< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم تحریف قرآن [1]

آخرین دلیلی که اخباری ها مبنی بر اینکه به ظواهر قرآن نمی شود عمل کرد ادعای تحریف قرآن است. محقق خراسانی سه جواب [2] از آن ارائه می کند ولی آنها جواب ها اصولی است.

اولا می گوید: تحریف به معنای اسقاط [3] است و حال آنکه اگر چند آیه اسقاط شود ضرر به ظهور باقی مانده نمی زند.

ثانیا: اگر آیاتی ساقط شده باشد این آیات از آیات الاحکام [4] نیست بلکه مربوط به قصص، فضائل و مانند آن اسقاط شده است. آنچه با آن در ظواهر کار داریم آیات الاحکام است.

ثالثا: علم اجمالی [5] فوق منجز نیست زیرا اگر این آیات که ساقط شده است از آیات الاحکام باشد علم اجمالی اثر دارد ولی اگر از قصص باشد اثر شرعی ندارد. علم اجمالی در صورتی منجز است که علی کل تقدیر و بنا بر همه ی اطراف، تکلیفی را احداث کند. علم اجمالی فوق چون فقط در یک طرف منجز است، از اعتبار می افتد.

نقول: اگر بحث ما اصولی بود این جواب ها خوب بود [6] ولی حق این است که این مسأله از نظر تاریخی و قرآنی مورد بحث قرار می گرفت و ثابت می شد که اصلا تحریفی در کار نبوده است. محقق خراسانی فرض را بر صحت تحریف گرفته است و بعد، آن جواب ها را ارائه کرده است.

فنقول: تحریف در لغت عرب به معنای این است که کلام [7] را به غیر واقع تفسیر کنیم همان طور که در قرآن آمده است: يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِه ‌[8]
طبرسی [9] در تفسیر آن می گوید: ای یفسرونه بغیر ما انزله الله سبحانه.

تحریفی که در ما نحن فیه گفته می شود شش احتمال دارد که آنچه مهم است همان احتمال ششم می باشد:

الاحتمال الاول: تحریف به همان معنای فوق باشد یعنی کلام خدا را به غیر کلام خدا حمل کنند. [10]

تحریف به این معنا واقع شده است ولی این کار ضرری به قرآن نمی زند. زیرا دشمنان قرآن در خارج از قرآن، معنای قرآن را بر خلاف آنچه خدا خواسته است تفسیر کرده اند.

مثلا باطنیه [11] در تفسیر: وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاة [12] می گویند: یعنی مراد از صلات پیامبر اکرم (ص) است زیرا در آیه ی دیگر می خوانیم: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر[13] و رسول خدا (ص) نیز از فحشاء و منکر نهی می کرد پس مراد از صلات، ایشان است.

همچنین این عده می گویند که ایتاء زکات به معنای تزکیه ی نفس است.

این عده همان یک آیه را اخذ کرده و ده ها آیه ی دیگر را در نظر نگرفته اند.

حتی هفتاد و یک فرقه ای که بعد از رسول خدا (ص) ظاهر شدند همه برای خود به دلیلی از قرآن تمسک کرده اند. این نوع تحریف ها وجود دارد ولی از عظمت قرآن نمی کاهد.

 

الاحتمال الثانی: تحریف حرکات الفاظ در قرآن. [14]

مثلا در قرآن می خوانیم: وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ[15] که آن را گاه یطَّهَّرن خوانده اند.

ما در این مورد نظر قاطع نداریم. اگر هر دو قرائت از رسول خدا (ص) صادر شده باشد این کار تحریف محسوب نمی شود. حتی اهل سنت نقل می کنند که قرآن بر هفت قرائت نازل شده است.

اما اگر بگوییم قرآن بر یک قرائت نازل شده است کما اینکه امام باقر علیه السلام می فرماید: إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَكِنَّ الِاخْتِلَافَ يَجِي‌ءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ [16] در این حال فقط همین قرآنی که وجود دارد از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است و همین قرائت متواتر است. قرائات دیگر ارتباطی به خدا و رسولش ندارد. علت آن این است که کسانی که قائل به قرائات مختلف هستند وقتی به این اختلافات دامن می زنند برای خود دلیل می آورند. مثلا در مجمع البیان در هر موضع ابتدا فصلی می گشاید به نام: «القرائة» سپس در فصل بعد تحت عنوان «الحجة» دلیل بر آن اختلاف را ذکر می کند. اگر همه ی این قرائات از رسول خدا (ص) نقل شده بود وجهی نداشت که بر آن استدلال کنند.

ما معتقدیم [17] قرائت قرآن فقط همین یک قرائت است که عاصم از حفص به یک واسطه از امیر مؤمنان علیه السلام آن را نقل کرده است. به همین دلیل وقتی از ما استفتاء می شود که آیا می شود حمد و سوره را بر خلاف این قرائت موجود خواند در جواب می گوییم: جایز نیست. [18] بر خلاف شهید که آن را جایز می داند.

شاهد دیگری بر اینکه سایر قرائات متواتر نیست [19] این است که هر یک از هفت راوی ها دو راوی دارد و واضح است که با آن دو، تواتر ثابت نمی شود. (هفت قاری مشهور وجود دارد و سه قاری شاذ و آن هفت قاری هر کدام دو راوی دارند.)

 

الاحتمال الثالث: تبدیل کلمة الی کلمة اخری [20]

این تحریف از ابن مسعود نقل شده است که می گوید: در آیه ی وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ[21] به جای (امضوا) می توان (اسرعوا) خواند. خبر مزبور نیز خبر واحد است و معلوم نیست این خبر از او نقل شده باشد.

یا اینکه از ابن مسعود نقل شده است که هر جا خداوند لفظ علیم را به کار برده است می توان به جای آن از لفظ حکیم استفاده کرد. (این در حالی است که این دو واژه با هم متفاوت است و نمی تواند به جای یکدیگر استفاده شوند.)

 

الاحتمال الرابع: تحریف لهجه ای [22]

هفت لهجه در میان عرب مرسوم بوده است. این لهجه در قرائت قرآن اثر می گذارد. مثلا کلمه ی قاف در ایران به چهار گونه تلفظ می شود:

    1. یکی تلفظ قاف به همان قاف است.

    2. در شمال آن را با غین تلفظ می کنند.

    3. در جنوب آن را با کاف تلفظ می کنند. مثلا قهوه را کهوه می گویند.

    4. در بخش شمال غربی آنها آن را به گاف تلفظ می کنند. مثلا قل را گل می گویند.

در عرب هم چنین است مثلا در آیه ی وَ سَعى‌ لَها سَعْيَها[23] بعضی (سعی) با به شکل اماله و با تلفظ یاء می خوانند.

اختلاف لهجات هرچند وجود دارد ولی یک لهجه در قرآن معتبر است و مکتوب شده است و آن لهجه ی قریش [24] است و سایر لهجات ارتباطی به قرآن ندارد و مخصوص لهجه ی همان کسانی است که آن را می خوانند.

 

الاحتمال الخامس: التحریف بمعنی الزیادة [25]

مسلمان اتفاق دارند که چنین تحریفی در قرآن نیست. با این حال از عبد الله بن مسعود قول شاذی نقل شده است که گفته است سوره ی یوسف داستانی عاشقانه است و جزء قرآن نیست و یا معوذتین جزء قرآن نمی باشد. این نسبت به او بسیار بعید است.

 

الاحتمال السادس: التحریف بمعنی النقیصة [26]

این مسأله را هم می توان از برون مطالعه کرد و هم از درون. سید مرتضی این مسأله را از خارج مطالعه کرده است. کتاب او در اختیار ما نیست ولی مرحوم طبرسی [27] در اول مجمع عبارت او را مفصلا نقل کرده است و می گوید: مسلمانان علاقه ی بسیاری به حفظ و نگهداری قرآن داشتند. آنها هزاران هزار نفر بودند و همه نسبت به حفظ و ضبط حروف و نقطه ها، تعداد آیات، احزاب و سوره های آن اهتمام داشتند و محال این چنین چیزی مورد تحریف قرار بگیرد.

مثلا اگر امام قدس سره یک سخنرانی عمومی در بهشت زهرا کند و میلیون ها نفر بشنوند و ضبط هم شود دیگر نمی شود آن را تحریف کرد و عبارات آن را کم و زیاد کرد.

ما اضافه می کنیم: دو شاهد هم می توان بر آن ارائه کرد:

شاهد اول: زمان عثمان لهجه های مختلفی وجود داشت و هر قبیله ای قرآن را به لهجه ی خود می خواند و می نوشت. عثمان [28] تصمیم داشت مصحف ها را از لحاظ لهجه متحد کند و سایر قرآن ها را سوزاند. موقع نوشتن قرآن به آیه ی سی سوره ی توبه رسیدند که خداوند می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‌ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ[29]
عثمان می گفت: در عبارت (و الذین) واو نباید باشد. در نتیجه (الذین) صفت (كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ) می شد. بنا بر این گنج برای آنها حرام است نه برای مسلمانان بنا بر این اگر مسلمان طلا و نقره را در خانه ذخیره کنند مشمول این آیه نیستند. أبَیّ بن کعب که از نویسندگان بود گفت من از رسول خدا (ص) شنیدم که واو در اینجا وجود داشت.

شاهد دوم: امیر مؤمنان علی علیه السلام در طول پنج سال حکومتش هرگز سخنی از تحریف به میان نیاورد و نگفت که این آیه کم شده و یا در فلان موقع تغییری انجام شده است. امیر مؤمنان اشاره های متفاوتی به مطاعن عثمان داشت و اموالی که عثمان به ظلم گرفته بود و قطایع [30] عثمان که عثمان برای خویشاوندان خود گرفته همه را به بیت المال پس داد ولی سخنی از تحریف قرآن به میان نیاورد.

شاهد سوم: صدیقه ی طاهره در خطبه ی فدک که سخنان بسیاری را مطرح می کند در مورد تحریف قرآن سخنی به میان نمی آورد.

خلاصه اینکه اگر قرآن را از خارج مطالعه کنیم قرائن فراوانی شهادت می دهد که قرآن تحریف نشده است. حتی ما قائل هستیم که قرآن در زمان رسول خدا (ص) جمع آوری شده است نه در ایام بعد. بر این اساس به سوره ی توحید، فاتحة الکتاب می گویند یعنی کتابی بوده است که این سوره در ابتدای آن بوده است. حتی جایگاه سوره ها و آیات قرآن به دستور رسول خدا (ص) تنظیم شده است.

اخیرا غربی ها به تحریف قرآن دامن می زنند که بگویند اگر کتاب ما تحریف شده است کتاب شما هم از آسیب قرآن در امان نمانده است.

قرآن در زمان رسول خدا (ص) جمع شده است همان گونه که خداوند می فرماید: إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ[31] یعنی نمی گذاریم قرآن از بین برود

ابو عبد الله زنجانی به شکل مفصر تاریخ قرآن را بحث کرده است و احمد امین بر آن مقدمه ای نوشته است و از بهترین کتاب هایی است که در این زمینه نوشته شده است.

مسأله ی تحریف را از درون [32] هم می توان جمع کرد یعنی برای این کار به آیات قرآن مراجعه کنیم.

ان شاء الله این بحث را فردا پیگیری می کنیم.

 


[31] سوره قیامت، آیه 17.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo