< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقیقت شرعیه

بحث در حقیقت شرعیه است. در این بحث دو مقدمه و سه فرضیه و چهار قول را مطرح می کنیم.

مقدمه ی اول: بحث ما در واقع یک نوع نتیجه گیری از بحث های پیشین است. قبلا گفتیم یکی از علائم حقیقت تبادر و صحت حمل می باشد. از آن بحث ها در این مورد استفاده می کنیم.

مقدمه ی دوم: شکی نیست که الفاظی مانند صلاة و زکاة در عصر امیر مؤمنان علیه السلام در این معانی شرعیة حقیقت شده بود و حتی در عصر خلفاء هم می توان همین ادعا را داشت. بحث در این است که این الفاظ در عصر پیامبر اکرم (ص) و لسان ایشان آیا حقیقت بود یا مجاز مع القرینة.

 

در این مسأله سه فرضیه وجود دارد. هیچ یک از این مسائل برای ما قطعی نیست.

فرضیه ی اولی: در جزیرة العرب قبل از بعثت پیامبر اکرم (ص) این معانی وجود نداشت و صلاة به معنائی که امروز استفاده می کنیم نبود.

فرضیه ی ثانیة: این معانی پیش از بعثی پیامبر اکرم (ص) در جزیرة العرب بود اما استعمال آن الفاظ در معانی بسیار نادر بوده است تا جایی که آن الفاظ در معانی حقیقت لغویة نبود. رسول خدا (ص) بعد از بعثت این الفاظ را در آن معانی حقیقت شرعیة کرد. (کیفیت حقیقت کردن به وضع تعیینی بود یا تعینی

فرضیه ی ثالثة: این الفاظ در جزیرة العرب در این معانی به شکل وافر استعمال می کرد. غایة ما فی الامر رسول خدا (ص) بعد از بعثت کمی در این معانی دخل و تصرف کرد و جزء و شرطی را افزود و موانعی را در مورد آن بیان کرد.

 

اذا علمت هذا فاعلم ان فی المسئلة اقوالا اربعة:

القول الاول: قول ابی بکر الباقلانی (متوفای 403) او معاصر با شیخ مفید است و با او مناظره ای داشته است.

او قائل است این الفاظ در معانی لغویة بوده و در لسان پیغمبر (ص) هم در معانی لغوی استعمال شده است و بعد از ایشان هم در همان معانی لغویة استعمال می شده است. مثلا صلاة در لغت عرب به معنای دعا است و زکاة به معنای نمو است حج به معنای قصد است و پیامبر اکرم (ص) هم آن را در همان معانی به کار برده است. غایة ما فی الباب پیامبر اکرم (ص) مصداق جدیدی از آن را ارائه کرد. آنها تصور می کردند که دعا به معنای بلند کردن دست به آسمان و دعا کردن است و پیامبر اکرم (ص) مصداقی به آن اضافه کرد که همان اجزاء و شرائط مخصوصه است. این کار به شکل تعدد دال و مدلول انجام شد یعنی دال اول موجب بود که صلاة به معنای دعا باشد و پیامبر اکرم (ص) که فرمود: صلوا کما رایتمونی اصلی هم اصل دال را فرمود زیرا فرمود (صلوا) و با (کما رایتمونی اصلی) دال دیگری ارائه کرد که مدلول دیگری داشت.

یلاحظ علیه: نمی شود امر واضحی را انکار کرد و گفت صلاة از قبل به معنای دعا بود و بعد از پیامبر اکرم (ص) هم به همان معنا است. نماز با دعا فرق دارد. فقط بخش اندکی از نماز دعا است و بسیاری از آن را سجده و رکوع و حرکات و سکنات خاص تشکیل می دهد. بین نماز و دعا فاصله ی بسیاری وجود دارد. مصداق جدید در جایی که است بین دو مصداق فاصله ی کمی باشد. هکذا ارتباط حج که به معنای قصد است با حجی که آن همه شرائط دارد هر چند در انجام اعمال آن قصد هم وجود دارد. به هر حال این قول ضعیف ترین اقوال است.

اگر هم گفته شود این از باب استعمال کل در جزء است در جواب می گوئیم در این حال جزء باید از اجزاء رئیسه باشد مانند: کتب الی عینی که به معنای این است که تمام ماهیت آن فرد عین است و یا اینکه فلانی دست من است یعنی از قدرتی مانند من برخوردار است.

 

القول الثانی: پیامبر اکرم (ص) این الفاظ را در معانی جدید مجازا به کار برد (بر خلاف قول اول که قائل بود این الفاظ در معانی اول خود باقی هستند). اگر پیامبر اکرم (ص) می خواست این الفاظ را در معانی جدید حقیقة به کار برد می بایست آن را وضع کند. در این صورت وضع یا باید تعیینی باشد و یا تعینی. اما تعیینی صحیح نیست زیرا احدی نگفته است که پیامبر اکرم (ص) در ملأ عام به این وضع تصریح کند. اما وضع تعینی صحیح نیست زیرا این کار زمان می برد و زمان کمتر از آن بود که این الفاظ در این معانی حقیقت شود. از این رو بعدها این الفاظ حقیقت متشرعه شد. زیرا مسلمانان آنقدر این الفاظ را در معانی جدید به کار بردند که در میان آنها در معانی جدید حقیقت شد.

یلاحظ علیه: زمان استعمال این الفاظ در معانی جدید کم نبود. پیامبر اکرم (ص) ده سال همراه مردم نماز خواند و هر روز پنج بار موذن حی علی الصلاة را تکرار می کرد. این مقدار همان سال اول هم موجب وضع تعینی می شود.

 

القول الثالث: رسول خدا (ص) این الفاظ را از آن معانی لغویة در معانی جدیدة به کار برد و هرچند ابتدا مجازا به کار می برد ولی در اندک زمانی بعد این الفاظ در این معانی حقیقت شدند اما بالوضع التعینی (به دلیل کثرت استعمال) بنابراین این الفاظ در عصر پیامبر اکرم (ص) حقیقت شرعیه شدند نه متشرعه.

حتی می توان گفت که پیامبر اکرم (ص) در همان وحله ی اول این الفاظ را از آن معانی به این معانی جدید منتقل کرد. البته این کار به شکل وضع تعیینی و نه تعینی نبود بلکه به شکل سومی بود و آن استعمال به داعی وضع بود یعنی پیامبر اکرم (ص) با گفتن (صلوا کما رایتمونی اصلی) هم در معنای جدید استعمال کرد و هم وضع کرد. (همانی که قبلا گفته بودیم که فرزندی به دنیا می آید و از پدربزرگ می خواهند نامی برای فرزند بگذارد و او می گوید: حسین من را بدهید. او با این کار هم استعمال می کند و در قالب آن وضعی انجام می دهد)

این همان راهی است که صاحب کفایة انتخاب کرده است. آقا سید ابو الحسن در درس او به استاد اشکال کرد و گفت: استعمال بداعی الوضع امکان ندارد زیرا در این حال لازم می آید که لحاظ آلی و استعمالی در شیء واحد که لفظ است جمع شود. زیرا وقتی انسان لفظ را استعمال می کند به لفظ لحاظ آلی دارد و به معنای لحاظ استقلالی ولی وقتی می خواهد لفظی را وضع کند به لفظ لحاظ استقلالی دارد و به لفظ لحاظ آلی از این رو جمع بین استعمال و وضع لازم می آید که در لفظ هر دو لحاظ در آن واحد جمع شود و این ناممکن است.

محقق خراسانی جوابی به او داده است که ما آن را قبول نداریم. ما می گوییم: مراد از لحاظ آلی چیست؟ اگر آلی به معنای غفلت است یعنی انسان به لفظ غفلت می کند و توجه ندارد در جواب می گوییم این تفسیر صحیح نیست زیرا هنگامی که انسان زبان دومی را یاد می گیرد هم استعمال می کند و هم به الفاظ توجه دارد (بر خلاف زبان مادری که انسان به الفاظ توجه ندارد و فقط عنایت او به معنا است.) اگر هم مراد شما از آلیت وسیله و ابزار بودن است می گوییم: اجتماع آن با لحاظ استقلالی امکان پذیر است. انسان وقتی لفظ اره و کلنگ را به کار می برد هم به آن وسیله توجه می کند و هم به زمینی که می خواهد کلنگ را بر آن بکوبد. در این حال هم می شود به وسیله توجه داشت و هم به ذی الوسیلة همچنین کسانی که در مقام خطابه و سخنرانی هستند هم به معانی توجه دارند و هم به الفاظ و دقت می کنند الفاظ زیبا و مسجع را به کار ببرند.

تا اینجا بین این سه قول، قول صاحب کفایة اقوی است ولی ما این سه قول را قبول نداریم ما معتقد به قول چهارم هستیم که احتیاج به تتبع در آیات و حدیث و تاریخ عرب دارد. این سه قول ناشی از این است که به تاریخ مسأله توجه شده است.

ان شاء الله فردا قول چهارم را مطرح می کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo