< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله ی قائلین به تحریف قرآن

بحث در دلیل کسانی که قائل به تحریف در آیه ی قرآن هستند.

دلیل اول ایشان تمسک به عدم انسجام در یک سری از آیات قرآن است. دو آیه را خواندیم و جواب آنها را ارائه کردیم.

 

الدلیل الثانی: امیر مؤمنان علی علیه السلام بعد از رسول خدا (ص) مصحف [1] مستقلی داشت که آن را سوار بر شتر کرد و بر صحابه عرضه کرد ولی آنها نپذیرفتند. مرحوم مفید در کتاب ارشاد و قبل از ایشان ابن ندیم آاین جریان را در کتاب فهست خود نقل کرده است. ابن ندیم از شیعیان بوده است و می گوید: ان علیا علیه السلام رأی من الناس طیرة بعد وفاة النبی فأقسم ان لا یضع عن ظهره رداعه حتی یجمع القرآن فجلس فی بیته ثلاثة ایام حتی جمع القرآن.[2]

این نکته را یعقوبی متوفای 290 که از مورخین است در تاریخ خود بیان کرده است و می گوید: روی بعضهم ان علی بن ابی طالب لما قبض رسول الله و أتی و حمله علی جمل فقال: هذا القرآن جمعته و کان قد جزأه سبعة اجزاء ثم ذکر کل جزء و السور الوارد فیه.

نقول: اولا این مسأله را دو نفر به نام ابن ندیم و یعقوبی نقل کرده اند. صحت جریان فوق با این دو نقل ثابت نمی شود.

ثانیا: امام علیه السلام چگونه قرآن را در عرض سه روز جمع کرده است؟ مگر اینکه بگوییم سوره ها را از قبل نوشته بود و فقط آنها را در کنار هم قرار داد.

اتفاقا جناب یعقوبی نام سوره ها را از کتاب علی علیه السلام نوشته است و عینا مانند همین سوره هایی است که در دست ماست و فقط در تقدم و تأخر بین آنها اختلاف است [3] و شاید امام علیه السلام آنها را بر اساس ترتیب [4] در نزول سوره ها تنظیم کرده است و ابتدا سور مکی و بعد سور مکی را آورده است.

علماء نیز می گویند که تقدم و تأخر و ترتیب سور توقیفی نیست.

 

اما اینکه چرا آن آیات مصحف را از امیر مؤمنان علیه السلام قبول نکردند برای این بود امام علیه السلام تفسیر و شأن نزول آیات را در حواشی اوراق نوشته بود و بخشی از آنها چون به نفع هیئت حاکمه نبود مصحف را از او قبول نکردند. این نکته در بعضی از روایات از جمله از امام باقر علیه السلام نقل شده است.

 

الدلیل الثالث [5] : مرحوم مفید در ارشاد نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَرْكَبُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْل‌[6]

یعنی شما دقیقا به سرنوشت یهود و نصاری مبتلا خواهید بود. بعد نتیجه می گیرند که چون کتاب یهود تحریف شده است پس کتاب قرآن نیز تحریف خواهد شد.

یلاحظ علیه [7] : این از باب عموم المنزلة است یا خصوص المنزلة یعنی هر چه در امت یهود و نصاری است در امت پیامبر هم هست یا بعضی از آنها؟

اگر همه چیز باشد یقینا باطل است زیرا یهود چهل سال به سبب کفران نعمت و عدم اطاعت از موسی در بیابان [8] ماندند، آیا امت اسلامی هم به چنین بلایی مبتلا شد؟ همچنین آنها گوساله پرست شدند آیا امت اسلامی هم گوساله پرستیدند؟ همچنین خداوند به آنها من و سلوی داد ولی به ما نداد، خداوند ابر را سایبان آنها قرار داد و موارد بسیار دیگر که هیچ کدام برای امت اسلامی اتفاق نیفتاد.

بنا بر این منظور، شباهت در موارد خاص است و آن اینکه یهود بعد از پیامبران به هفتاد و چند [9] فرقه تقسیم شدند و امت اسلامی هم چنین خواهند شد.

نهایت چیزی که می توان گفت که آنها کتابشان را تحریف کردند و به باطل تفسیر کردند امت اسلامی هم گاهی آن را به باطل تفسیر می کنند. البته این چیزی از کرامت قرآن کم نمی کند.

 

الدلیل الرابع: تمسک به روایات

محدث نوری کتابی دارد به نام فصل الخطاب [10] فی تحریف الکتاب. این کتاب متأسفانه توسط ایشان نوشته شده است و برای آیندگان اسباب دردسر شده است. این کتاب دو بار چاپ شده است و ای کاش میرزای شیرازی این کتاب را از اهمیت می انداخت و همانند تحریم تنباکو فتوایی بر خلاف آن صادر می کرد. این کتاب در زمان میرزا یک بار چاپ شد و اندکی پس از آن علمای اسلام در نجف، سامراء و تهران آن را مورد هجوم علمای اسلام قرار دادند و ردهای متعددی بر آن نوشته شد.

مجموع این کتاب حاصل چند کتاب جداگانه است که هر سه کتاب از بی ارزش ترین کتاب ها می باشد:

کتاب اول: القرائات تألیف احمد بن محمد سیّاری نویسنده ی طاهری های خراسان. طاهری ها افرادی بودند که بین 205 تا 270 در خراسان حکومتی دائر کردند و سیاری در واقع آنها را کتابت کرده است. سیاری در سال 286 فوت کرده است. اخیرا در اروپا کتاب او را پیدا کرده اند و به چاپ رسانده اند تا قدحی بر شیعه باشد.

نجاشی در مورد سیّاری می گوید: انه من آل ابی طالب و غلی فی آخر عمره و فسد مذهبه و صنف کتبا کثیرة اکثرها علی الفساد. ان هذا الرجل تدعی له الغلاة منازل عظیمة.

روایات محدث نوری غالبا روایات خود را از همین کتاب اخذ کرده است.

کتاب دوم: کتاب علی بن احمد کوفی. او نیز ضعیف الحدیث و فاسد المذهب می باشد.

کتاب سوم: تفسیر علی بن ابراهیم.

او فردی بزرگوار است ولی تفسیر مزبور همه، منسوب به او نمی باشد. بخشی به قلم او و بخشی به قلم جابر جعفی می باشد.

کتاب چهارم: کتاب دبستان المذاهب که منسوب به فردی است که در هند است و ناشناخته می باشد.

 

تحریف در کتب اهل سنت: البته ما نباید اصرار کنیم که اهل سنت هم قائل به تحریف می باشند. این به ضرر ماست زیرا اگر آنها ما را و ما آنها را به تحریف متهم کنیم دیگران می گویند پس به اجماع مرکب، قرآن بالاجماع تحریف شده است.

ما باید ادله ای که از کتاب های آنها آورده اند و ظاهر در تحریف است را رد کنیم و بگوییم آنها هم قائل به تحریف نیستند.

اخیرا کتابی در مشهد در بنیاد پژوهش ها نوشته اند که صد و بیست و پنج عالم شیعی و تعدادی از علماء اهل سنت شهادت داده اند که قرآن تحریف نشده است و نام کتاب عبارت است از: لم یحرف و لن یحرف.

 

روایت الشیخ و الشیخة: بخاری نقل می کند [11] : خطب عمر عند منصرفه من الحج و قال: إيّاكم أن تهلكوا عن آية الرجم يقول قائل لا نجد حدّين في كتاب اللّه، فقد رجم رسول اللّه و رجمنا، و الذي نفسي بيده لولا أن يقول الناس: زاد عمر في كتاب اللّه تعالى لكتبتها: «الشيخ و الشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة» فإنّا قد قرأناه.[12]

نقول: اولا: روایت فوق مجعول است زیرا ملاک رجم، شیخ و شیخه نیست بلکه ملاک آن احصان [13] است یعنی کسانی که همسر دارند اگر به سراغ زنا روند حتی اگر جوان باشند رجم می شوند.

ثانیا: ظاهر روایت نشان می دهد که آیه ی مزبور قرآن نیست و جاعل آن فقط چند کلمه از قرآن را دیده است و بر اساس آن تغییری ایجاد کرده است و به جای (الزانی و الزانیة)، عبارت الشیخ و الشیخة گذاشته است.

با این حال اهل سنت متأسفانه وقتی به این آیه می رسند می گویند: این جزء آیه بوده است ولی تلاوتش منسوخ است هرچند مضمونش منسوخ نیست. بنا بر این در علوم قرآن بابی دارند به نام منسوخ التلاوة که در آن این گونه آیات را ذکر کرده اند.

ما می گوییم: منسوخ التلاوة عبارت دیگری از همان تحریف است. اینکه این آیه تلاوتش منسوخ شده است آیا به سبب عیبی بوده که در لفظش بوده است یا به سبب عیبی بوده است که در معنایش است. در لفظ قرآن عیبی نباید باشد زیرا قرآن در اوج فصاحت است و معنایش هم که عیب ندارد و آیه ی فوق معنایش نسخ نشده است.

 

آیه ی رضعات: روى [14] مالك في الموطأ عن عائشة كانت فيما أُنزل من القرآن عشر رضعات معلومات يحرمن ثمّ نسخن ب «خمس معلومات» فتوفي رسول اللّه و هنّ فيما يقرأ من القرآن[15]

جالب اینجاست که در قرآن نه ده بار شیر دادن ذکر شده است و نه پنج بار. اهل سنت این را نیز از باب منسوخ التلاوة می دانند.

به هر حال جزء تعداد اندکی از محدثین ما و علماء اهل سنت قائل به تحریف قرآن نیستند.

خداوند در خطبه ای عظمت قرآن را برای ما بیان کرده است و فرموده است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّهَا النَّاسُ ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ ... وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ (هر کس آن را پیش رو قرار دهد قرآن او را به بهشت می رساد) وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ (کلامش قاطع است) لَيْسَ بِالْهَزْلِ.[16]

بنا بر این باید سعی کنیم که سوره های قرآن را حفظ کنیم، در نمازهای خود سوره های مختلفی را بخوانیم، لا اقل سوره های کوچک را حفظ کنیم. سوره های کوچک حاوی معارف بیشتری است. سوره های طوال غالبا مربوط به مناظرات رسول خدا (ص) با اهل کتاب و غزوات ایشان است. سوره های کوچک انسان را در اول بعثت قرار می دهد کأنه اول بعثت پیامبر اکرم (ص) است و انسان با آن فضا آشنا می شود. سوره های طوال غالبا مدنی است ولی سوره های کوچک غالبا مکی است و مربوط به زمانی است که جاهلیت و تاریکی همه جا را گرفته است و نور اسلام به تدریج در حال نفوذ است.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ حجیّت قول لغوی [17] می رویم.

 


[2] فهرست ابن ندیم، ص76.
[12] بخاری، ج8، ص408.
[15] تنویر الحوالک، کتاب الرضاع، ج2، ص118.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo