< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم حرمت تجری

بحث در تجری است و به اینجا رسیدیم که گاه بحث می شود که تجری حرام است یا نه و دیگر اینکه عملی که با آن تجری می شود حرام است یا نه.

مثلا کسی آبی را به نیّت خمر می نوشد که یک بحث این است که صرف این عمل حرام است یا نه و دیگر اینکه آیا نوشیدن آب هم به نیّت خمر حرام می باشد[1] یعنی وقتی فرد یقین پیدا کرد که مایع مزبور شراب است آیا حکم نوشیدن آب که مباح بود عوض می شود یا نه.

گفتیم شیخ انصاری قائل است که فعل تجری حرام نیست و قبح فعلی ندارد و صرفا قبح فاعلی دارد. بر این اساس، ایشان دلیلی که برای حرمت ارائه کرده بودند را رد کرد. (در جلسه ی قبل به دلیل و رد شیخ اشاره کردیم)

 

التقریب الثانی: محقق خراسانی قائل به حرمت تجری است و می گوید: کسی که تجری کرده است متمرد است و حیثیت مولی را هتک[2] کرده است و علم طغیان را علم نموده است و از رسم عبودیت خارج شده است. این کارها قبیح است و هر چیز که قبیح باشد حرام است.

یلاحظ علیه: ما در مقام بحث علمی هستیم. موضوع هم کسی است که هرچند از خدا می ترسد ولی دچار هوی و هوس شده است و از عذاب الهی هم خائف است ولی نمی تواند جلوی خودش را بگیرد. این با کسی که متمرد است و از رسم عبودیت خارج شده است و تصمیم دارد با خداوند مخالفت کند فرق دارد. آیا این نوع تجری هم قبیح است؟ آنچه محقق خراسانی ترسیم کرده است گاه مساوی با کفر است و قابل تطبیق بر کسی که مسلمان است و گاه دست از پا خطا می کند نیست.

 

التقریب الثالث: محقق اصفهانی (شیخ محمد حسین غروی که از تلامذه ی بزرگ صاحب کفایه می باشد در حاشیه ی خود بر کفایه به نام نهایة الدرایة) می گوید: ملاک عقاب عاصی را بررسی می کنیم و آن را بر فردی که تجری می کند تطبیق می دهیم.

برای عقاب عاصی چند احتمال وجود دارد:

    1. او واقع را مخالفت کرده است و در نتیجه عقاب می شود.

    2. او مبغوض مولی را مرتکب شده است.

    3. او با غرض مولی مخالفت کرده است.

هیچ یک از سه مورد فوق نمی تواند ملاک باشد. زیرا این ملاک در جاهل هم هست یعنی فرد جاهلی وجود دارد که می خواست آب بنوشد و به اشتباه ظرف شراب را نوشید. او نباید عقاب شود و حال آنکه هر سه ملاک فوق در خصوص او وجود دارد. بنا بر این باید به سراغ ملاک چهارم رویم:

    4. او احترام مولی را هتک کرده است.

این ملاک در تجری هم وجود دارد.

یلاحظ علیه: شق چهارم هم صحیح نمی باشد بلکه باید به سراغ شق پنجم رفت که عبارت است از: مخالفت مولی از روی عمد

این ملاک منحصر به کسی است که از روی عمد مولی را مخالفت کرده و عصیان می کند. وقتی چنین چیزی ملاک شد تجری خارج می شود زیرا در تجری مخالفت مولی وجود ندارد.

 

التقریر الرابع: محقق نائینی هم مانند سه تقریر قبل در مقام مخالفت با شیخ بر آمده و قائل به حرمت تجری است و می فرماید: ان المناط فی حکم العقل باستحقاق العقاب هو جهة البغض الفاعلی و حیثیة صدور الفعل الذی یعلم بکونه مبغوضا للمولی من دون دخل للواقع.

یعنی ملاک عقاب چیز دیگری است و آن اینکه فاعل پیش مولی مبغوض باشد زیرا فاعل به اعتقاد خودش عمل بدی را انجام داده است. بنا بر این وقتی شخص می خواهد فعلی را معتقد است مبغوض مولی است انجام دهد این ملاک در متجری هم وجود دارد زیرا او هم با نوشیدن آبی که تصور می کند خمر است می خواهد فعلی را که یقین دارد مبغوض مولی است انجام دهد. حال اینکه مطابق واقع باشد یا نه، در مسأله ی عقاب تاثیری ندارد.

یلاحظ علیه: بین قبح فاعلی و قبح فعلی ملازمه ای نیست. اگر فاعل قبیح باشد و علاوه بر آن فعلش هم قبیح باشد حق با محقق نائینی است ولی در تجری، فعل قبیح نیست.

خلاصه اینکه هیچ یک از چهار بیان فوق نتوانست ثابت کند که تجری حرام است.

امام سجاد علیه السلام نیز در یکی از دعاهایش بیانی دارد که به بحث ما مرتبط می باشد. ایشان می فرماید: إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ (خداوندا! اگر تو را عصیان کردم به این سبب نبوده است که عبودیت تو را منکر باشم) وَ لَا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لَا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ وَ لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَايَ وَ أَعَانَنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُكَ الْمُرْخَى عَلَيَّ[3]

 

صاحب فصول قائل است تجری عقاب دارد مگر در یک صورت و آن جایی است که متجرَی به، واجبی باشد که در آن قصد قربت شرط نباشد. مثلا کسی دید دشمن مولی در حال غرق شدن است و او را نجات داد تا به مولی ضرر بزند ولی کشف شد که او فرزند مولی بوده است. در اینجا تجری در ضمن واجبی قرار گرفته که محبوب مولی است و احتیاج به قصد قربت هم ندارد. مصلحتی که در این حال ایجاد شده است موجب می شود که قبح تجری از بین برود.

محقق خراسانی در کفایه به قول او اشکالات خوبی را مطرح کرده است:

اولا: قطع موجب حسن و قبح نمی شود یعنی از عناوینی نیست که قبیح را حسن و حسن را قبیح کند. [4] (بر خلاف یک سری از عناوین مانند ضرب الیتیم برای تأدیب حسن است ولی برای ایذاء قبیح است.)

ثانیا: عناوینی که گاه قبیح را حسن و حسن را قبیح می کند مربوط به جایی است که عمل مورد توجه فاعل باشد[5] بر خلاف ما نحن فیه که چنین نیست زیرا فرد نمی داند که دارد فرزند مولی را نجات می دهد.

 

خلاصه اینکه: تجری به عنوان تجری قبیح نیست و در نتیجه حرام نمی باشد. به عبارت دیگر، تجری قبح فعلی ندارد و فقط قبح فاعلی دارد.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ فعل متجری به می رویم یعنی آیا قطع من، حکم آب را نیز عوض می کند؟ شیخ انصاری، محقق خراسانی و سایرین غالبا قائل هستند که متجری به، به حکم خود باقی است و هرگز با عناوین فوق تغییر نمی کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo