< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

87/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 در باب وقوع نسخ در قرآن برخی مفرط و مکثر هستند مانند نَحّاس ( از علمای قرن سوم ) در کتاب " الناسخ و المنسوخ فی القرآن " و برخی تقريبا منکرند مانند آيه الله خوئی در البيان فی تفسير القرآن. ما بينابين هستيم و تنها در سه مورد نسخ در قرآن را قبول داريم. مورد اول در آية 12 سورة مبارکة مجادله بود:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ

نجوی يعنی ملاقات خصوصی. اين صدقه يک دينار بود. ذ اشاره به صدقه و ک اشاره به پيامبر دارد. تغيير ضمير از يا ايها الذين آمنوا به ذلک التفات است. امير المؤمنين می فرمايد:

952-  الحبري [قال‌] حدثنا مالك بن إسماعيل، عن عبد السلام، عن ليث، عن مجاهد قال قال علي آية من القرآن لم يعمل بها أحد قبلي و لم يعمل بها أحد بعدي أنزلت آية النجوى فكان عندي دينار فبعته بعشرة دراهم فكنت إذا أردت أن أناجي النبي ص تصدقت بدرهم [منه‌] حتى فنيت ثم نسخته الآية التي بعدها فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌ ( شواهد التنزيل، ج 2، ص 313 )

اين آيه با آية بعدی سوره مجادله که به فاصلة يک يا دو روز بعد نازل شد، نسخ شده است:

أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ( مجادله، 13 )

جواب فإذ لم تفعلوا محذوف است: فلا مانع ان يتناجوا النبی. فاقيموا جواب دوم است و اين نشان می دهد که از اين پس ديگر دادن صدقه لازم نُيست.

آية ديگری که می تواند منسوخ باشد، آين آيه است:

وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ في‌ ما فَعَلْنَ في‌ أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (240)

وصيه مفعول مطلق برای فعل محذوف است. متاعا هم فعلش محذوف است: يتمتعن متاعا الی الحول. اين آيه يک دلالت مطابقی دارد و يک دلالت التزامی. مطابقی آن است که زنان شوهر مرده تا يک سال حق سکنی دارند ولی دلالت التزامی آن اين است که عده وفات يک سال بوده است. الف و اللام در الحول برای عهد است. حديثی هم در اين زمينه داريم. و اين يعنی امضای سنت جاهلی در صدر اسلام. مرحوم خوئی می فرمايد اين آيه تنها دلالت بر حق سکنی دارد ولی ايشان به الف و لام توجه نکرده اند، اگر دلالت نمی داشت می بايست گفته می شد الی حول. و اين آيه هم با آية 234 نسخ شده است:

وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما فَعَلْنَ في‌ أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ ( بقره، 234 )

طبق آية دوم يک سال عده به چهار ماه و ده روز تبديل شد. فقظ اشکالی که می ماند اين است که چرا ناسخ ابتدا و منسوخ بعدا آمده و پاسخ اين است که هر چند نظم آيات به دستور پيامبر بوده ولی نظم نزول با نظم ترتيب فرق دارد.

مورد سوم منسوخ شدن آيه در قرآن آية 15 سوري مبارکة نساء است:

وَ اللاَّتي‌ يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً .

جريمة فحشاء در اينجا حبس تا مرگ در داخل خانه است. اين آية با آية جلد نسخ شده است:

الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‌ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في‌ دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ ( نور، 2 )

مرحوم خوئی بر منسوخ بودن آية اول دو اشکال کرده است: اولاً فاحشه گناه عظيم است و شامل مساحقه و لواط هم می شود، چرا آن را محدود به زنا می کنيد؟ ثانياً آية اول او يجعل الله لهن سبيلاً دارد و شلاق زدن راه گذاشتن نيست. پاسخ اين دو اشکال اين است که اولا فاحشه در قرآن به معنی زنای زياد به کار رفته است و بعيد نيست در اينجا هم مراد زنا باشد:

وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‌ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً ( اسراء، 32 )

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‌ بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ ( يوسف،24 )

در اين جا دقت داشته باشيد که خداوند نفرموده يوسف را از بدی دور می کنيم بلکه فرمود بدی از يوسف دور می کنيم، علت ابن است که يوسف به سراغ بدی نرفته بود، بلکه بدی به سراغ يوسف آمده بود. و اشکال دوم با اين جواب داده می شود که اولاً رجم نيست که بگوييد سخت تر از حبس است، بلکه جلد است، و جلد هم نسبت زندانی دائم گشايش است. آيه ناظر به زن مجرد است نه محصنات که با آية رجم تخصيص خورده باشد.

بقية آياتی که ادعای ناسخ و منسوخ در آنها شده است را خود بررسی کنيد.

اقسام نسخ

آخرين نکته ای که در بارة نسخ بايد بيان کنيم انواع نسخ است. نسخ بر سه نوع است:

1.گاه نسخ هم منسوخ التلاوه و الحکم است و

2.گاه منسوخ التلاوه دون الحکم و

3.گاه بر عکس منسوخ الحکم دون التلاوه

برای حالت اول مصداقی را نمی توانيم تصور کنيم، هر جند جيزهائی را اهل سنت گفته اند از جمله موردی را که عائشه نقل کرده است: که قرآن بر رضاع بعشر معلومات نازل شده بود و بعداً به خمس معلومات نسخ شد، اما دوم آياتی که تلاوت آن منسوخ شده ولی حکم آن باقی است مانند آن چه به عمر نسبت داده می شود که گفت کنا نقرأ آيه الرجم: الشيخ و الشيخه إذا زنيا فارجموهما البته نکالا من الله و الله عزيز حکيم. در اين باره اين سؤال مطرح می شود که چرا تلاوت اين نوع آيات برداشته شده است؟ به نظر ما علت اضافه کردن اين قسمت از سوی اهل سنت اين است که روايات تحريف موجود در صحاح را حمل بر منسوخ التلاوه کنند. ولی منسوخ التلاوه بودن همان تحريف شدن است. توجه داشته باشيد که نه ما و نه اهل سنت هيچ کداممان قائل به تحريف نيستيم ولی از باب جدل وقتی که ما را متهم به اعتقاد به تحريف می کنند، ما هم می گوييم که اين مطالب در منابع خودتان هم هست. و اما نوع سوم همان است که سه آية مربوط به آن را خوانديم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo