< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

93/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملاقِی یکی از اطراف در علم اجمالی

محقق خراسانی در ملاقِی احد الاطراف تفصیلی[1] داشت. به تفصیل سوم [2] [3] ایشان رسیده ایم و آن اینکه ایشان معتقد است این فرض به گونه ای است که از ملاقِی (دست) باید اجتناب کرد ولی لازم نیست از ملاقَی (یکی از دو طرف فرش که نجس است) اجتناب کرد. این کلام عجیب است زیرا لازمه ی آن این است که فرع لازم الاجتناب باشد ولی اصل لازم الاجتناب نباشد.

سپس محقق خراسانی برای آن، دو مثال می زند. مثال اول را دیروز بررسی کردیم.

اما مورد دوم: روز پنج شنبه اتفاقی افتاد که یا این سجاده نجس شده بود و یا آن سجاده و من بی اطلاع بودم. بعد روز جمعه دست من به یکی از آن دو سجاده خورد و سجاده ی دیگر که دستم به آن خورده بود از محل ابتلاء بیرون رفت مثلا دزد آن را ربود. سپس در روز شنبه علم پیدا کردم که یا این سجاده نجس است یا آن سجاده که ملاقَی بود و دزد آن را برده است.

در این فرض، لازم نیست از ملاقَی (سجاده ای که دزد برد) اجتناب کنم بلکه باید از ملاقیِ (دست) و سجاده ی دیگر اجتناب کنم و حتی اگر دزد آن سجاده را برگرداند باز هم لازم نیست از آن اجتناب کنم. زیرا مادامی که آن سجاده از محل ابتلاء خارج است در آن اصالة الطهارة جاری نیست ولی اصالة الطهارة در ملاقِی و سجاده ی دیگر اگر جاری شود با هم تعارض و تساقط می کند. قهرا باید بگوییم که ملاقِی و گوشه ی دیگر واجب الاجتناب است. بعد اگر دزد آن سجاده را برگرداند از آن لازم نیست اجتناب کنیم زیرا علم اجمالی اول (یا دست من نجس است یا سجاده ی موجود) منجز بود و علم اجمالی دوم (یا آن سجاده نجس است یا این سجاده) دیگر بی اثر است.

یلاحظ علیه: خروج از محل ابتلاء موجب نمی شود که اصالة الطهارة در آن طرف جاری نشود. بله جایی که طرف علم اجمالی بی اثر باشد موجب می شود که اصل در آن جاری نشود و حال آنکه در ما نحن فیه آن طرف دارای اثر است. اثرش این است که اگر ملاقَی پاک باشد، ملاقِی نیز پاک است. بنا بر این اصالة الطهارة در هر دو سجاده اگر جاری شود معارض می شود. از این رو وقتی آن سجاده برگردانده شد، همچنان واجب الاجتناب است زیرا هرچند از محل ابتلاء بیرون بود ولی بی اثر نبود بنا بر این باید هم از دو سجاده اجتناب کرد و هم از ملاقِی که دست است زیرا ملاقات قبل از علم اجمالی بود (روز جمعه) و علم اجمالی بعد (روز شنبه) و هرجا که علم اجمالی متأخر باشد هم باید از ملاقِی اجتناب کرد و هم از ملاقَی.

 

نقول: در علم اصول باید قواعدی را ذکر کنیم که منظم و مترتب باشد. ما در مورد اجتناب از ملاقِی و عدم اجتناب از آن ضابطه ای را ذکر می کنیم:

القاعدة الاولی: هر جا که علم اجمالی بر ملاقات مقدم باشد لازم نیست از ملاقِی اجتناب کرد. مثلا یک ماه پیش یا آن گوشه ی فرش نجس بود یا این گوشه و الآن دست من که تر بود به یکی از دو گوشه برخورد کرد در اینجا لازم نیست از دست اجتناب کنم و دلیل آن همان دو بیان سابق است و آن اینکه یک ماه قبل علم اجمالی منجز شده بود که یا این طرف فرش نجس است یا آن طرف فرش و اصالة الطهارة در آن دو طرف با هم معارض بود در نتیجه باید از هر دو طرف اجتناب می کردم ولی دست من فرد مستقلی است که در آن اصالة الطهارة بدون معارض جاری می شود. (بله اگر به هر دو طرف دست می زدهم دستم یقینا نجس بود.)

 

القاعدة الثانیة: اگر اول ملاقات صورت بگیرد و بعد من علم پیدا کنم که یک گوشه ی فرش قبل از ملاقات نجس بوده است در این صورت باید از ملاقِی اجتناب کرد. زیرا من هنگامی علم پیدا می کند که یکی از دو گوشه ی فرش نجس است که قبلش ملاقات رخ داده بود از این و ملاقِی و ملاقَی با هم یکپارچه می شود و علم من به این گونه است که یا ملاقِی و ملاقَی نجس است و یا طرف دیگر. بنا بر این باید از ملاقِی اجتناب کرد زیرا دست من نیز طرف علم قرار می گیرد.

 

بحث اخلاقی:

اعتکاف در واقع یک نوع تهذیب نفس است و مسلما تهذیب بر تعلیم مقدم است زیرا باغبانی که بخواهد در سرزمینی درختی را بکارد ابتدا سنگ ها و کلوخ ها را از باغ بیرون می برد این کار را تخلیه می گویند و تا تخلیه نباشد تحلیه صورت نمی پذیرد یعنی مادامی که زمینه ی پاکی در روح انسان نباشد هرگز گلهای معرفت و اخلاق رشد نمی کند. ابتدا باید نفس را از خودخواهی، حسد، بدخواهی و سایر صفات رذیله خارج کنیم تا به کمالات روحی بتوانیم دست یابیم. یکی از فلسفه ی اعتکاف تهذیب نفس است زیرا انسان سه روز از عالم مادی منفک می شود و در خانه ی خدا به تهذیب نفس می پردازد.

در کشور ما رسم شده است که اعتکاف فقط در ماه رجب باشد و خوب است در ماه های دیگری مانند ماه شعبان یا رمضان نیز باشد که رسول خدا (ص) در ماه شعبان و رمضان به اعتکاف می رفت. خوب است در طول سال برنامه هایی برای اعتکاف باشد.

اعتکاف مسأله ای است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است کما اینکه خداوند می فرماید: ﴿وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ[4]

بحث بعدی ما در اقل و اکثر ارتباطی است

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo