< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

96/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم تجری و متجرَی به

در مبحث تجری به این نتیجه رسیدیم که تجری قبح فاعلی دارد ولی قبح فعلی ندارد. قبح فعلی ندارد زیرا مخالف واقع است و به جای اینکه در واقع شراب بنوشد، آب نوشیده است. ولی قبح فاعلی دارد و علامت آن است که انسان مزبور انسان خوبی نیست زیرا می خواهد خمر بنوشد.

مرحوم نائینی فرمود که عقاب، مربوط به بغض واقعی است مشروط بر اینکه کاشفی هم داشته باشد که همان مخالفت است. این مخالفت اعم از مخالفت واقعی و ظاهری است.

ما در جواب گفتیم که عقاب مربوط به قبح فاعلی است مشروط بر اینکه با قبح فعلی همراه شود و حال آنکه در ما نحن فیه قبح فعلی وجود ندارد.

نکتة مهمة: قاعده ای وجود دارد به نام «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع». باید جایگاه این قاعده را پیدا کرد.

جای این قاعده در موردی است که از ابتدا عقل حاکم باشد و شرع در آنجا بیانی نداشته باشد. مثلا مواد مخدری که ایمان و هشیاری انسان را از بین می برد، عقل حکم به قبح استعمال آن می کند. از اینجا حکم شرعی را کشف می کنیم و از حکم عقل به قبح استعمال آن، حرمت شرعی استعمال آن را کشف می کنیم. باید دقت کرد که حکم عقل همان قبح و حسن است ولی حکم شرع وجوب و حرمت می باشد.

اینجاست که عقل یکی از مصادر شرع است (که شرع بیانی ندارد ولی عقل بیان دارد).

اما اگر شرع در جایی بیان داشته باشد مانند: «اجتنب عن الخمر» و بعد عقل می گوید: حال که شرب خمر حرام است «یحسن اطاعة المولی و یقبح اطاعة المولی». بعد از حکم عقل، دیگر حکم شرعی وجود ندارد و در این موارد نمی توان گفت: «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» و حکم عقل در این گونه موارد ارشادی است. اگر چنین حکم عقلی ای کاشف از حکم شرع باشد لازمه ی آن تسلسل است زیرا آن حکم شرعی ملازم با حکم عقلی است و عقل هم کشف از حکم شرعی می کند و هکذا.

بنا بر این در منطقة الفراغ و جایی که شرع در آنجا حکمی ندارد، اگر عقل حکمی کند، به دنبال آن حکم شرع نیز می آید.

اگر سؤال شود که این مسأله چه ربطی به تجری دارد در پاسخ می گوییم: فرض کنیم که تجری قبیح باشد ولی این موجب نمی شود که شرع هم حکم به حرمت آن کند زیرا در تجری، ابتدا شرع به چیزی حکم می کند و بعد به دنبال آن حکم عقل می آید بنا بر این حکم عقل، از حکم شرع کشف نمی کند. این همان چیزی است که ما گفتیم و آن اینکه حکم عقل به قبح تجری کشف از حکم شرعی که حرمت باشد نمی کند و الا به تسلسل مبتلا می شویم.

 

المقام الثانی: حکم المتجرَی به

بحث در تجری تمام شد و اکنون به سراغ حکم متجرَی به می رویم یعنی آبی که به عنوان خمر نوشیده ام حکمش چیست. آیا واقعا پاک است یا نجس و آیا حلال است یا حرام و به بیان دیگر در تجری بحث در عنوان انتزاعی می باشد ولی اکنون بحث ما در محقِّق تجری است.

محقق خراسانی می فرماید که در اینجا باید در دو مقام بحث کرد: آیا قبیح است یا نه و دیگر اینکه آیا حرام است یا نه.

محقق خراسانی قائل است که شرب الماء قبیح نیست و برای آن به سه دلیل استدلال می کند (این سه دلیل در کفایه نیست ولی در حاشیه ی محقق خراسانی بر رسائل وجود دارد):

اولا: عناوینی هستند که مغیّر می باشد و حلال را حرام می کند و حرام را حلال. مانند: ضرب الیتیم که به منظور تأدیب حلال و به منظور ایذاء، حرام می باشد. ولی قطع، از آن عناوین نمی باشد و موجب نمی شود که حسن، قبیح و یا بر عکس شود.

یلاحظ علیه: حق با محقق خراسانی است و قطع به شرب خمر از عناوین مقبّحه و محسّنه نیست ولی اگر همراه با جرأت بر مولی و هتک و ظلم بر مولی باشد، حسن قبیح می شود. البته این پاسخ بر طبق مبنای محقق خراسانی است که تجری را جرأت بر مولی و هتک حرمت او می داند.

ثانیا: قطع نمی تواند از عناوین مقبّحه باشد زیرا مورد التفات نیست. کسی که می خواهد شراب بنوشد شرابی را نمی نوشد که مقطوع است. او در آن حال به قطع خود توجه ندارد.

یلاحظ علیه: قطع گاه مورد توجه است ولی ما معتقد نیستیم که قطع، موضوع را عوض می کند. آنی که موضوع را عوض می کند همان جرأت و هتک و ظلم بر مولی است.

ثالثا: از چنین فردی که تجری می کند، فعل اختیاری ای سر نزده است زیرا «ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» او می خواست شراب بخورد ولی آب خورده و آبی که خورده مورد قصد او نبوده. (این کلام از محقق خراسانی عجیب است).

یلاحظ علیه: اگر فرد روزه داری در حال روزه تصمیم بگیرد که آبی را که تصور می کرد شراب است بنوشد نباید روزه اش باطل باشد زیرا از او فعل اختیاری سر نزده است.

به هر حال استدلال های محقق خراسانی صحیح نیست ولی مدعای او صحیح می باشد زیرا در ما نحن فیه پنج عنوان داریم و باید دید آیا این عناوین می تواند حسن را قبیح کند یا نه این عناوین عبارتند از: الجرأة، العزم علی المعصیة و الطغیان. این سه عنوان می تواند حسن را قبیح کند. اما موضع این عناوین قلب است و کاری به عمل خارجی و حکم متجرَی به ندارد. دو عنوان دیگر داریم که مربوط به خارج است که عباتند از: ظلم بر مولی و هتک مولی. ولی این دو نیز در معصیت کاربرد دارند یعنی در معصیت، ظلم و هتک وجود دارد ولی فرض این است که فرد معصیت نکرده است زیرا شراب ننوشیده بلکه فقط آب نوشیده است.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را مطرح می کنیم که حال که قبیح نیست آیا حرام است یا نه.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo