< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

94/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقیت و مجاز

گفتیم محقق خراسانی در اول کفایه یک مقدمه ی سیزده امری دارد. دو امر را بررسی کردیم و امر اول هفت مطلب و امر دوم نه مطلب داشت. اکنون وارد امر سوم می شویم:

فی الحقیقة و المجاز: گفتیم در معنای حقیقت و مجاز تا زمان شیخ محمد رضا اصفهانی صاحب کتاب وقایة الاذهان یک نظر بیشتر نبود و آن اینکه مشهور گفته اند: الحقیقة عبارة عن استعمال اللفظ فی ما وضع له و المجاز عبارة عن استعمال اللفظ فی غیر ما وضع له.

بعد ایشان در کتاب وقایة الاذهان نظریه ی جدیدی را بیان کرده است که مورد تأیید ما نیز می باشد و آن اینکه می فرماید: المجاز استعمال اللفظ فی ما وضع له بادعاء ان المورد من مصادیق الموضوع له.

بنا بر این ایشان مدعی شده است که حقیقة و مجاز هر دو از باب استعمال لفظ فی ما وضع له است.

البته فقط بین این دو یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه در حقیقت مصداق جدیدی ارائه نمی شود ولی در مجاز، مصداقی جدید ارائه می شود به این معنا که فرد ابتدا اسد را در رجل شجاع به کار می برد و بعد ادعا می کند که که رجل شجاع یکی از مصادیق اسد است. بنا بر این در ترجمه ی (رأیت اسدا فی الحمام) باید گفت: شیری را در حمام دیدم.

بنا بر این در حقیقت، فقط لفظ در (ما وضع له) استفاده می شود ولی در مجاز بعد از استعمال لفظ در (ما وضع له) این ادعا نیز وجود دارد که این مورد از مصادیق آن لفظ است.

دلیل قول ایشان: کسی که مجاز گویی می کند معمولا یکی از اغراض مانند بیان زیبایی و مبالغه و مانند آن وجود دارد که باید دید این اغراض آیا با نظر مشهور تأمین می شود یا با نظر شیخ ابو المجد اصفهانی.

فردی که مجاز را استعمال می کند یا در مقام مبالغه کردن است یعنی فرد به مجاز روی می آورد تا در زیبایی یا شجاعت و امثال آن مبالغه کند.

مثال اول: در قرآن می خوانیم وقتی یوسف وارد مجلس زنانه شد، زن ها گفتند: ﴿حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَكٌ‌ كَريمٌ‌[1] یعنی زنها مدعی شدند که حضرت یوسف از مصادیق فرشته است.

مشهور می گویند مراد از آیه این است که یوسف رجل زیبا است اگر بنا باشد ملک را در رجل جمیل استعمال کنیم در این هنگام بلاغت از بین می رود ولی اگر آن را در فرشته ی کریم استفاده کیم مبالغه کاملا درک می شود زیرا یوسف در این هنگام فرشته ای زیبا است.

مثال دوم: گاه شاعر در مقام بیان شجاعت است و در نتیجه مبالغه کرده می گوید:

لدي أسدٍ شاكي السلاح مقذّفٍ لَهُ لَبدٌ اظفاره لم تُقلّم

یعنی من نزد شیری هستم که سلاح او تیز است و در جنگ ها حمله می کند. گردنش دارای یال و کوپال است و چنگال او را نگرفته اند.

شاعر در مقام توصیف قهرمانی است که در ذهن دارد حال اگر اسد را در معنای رجل شجاع به کار ببریم در این حال بلاغتش از بین می رود. ولی اگر مراد همان شیر باشد بلاغت حاصل می شود یعنی شیری که هم سلاحش تیز است و هم حمله می کند و هم یال و کوپال دارد و چنگالش هم به قوت خودش باقی است. واضح است که اگر اسد را در رجل شجاع به کار ببریم، رجل شجاع نه یال و کوپال دارد نه چنگال ولی اگر در خود شیر استعمال شود هم مبالغه در شجاعت تأمین می شود و هم معنای آن صحیح در می آید.

دیگر اینکه کسی که مجاز را به کار می برد گاه در مقام ایجاد تعجب است

در مطول آمده است که مردی است معشوقه ای دارد و خود در آفتاب دراز کشیده است بعد معشوقه اش می آید و سایه بر او می افکند. شاعر در توصیف این صحنه می گوید:

قامت تظللنی و من عجب شمس تظللنی من الشمس

در این مثال شمس در معنای زن زیبا به کار رفته است و از این رو شاعر تعجب می کند که چطور خورشید سایه دار شده است و چگونه آفتاب که اگر در کنار آفتاب دیگر باشد باید گرمای مضاعفی دهد سایه افکنده است و موجب خنکی شده است. در این مثال تعجب در صورتی رخ می دهد که شمس در معنای حقیقی به کار رود نه در زن زیبا.

دیگر اینکه مجاز در مورد رفع تعجب به کار برده شود.

گفته شده است که اگر لباس کتانی زیر نور مهتاب باشد می پوسد. شاعر با اشاره به این نکته می گوید:

لا تعجبوا من بلی غلالته قد زر ازراره علی قمر

یعنی از پیرهن زیرین من که پوسیده است تعجب نکنید. زیرا دکمه های آن را بر قمر بسته اند (زیرا معشوقه ی من قمر است و من شبها در کنار او می خوابم)

حال اگر مطابق نظر مشهور مشی کنیم معنای شعر اینگونه می شود که از پوسیده شدن زیرپیراهنی من تعجب نکنید زیرا دکمه های آن را در مقابل ماه قرار گرفته است و در نتیجه این گونه شده است. واضح است که اگر گفته شود دکمه های لباس من در مقابل جوان یا زن زیبایی قرار دارد بلاغت از بین می رود و رفع تعجب حاصل نمی شود.

اینکه به چند اشکال و جواب اشاره می کنیم:

ان قلت: در حقیقت و مجاز اگر قائل شویم که هر دو استعمال لفظ در ما هو له است پس فرق بین آن دو چه می باشد؟

قلت: در استعمال حقیقت، ادعایی وجود ندارد ولی در مجاز ادعای مصداقیت وجود دارد یعنی مجاز گو در مقام معرفی مصداق جدید می باشد. او ابتدا مصداقیت و عینیت را تصور می کند و بعد آن را معرفی می نماید.

 

ان قلت: سکاکی در مطول نیز می گوید که در مجاز، ادعا می کنیم که رجل شجاع از مصادیق اسد است. بنا بر این کلام صاحب وقایه حرف جدیدی نیست.

قلت: سکاکی می گویند در مجاز از باب استعمال لفظ در غیر ما وضع است بادعاء المصداقیه است یعنی ابتدا لفظ در غیر ما وضع له استعمال می شود و بعد این ادعا به آن ضمیمه می شود که رجل شجاع از مصادیق اسد است.

ولی شیخ اصفهانی می گوید کلمه در ما وضع له به کار رفته است و بعد ادعاء به آن ضمیمه می شود.

 

ان قلت: این ادعا آیا منحصر به استعاره است (که علاقه در آن شباهت است) یا اینکه در مجاز مرسل (که علاقه در آن یکی از بیست و پنج مورد دیگر است) هم جاری است؟ (در استعاره وقتی می گوییم: رایت اسدا فی الحمام این ادعا وجود دارد که مصداق جدیدی از اسد معرفی می شود حال آیا در مجاز مرسل همچنین است یعنی امیر مؤمنان که می فرماید: (کتب الیّ عینی بالمغرب) آیا او مصداق جدیدی از عین که چشم باشد را معرفی می کند؟

قلت: در مجاز مرسل هم همان ادعا وجود دارد یعنی این فردی که امیر مؤمنان علیه السلام او را به عنوان مراقب فرستاده است هیچ حیثیتی ندارد مگر اینکه چشم باشد یعنی سراپا در حال مراقبت است.

همچنین است در ضربت زیدا که در واقع فقط دست او را مورد ضرب قرار داده ایم در اینجا نیز گویا همه جای او را مورد ضرب قرار داده ایم.

یا در جری المیزاب، میزاب در همان ناودان به کار رفته است نه در مطر یعنی به قدر آب فراوان است که گویا خود ناودان نیز جزء آب شده و روان شده و جریان یافته است.

 

ان قلت: این ادعای مصداقیت در اسماء اجناس صحیح است (مانند: زید اسد) ولی در اعلام چنین ادعایی معنا ندارد مثلا وقتی فرد بخیلی وارد می شود می گویند: دخل حاتم. در اینجا نمی توانیم چنین ادعایی کنید زیرا حاتم علم است و علم یک مصداق بیشتر ندارد و نمی توان گفت که این فرد نیز حاتم است.

همچنین اگر انسان نازیبایی وارد شود و بگویند که یوسف آمد.

قلت: در اعلام هم چنین ادعایی وجود دارد و فرد در مقام ادعای این است که بگوید آن انسان زیبا همان یوسف می باشد.

همچنین می توان گفت: یوسف و حاتم در این موارد از علمیت در آمده است به این معنا که یوسف و حاتم متعدد شده اند و منحصر به یک فرد نیستند.

حتی اگر کسی این را نیز قبول نکند می گوییم: این فرد همان یوسف است که الآن دوباره وارد شده است و یا همان حاتم است. اگر یوسف مثلا در ما وضع له استفاده نشده بود موجب خنده نمی شود. خنده در زمانی رخ می دهد که ما ادعا می کنیم این همان یوسف است.

 

ان قلت: طبق نظر مشهور فرق بین مجاز و کنایه بسیار واضح است زیرا مجاز استعمال اللفظ فی غیر ما وضع له است و کنایه از باب استعمال اللفظ در ما وضع له است. غایة ما فی الباب ملزوم ذکر شده و لازم اراده شده است مثلا وقتی می گوییم: زید کثیر الرماد (خاکستر منزل زید زیاد است) دلالت بر این دارد که زید سخاوتمند است و مهمانش زیاد می باشد در نتیجه خاکستر منزل او برای پخت غذا زیاد است. بنا بر این همه می گویند که کنایه در معنای ما وضع له استعمال شده است. آیا کنایه نیز می تواند از باب استعمال لفظ فی ما وضع له باشد.

قلت: بله کنایه نیز از همین باب است ولی بن مجاز و کنایه یک فرق وجود دارد و آن اینکه در کنایه ادعایی وجود ندارد بلکه یک چیزی گفته می شود و چیز دیگری اراده می شود مثلا می گویند فلانی دستش بسته است که به این معنا است که او اهل سخاوت نمی باشد ولی در مجاز ادعای جدید وجود دارد.

خلاصه اینکه با توضیحات بالا فرق بین حقیقت، مجاز و کنایه مشخص شده است:

حقیقت همان استعمال اللفظ فی ما وضع له است و بس.

مجاز همان استعمال اللفظ فی ما وضع لخ است بقید ان المورد من مصادیق ما وضع له. بنا بر این در مجاز، ادعاء وجود دارد. مجاز از تجاوز گرفته می شود یعنی مجاز معبَر است به فرد ادعایی

کنایه نیز استعمال اللفظ فی ما وضع له است ولی در آن، ما وضع له مقصود نیست بلکه از آن به ملزوم منتقل می شویم و در آن ادعاء وجود ندارد. این نیز مانند مجاز، معبر است ولی از ملزوم به لازم.

امام قدس سره در نزد محمد رضا اصفهانی درس عروض و قوافی را خوانده است.

تم الکلام فی الامر الثالث

 

الامر الرابع: در چهار نوع استعمال لفظ است.

استعمال اللفظ فی شخصه (مثلا می گویم: «زید لفظ» که کلمه ی لفظ را حمل می کنیم بر زیدی که تلفظ کرده ام. در اینجا زید در شخص خودش استفاده شده است. در اینجا صاحب فصول این قسم را باطل می داند و قائل است که دال و مدلول در آن با هم یکی شده اند ولی محقق خراسانی آن را جایز می شمارد و می گوید زید از یک منظر دال است و از زاویه ی دیگر مدلول.)

استعمال اللفظ فی مثله

استعمال اللفظ فی صنفه

استعمال اللفظ فی نوعه

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo