< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

93/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخبار من بلغ

بحث در تسامح در ادله ی سنن [1] [2] [3] است. صاحب وسائل نه [4] [5] روایت در این مورد نقل کرده است که گفتیم این روایات به چهار روایت بر می گردد و آنها را بررسی کردیم.

اکنون در مدلول این روایات بحث می کنیم.

به نظر ما [6] این روایات ناظر به اخبار صحیح است نه اخبار ضعیف. مثلا خبر صحیحی در وجوب یا استحباب وارد شده است. اصولا بَلَغ به معنای رسیدن از طریق صحیح است که امام علیه السلام می فرماید: اگر خبر صحیحی وارد شده باشد می توانید مطابق آن، عمل را به جا آورید. اگر مطابق واقع شد فبها و الا خداوند شما را بی بهره نمی کند.

اشکال نشود که اگر خبر صحیح باشد حتما مطابق واقع است زیرا ممکن است راوی در نقل و یا در فهم اشتباه کند و خبر را تمام و کمال منتقل نکند. مخصوصا که اخبار ما با واسطه نقل می شود و چندین بار دست به دست می شود تا به ما برسد و احتمال اشتباه در آن راه دارد.

با این حال علماء [7] بر خلاف این نظر به قول دیگری قائل شده اند و آن اینکه می گویند این اخبار ناظر به اخبار ضعیفی است که در مستحبات وارد شده است.

در این خصوص، شیخ انصاری و محقق خراسانی هر کدام نظر خاص خود را دارند:

شیخ انصاری [8] می فرماید: اخبار تسامح در ادله ی سنن فقط ثواب را ثابت می کند ولی استحباب عمل را نمی تواند ثابت کند.

دلیل شیخ این است که ثواب بر خود عمل نیست بلکه ثواب بر داعی است که همان (من بلغه شیء من الثواب) می باشد. اگر ثواب بر خود عمل بود حاکی از استحباب عمل بود ولی ثواب بر ترتّب داده شده است که همان بلغه، سمعه، التماس قول النبی، طلب قول النبی و مانند آن است. بنا بر این [9] [10] ثواب بر داعی است به این معنا که همین که من دنبال قول معصوم رفتم خود یک نوع انقیاد است که عقلا ثواب دارد.

به عبارت دیگر الفاظ فوق نشان می دهد که داعی و محرک فرد این است که به آن ثواب برسد، بنا بر این ثواب هم به همین داعی و انقیاد داده می شود نه عمل.

حال اگر خداوند ثواب انقیاد را به من بدهد شرع و عقل در اینجا یکسان است ولی اگر بیش از انقیاد به من ثواب دهد این یک نوع تفضل از جانب خداوند محسوب می شود.

مرحوم صاحب عناوین [11] که کلام او با محقق خراسانی هماهنگ است عکس قول شیخ را قائل شده می فرماید: اصولا در اسلام ادله ی مستحبات و مکروهات ضعیف است. بر خلاف واجبات که دلائل قوی دارد. (مثلا کتاب حلیة المتقین تألیف علامه ی مجلسی مملو از مستحبات و مکروهات است ولی غالبا روایات آن مراسیل و ضعیف می باشد.) از این رو روایات من بلغ در صدد مستحب کردن این روایات می باشد.

یلاحظ علیه: اگر این روایات در صدد اعطاء حجیّت بود لحن آن می بایست متفاوت می بود. لسان این روایات صرفا تحریک این است که مردم به محتوای روایات فوق که به آنها رسیده است عمل کنند که دست خالی بر نخواهند گشت. یا ثواب انقیاد را می برند و یا اینکه خداوند تفضل کرده ثواب بالاتری به ایشان خواهد داد.

نظریة المحقق الخراسانی[12] : نظریه ی ایشان همان نظریه ی صاحب عناوین است با این فرق که ایشان بر خلاف صاحب عناوین این مطلب را برهانی کرده است.

البرهان الاول: القیود علی قسمین: قید تقییدی و قید تعلیلی.

    1. قیود تقییدی قیدی است که جزء موضوع می باشد مانند اکرم المعمم. به این قسم گاه عنوان مشیر نیز می گویند.

    2. قیود تعلیلی قیدی است که تعلیلی است مانند اکرم العالم یعنی اکرمه لعلمه.

محقق خراسانی می فرماید: هرچند در این روایات از عناوینی چون طلب قول النبی، التماس قول النبی و مانند آن به کار رفته است ولی این قیود در صورتی به نفع قول شیخ انصاری است که تقییدی باشد. یعنی ثواب برای طلب قول النبی و بلوغ این روایات به فرد است. ولی محقق خراسانی قائل است که این قیود تعلیلی است یعنی ثواب بر عمل است یعنی فرد عمل را می آورد به علت اینکه در طلب قول نبی بوده است.

نقول: به نظر می آید که عناوین فوق جنبه ی تقییدی دارد یعنی موضوع ثواب به دنبال قول پیغمبر رفتن است یعنی چون این فرد با اینکه حجتی نداشت ولی چون به سبب انقیادی که داشت به سراغ این اعمال رفته است خداوند هم او را دست خالی بر نمی گرداند. بنا بر این التماس قول النبی و سایز عناوین موضوع برای ثواب است نه علت برای ثواب.

البرهان الثانی [13] : در روایت هشام بن سالم می خوانیم عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‌ءٌ مِنَ الثَّوَابِ فَعَمِلَهُ كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ[14]

در این روایت (ذَلِكَ) در (فَعَمِلَهُ كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ) به خود عمل بر می گردد. لفظ عمل از فعل (فَعَمِلَهُ) استفاده می شود.

بنا بر این اگر اجر مربوط به عمل است از ترتّب ثواب، استحباب عمل کشف می شود یعنی اگر عمل مستحب نبود که به آن ثواب نمی دادند. بنا بر این از معلول به علت می رسیم و می گوییم اگر ثواب مربوط به عمل است از ترتّب ثواب استحباب را متوجه می شویم و این برهان انّی است.

این دلیل ایشان از قبلی قوی تر است زیرا دلیل قبلی او صرف ادعا بود یعنی ادعا می کرد که قیود تعلیلی است ولی شیخ انصاری ادعا می کرد که تقییدی است. ولی این دلیل قوی تر می باشد.

یلاحظ علیه: (ذَلِكَ) هرچند به عمل بر می گردد ولی مشخص نیست که آن عمل، ثواب داشته باشد زیرا هنوز ثابت نشده است که عمل فوق از ناحیه ی شارع وارد شده باشد. بنا بر این ثواب مربوط به خود عمل نیست بلکه مربوط به عمل است که در قالب انقیاد ارائه شده است.

 

ثمره ی بحث: ما در دوره های قبلی [15] ثمره ی این اختلاف را بحث کردیم و ان شاء الله در جلسه ی بعد به آن خواهیم پرداخت و بعد از آن به سراغ اصالة التخییر [16] می رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo