< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:جامع نزد قائل به صحیح و دلیل قول به صحت

گفتیم کسانی که قائل به صحیح یا اعم هستند باید جامعی را تصور کنند که تمامی افراد را شامل شود و الا اگر جامعی در کار نباشد باید قائل به مشترک لفظی شوند زیرا نماز به اشکال مختلفی اتیان می شود و واژه ی صلاة در این صورت باید برای هر شکل خاصی از نماز جداگانه وضع شود یعنی یک بار برای نماز چهار رکعتی و یک بار برای نماز ایستاده و هکذا.

در جلسات قبل نظریه ی محقق خراسانی و شیخ اصفهانی و محقق نائینی و محقق بروجردی را خواندیم.

امروز به بیان نظریه ی امام قدس سره می پردازیم:

ایشان می فرماید: ماهیات اعتباریة بر دو قسم هستند:

یک نوع از آنها به گونه ای است که هم از نظر صورت و هم از نظر ماده متعین و ثابت است و تغییر نمی کند. هم ماده و هم هیئت اندازه گیری شده است و کم و زیاد نمی شود.

خداوند در قرآن می فرماید: ﴿لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في‌ أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ﴾[1]

در این آیه برای کسانی که قسم خود را حنث می کنند کفاره ای تعیین شده است که عبارت از اطعام ده نفر از مساکین می باشد به گونه ای که اطعام آنها از جنس غذای متوسط باشد؛ نه عالی باشد و نه دانی.

در این آیه، اطعام ده نفر یک ماهیت اعتباریة است که هم هیئت (ده نفر) و هم ماده اش (مساکین) مشخص است.

هئیت ده نفر اگر نه نفر شود باطل است و اگر یازده نفر شود و به نیت کفاره ی قسم باشد بدعت می باشد.

ماده ی آن هم که مساکین می باشند معین است یعنی نباید غنی باشند.

نوع دیگر ماهیتی اعتباری است که هم از نظر هیئت و هم نظر ماده لا بشرط است (نه هیئت در آن متعین است و نه ماده و به اصطلاح فلاسفة: المادة بعرضها العریض و الهیئة بعرضها العریض)

نماز از این قبیل ماهیات است. نماز هیئتی دارد که وقتی انسان وارد نماز می شود آن هیئت با یک سری افعال و اذکار ایجاد می گردد. هیئت صلاتی صرف توجه به خدا نیست بلکه توجهی است که در ضمن این افعال و اذکار پدید می آید. هیئت در نماز لا بشرط است یعنی هر چند اصل هیئت باید لزوما محقق شود ولی می تواند در ضمن نماز دو رکعتی محقق شود و یا سه رکعتی و یا چهار رکعتی.

در نماز مواد هم لا بشرط است یعنی ممکن است فرد برای نماز وضو بگیرد و دیگری تیمم کند و سومی غسل نماید. همه ی آنها نماز است و ماده ی نماز نسبت به این اجزاء لا بشرط می باشد.

بنابراین امام قدس سره با کلمه ی لا بشرط مشکل را حل کرد. مشکل این بود که اگر نماز بر دو رکعتی وضع شده دیگر غیر آن را شامل نیست و اگر بر نماز قائم وضع شده غیر آن را شامل نیست. ولی امام قدس سره با کلمه ی لا بشرط همه ی این اقسام را داخل در عنوان نماز نمود زیرا نماز که به معنای خشوعی است که در ضمن اذکار و افعال باشد، در همه ی آنها وجود دارد.

بعد ایشان مثال هایی برای تقریب ذهن می زند. همانند بیت و یا خودرو. در مورد خودرو می فرماید: انواع ماشین ها همه را خودرو می نامند چه ژیان باشد و چه بنز. برای اینکه لفظ خودرو از نظر ماده و هیئت لا بشرط است.

بعد اضافه می کند: با این بیان اگر شک کنیم سوره جزء است یا نه با مقراض برائت آن را از بین می بریم زیرا از باب اقل و اکثر و از باب شک در قید زائد می باشد به این معنا زیرا غیر از آن جزء مشکوک، ما بقی یقینی است و باید اتیان شود و در جزء مشکوک که اکثر است شک داریم در آن برائت جاری می کنیم.

در ما نحن فیه دو تقریب دیگر وجود دارد که مربوط به محقق خوئی و علامه ی طباطبائی است.

مرحوم خوئی مثال بیت را مطرح می کند و علامه به مصباح می زند و ما هر دو را در جلسه ی قبل بیان کردیم.

در میان این تقریب ها تقریب آیة الله بروجردی و امام قدس سره قابل قبول می باشد.

تم الکلام حول تصویر الجامع علی القول بالصحة

فصل: دلیل قائلین به صحت

استدل القائلون بالصحیح بوجوه خمسة

دلیل اول: تبادر

هر جا لفظ صلاة به گوش می رسد از آن نماز صحیح به ذهن تبادر می کند نه اعم از صحیح و فاسد و اگر به کسی بگوییم بلند شو نماز بخوان و یا در قرآن می خوانیم: ﴿اقم الصلاة﴾ یعنی نماز صحیح بخوان.

بعد محقق خراسانی اشکالی بر خودش وارد می کند و می گوید: اگر گفته شود شما گفتید معنای صلاة مبهم است و بر معنایی وضع شده است که آن را نمی دانیم و فقط لوازم آن را که ناهی از فحشاء و منکر است می دانیم. حال وقتی اصل معنا مبهم و غیر روشن است چگونه تبادر محقق می شود زیرا تبادر در جایی است که معنای لفظ روشن باشد.

قلت: هرچند موضوع له و معنای نماز مبهم است ولی این ابهام من جمیع الجهات نیست یعنی اگر چه از حیث موضوع له مبهم است ولی حیث اثر و لوازم روشن و واضح می باشد. از جمله لوازم آن ناهی بودن از فحشاء و منکر است که فقط در نماز صحیح وجود دارد نه فاسد.

یلاحظ علیه: ما این مسأله را به صورت قضیه ی منفصلة بیان می کنیم و می گوییم: اینکه از نماز، نماز صحیح تبادر می کند آیا از حاق لفظ است یا به واسطه ی اثر می باشد. اگر بگویید از حاق لفظ است این با مبنای شما سازگار نیست زیرا مبنای شما این است که معنای نماز مجمل است و از خود لفظ نماز معنای مبهمی به ذهن می رسد. اگر هم بگویید به برکت اثر، از کلمه ی نماز، نماز صحیح تبادر می کند می گوییم این همان دلیل سوم است که بعدا مطرح می کنیم نه دلیل اول که تبادر می باشد.

دلیل دوم: صحة السلب

می توانیم بگوییم الصلاة الفاسدة لیست بصلاة (مانند الرجل الشجاع لیس باسد.) نماز باطل و فاسد نمی تواند نماز باشد و این علامت این است که صلاة برای اعم وضع نشده است بلکه فقط بر خصوص اخص که نماز صحیح است وضع شده است.

یلاحظ علیه: از محقق خراسانی می پرسیم محمول در اینکه می گویید: الصلاة الفاسدة لیست بصلاة چیست؟ اگر بگویید مراد الصلاة من حیث هی هی مراد است می گوییم: این صلاة قابل سلب نیست زیرا به نظر شما این صلاة مبهم و مجمل است و اصلا معلوم نیست چه چیزی است بنابراین چگونه می توانیم آن را سلب کنیم. اگر هم بگویید مراد از صلاة، صلاتی است که دارای آثار است و قربان کل تقی و امثال آن می باشد می گوییم: محمول مقید به صحت شد و واضح است که می توان نماز صحیح را از نماز فاسد سلب کرد (و قضیه ی الصلاة الصحیحة لیست بصلاة فاسده چیز واضحی است). باید مطلق صلاة را سلب کرد تا ثابت شود لفظ صلاة فقط برای صحیح وضع شده است و حال آنکه شما صلاة مقید که صلاة صحیح است را سلب کرده اید.

دلیل سوم: الآثار الواردة فی الروایات للصلاة (مانند الصلاة معراج المؤمن) یا (قربان کل تقی)

در قرآن می بینیم خداوند آثاری برای نماز ذکر کرده است که مربوط به نماز صحیح است مثلا می فرماید: ﴿و انها لکبیرة الا علی الخاشعین﴾ و نمازی که بر دیگران سنگین است ولی برای خاشعان سنگین نیست همان نماز صحیح است. در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر﴾ در روایات هم می خوانیم: «الصلاة قربان کل تقی» و یا «الصلاة معراج المؤمن» همه ی این آثار برای نماز صحیح است زیرا نماز فاسد چنین آثاری ندارد. این آثار را که مطالعه می کنیم به ماهیت نماز پی می بریم که همان نماز صحیح می باشد. همانند درختی که نمی دانیم چیست ولی وقتی میوه می دهد می توانیم بفهمیم ماهیت درخت که مبهم است چیست.

نقول: این آثار ممکن است برای یکی از سه چیز باشد.

اثر طبیعت نماز و صلاة مطلقة باشد.

اثر صلاة مهملة و صلاة جزئیة باشد.

اثر فرد صحیح باشد.

صاحب کفایة که می خواهد از دلیل سوم نتیجه گیری کند فقط مطابق اثر اول می تواند به خواسته ی خود برسد. یعنی باید ثابت کند که این آثار مربوط به مطلق صلوات است در این صورت می توان گفت نماز بر نماز صحیح وضع شده است.

اگر اثر دوم مراد باشد دیگر محقق خراسانی نمی تواند به این دلیل استدلال کند زیرا اگر یک قضیه ی جزئیة دارای این آثار باشد دلیل بر نفی افراد دیگر نمی شود. مثلا اینکه نماز پیامبر اکرم (ص) قربان کل تقی بوده است دلیل نمی شود که بقیه ی نمازها نماز نیست.

هکذا اگر اثر فرد صحیح باشد دلیل نمی شود که اثر صلاة نمی باشد.

خلاصه اینکه محقق خراسانی باید ثابت کند که اثر اول مراد است در این صورت همان طور که هر جا اربعة باشد زوجیت هم هست می تواند بگوید هر جا نماز باشد صحت هم وجود دارد و مدعای او ثابت می شود ولی اگر اثر دوم و سوم را اراده کند مدعای او ثابت نمی شود.

محقق خراسانی دو دلیل دیگر نیز بر مدعای خود ارائه می کند که ان شاء الله در جلسه ی بعد بیان می کنیم.

بحثی اخلاقی: امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «نجی المخفون»

یکی از مراتب تهذیب نفس این است که انسان سبک بال باشد. انسان سنگین بال به راحتی به مقصد نمی رسد. من خود در ایام جوانی روزی به اصفهان می رفتیم. در نیمه ی راه ماشین خراب شد و ماشین هم به راحتی گیر نمی آمد. من دستمال و کتابی داشتم و وقتی چنین شد آنها را به دست گرفتم و ماشینی گرفتم به راحتی به اصفهان رفتم ولی کسانی که چمدان های متعددی داشتند ناچار شدند در آن وضعیت معطل شوند تا خرابی ماشین برطرف شود.

باید کوشش کنیم بارمان سبک باشد. ما معصوم نیستیم و گناهانی از ما سر می زند فقط باید سعی کنیم بارمان سنگین نباشد. انسان باید برای شبانه روز ایامی را مشخص کند و وضعیت خود را بررسی کند که آیا در آن روز بارش کم بوده است یا زیاد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo