< فهرست دروس

درس خارج اصول حضرت آیت الله سبحانی

89/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: النقیصة السهویة

شیخ بعد از آنکه اقل و اکثر را تمام می کند تنبیهاتی اربعه ای را عنوان می کند و محقق خراسانی هم آنها را آورده است. این تنبیهات یک نوع تمرین اجتهاد است.

التنبیه الاول: فی النقیصة السهویة

شیخ بحث را این چنین مطرح می کند: اذا ثبت جزئیة شیء فهل الاصل رکنیته او لا؟ و بحث در این بود که اگر چیزی جزء شد آیا فقط در صورت علم جزء است (شرط علمی و یا شرط ذُکری) و یا هم در صورت علم جزء است و هم در صورت نسیان.

همان طور که گفتیم در اینجا چهار صورت متصور است. گاه دلیل مرکب (ما عدی المنسی) اطلاق دارد و هم دلیل منسی و هر دو هم حالت ذکر را شامل می شود و هم حالت سهو و نسیان را دلیل

اگر من نماز بخوانم ولی سورة را فراموش کنم (در این فرض سورة نامش منسی است و بقیه ی نماز را ما عدی المنسی می نامند.) و این خود بر چهار نوع است:

نوع اول جائی بود که هم دلیل مرکب اطلق دارد و هم دلیل منسی مانند (لا تترک الصلاة بحال) این دلیل ما عدی المنسی است که اگر کسی سورة را نخواند ما عدای آن اطلاق دارد و می گوید که حتما باید ما بقی آورده شود (هرچند سوره هم آورده نباشد) در هر صورت نماز باید اتیان شود و آنجا که دلیل منسی اطلاق دارد مانند (لا صلاة الا بفاتحة الکتاب) یعنی اگر فاتحة الکتاب را نیاوردی اصلا نماز مورد قبول نمی باشد حتی اگر نسیانا فاتحه را نخوانم. در این بخش دو نظر ما بود به نظر ما دلیل منسی مقدم بود و نماز باطل و به نظر امام دلیل مرکب مقدم بود و بیانش گذشت.

و اما صورت دوم در جایی است ک دلیل منسی اطلاق دارد بخلاف دلیل مرکب. یعنی دلیل منسی می گوید که نماز باید حتما با فاتحة الکتاب باشد و فاتحة الکتاب نباید علی در حال نسیان هم ترک شود و الا اصل نماز بی اثر و باطل است. ولی دلیل مرکب اطلاق ندارد مانند اقم الصلاة لدلوک الشمس تا آخر که فقط وقت پنج نماز را بیان می کند ولی اینکه اگر فرد جزئی از نماز را فراموش کند باید ما بقی را حتما بیاورد یا نه دیگر در دلیل فوق وجود ندارد (دلیل مرکب اطلاق ندارد).

سپس ان قلتی را مطرح کردیم و آن اینکه جزئیت از حکم تکلیفی انتزاع می شود تکلیف مربوط به حالت ذکر است از این و وقتی منشا انتزاع فقط صورت ذاکر را می گیرد منتزع هم فقط ذاکر را شامل می شود و دیگر اطلاقی ندارد که هم ذاکر را شامل شود و هم ناسی را.

در جواب گفتیم که قبول نداریم که جزئیت و شرطیت همیشه از احکام، منتزع شود زیرا گاهی مستقلا قابل جعل هستند زیرا شارع مستقلا می تواند شرطیت را برای طهارت وضع کند و هکذا در مورد جزئیت و سایر احکام وضعیه.

ان قلت: آیا در قسم دوم می توانیم جزئیت فاتحة الکتاب را به وسیله ی برائت شرعی (رفع عن امتی ما لا یعلمون) حذف کنیم زیرا ناسی هم نوعی لا یعلمون است زیرا هنگام نسیان او هم علم ندارد.

قلت: اولا لا یعلمون کسی را شامل می شود که اصلا نداند نه آنکه بداند و فراموش کرده باشد (چه حکم را فراموش کرده باشد و چه موضوع را)

ثانیا: اگر حدیث رفع این مورد را هم شامل شود می گوئیم حدیث رفع توانائی مقابله با دلیل اجتهادی را ندارد زیرا دلیل اجتهادی که می گوید لا صلاة الا بفاتحة الکتاب اطلاق دارد و هم حالت ذکر را شامل می شود و حالت سهو و با وجود این دلیل دیگر حدیث رفع که اصل است و فقط در جائی جاری می شود که دلیل اجتهادی وجود نداشته باشد نمی تواند کارساز باشد.

خلاصه در این صورت قائل به بطلان نماز هستیم.

بله با توجه به دلیل اجتهادی می توانیم این قسم را صحیح کنیم و آن اینکه از قسمت دیگر حدیث رفع استفاده کنیم و آن بخشی است که می گوید رفع عن امتی ... النسیان و بگوئیم که جزئیت فاتحة الکتاب در صورت نسیان دیگر جزء نیست. البته این سؤال مطرح می شود که ما به تازگی گفتیم که لا صلاة الا بفاتحة الکتاب دلیل اجتهادی است و با وجود آن نوبت به حدیث رفع نمی رسد. ما در جواب می گوئیم در حدیث رفع فقط بخش ما لا یعلمون اصل است زیرا در آن شک اخذ شده است و وقتی با وجود دلیل اجتهادی شک در کار نباشد نوبت به ما لا یعلمون نمی رسد ولی در سایر فقرات حدیث رفع، رفع ها واقعی می باشد و همه دلیل اجتهادی می باشد و به عبارت دیگر ما لا یعلمون در جایی جاری می شود که دلیل اجتهادی نباشد ولی نسیان، اکراه و اضطرار در جایی جاری می شود که دلیل اجتهادی وجود دارد و حدیث رفع آنها را محدود می کند به غیر اکران و اضطرار و نسیان مثلا اکل میتة حرام است مطلقا و حدیث رفع می گوید که آن دلیل فقط منحصر به صورت اختیار است نه اضطرار و هکذا بنابراین در ما نحن فیه دلیل اجتهادیة می گوید که نماز بدون فاتحة الکتاب باطل است مطلقا چه عمدا ترک شود و چه سهوا ولی حدیث رفع آن را تخصیص می زند و می گوید اگر نسیانا ترک شود اشکال ندارد.

الصورة الثالثة: این صورت عکس صورت دوم است و آن اینکه دلیل مرکب اطلاق دارد مانند لا تترک الصلاة بحال ولی دلیل جزء اطلاق ندارد زیرا دلیلی است لبی مثلا اجماع داریم که هنگام نماز نباید زیاد تکان خورد. حال فردی است که در نماز سهوا تکان می خورد. واضح است که نماز او صحیح است زیرا دلیل مرکب می گوید که غیر از تکان خوردن آنچه باقی مانده است نماز است و باید حتما اتیان شود و تکان خوردن هم چون دلیل لبی است و باید در آن به حد متیقن اکتفا کنیم می گوید که فقط حالت عمد را شامل می شود و در نتیجه اگر کسی سهوا تکان بخورد نماز صحیح است و حدیث رفع هم آن را رفع می کند.

الصورة الرابعة: در این صورت نه دلیل مرکب و نه دلیل جزء هیچ کدام اطلاق ندارد. در اینجا دیگر ادله ی اجتهادیه ای وجود ندارد و فقط باید سراغ اصول عملیة رویم. از این رو به راحتی سراغ حدیث رفع می رویم و در مورد کسی که نماز خواند و بدنش هم حرکت می کرد می گوئیم که نمازش صحیح است زیرا دلیل اجتهادی اطلاق ندارد تا صورت نسیان را هم شامل شود و حدیث رفع به راحتی صورت نسیان را حذف می کند و می گوید نمازی که نسانا با حرکت خوانده شده صحیح است.

ثم ان ههنا اشکال و آن اینکه اگر بخواهیم این نماز را برای ناسی درست کنیم (در مواردی که گفتیم درست است) باید ابتدا یک خطاب برای ناسی درست کنیم و بگوئیم که ایها الناسی بفاتحة الکتاب فقط اگر عمدا ترک کنی نمازت باطل است و اگر نسیانا ترک کنی اشکال ندارد. واضح است که با این خطاب او ذاکر می شود و حال آنکه بحث ما در جایی است که نسیان باقی بماند. شیخ این مطلب را ذکر کرده است و جواب هایی هم از آن داده است.

نقول: جائی که ما عدی المنسی اطلاق دارد (مانند صورت سوم) همان خطابش کافی است و دیگر لازم نیست که خطاب مستقلی داشته باشد. بله مشکل در صورت دوم و چهارم ایجاد می شود که ما عدی المنسی اطلاق ندارد.

بله در صورت اول چون اطلاق مرکب با جزء تعارض پیدا می کرد و تساقط می کردند و هکذا در صورت دوم که اصلا ما عدی المنسی اطلاق ندارد و در صورت چهارم هم که اصلا هر دو اطلاق نداشتند به مشکل بر می خوریم که چگونه فرد ناسی خطاب داشته باشد.

مرحوم شیخ می گوید که می توان به ناسی به عنوان ملازم خطاب کنیم یعنی ناسی ملازمی دارد و غالبا کسانی که ناسی هستند با یک خصوصیت بدنی همراه هستند مثلا مزاجشان بلغمی و سرد است که موجب نسیانشان می شود از این رو می توان ناسی را با عنوان بلغمی خطاب کرد و گفت ایها البلغمی لا صلاة الا بفاتحة الکتاب.

نقول: واضح است که این جواب چیز محکم و متقنی نیست و ان شاء الله در جلسه ی بعد جواب های دیگر را مطرح می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo