< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

88/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

به فرق خبر الواحد و الخبر الواحد اشاره کرديم. پيش از ورود به اصل بحث به چند نکته اشاره می­کنيم:

مقدمه­ی اول: حجيت خبر واحد از اهم مسائل اصولی است و کمتر مسأله­ای بدين پايه از اهميت است. زيرا با توجه به کم بودن روايات متواتره و قطعيه و محفوف به قرينه که به هيچ وجه نمی­تواند همه­ی فقه را پوشش دهد، اگر حجيت خبر واحد اثبات نشود سبب می شود به ظنون انسدادی ( ظن مطلق به دليل انسداد ) مانند قياس و ... عمل کنيم و اگر هم اثبات شود لااقل از ظنون انسدادی بی نياز می شويم.

مقدمه دوم: اين که اگر مجتهد و يا حتی غير مجتهدی بخواهد به خبر واحد و حتی قرآن احتجاج و استناد کند بايد چهار مطلب را قبلا ثابت کرده باشد و از چهار مرحله بايد عبور کند:

اصل صدور

اصل ظهور

حجيت ظهور

جهة الصدور

اصل صدور ـ در باره­ی اصل صدور، خبر اگر متواتر شد که مسأله اي نيست مانند قرآن که متواتر است، ولی اگر خبر متواتر و مستفيض نبود که اين گونه اخبار هم کم است، بايد ديد تکليف چيست؟ اصل صدور بحث اصلی ما در اينجاست و خواهيم گفت که خبر واحد حجت است.

اصل ظهور ـ اصل ظهور هم اين است که بدانيم اين عبارت ظهور دارد يا نه؟ اين را در مباحث قبلی بررسی کرديم و گفتيم که اگر اين عبارت از مفردات باشد با تبادر و قول لغوی آن را اثبات می کنيم و اگر جمل باشد در صرف و نحو و معانی و بيان. صحت سلب و اطراد هم در مفردات وجود دارد.

حجيت ظهور ـ حجيت ظهور را هم که قبلا بحث کرديم که عقلائی است و از نظر ما از نظر دلالت بر اراده استعمالی قطعی است.

جهة الصدور ـ جهة الصدور را هم که در تعادل و تراجيح بحث می کنيم و اشاره می­کنيم که اصل در آن بر اين است که کلام هر کس برای بيان مراد جدی است و غير آن دليل می خواهد مانند اين که به قول امام خمينی کسی کلمه­ی اسحاق را برای صاف شدن سينه­اش بر زبان آورد. بنابراين هر حکمی که از امام صادق بشنويم بايد بگوييم برای بيان حکم واقعی است مگر اين که دليلی بر خلاف آن اقامه شود و مثلا اثبات شود که از روی تقيه بوده است. قبلا هم گفتيم که بحث ما در اينجا در باره­ی همين اصل صدور است.

مقدمه­ی سوم: آيا بحث از حجيت خبر واحد يک بحث اصولی است يا از مبادی تصوری علم اصول است؟ اين بحث در دروس سطح در سه جا خوانده شده، يکی در رسائل در همين مبحث، ديگری در مقدمه­ی اول جلد اول کفايه و ديگری در کفايه و در همين مبحث. ميرزای قمی گفته که اين بحث از مبادی است ولی صاحب فصول و شيخ انصاری و نائينی و صاحب کفايه می گويند از مسائل علم اصول است. و ششمی هم عرض بنده است که بعداً بررسی می کنيم. اکنون به بررسی پنج قول نخست می­پردازيم.

قول اول: مرحوم محقق قمی فرموده که بحث از حجيت خبر واحد از مبادی است. از نظر ايشان مسأله­ی هر علمی عبارت از اين است که موضوع آن علم مسلم باشد و شما از عوارض آن بحث کنيد: مسأله کل علم ما يبحث فيه عن عوارضه الذاتيه، مانند علم طب که موضوع آن بدن انسان است و اين مسلم است و صحت و بيماری از عوارض آن است. يا فيزيولوژی که همان وظائف الاعضای سابق است. يا در هندسه­ی سطحی موضوع سطح و کم متصل است و اصل موضوع مسلم است و بحث از عوارض می شود يا موضوع حساب کم منفصل است و از عوارض آن بحث می شود ولی اگر از اصلِ موضوع بحث کرديم نه از عوارض ذاتی آن، اين می­شود از مبادی تصوری. ميرزای قمی می فرمايد بحث از حجيت خبر واحد اصولی نيست زيرا موضوع علم اصول ادله­ی اربعه به قيد دليليت يعنی کتاب و سنت و عقل و اجماع است. و وقتی از خبر واحد حرف می زنيم می خواهيم از وجود موضوع که همان سنت است صحبت بکنيم. موضوع علم اصول ادله­ی اربعه به قيد دليليت است ولی اينجا می خواهيم بدانيم در اينجا سنت معصوم هست يا نه؟

قول دوم: مرحوم صاحب فصول به ميرزای قمی جواب داده است که موضوع علم اصول ذات ادله است نه به قيد دليليت و دليليت جزو موضوع نيست، حجيت جزو موضوع نيست. از نظر صاحب فصول اشتباه ميرزای قمی اين است که دليليت و حجيت را جزو موضوع تلقی کرده است. لذا وقتی می گويد هل الخبر الواحد حجه او لا؟ اين از عوارض موضوع است نه از اصل موضوع ولی اگر دليليت را جزو موضوع بدانيم ديگر اينطور نيست که بتوانيم بگوييم اين سؤال از عوارض موضوع است. شيخ هم همين را فرائد آورده است. شيخ می گويد کلام صاحب فصول لايخلو عن تکلف، آن تکلف اين است که اگر شما دليليت را از عوارض موضوع بدانيد آن وقت اين پرسش که هل السنه حجه او لا اين ديگر يک بحث کلامی است نه اصولی.

قول سوم: شيخ انصاری می گويد کتاب الله و سنت پيامبر مسلم است ( موضوع ) و بحث در اين است که آن سنت پيامبر و امام صادق که قطعا بوده و معصوم عليه السلام آن را در منبر مدينه بيان شده است، آيا به قول زراره ثابت می شود يا نه؟ بحث در زراره است نه در آن سنت، يعنی شيخ انصاری، هم موضوع محقق و مسلم را روشن کرد و هم بحث از عوارض ذاتيه را. اگر خبر تواتر و استفاضه داشته باشد که مشکلی وجود ندارد و حتما با تواتر و استفاضه صدور خبر ثابت می شود ولی آيا با خبر واحد هم ثابت می شود، پس موضوع مسلم است و ما بحث از مبادی نکرديم و بلکه بحث از عوارض کرديم که اثبات آن سنت با خبر واحد ممکن است يا نه. آخوند به اين کلام شيخ دو جا اشکال کرده: يکی در مقدمه و ديگری همينجا. اولی مفصل و دومی مجمل است. اشکال اينجا آن است که شما بحث از عوارض موضوع نکرديد. زيرا ما دو سنت داريم: سنت محکی و سنت حاکی. آن چه موضوع علم اصول است، سنت محکی است و ثبوت و عدم ثبوت از عوارض سنت حاکی است.

قول چهارم: محقق نائينی هم حرف تازه­ای نياورده و عبارت را عوض می کند. و می گويد بحث از ثبوت و عدم ثبوت نيست تا اشکال محکی و حاکی پيش بيايد. بلکه بحث در اين است که آيا سنت پيامبر و امام بر خبر زراره منطبق می شود يا نه؟ و انطباق از صفات محکی است نه حاکی. يلاحظه عليه: انطباق و عدم انطباق عبارت اخری ثبوت و عدم ثبوت است: هل السنه المحکيه تثبت بهذا او لا؟

قول پنجم: مرحوم آخوند خود را از قيد و بند آزاد کرده است و گفته که چه کسی گفته که مسأله هر علمی عوارض ذاتی موضوع مسلم است؟ اين در علوم طبيعی است و در علوم اعتباری هر  چه در مسير هدف قرار گرفت جزو مسائل آن علم است و در علم اصول هر چه که در مسير استنباط باشد جزو موضوع علم اصول است، هر چند از ادله­ی اربعه نباشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo