< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه ی موصله

بحث در قول پنجم[1] در مورد مقدمه ی واجبه می باشد و آن اینکه مقدمه ای واجب است که موصله باشد. اگر مقدمه انجام گیرد ولی ذی المقدمه انجام نشود، مقدمه ی مزبور واجب نیست.

صاحب فصول که صاحب این قول است و اگر مقدمه ی واجب، واجب باشد این قول بهتر از سایر اقوال است.

ایشان یک دلیل بیشتر ندارد و آن اینکه ملاک وجوب مقدمه ایصال به ذی المقدمه[2] است بنا بر این مقدمه ای که ما را به ذی المقدمه نرساند، ملاک وجوب را دارا نیست.

محقق خراسانی به این قول اشکال[3] [4] می کند و می فرماید: ملاک وجوب، ایصال به ذی المقدمه[5] نیست بلکه ملاک، تمکن از انجام ذی المقدمه می باشد. این میزان هم در موصله وجود دارد و هم در غیر موصله.

شاگرد محقق خراسانی[6] [7] از صاحب فصول دفاع می کند و می فرماید: اگر انسان تأمل کند متوجه می شود که ملاک وجوب ایصال می باشد و الا تمکن همیشه و حتی قبل از وجوب نیز وجود دارد بله این تمکن قبل از انجام مقدمه بالقوة است و بعد از آن بالفعل می باشد. واجب به چیز معدوم تعلق می گیرد که باید آن را انجام داد ولی تمکن، معدوم نیست و موجود می باشد.

مرحوم صاحب فصول سه دلیل بر قول خود ارائه کرده است و دلیل چهارمی نیز وجود دارد که از سید یزدی صاحب عروة الوثقی می باشد.

خلاصه اینکه صاحب فصول می گوید ملاک در مقدمه، ایصال است و محقق خراسانی قائل است که میزان، رفع الاحالة و تمکن می باشد. ما باید ببینیم حق با کدام است.

قانون کلی این است که اذا وصل الانسان الی الغرض الذاتی ینقطع السؤال و اگر غرض، عرضی باشد سؤال قطع نمی باشد. یعنی اگر چیزی را با غرض ذاتی مدلّل کردیم مخاطب قانع می شود و اگر با غرض عرضی مدلّل کنیم مخاطب قانع نمی شود.

مثلا در ایام امتحانات کتابخانه ها شلوغ است. اگر از کسی بپرسیم چرا در این روز درس می خوانی ممکن است بگوید: چون امتحان کنکور دارم. دوباره سؤال می کنیم: چرا می خواهی امتحان کنور دهی؟ در جواب می گوید: چون می خواهم مدرک بگیرم. اگر بپرسیم چرا می خواهی مدرک بگیری؟ می گوید: تا بتوانم مشغول کار شوم. اگر بگوییم چرا می خواهی کار بگیری؟ می گوید: تا با این وسیله زندگی کنم. اینجا اگر بپرسیم چرا می خواهی زندگی کنی سؤالی بیجا است زیرا زندگی کردن غرض ذاتی است.

در ما نحن فیه می پرسیم: چرا مقدمه اعم از موصله و غیر موصله مطلقا واجب است؟ در جواب گفته می شود برای تمکن از ذی المقدمه. در اینجا سؤال قطع می شود زیرا نمی توان سؤال کرد: چرا به ذی المقدمه می رساند. اما اگر بپرسیم: حال چرا غیر موصله واجب است؟ در اینجا سؤال قطع نمی شود و مخاطب نمی تواند جواب بگوید. این علامت آن است که جواب در یک جا وجود دارد و در یک جا وجود ندارد پس حق با مرحوم صاحب فصول است.

گفتیم محقق خراسانی از صاحب فصول سه دلیل ذکر می کند. دلیل اول را خواندیم و دلیل سوم آسان است و آن را متذکر نمی شویم.

الدلیل الثانی[8] : این دلیل در عبارات صاحب فصول به گونه ای و در عبارات سید یزدی به گونه ی دیگری آمده است.

صاحب فصول می فرماید: مولی می تواند بگوید: من مقدمه ی موصله را اراده کرده ام و غیر موصله را اراده نکرده ام. این کار بر مولی جایز و صحیح است. از اینکه مولی یکی را اراده کرده است و دیگری را اراده نکرده است مشخص می شود که آنی که اراده نکرده است ملاک ندارد.

محقق خراسانی از این دلیل جواب می دهد و می فرماید: مولای حکیم چنین حقی ندارد زیرا مقدمه چه موصله باشد و چه نباشد، موجب تمکن از ذی المقدمه می شود.

محقق یزدی که با محقق خراسانی معاصر است به کمک صاحب فصول آمده این دلیل را به گونه ای دیگر بیان می کند و در آن به جای کلمه ی اراده از کلمه ی تحریم استفاده کرده است و می فرماید: مولی می تواند بگوید من موصله را واجب کرده ام و غیر موصله را بر شما تحریم کرده ام. این کار از مولی صحیح است و علامت آن می باشد که غیر موصله ملاک ندارد زیرا اگر ملاک داشت تحریم آن معنا نداشت.

محقق خراسانی ملتفت شده است که سید یزدی که معاصر اوست چنین دلیلی را مطرح کرده است و در نتیجه دو ایراد به آن بار کرده است:

الایراد الاول[9] [10] : مولی می تواند غیر موصله را تحریم کند ولی این به سبب عدم ملاک نیست بلکه به سبب ملاک اقوی است. یعنی مقدمه می تواند ملاک داشته باشد ولی به سبب ملاک اقوی آن را تحریم کرده است. مثلا اگر رسیدن به ذی المقدمه از طریق عبور از زمین مغصوبه است در اینجا با آنکه ملاک مقدمیت وجود دارد که همان تمکن از ذی المقدمه ولی می تواند حرام باشد. یعنی نباید از راه حرام به ذی المقدمه تمکن پیدا کرد. بنا بر این تحریم نشانه ی عدم ملاک نیست.

یلاحظ علیه: این اشکال وارد نیست. در جایی زمین مغصوبه وجود دارد شارع می تواند آن را تحریم کند ولی بحث ما در جایی است که غیر موصله بالذات مباح باشد. در اینجا شارع می تواند آن را تحریم کند بنا بر این کلام سید یزدی احیاء می شود و آن اینکه این علامت آن است که ملاک مقدمیت وجود ندارد و مولی می تواند به مقدمه ای که موصله است علاقه نداشته باشد.

الایراد الثانی: محقق خراسانی در اشکال دوم به سید یزدی می فرماید: اگر مقدمه ی موصله واجب باشد لازم می آید که یا تحصیل حاصل رخ دهد و یا تفویت واجب.

توضیح اینکه: اگر مقدمه ی موصله واجب است آیا ایصال الآن هست یا نه. اگر ایصال الآن باشد تحصیل حاصل می شود و اگر ایصال نباشد و در آینده حاصل شود بنا بر این هنگام شروع به مقدمه باید حرام باشد زیرا الآن مقدمه ی شما موصله نیست و حرام خواهد بود. بنا بر این نباید به مقدمه شروع کند و این موجب می شود که ذی المقدمه ترک شود.

یلاحظ علیه: آیا ایصال قید وجوب است یا قید واجب؟ آیا مانند استطاعت است که قید واجب می باشد یا مثل وضو است که قید واجب می باشد؟ ایصال قید وجوب نیست بلکه قید واجب می باشد و آنچه قید واجب است را باید تحصیل کرد.

نتیجه اینکه منطق سید که مطابق با صاحب فصول است صحیح می باشد و اشکالات محقق خراسانی بر ایشان وارد نیست.

 

المقام الثانی: الاشکالات الواردة علی القول بالمقدمة الموصلة

به این قول از صاحب فصول پنج اشکال وارد شده است:

اشکال الاول: ان تقیید المقدمة بالایصال یوجب اخذ الغایة جزءا للمقدمة و هو یستلزم ان یکون الشیء الواحد واجبا نفسیا و واجبا غیریا

موصله در این المقدمة الموصلة، وصف برای ذی المقدمه است یعنی مقدمه ای که ما را به ذی المقدمه می رساند. این علامت آن است که شما ذی المقدمه را جزء مقدمه آورده باشید که مستلزم آن است که شیء واحد از این حیث که ذی المقدمه است واجب نفسی باشد و از این حیث که جزء مقدمه است واجب غیری باشد.

امام قدس سره از این اشکال جواب داده است و می فرماید: آنی که در مقدمه اخذ شده است عنوان انتزاعی است یعنی عنوان الموصلة عنوانی است که از وجود ذی المقدمه انتزاع شده است. بنا بر این عنوان انتزاعی، واجب غیری است ولی وجوب ذی المقدمه واجب نفسی است.

نقول: عنوان مشیر، جزء موضوع نیست ولی به آن اشاره می کند. مثلا می گویم: آن عمامه به سر را اکرام کنید. این عمامه به سر بودن جزء موضوع نیست و برای اشاره به عالم بودن فرد است و اگر فرد با عمامه هم نیاید باید مورد اکرام قرار گیرد. بنا بر این عمامه به سر بودن یعنی عالم بودن.

در ما نحن فیه نیز می گوییم: کلمه ی الموصلة قید نیست بلکه عنوان مشیر است یعنی اشاره به مقدمه ای است که فرد را به ذی المقدمه می رساند.

به عبارت دیگر حیثیت موصله اشاره ای است نه تقییدی.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ اشکالات دیگر می رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo