا اقْتَرَفَ الْعَبْدُ إِلَى أَنْ قَالَ مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُل‌ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ الآیة[11]

زیرا غالبا ائمه ی اهل بیت در حج حاضر هستند از این رو افرادی که به حج می روند نزد ایشان رفته در دین تفقه می کنند و وقتی برگشتند قوم خود را انذار می کنند.

 

وَ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقِ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً يَرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اخْتِلَافُ أُمَّتِي رَحْمَةٌ فَقَالَ صَدَقُوا فَقُلْتُ إِنْ كَانَ اخْتِلَافُهُمْ رَحْمَةً فَاجْتِمَاعُهُمْ عَذَابٌ قَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ وَ ذَهَبُوا إِنَّمَا أَرَادَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ - فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَنْفِرُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص - فَيَتَعَلَّمُوا ثُمَّ يَرْجِعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ فَيُعَلِّمُوهُمْ إِنَّمَا أَرَادَ اخْتِلَافَهُمْ مِنَ الْبُلْدَانِ لَا اخْتِلَافاً فِي دِينِ اللَّهِ إِنَّمَا الدِّينُ وَاحِدٌ إِنَّمَا الدِّينُ وَاحِدٌ.[12]

امام علیه السلام در این روایت می فرماید که اختلاف امت من رحمت است. راوی تعجب می کند و می پرسد آیا اگر اختلاف آنها رحمت است، اتفاق آنها با هم عذاب می باشد؟ بعد امام پاسخ می دهد که اختلاف به معنا مخالفت داشتن با هم نیست بلکه به معنای رفت و آمد از جایی به جای دیگر است و به آیه ی نفر استناد می کند. (در قرآن هم اختلاف لیل و نهار به معنای رفتن و آمدن است.)

تنها اشکالی که به این آیه بار می شود عدم وحدت سیاق است که می توان از آن نیز پاسخ داد و آن اینکه آیه ی شریفه دو بار نازل شده باشد. در قرآن بعضی از آیات دو بار نازل شده است به این گونه که گاه یک بار در سیاق نازل شده است و یک بار هم مستقلا نازل شده است.

التفسیر الرابع[13] : آیت الله طباطبایی است آیه را به گونۀ دیگری تفسیر می کند. تفسیر ایشان با تفسیر سوم یک مورد اشتراک دارد و آن اینکه خطاب، به کسانی است که از مدینه و از ام القری دور هستند. ولی کسانی که دور هستند باید دو دسته شوند، یک دسته باید به جهاد روند (در نتیجه سیاق حفظ می شود) و دسته ی دیگر باید به مدینه روند و در دین تفقه کنند (بنا بر این وحدت ضمائر حفظ می شود). نتیجه اینکه این آیه از دو نفر سخن می گوید.

طبق این تفسیر هم سیاق حفظ می شود و هم وحدت ضمائر.

اشکالی که[14] به ایشان می شود این است که ظاهر آیه این است که از یک نفر سخن می گوید نه دو نفر.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده کیفیت استدلال به آیه بر حجیّت خبر واحد[15] را توضیح می دهیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo