< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

96/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلیل اخباری ها بر عدم حجیّت ظواهر قرآن.

اشکال شده است که اگر دلالت ظواهر قرآن قطعی است پس اختلاف مفسرین در تفسیر آیات قرآن به چه سبب است زیرا غالبا مفسرین در تفسیر قرآن با هم اختلاف دارند؟

در پاسخ می گوییم: اختلاف آنها غالبا در مصادیق است نه در مفاهیم. مثلا در تفسیر ﴿هَلْ‌ يَسْتَوِي‌ الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ[1] همه معنای آن را درک می کنند ولی در مصادیق آن اختلاف دارند مثلا بعضی مراد از آن را ائمه ی اهل بیت می دانند و بعضی آن را بر افرادی دیگر تطبیق می کنند.

البته ممکن است آیه، از یک نظر ظاهر باشد ولی از نظر دیگر مجمل باشد ولی اجمال آن، ضرر به ظهور ظاهر نمی زند.

تا اینجا ما ادله ی اصولیون را خواندیم که ظواهر کتاب را حجت می دانند و قائل هستند که حجیّت آن ظنی است ولی با دلیل از تحت عدم عمل به ظنون خارج شده است.

در مقابل این قول، یک قول تفریطی وجود دارد که اخباری ها به آن روی آورده اند و قائل هستند که ظواهر قرآن مخصوصا در احکام حجت نیست. آنها برای قول خود به شش دلیل[2] تمسک می کنند و صاحب کفایه به آنها اشاره کرده است:

 

الدلیل الاول: اختصاص فهم القرآن بأهله[3]

آنها به دو روایت تمسک می کنند مبنی بر اینکه فقط ائمه قرآن را متوجه می شوند نه دیگران:

الصدوق (متولد 306 و متوفای 381) عَنْ أَبِيهِ (علی بن بابویه که قبر او در اول چهارمردان است و متوفای 329 می باشد.) وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ (او ابن ولید و استاد صدوق است. صدوق به حدی به او علاقه مند است که می گوید: کل ما صحّحه ابن الولید انا اصحّحه و کل ما ردّه انا اردّه. ابن الولید متوفای 345 و ساکن قم بوده است. باید دقت داشت که در سند فوق، ابن الولید در عرض ابن بابویه است.) عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ (سعد بن عبد الله قمی متوفای 301 یا 299 است.) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (او احمد بن محمد بن خالد برقی است که متوفای 272 است. احمد بن محمد بن عیسی او را از قم بیرون کرد زیرا می گفت که او از ضعفاء بسیار نقل می کند و البته بعد پشیمان شد و او را وارد قم کرد. او صاحب کتاب المحاسن است. همچنین او از امام صادق علیه السلام که شهادت ایشان در 148 است با دو واسطه نقل می کند که بعید است و احتمالا واسطه های دیگری نیز وجود داشته که در سند مزبور ذکر نشده است.) عَنْ شَبِيبِ بْنِ أَنَسٍ (توثیق نشده است) عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع (بنا بر این روایت مزبور مرسله است.) فِي حَدِيثٍ‌ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لِأَبِي حَنِيفَةَ أَنْتَ فَقِيهُ الْعِرَاقِ؟ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَبِمَ‌ تُفْتِيهِمْ‌ قَالَ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص- قَالَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ تَعْرِفُ‌ كِتَابَ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ قَالَ نَعَمْ قَالَ يَا أَبَا حَنِيفَةَ لَقَدِ ادَّعَيْتَ عِلْماً وَيْلَكَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْكِتَابِ- الَّذِينَ أُنْزِلَ عَلَيْهِمْ وَيْلَكَ وَ لَا هُوَ إِلَّا عِنْدَ الْخَاصِّ مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ ص- وَ مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفاً...[4]

باید دقت داشت که همان گونه که آیات قرآن شأن نزول دارد، روایات اهل بیت نیز شأن صدور دارد و همان گونه که شأن نزول قرینه بر مفاد آیات است شأن صدور نیز قرینه می باشد.

روایت فوق در این مقام نیست که در مورد علماء شیعه چیزی بگوید بلکه مخاطب او ابو حنیفه و امثال اوست که به در خانه ی اهل بیت نمی رفتند[5] و مستقیما به سراغ آیات قرآن می رفتند. این بر خلاف شیعیان است که ابتدا به سراغ اهل بیت می روند و با دقت به کلام ایشان و شناخت مطلق و مقید و عام و خاص و ناسخ و منسوخ به سراغ قرآن می روند.

همچنین استفاده می شود که نگاه به فتاوای اهل سنت قرینه ی حالیه به فهم مراد از کلمات اهل بیت می باشد.

 

الکلینی عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا (این عده ها مختلف است و باید راوی بعدی را بررسی کرد و از آن متوجه شد که مراد از این عده چه کسانی هستند.) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ (متوفای 272 که همان احمد بن ابی عبد الله است) عَنْ أَبِيهِ (محمد بن خالد) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ (ضعیف است و غالی می باشد بر خلاف عبد الله بن سنان که ثقه است.) عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع- (شهادت: 114) فَقَالَ يَا قَتَادَةُ أَنْتَ فَقِيهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ- (افراد در بصره غالبا طرفدار اهل بیت نبودند بر خلاف کوفه که شیعیان در آنجا زیاد بودند) فَقَالَ هَكَذَا يَزْعُمُونَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع- بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَإِنْ كُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ إِلَى أَنْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ- إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ (رجالی که منتسب به رسالت نباشد) فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ. [6]

این روایت از نظر سند ضعیف است.

مضمون این روایت نیز مشکل دارد[7] زیرا ظاهر آن این است که فقط معصومین از قرآن می توانند استفاده کنند و حال آنکه در قرآن الفاظی مانند «یا ایها الناس» و امثال آن بسیار است. همچنین در سوره ی انعام می خوانیم: ﴿أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ‌ بَلَغَ‌[8] بنا بر این قرآن برای هر کسی که پیام قرآن به او رسیده حجت می باشد.

البته در آیات الاحکام هم باید از مخصص و مقید فحص کرد.

 

الدلیل الثانی: القرآن مشتمل علی مفاهیم شامخة[9]

قرآن حاوی یک سلسله مفاهیم بلند و بالا است و فراتر از ذهن عموم مردم می باشد. از این رو فهم مردم قاصر و نارسا خواهد بود.

پاسخ این است که ما هم تا حدی قبول داریم که قرآن دارای مفاهیم شامخه است.

به عنوان نمونه، شش آیه از اول سوره ی حدید دارای مفاهیم شامخه ای است که بهترین دلیل است که این کتاب از جانب خداوند است و یک فرد امی مکتب نرفته و درس نخوانده نمی تواند این گونه آیات را ارائه کند.

﴿سَبَّحَ‌ لِلَّهِ‌ ما فِي‌ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[10]

﴿لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ[11]

﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ[12]

﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ ﴿فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما ﴿كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[13]

﴿لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[14]

﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ[15]

اما همه ی آیات قرآن به این پایه و درجه نیست. آیات بسیاری داریم که با زبان مردم سخن می گوید. چه مانعی دارد که ما هم آنها را بفهمیم مانند: ﴿فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّبا[16]

این بر خلاف آیه ی ﴿وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ[17] است که می گوید: ممکن الوجود قائم به نفس نیست و فقط خداوند است که قائم به نفس می باشد و قیام او قیام صدوری است نه حلولی. صور ذهنیه ی ما مخلوق نفس ماست و قائم به نفس است ولی این قیام صدوری است نه حلولی. این صور چنان وابسته به نفس است که اگر نفس یک لحظه غفلت کند این صور از بین می رود. ما هم به همین شکل وابسته به خداوند هستیم.

 

الدلیل الثالث: ان الظواهر من المتشابهات[18]

ظواهر جزء متشابهات اند. در اول سوره ی مبارکه ی آل عمران از محکم و متشابه سخن به میان آمده است: ﴿هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ‌ فَأَمَّا الَّذينَ في‌ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِه‌[19]

مراد از آیات محکم آیاتی است که معنا و مفهوم آنها واضح است ولی در آیات متشابه، مراد اصلی با غیر اصلی متشابه است.

مثلا از ابن جوزی پرسیدند که امام بعد از پیغمبر اکرم (ص) کیست. او به گونه ای پاسخ داد که هم شیعیان قائل شدند و هم سنی ها و گفت: من بنته فی بیته. هم مراد او علی علیه السلام می توانست باشد که بنت پیغمبر در خانه ی او بود و هم می توان گفت که مراد او ابوبکر است که دختر او در بیت رسول خدا (ص) بود.

از آیات متشابه می توان به ﴿وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُون[20] ‌ اشاره کرد.

ولی آیه ی ﴿وَ أُولاتُ‌ الْأَحْمالِ‌ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ[21] از آیات غیر متشابه است یعنی اگر زنان حامله را طلاق دادید عده ی آنها زمانی تمام می شود که وضع حمل کنند.

از همین آیه می توانیم عده ی زن متوفا را متوجه شویم بنا بر این زنانی که شوهرشان فوت می کند و حامله هستند نمی تواند به آیه ی ﴿وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ‌ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً[22] عمل کنند بلکه باید تا وضع حمل، عده نگه دارند.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده به بررسی سه دلیل[23] دیگر اخباری ها می پردازیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo