< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تمسک اخباری به سنت مبنی بر احتیاط در شبهات حکمیه ی تحریمیه

سخن در ادله ی اخباری ها در تمسک به احتیاط در شبهات حکمیه ی تحریمیه است و به استدلال به سنت رسیده ایم. این روایات به طائفه های مختلفی تقسیم می شود و طوائفی از آن را بررسی کرده و پاسخ آن را بیان کردیم و اکنون به طائفه ی چهارم می رسیم.

الطائفة الرابعة: روایات آمره به احتیاط

این روایات دلالت بر این دارد که انسان باید در شبهه احتیاط کند:

الْمُفِيدِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكَاتِبِ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيَى التَّمِيمِيِّ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ أَخُوكَ دِينُكَ فَاحْتَطْ لِدِينِكَ بِمَا شِئْتَ[1]

شیخ انصاری از این روایات جواب می دهد و محقق خراسانی بر ایشان اشکال می کند و بعد جواب دیگری ارائه می دهد.

شیخ انصاری می فرماید: وجوب احتیاط در شبهات تحریمیه آیا مقدمی است یا نفسی؟

اگر وجوب آن مقدمی است معنایش این است که شرع مقدس احتیاط را مقدمتا واجب کرده است للتحرّز عن العقاب الواقعی لو کان حراما. یعنی شارع احتیاط را واجب کرده است که اگر عمل مزبور مانند شرب تتن در واقع حرام باشد به عقاب مبتلا نشویم.

اگر چنین باشد معنایش این است که شارع مقدس به مجهول بما هو مجهول عقاب کند و این در حالی است که عقل می گوید که عقاب بر مجهول قبیح است.

اما اگر وجوب احتیاط نفسی باشد (مانند نماز که واجب نفسی است) معنایش این است که اگر کسی احتیاط نکند به سبب ترک احتیاط عقاب می شود نه به سبب ارتکاب عمل مشکوک و این در حالی است که روایات می گوید که اگر عمل مزبور حرام باشد عقاب به سبب ارتکاب حکم مجهول است نه به سبب ترک احتیاط.

محقق خراسانی اشکال می کند و می فرماید: ما شق اول را انتخاب می کنیم و می گوییم: ایجاب احتیاط اگر وجوبش مقدمی باشد می توانیم اشکال شیخ انصاری را رفع کنیم به این گونه که بگوییم: در این حال واقع مجهول نیست بلکه معلوم است زیرا وجوب احتیاط به نوعی، واقع را برای ما روشن می کند به این گونه که شارع با وجوب احتیاط می کوید: مواظب باشید که شاید شرب تتن حرام باشد و در نتیجه باید احتیاط کنید و الا معاقب خواهید بود. روایات احتیاط خود نوعی بیان است و موجب می شود که حکم مجهول، مجهول صرف نباشد از این رو اگر خداوند به سبب ارتکاب مورد مشکوک ما را عقاب کند این عقاب بلا بیان نخواهد بود زیرا روایات احتیاط، بیان هستند. (البته بیان به عنوان ثانوی و نه به عنوان اولی)

نظیر آن را در اعراض، دماء و اموال می بینیم که باید در آنها احتیاط کرد و احتیاط در آنها واجب است.

بعد محقق خراسانی در جواب از این روایات می گوید:

اولا: ادله ی برائت نص است و ادله ی احتیاط ظاهر و نص بر ظاهر مقدم می شود و ادله ی احتیاط حمل بر استحباب می شود.

ثانیا: ادله ی برائت اخص است زیرا در خصوص شبهات بدویها است و ادله ی احتیاط عام است زیرا هم شبهات بدویه را شامل می شود و هم شبهه ی محصوره را و اخص بر اعم مقدم است.

ثالثا: وجوب در ادله ی احتیاط ارشادی است یعنی خودش فی نفسه کاره ای نیست و در آنها نه وجوب است و نه استحباب بلکه تابع مرشد الیه اند به این گونه که اگر حکم، منجز باشد مانند اطراف علم اجمالی، احتیاط در آن واجب است و اگر حکم منجز نباشد مانند شبهه ی بدویه، احتیاط در آن مستحب است.

رابعا: روایات احتیاط ناظر به اطراف علم اجمالی و شبهات قبل از فحص است. (یعنی کسی قبل از فحص، برائت نباید جاری کند.)

 

نقول: این گونه جواب ها هرچند علمی است ولی انسان را قانع نمی کند. برای جواب باید روایات را تک تک مطالعه کرد و بعد به جواب دست یافت.

روایات احتیاط بر چهار قسم است:

الطائفة الاولی: روایاتی که لسان آنها استحباب است:

عَنِ الرِّضَا ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ أَخُوكَ دِينُكَ فَاحْتَطْ لِدِينِكَ بِمَا شِئْتَ[2]
واضح است که بما شئت دلالت بر استحباب دارد زیرا اگر واجب باشد باید آن را انجام داد و نمی تواند معلق به مشیت انسان باشد.

 

در روایت دیگر می خوانیم: ليس بناكب عن الصراط من سلك سبيل الاحتياط.
مرحوم بروجردی وقتی این روایت را می خواند می فرموید: لسان این روایت لسان سجع و قافیه است. به هر حال این روایت هم دلالت بر استحباب می کند.

 

الطائفة الثانیة: نهی از فتوا بدون علم و آگاهی است

بِخَطِّ الشَّهِيدِ مُحَمَّدِ بْنِ مَكِّيٍّ قُدِّسَ سِرُّهُ حَدِيثاً طَوِيلًا عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ فِيهِ سَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ ... وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْيَا هَرْبَكَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ عَتَبَة[3]
مراد از این روایت فتوایی است که بر اساس قواعد شرع نباشد مانند قیاس، استحسان و مانند آن و الا فتوایی که بر اساس موازین باشد موجب افتخار است و این همان است که امام باقر علیه السلام به ابان بن تغلب که در سال 141 فوت کرده است فرمود: اجلس فی المسجد و افت الناس و بعد اضافه کرد که من افتخار می کنم که در میان اصحابم کسانی مانند تو باشند.

 

الطائفة الثالثة: روایاتی که مربوط به احتیاط قبل از فحص است یعنی مادامی که از ادله فحص نکرده اید نباید احتیاط کنید.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلَيْنِ أَصَابَا صَيْداً وَ هُمَا مُحْرِمَانِ الْجَزَاءُ بَيْنَهُمَا (آیا با هم باید یک کفاره بدهند) أَوْ عَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا جَزَاءٌ قَالَ لَا بَلْ عَلَيْهِمَا أَنْ يَجْزِيَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا الصَّيْدَ قُلْتُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا سَأَلَنِي عَنْ ذَلِكَ فَلَمْ أَدْرِ مَا عَلَيْهِ فَقَالَ إِذَا أَصَبْتُمْ مِثْلَ هَذَا فَلَمْ تَدْرُوا فَعَلَيْكُمْ بِالِاحْتِيَاطِ حَتَّى تَسْأَلُوا عَنْهُ فَتَعْلَمُوا.[4]
راوی از امام علیه السلام می پرسد دو نفر محرم اند که با هم صید واحدی را شکار کرده اند آیا یک کفاره بر آنها واجب است چون صید واحد است و یا اینکه دو کفاره چون صیاد متعدد است. امام علیه السلام به او می فرماید: در حکم مسأله چیزی که با آنها نگفتی؟ او گفت: نه. امام علیه السلام فرمود: در این موارد احتیاط کن. یعنی تا از امام علیه السلام نپرسیده ای از ناحیه ی خود فتوا نده.

 

الطائفة الرابعة: روایاتی که احتیاط در آنها وسیله ای برای رسیدن به حکم واقعی است.

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع يَسْأَلُهُ عَنْ وَقْتِ الْمَغْرِبِ وَ الْإِفْطَارِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَرَى لَكَ أَنْ تَنْتَظِرَ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ وَ تَأْخُذَ بِالْحَائِطَةِ لِدِينِكَ.[5]
مثلا در نماز مغرب بین ما و اهل سنت اختلاف است. آنها قائلند که غروب شمس کافی است ولی ما قائلیم که حمره ی مشرقیه هم باید زائل شود و تفاوت بین این دو حدود سیزده دقیقه است. امام علیه السلام که مبتلا به تقیه است نمی تواند حکم را بیان کند از این رو به لسان احتیاط جواب می دهد و آن اینکه اگر آفتاب غروب کند و فرد پشت کوه باشد از آن با خبر نمی شود (بر خلاف اینکه انسان در دشتی وسیع باشد و بتواند غروب آفتاب را ببیند.) از این رو خوب است انسان احتیاط کند تا غروب مشرقیه زائل شود تا یقین بر غروب آفتاب حاصل شود.

امام علیه السلام با این بیان هم حکم شرعی را بیان کرده است و هم اینکه به گونه ای بیان کرده است که اهل سنت نگویند که امام علیه السلام با حکم آنها مخالفت می کند.

بنا بر این احتیاط در اینجا وسیله و بهانه ای برای بیان حکم واقعی است.

 

به هر حال این ادله ی تا به حال خواندیم از ادله ی مهم اخباری نیست. مهم اخبار طائفه ی پنجم است که دلالت بر تثلیث می کند: انما الامور ثلاثة...

این روایات گاه در لسان رسول خدا (ص) است و گاه در لسان امام علیه السلام. شیخ انصاری در رسائل می فرماید: این اخبار بهترین دلیل اخباری است.

ان شاء الله در جلسه ی بعد به بیان آن می پردازیم.

 


[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج27، ص167، ابواب صفات قاضی، باب12، حدیث33509، ح46، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo