< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

91/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:شمول خطابات شفاهیه بر معدومین

سخن در مورد خطابات شفاهیه است که آیا غائب و معدوم را هم شامل می شود یا اینکه مختص به موجودین است.

محقق خراسانی مسأله را در سه باب مطرح می کند.

    1. گاه بحث را در مورد تکلیف معدوم مطرح می کند.

    2. گاه بحث را در مورد خطاب معدوم پیگیری می کند.

    3. گاه بحث را در مورد ما وقع بعد اداة الخطاب مطرح می کند و می گوید: آیا المومنون و مانند آن معدوم را شامل می شود یا نه.

اما بحث اول: محقق خراسانی این بحث را به سه بیان مطرح می کند:

اول اینکه تکلیف حقیقی باشد و دارای زجر و بعث باشد. واضح است که این تکلیف در مورد معدوم معنا ندارد زیرا کسی نمی تواند کسی که معدوم است را تکلیف کند و برای آن بعث و زجری به شکل جدی در نظر بگیرد.

دوم اینکه تکلیف انشائی باشد. محقق خراسانی قائل این تکلیف برای معدوم اشکال ندارد زیرا فرد تکلیفی کرده است که در آن بعث و زجر نیست. غایة ما فی الباب اگر در آینده مصداق پیدا کرد، فعلی می شود. فرد نمی تواند همواره به هر کس که موجود می شود تکلیف کند از این رو به شکل انشائی تکلیفی صادر می کند و این تکلیف در هر زمان که فردی موجود شد آن را شامل می شود و در مورد آن فعلی می شود.

ایشان برای این قسم به موقوفه مثال می زند و می گوید: گاه کسی ملکی را برای یک فرد و نسل او وقف می کند. هنگام انشاء وقف نسل های بعدی وجود ندارند ولی هر وقت آنها موجود شدند، این تکلیف که انشائی است در مورد آنها فعلی و حقیقی می شود.

یلاحظ علیه: این قسم از نظر ما صحیح نیست زیرا از ایشان می پرسیم: اینکه شما تکلیف انشائی را در مورد معدوم صحیح می دانید، آیا این تکلیف کردن مستقیما است یا به واسطه ی عنوان (مانند عنوان الناس) می باشد.

اگر بگویید: مستقیما است واضح است که صحیح نیست زیرا معدوم در واقع مجهول مطلق است و نمی توان از آن خبر دارد و او را مکلف کرد.

اگر هم بگویید: از طریق عنوان، معدومین را مورد خطاب قرار می دهیم می گوییم: معدوم تا وقتی که معدوم است نمی تواند مصداق الناس و مانند آن باشد و عنوان، او را شامل نمی شود.

اما مسأله ی موقوفه بعدا توضیح می دهیم.

سوم اینکه: معدوم را به شرط وجود مکلف کنیم. محقق خراسانی این قسم را قبول دارد و ما هم آن را قبول داریم. البته ایشان این قسم را توضیح نداده است ولی ما آن را توضیح می دهیم و آن اینکه:

قضایا بر سه قسم است:

قضایای ذهنیه: اینها قضایایی هستند که مصداق آنها در خارج نیست بلکه در ذهن است. قضایایی مانند محال بودن اجتماع ضدین، محال بودن اجتماع النقیضین، محال بودن شریک الباری، نوع بودن انسان و جنس بودن حیوان (نه خود انسان و حیوان)

قضایای خارجیه: در این قضایا، حکم روی عنوان است نه روی افراد. (بر خلاف محقق نائینی که تصور کرده است حکم در این موارد روی افراد است که به نظر ما صحیح نیست.) با این حال این حکم فقط افراد موجوده را شامل می شود. بنا بر این قضایایی مانند: قتل من فی الدار فقط خارجین را شامل می شود.

قضایای حقیقیه: در این قضایا، حکم روی عنوان است ولی علاوه بر موجودین، معدومین را شامل می شود به این گونه که موجودین بالفعل و موجودین در آینده را شامل می شود. مانند یا ایها الذین آمنوا: که مؤمنین زمان حال و هر کس که در آینده موجود شود و مؤمن باشد را شامل می شود.

این خطاب صحیح است و مشکلی ندارد.

سؤال: فرق قضایای حقیقیه با خطابات انشائیه چیست که ما در آن اشکال کردیم ولی قضایای حقیقیه را قبول نمودیم؟

جواب: در خطاب انشائی، حکم روی افراد رفته است ولی در این مورد، حکم روی عنوان می رود نه افراد. عنوان هم در طول زمان مصادیق جدیدی می تواند پیدا کند.

نکته: محقق خراسانی قائل است که قضایای حقیقیه اگر به شرط وجود باشد یعنی مصادیقش در خارج موجود باشد، خطاب به آنها صحیح است.

ما می گوییم: قید بشرط الوجود لغو است زیرا بشرط الوجود بودن در قضایای حقیقیه خوابیده است. زیرا حکم در قضایای حقیقیه هم روی موجودین بالفعل می رود و هم کسانی که در آینده موجود می شوند. بنا بر این فقط مصدایق موجود را شامل می شود.

اما البحث الثانی: فی خطاب المعدومین (نه تکلیف معدوم)

بحث در این است که آیا خطاب معدوم صحیح است یا نه. محقق خراسانی قائل است این خطاب هرگز صحیح نیست زیرا خطاب، احتیاج به مخاطب دارد.

امام قدس سره نیز طرفدار محقق خراسانی است و قائل به محال بودن خطاب معدوم دارد اما بیان ایشان متفاوت است و می فرماید: خطاب، تکوینی است و معنا ندارد که خطاب تکوینی نسبت به امر معدوم انجام شود مگر اینکه کسی در مقام شوخی باشد و معدومین را خطاب کند. چنین چیزی در تکوین محال است.

نقول: خطاب به معدوم می تواند صحیح باشد.

توضیح ذلک: خطاب گاه حقیقی است و گاه اعتباری.

در خطاب اعتباری، گاه فردی، مسأله ای را به عنوان خطاب به اهل مسجد می گوید. بعد این خطاب در ذهن مخاطب، در کتاب ها، ضبط صوت ها، سی دی ها و غیره باقی می ماند و آینده ها به آن دسترسی پیدا می کنند و مخاطب آن قرار می گیرند.

بنا بر این اگر مراد، خطاب حقیقی باشد حق با محقق خراسانی و امام قدس سره است ولی اگر خطاب، اعتباری باشد و بتواند بقاء داشته باشد می تواند معدومین را هم شامل شود و کسانی که در آینده موجود می شوند را شامل شود.

با این بیان نزاع، لفظی است. چیزی که آنها نفی می کنند ما هم نفی می کنیم و چیزی که ما اثبات می کنیم آنها در کلام فوق به آن اشاره نداشتند تا نفی کنند.

آیه ی سوره ی اعراف هم می تواند ناظر به مدعای ما باشد. در این آیه و آیات بعد چندین خطاب به موجودین است ولی ما هم مخاطب آنها هستیم. ﴿يا بَني‌ آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ﴾[1]

سؤال: اگر ما هم مخاطب به این خطاب های اعتباری هستیم پس باید بگوییم آیه: ﴿يا بَني‌ آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي‌ فَمَنِ اتَّقى‌ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[2] باید علامت بر این باشد که بعد از رسول خدا (ص) پیامبران و رسولانی خواهند آمد و الا ما نباید مخاطب این آیه باشیم.

جواب: این خطاب، خطابی از جانب خداوند است و مربوط به اول عالم خلقت می باشد.

تم الکلام فی خطاب المعدوم

ان شاء الله در جلسه ی بعد بحث سوم را مطرح می کنیم و آن اینکه الفاظی که بعد از ادات خطاب است آیا معدوم را شامل می شود یا نه. (مراد از این بحث چیزهایی مانند الناس در یا ایها الناس و آمنوا در یا ایها الذین آمنوا می باشد. ان شاء الله خواهیم گفت که نظر محقق خراسانی این است که بستگی دارد (یا) برای خطاب حقیقی وضع شده باشد که در این حال الناس دیگر معدومین را شامل نمی شود ولی اگر برای خطاب ایقاعی وضع شده باشد معدومین را شامل می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo