< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

98/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أحکام خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها

 

الآیة الأولی: « هُوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً»[1]

.باید به این نکته توجه داشت که بحث ما در باره آیات الأحکام است، یعنی آیات الأحکام را طبق کتاب‌های فقهی بحث می‌کنیم ولذا از کتاب طهارت شروع کردیم و فعلاً به کتاب اطعمه و اشربه رسیده‌ایم، یعنی اکنون وارد کتاب اطعمه و اشربه می‌شویم، اطعمه و اشربه هم بر دو قسمند: محلّله و محرّمة، اطعمه و اشربه هم قسم حلال دارد و هم قسم حرام، منتها ما بحث اطعمه را بر بحث اشربه مقدم می‌داریم.

مقدمه

هر انسانی بدون شک در زندگی خود به دو چیز نیاز دارد، یکی خوردنی‌ها و دیگری آشامیدنی‌ها، و هردو از ضروریات حیات انسان است، یعنی انسان بدون طعام و شراب نمی‌تواند به حیات خود ادامه بدهد،

.

ولی بحث در این است که هر چیزی صلاحیت خوردن و آشامیدن را ندارد، ولذا آئین اسلام طعام‌ها و شراب های حلال و حرام را برای ما مشخص و معین می‌کند.

البته آیات قرآن در این زمینه بر دو گونه‌اند ، آیاتی که جنبه کلی و اجمالی گویی دارد، یعنی در مقام بیان جزئیات نیستند، بلکه در مقام تکریم انسان هستند.

اما یک آیاتی هم داریم که انگشت روی جزئیات گذاشته‌اند، ما نخست آیاتی را می‌خوانیم که جنبه کلی و اجمال گویی دارد، اما آنهایی که جنبه جزئی دارند، بعداً بحث خواهیم نمود.

از جمله آیاتی که جنبه کلی دارد،‌ این آیه مبارکه است:« هُوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً»

باید دانست که لامِ « لَکُمْ» یا برای انتفاع است یا برای غایت می‌باشد،« هُوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ»: أی لإنتفاعکم، أو لأجلکم « ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً»

بنابراین، آیه مبارکه: « هُوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً» در بیان این نکته است که خداوند آنچه را در روی زمین است برای بشر آفریده و خلق کرده است.

توهم باطل

انسان نباید نسبت به این آیه مبارکه مشاجره کند، زمان‌های سابق که افکار اشتراکی بر برخی از جوانان ما حاکم بود، آنان این آیه مبارکه دلیل می‌گرفتند بر اینکه خداوند منان همه چیز را برای تمامی بشر آفریده است، پس معنی ندارد که جمعی برخوردار باشند و جمعی هم محروم بمانند و حال ‌آنکه قرآن کریم می‌فرماید:« هُوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً» همه باید بطور یکسان از آفریده خدا استفاده کنند.

جواب از توهم باطل

باید توجه داشت که این گونه افراد، اهل استدلال و احتجاج نیستند و نمی‌دانند که آیات ما بر دو قسمند:

الف: آیاتی که در مقام بیانند.

ب: آیاتی که در مقام بیان نیستند.

آیه مورد بحث ( هُوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً) از قسم دوم است، یعنی در مقام بیان نیست تا ما بگوییم همه باید یکسان باشند و هیچ نوع تفاوت بین انسان متفکر و انسان غیر متفکر نیست، بین انسانی که شبانه روز کار می‌کند و بین انسانی که فقط می‌خورد و می‌خوابد، آیه در مقام این جهت نیست، بلکه در مقام احترام و تکریم بشر است و می‌خواهد بفرماید: أی بشر، تو ‌آنقد ارزش و قیمت داری که تمام آنچه در روی رمین است برای تو آفریده شده است، پس نباید از عبادت و یاد من غافل بشوی.، البته این آیه مبارکه برای خودش نظیر هم دارد که بعداً می‌خوانیم. بنابراین، نباید این گونه آیات دست آویز کسانی قرار بیگیرد که فکر اشتراکی دارند و می‌گویند همه بشر باید یکسان باشند، البته کسانی که چنین ادعا دارند، این مطالب را در مقام ادعا می‌ گویند، اما هیچ گاه نشده است که آن را عملاً در زندگی خود پیاده کنند، ‌حتی در آن کشورهایی که این شعار را می‌دادند، همه مردم یکسان نبوده‌اند، چون در همان زمان که استالین در کاخ آسمان خراش زندگی می‌کرد، کارگران در کارخانه‌ها مشغول کار و عرق ریختن بودند، در حقیقت این نوع شعار‌ها برای این بود که دیگران را به کار بگیرند، این آیه در مقام این نیست که بگوییم یکسان باشند، بلکه در مقام بیان کلی گویی است، اما حدود، جزئیات و صغریات را در ضمن آیات دیگر بعداً بیان خواهد نمود.

الآیة الثانیة: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»[2]

ترجمه: ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را تناول کنید و پیروی نکنید و ساوس شیطان را، محققا شیطان از برای شما دشمنی آشکار است.

در این آیه کلمه أکل (خوردن) به کار رفته است، و حال آنکه همه چیز خوردنی نیستند، بلکه از قبیل پوشیدنی یا غیر پوشیدنی می‌باشند.

البته کلمه: «أکل» کنایه از بهره گرفتن، استفاده کردن و انتفاع بردن است، مثلاً می‌گویند: فلانی، مال دیگری را خورد، زمین دیگری را خورد، و حال آنکه مال و زمین خوردنی نیستند، بنابراین، اکل به معنی بهره گرفتن است، یعنی مجاز است، ‌گاهی اکل را در استعمال و به کار گیری و بهره گرفتن و استفاده کردن به کار می‌برند.

در ضمن باید به این نکته هم توجه داشت که این آیه مبارکه، با آیه قبلی فرق دارد، آیه اول کلی بود، اما این آیه مبارکه به آن اندازه کلی نیست، بلکه می‌گوید که:« ما خُلِقَ فی الأرض» بر دو قسمند:

1: حلال و طیّب.

2: حرام وغیر طیب.

« كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ» منتها با دو شرط، یکی اینکه حلال باشد، دیگر اینکه طیب باشد، پس معلوم می‌شود که « ما فی الأرض» بر قسمند: یک قسم آن حلال است، و قسم دیگرش حرام می‌باشد. یک قسم آن طیب است و قسم دیگرش غیر طیب می‌باشد.

بنابراین، این آیه مبارکه «ما فی الأرض» را دو جور می‌کند و در حقیقت اخصّ از آیه قبلی است.

 

الآیة الثالثة:

آیه سومی که جنبه عمومی و کلی گویی دارد، این آیه مبارکه می‌باشد:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»[3]

ترجمه: ای اهل ایمان، روزی حلال و پاکیزه‌ای که ما نصیب شما کرده‌ایم بخورید و شکر خدا به جای آرید اگر شما خالص خدا را می‌پرستید.

این آیه مبارکه، از آیه دوم هم دایره‌اش مضیق تر است، چون می‌گوید: «كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ»، پس معلوم می‌شودکه «مَا رَزَقْنَاكُمْ» بر دو قسمند ،‌ گاهی طیب است و گاهی غیر طیب، قرآن می‌فرماید از آن پاکیزه‌ها بهره بگیرید و استفاده کنید در مقابل میته که طیب نیست، در مقابل منخنقه که طیب و پاکیزه نیست.

«وَاشْكُرُوا لِلَّهِ» شکر را دو جور معنی می‌کنند، گاهی می‌ گویند معنی شکر این است که انسان بگوید:« الحمد لله، شکراً لله».

البته این شکر،‌ شکر لسانی است، ‌اما شکر واقعی عبارت است از:« صرف النعمة فی محلها» یعنی نعمت را در محل و جای خودش مصرف کند.

من شکر را در اینجا شکر عملی گرفته‌ام نه شکر زبانی، چرا؟ چون آیه سوم قرینه است که مراد از شکر در اینجا شکر عملی است، یعنی: « صرف النعمة فی محلها» و این آیه مبارکه شاهد بر مدعای من است:

«وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[4]

ترجمه: و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد در حالی که هیچ نمی‌دانستید و به شما گوش و چشم و قلب اعطا کرد تا مگر (دانا شوید و) شکر (این نعمتها) به جای آرید.

خدواند شما را از شکم مادران تان بیرون آورد و حال آنکه چیزی بلد نبودید، یعنی جاهل محض بودید، اما سه تا ابزار شناخت برای شما قرار داد، یکی سمع است، ‌دیگری ابصار، و سومی هم افئده، این سمع و ابصار و افئده را در جای خودش مصرف کنید.

حضرت علی نیز در نهج البلاغه می‌فرماید: «غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ» یعنی چشم های خود را پوشیده اند در برابر آنچه خداوند برای آنهاحرام کرده است. غضّ: آهسته صحبت کردن و کم کردن صدا، و کم کردن و کوتاه کردن نگاه، نگاه نکردن،بی اعتنائی.

«وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ»[5] یعنی: گوش های خود را وقف کرده اند (سپرده اند) به علمی که برای آن ها سودمند است. آن ها از علوم آن نوع و آن مقداری را که مورد نیاز زندگی دنیا و آخرتشان است، مورد توجه قرار می دهند و آن ها را فرا می گیرند!

تا کنون سه آیه را خواندیم که جنبه عمومی و کلی گویی داشتند، آیه اول خیلی اطلاق داشت، آیه دوم کمی مقید بود، آیه سوم تقیدش بیشتر بود.

اینک سراغ آ‌یاتی می‌رویم که جنبه خصوصی و فقهی دارد، اولین آیه را شروع می‌کنیم:

«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ۚ ذَٰلِكُمْ فِسْقٌ ۗ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[6]

ترجمه: برای شما مؤمنان گوشت مردار و خون و گوشت خوک و آن ذبیحه‌ای که به نام غیر خدا کشتند و همچنین هر حیوانی که به خفه کردن یا به چوب زدن یا از بلندی افکندن یا به شاخ زدن به هم بمیرند و نیم‌خورده درندگان جز آن را که قبلاً تذکیه کرده باشید حرام است و نیز آن را که برای بتان می‌کشند و آن را که به تیرها قسمت می‌کنید، که این کار فسق است-امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند طمع بریدند، پس شما از آنها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز (به عقیده امامیه و برخی اهل سنّت روز غدیر خم و خلافت علی (ع) است) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم-پس هر گاه کسی در ایام قحطی و سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه از آنچه حرام شده مرتکب شود، خدا بخشنده و مهربان است.

در این آیه مبارکه، یازده تا از محرمات آمده است، این ایه در حقیقت تقیید آیات قبلی است.

توضیح ذلک، در اول سوره مائده این آیه مبارکه آمده است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ۚ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ» خداوند منان چهار پایان را برای شما حلال کرده است، بعداً در کنارش یک استثنا زده و فرموده:« إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ... »[7] آیه سوم،‌جمله:« مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ» را بیان می‌کند، یعنی یازده چیز را برای ما تحریم می‌ کند که عبارتند از:

1:« الْمَيْتَةُ» : اولین چیزی که حرام کرده، میته است، میته را دو گونه تفسیر کرده‌اند:

الف؛ ما ذُبِحَ بغیر طریقة‌ الشرعیة.

یعنی میته عبارت از چیزی که به صورت شرعی ذبح نشده باشد، مثلاً حیوانی را که هنگام ذبحش تسمیه نگویند، یا هنگام ذبحش رو به قبله نباشد، میته حساب می‌شود.

ولی میته را این گونه تفسیر کردن اشتباه، و بر خلاف آیه مبارکه است، چون آیه مبارکه در عین حالی که میته را ذکر می‌کند،‌ خیلی از چیز‌ها را که ضد میته است بیان می‌کند.

ب؛«ما مات حتف أنفه».

ولی میته از نظر ما عبارت است از: «ما مات عن حتف أنفه»، عرب معتقد بودند که جان از بینی خارج می‌شود، « ما مات حتف أنفه»، جانش از بینی بیرون بیاید، یعنی مریض باشد و بمیرد.

اما اگر حیوانی را بدون تسمیه ذبح کنند، یا هنگام ذبحش رو به قبله نباشد، خوردن گوشتش حرام است،‌ اما میته بر آن اطلاق نمی‌شود، یعنی میته نیست.

و ما از اینجا می‌توانیم یک مقدار از مشکلات مسلمانان را حل کنیم، البته در قدیم الأیام میته را کلی می‌گرفتند، یعنی به معنی غیر مذکی می‌گرفتند و می‌گفتند ‌چیزی که مذکای شرعی نباشد،‌ میته است، اما بعد از آنکه به قرآن و لغت مراجعه می‌ کنیم، می‌بینیم که میته در قرآن و لغت به معنی:« ما مات حتفه أنفه»، کلمه « حتف» به معنی یعنی مرگ است، چنانچه لفظ «أنف» به معنی بینی می‌باشد، «حتف أنفه» یعنی‌ مرگ بینی،‌ روحش از بینی‌اش بیرون بیاید، یعنی مریض بشود و بمیرد، ‌به آن میته می‌گویند، اما چیز‌های دیگر باشد، مثلاً سر حیوان را ببرند، اما ذابح (ذبح کننده) مسیحی باشد،یعنی یک مسیحی سر حیوان ببرد، یا هنگام ذبح کردن سر حیوان رو به قبله نباشد، این نه مذکی ا ست و نه میته، باید بگوییم غیر مذکی.

بنابراین، ‌گوشت‌های که از خارج می‌آورند، غیر مذکی هستند، اما میته نیستند، یعنی نه میته‌ هستند و نه نجس، اما حرامند، چون میته برای خود احکامی دارد که یکی از ‌آنها نجاست است، اما غیر مذکی نجس نیستند،‌ سابقاً (قبل از انقلاب) لحومی را که از خارج می‌آوردند، آقایان می‌گفتند میته است و نجس و نباید خورد، و حال آنکه میته از نظر قرآن عبارت است از:« ما مات حتف أنفه»، ولی اینها حتف أنفه نیستند، بلکه با دستگاه ذبح می‌کنند، منتها هنگام ذبح یا تسمیه نمی‌ گویند یا اینکه ذابح مسلمان نیست، این مذکی نیستند، نه اینکه میته باشند و نجس.

‌ اما در عین حالی که نه میته هستند و نه نجس، خوردن گوشت شان حرام است.

دلیل میته نبودن

به چه د لیل می‌گوییم که میته عبارت است از:« ما مات حتف أنفه»؟‌

به دلیل اینکه در کنارش جمله:« وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» آمده است، یعنی آ‌ن را که بنام بت ذبح کنند، اگر حیوانی را بنام بت ذبح کنند،‌ مسلماً حرام است، اما میته و نجس نیست، بلکه در مقابل میته است، چون اگر میته عبارت باشد از: « کل ما لم یذکّ» باشد، جملات بعدی معنی ندارد، همه اینها در مقابل میته‌اند، ذکر بقیه معنی ندارد.

پس معلوم می‌شود که میته یک معنی خاص دارد و آن اینکه:« ما مات حتف أنفه»، اما بقیه اگر شرائط مذکی را نداشته باشد، غیر مذکی است، یعنی خوردن گوشتش حرام است اما نجست نیست.

بنابراین، لحوم وجلودی که از خارج وارد می‌کنند، اگر شرائط مذکا را ندارند،‌ یعنی غیر مزکی هستند، خوردن آنها حرام است اما نجس نیستند، «اللحوم و الجلود المشتری من الخارج» اگر بدانیم که شرائط تذکیه نبوده.

2:« وَالدَّمُ» یکی از محرمات دم و خون است، کدام خون؟ خونی که با فشار بیرون می‌آید، اما آن خونی که در داخل بدن باقی می‌ماند، علی الظاهر پاک است، اما اینکه خوردنش حلال است یا نه؟ خودش محل بحث است.

‌ مسلماً دم یک مفاسدی دارد که از نظر شرعی حرام شده است، اگرکسی کتاب‌های بهداشت را مطالعه کند، اسرار این آیه مبارکه روشن می‌شود و انسان متوجه می‌شود که چرا خداوند منان دم و خون راحرام کرده است، علاوه براینکه در روایت حضرت رضا مفاسدی اینها بیان شده که چرا دم حرام است.

3: « وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ »، سومین چیزی که در این مبارکه از محرمات شمرده شده، گوشت خنزیر و خوک است، چون خنزیر غالباً در جاهایی آلوده زندگی می‌کند و از غذا های آلوده می‌خورد، از فضولات استفاده می‌کند.

‌علاوه بر این، بهداشت امروز اسرار اینها را کشف کرده است که یکی از ‌آنها این است که در انسان یک کرم خاصی را ایجاد می‌کند که از بین بردنش خیلی مشکل است، مگر اینکه گوشتش را به اندازه بجوشانند که آن کرم هم از بین برود.

علاوه براین اینها؛ ما نسبت به مسائل شرعی متعبد هستیم، یعنی هر چند اسرار حرمت هم برای ما روشن نشود، ما متعبد هستیم،« فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»[8] .

البته کتاب‌های خوبی در باره بهداشت نوشته شده و ضرر‌های اکل دم و لحم خنزیر در آنها بیان گردیده است.

4:« وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ»، کلمه «أهلّ» به معنی صدا است، بچه‌ای که متولد می‌شود، هنگامی که صدا می‌کند، ‌می‌گویند استهلال، به ماه هم که هلال می‌گویند، چون هنگامی که مردم آن را می‌بینند، سر و صدا می‌کنند و با صدا کردن همدیگر را نشان می‌دهند.

«وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» ، یعنی به نام بت و لات و عزّی بکشند، این چرا حرام است با آنکه سایر شرائط در آن جمع است؟ چون این یکنوع بت پرستی است، اسلام برای اینکه جلوی بت پرستی را بگیرد، می‌فرماید: «وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ»، اگر «وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» شد، این مسلّما حرام است.

سوال

اگر واقعاً «وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ » حرام است، پس اینکه مردم در مشاهد مشرفه قربانی می‌کنند، باید حرام باشد، وحال آنکه می‌گویند حلال است؟

جواب

جوابش این است که: میان ماه من تا ماه گردون *** تفاوت از زمین تا آسمان است.

در آنجا که می‌گوید حرام است،‌ چون به اسم لات و یا به اسم اشخاص شروع می‌شود، اما در مشاهد مشرفه می‌گویند بنام خداوند،‌ با گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» حیوان را ذبح می‌کنند، منتها ثوابش را هدیه می‌کنند بر روح رسول خدا و یا ارواح سائر معصومین (علیهم السلام) گوشتش هم به فقرا می‌دهند، این دوتا خیلی فرق دارد.

در کتاب‌های وهابی‌ها، خیلی روی این مسأله مانور می‌دهند و می‌گویند شما در مشاهد مشرفه و اماکن مقدسه، گوسفند می‌کشید و حال آنکه خدا می‌فرماید:« وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ»

ما در جواب آنها می‌گوییم بین این دوتا تباین، آنجا به اسم بت یا به اسم اشخاص ذبح می‌کنند، ولی ما به اسم خدا و با گفتن تسمیه ذبح می‌کنیم، و بین این دوتا خیلی فرق است،‌ در اینجا ذابح به اسم خدا ذبح می‌کند، ثوابش را به روح ائمه معصومین (علیهم السلام) هدیه می‌کنند و گوشتش را هم به فقرا می‌دهند.

5:« وَالْمُنْخَنِقَةُ»: یعنی حیواناتی که خقه آنکه خفه شده باشند حرامند، خواه بخودی خود خفه شده باشند یا بوسیله انسان. به بیان دیگر: خفه شدن ممکن است به دو گونه صورت بگیرد، گاهی ‌حیوان سرش را داخل یک ظرفی می‌برد که آب بخورد، اتفاقاً سرش در آنجا گیر می‌کند و بیرون نمی‌آید تا اینکه خفه می‌شود.

گاهی بوسیله طناب و ریسمان، آن را خفه می‌کنند که در جاهلیت چنین می‌کردند، یعنی چون کشتن مشکلات داشت، ولذا یک ریسمان یا طنابی را به گردن حیوان می‌انداختند و ان حیوان را بدینوسله خفه می‌کردند، ‌این هم حرام است. چرا حرام است؟ چون در منخنقه تمام دماء و خون‌ها در داخل حیوان می‌ماند و این مضر است.

«علی الظاهر» مراد از «منخنقه» در آیه شریفه، قسم دوم است، یعنی اینکه با ریسمان حیوان را خفه کنند.

6:« وَالْمَوْقُوذَةُ»: به معنی کتک زدن شدید است که منجر به مرگ بشود، همه اینها حاکی از این است عرب جاهلی با حیوان چگونه رفتار می‌کردند، چوب بر می‌داشتند، به مغز حیوان می‌کوبیدند تا حیوان بمیرد.

البته اینها هم جنبه تاریخی هم دارند، و هم جنبه فقهی دارند، جنبه تاریخی‌اش حاکی از یکنوع جاهلیتی است که در آن زمان حاکم بوده، جنبه فقهی‌اش این است که حرام است، یعنی خوردن گوشتش حرام است.

7:« وَالْمُتَرَدِّيَةُ »: حیواناتی که بر اثر پرت کردن یا پرت شدن از بلندی بمیرند، پس ‌« مُتَرَدِّيَة» این است که آنها می‌بردند و از بالای پشت بام و یا کوه پرت می‌کردند، همه اینها حرام است. چرا؟ لأنّ فیها إیذاءً للحیوان، و لذا رسول اکرم می‌فرماید هرگاه خواستید حیوانی را ذبح کنید، باید کارد و چاقوی شما تیز باشد تا حیوان زجر نمی‌بیند.

8: «وَالنَّطِيحَةُ»: حیواناتی که به ضرب شاخ مرده باشند، گاهی دوتا گوسفند را شاخ به شاخ قرار می‌دادند، هر کدام آنقدر به کله همدیگر می‌زدند تا کشته می‌شدند، همه اینها غیر مذکی هستند، اما میته نیستند.

کسانی که میته را کلی معنی می‌کنند، این اقسام در میته داخل می‌شوند و حال آنکه در آیه قسیم شمرده شده‌اند، یعنی قسم شمرده نشده‌اند.

9:« وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ»: حیواناتی که بوسیله حمله درندگان کشته شوند، مثلاً گوسفندی در بیان است، گرگ حمله کرده و همه اینها را داغون نموده و کشته، تمامی آنها هم حرامند. چرا؟ چون ذبحش ذبح اسلامی نیست « إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ» مگر اینکه چوپان به موقع برسد و فوراً ذبحش بکند.

10:« وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ»: حیواناتی که بنام بت‌ها ذبح بشوند.

سوال

ممکن است کسی سوال کند و بگوید که بین « وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» و بین « وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ» چه فرق است؟

جواب

جوابش این است که اولی « وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» اعم است، یعنی خواه بنام بت ذبح بشود و یا به اسم انسان ذبح بشود، از این جهت اعم است.

اما در دومی بر اسم بت‌ها ذبح می‌کنند، ما تا کنون ده تا حرام را خواندیم.

ما تا کنون ده تا از محرمات را خواندیم، محرم ‌یازدهمی باقی مانده است و آن عبارت است از:« وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ» باید استقسام «بالأزلام» را معنی کنیم که گاهی می‌گویند بخت آزمایی داخل است تحت:« وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ».

 


[5] نهج البلاغه، خطبه متقین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo