< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقریباتی برای ترتّب

برای مسأله ی ترتّب براهین مختلفی اقامه شده است. نام این براهین را تقریبات می گذاریم.

تقریب اول همان بود که صاحب کفایه نقل کرد و آن را رد نمود.

تقریب دوم بیان ما بود که در سه مرحله یعنی مرحله ی جعل، فعلیت و امتثال آن را بحث کردیم و گفتیم تنازعی در کار نیست.

چهار تقریب دیگر نیز وجود دارد که دو تای آن از شیخ محمد حسین اصفهانی است. یک تقریب از مرحوم بروجردی است و تقریب چهارم از آقا ضیاء عراقی است. ما از شیخ محمد حسین اصفهانی یک تقریب را نقل می کنیم و آنی که جنبه ی فلسفی دارد را نقل نمی کنیم فنقول:

التقریب الثالث: هر امری برای این است که مکلف آن را انجام دهد. انجام فعل بستگی به این دارد که تمامی اعدامی که وجود آن را تهدید می کند سدّ کند. مثلا مرکبی می خواهیم که پنج جزء دارد. این مرکب از پنج راه تهدید می شود. اگر اولی را نیاوریم و چهار تا را بیاوریم. همچنین اگر دومی را نیاوریم و ما بقی را بیاوریم و هکذا.

در ترتّب نیز دو امر وجود دارد: «ازل النجاسة» و «فان عصیت فصل.» امر اول می گوید که هر چیزی که وجود من را تهدید می کند باید از بین برود و از جمله آنها خواندن نماز است.

امر دوم نیز می گوید که تمام چیزهایی که وجود من را تهدید می کند از بین ببر مگر در یک مورد و آن اینکه فرد ازاله ی نجاست کند.

اذا علمت هذه المقدمة نقول: امر به ازاله هرچند فعلیت مطلقه دارد ولی امر به صلاة فعلیت مطلقه ندارد و فعلیت آن نسبی است زیرا ازاله از آن استثناء شده است. در عین حال، امر فعلی نماز این پیام را دارد که اگر اتفاقا اهم را ترک کردی من را بیاور. بنا بر این تنازعی در کار نیست زیرا امر به مهم نمی گوید که اهم را باید ترک کرد بلکه می گوید که اگر اهم اتفاقا ترک شد من را بیاور.

یلاحظ علیه: همان موقعی که امر مهم می گوید: اگر اتفاقا امر به اهم را ترک کردی من را بیاور، در این زمان آیا هر دو امر فعلی است یا نه؟ اگر بگویید یکی فعلی است و دیگری فعلی نیست از بحث ترتّب خارج می شویم و اگر بگویید که هر دو فعلی هستند این همان طلب الضدین است. البته همان گونه که گفتیم طلب الضدین ایجاد مشکلی نمی کند آنی که مشکل ساز است طلب الجمع بین الضدین می باشد.

التقریب الرابع: آیت الله بروجردی می فرماید: امر مولی باید اثرگذار باشد و تکلیف به محال جایز نیست چون امر به محال اثرگذار نیست زیرا مکلف نمی تواند آن را انجام دهد. بنا بر این اراده ی مولی نمی تواند به تکلیف به محال تعلق گیرد. از این رو جدای از اینکه متعلق امر محال است خود امر نیز محال است زیرا امر برای ایجاد داعی و ایجاد حرکت و اثرگذاری است و حال آنکه اگر قدرت در مکلف نباشد چنین اثری در امر مولی نخواهد بود.

همچنین در جایی که دو فعل و دو امر وجود داشته باشد ولی وقت فقط برای انجام یکی کفایت می کند در اینجا امر به هر دو تکلیف به محال می باشد.

اما اگر امر مولی به گونه ای است که اثرگذار است مثلا یک امر او مطلق است و دیگری مشروط به عصیان آن می باشد در این صورت تکلیف به محال وجود ندارد زیرا چنین امری ایجاد داعی در مکلف می کند و آن اینکه اگر فردی با ایمان کامل باشد او ابتدا به سراغ ازاله می رود و اگر در آن درجه از ایمان نباشد به سراغ نماز می رود. بنا بر این محالی در کار نیست.

نقول: کلام ایشان عالی است و حتی می توان آن را به بیان خودمان برگرداند که گفتیم تنافی یا باید در مقام جعل باشد یا فعلیت یا امتثال و در هیچ مقام تنازع وجود ندارد.

التقریب الخامس للمحقق العراقی: ایشان از این راه اقدام می کند که اگر مکلف مشاهده کند که دو تجارت وجود دارد و سراغ هر کدام رود به سراغ دیگری نمی رود مثلا دو مزرعه دارد و بذری که در دست دارد کفایت یک مزرعه را می کند. مکلف در این صورت مخیّر خواهد بود.

سپس در معنای تخییر می فرماید: تخییر به این معنا نیست که هر امری مشروط به عصیان دیگری است یعنی وجود هر یک مشروط به عدم دیگری نیست و الا دور لازم می آید.

همچنین معنای تخییر این نیست که هر امر مشروط به عدم دیگری است زیرا معنای آن این است که اگر یک طرف موجود شود طرف دیگر تکلیف نداشته باشد و مأمور به نباشد.

بنا بر این مراد از تخییر این است که عقل حکم می کند که چون مکلف نمی تواند هر دو امر را امتثال کند بنا بر این مخیّر است و هر شق را انتخاب کند تکلیف مولی را انجام داده است.

اضافه می کند: اذا کان هذا حال المقیس علیه که هر دو امر مطلق هستند فکیف حال المقیس که ترتّب است. زیرا کار در ترتّب آسان تر است زیرا در آن یکی مطلق است و یکی مشروط.

محقق نائینی و امام قدس سره هر کدام تقریبی برای خودشان دارند که شاید در جلسات آینده آن را مطرح کنیم.

خلاصه اینکه از نظر ما ترتّب اشکالی ندارد و مهم این است که بین امر به ضدین و امر به جمع بین الضدین فرق بگذاریم.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ ثمرات مسأله می رویم و خواهیم گفت که مشکلات بسیاری در فقه از طریق ترتّب حل می شود.

 

کلامی به مناسبت عید سعید غدیر:

غدیر در واقع روز ولایت علی بن ابی طالب و ائمه ی اهل بیت علیهم السلام می باشد. در مورد غدیر می گوییم: آیا نبوت که خاتمه پذیرفت وظائف نبوت هم خاتمه پذیرفت؟ بعد از رسول خدا (ص) امام علی علیه السلام فرمود: اخبار آسمان از ما قطع شد. ولی وظائف رسول خدا (ص) تمام نشد.

یکی از وظائف رسول خدا (ص) بیان احکام بود و بعد از وفات ایشان مسائل نوظهوری بسیاری پیش می آمد. چون مسلمانان با امت های پیشین ارتباط برقرار کردند مسائل مستحدثه ی بسیاری بروز کرد. فردی می بایست وجود داشته باشد که علمش و احاطه اش به قرآن و احادیث مانند رسول خدا (ص) باشد تا بتواند آنها را پاسخ بگوید.

وظیفه ی دیگر رسول خدا (ص) تفسیر قرآن بود. سیوطی در کتاب اتقان می نویسد که رسول خدا (ص) برای صحابه ده تا ده تا آیات را معنا می کرد. قرآن دریای بیکران است و احتیاج به تفسیر دارد و کسی مانند رسول خدا (ص) می بایست وجود داشته باشد تا آن را تفسیر کند.

وظیفه ی سوم رسول خدا (ص) این بود که در زمان رسول خدا (ص) فرقه گرایی نبود زیرا شاخصی در میان مسلمانان به نام رسول خدا (ص) وجود داشت که معیار حق و باطل بود. بعد از ایشان می بایست چنین شاخصی در میان مردم باشد تا همه به او مراجعه کنند و حق و باطل را از هم تشخیص دهند.

چنین فردی که بعد از رسول خدا (ص) می آمد نمی توانست یک فرد عادی باشد بلکه باید کسی باشد که تربیت آن تربیت الهی باشد و علم او مانند رسول خدا (ص) باشد. همان گونه که حضرت خضر چنین موقعیتی داشت و موسی علیه السلام به او مراجعه کرده عرضه داشت: ﴿عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ‌ رُشْداً[1]

چنین فردی را غیر از خدا کسی نمی شناسد و رسول خدا (ص) نیز به توسط خداوند او را شناخت. این مهم در روز عید غدیر محقق شد و رسول خدا (ص) این وظائف را در آن روز به عهده ی امیر مؤمنان علی علیه السلام گذاشت. بنا بر این در روز غدیر دین، تکمیل شد. در آن روز با گفتن حکمی مثل آیه ی ربا دین تکمیل نمی شد.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo