درس خارج فقه آیت الله سبحانی
98/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ازدواج با زانیه
«الزَّاني لا يَنْکِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ»[1]
واقع مطلب این است که فقهای ما در این مسأله (ازدواج با زانیه) سراغ روایات رفتهاند، اما نسبت به خودِ آیه کمتر تحقیق کردهاند، حتی جناب صاحب جواهر در جلد سیام جواهر، تقریبا یک صفحه و نیم بحث کرده است، و حال آنکه ولی حق مطلب این است که اول در باره خودِ آیه مبارکه خوب تحقیق کنیم و سپس سراغ روایات برویم.
ما نخست در اینجا باید دو فقره اول را خوب معنی کنیم «الزَّاني لا يَنْکِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ» . البته اهل سنت نیز در باره این آیه مبارکه بحث دارند، بحث این است که آیا این دو فقره اول در مقام مذمت است که من اسمش را اخبار گذاشتهام، قرطبی در تفسیر خود میگوید در مقام مذمت، البته بین هردو تعبیر چندان فرقی نیست (یعنی چه بگوییم در مقام مذمت و چه بگوییم در مقام اخبار، چندان فرقی نمیکند) آیا این دو فقره که میفرماید زانی سراغ همجنس خودش میرود یا سراغ بدتر از خودش میرود، اگر سراغ زانیة رفت، زانیه همجنس اوست، اما اگر سراغ مشرکه رفت، مشرکه بدتر از خودش است، و هکذا زانیه یا سراغ همجنس خودش میرود یا سراغ بدتر از خودش میرود، اگر سراغ زانی رفت، زانی همجنس اوست، و اگر سراغ مشرک رفت، مشرک بدتر از خودش میباشد ) آیا این دو فقره، یعنی «الزَّاني لا يَنْکِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ» در مقام مذمت است یا در مقام مذمت نیست؟ البته اگر در مقام مذمت باشد، حکم شرعی از آن استفاده نمیشود.
یا اینکه این دو فقره، یعنی: «الزَّاني لا يَنْکِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ» در مقام تشریع و تحریم است، قرطبی میگوید یا در مقام مذمت است یا در مقام تحریم، ولی تعبیر من این است: آیا این دو فقره در مقام اخبار است یا در مقام تشریع؟
اگر در مقام اخبار و مذمت باشد، از این دو «فقرة» حرمت استفاده نمیشود، یعنی اگر زانی با زانیه یا با مشرکه ازدواج کند، حرمت استفاده نمیشود، همچنین اگر زانیه با مرد زانی یا با مشرک ازدواج کند، باز هم حرمت استفاده نمیشود.
دیدگاه استاد سبحانیولی من معتقدم که آیه مبارکه در مقام تحریم و تشریع است و در واقع می خواهد بفرماید: جناب مسلمان، هر چند خودت زانی هستی، چنانچه با زانیه ازدواج کنی حرام است، یعنی حق نداری که با زانیه ازداج کنی، یا اگر با مشرکه ازدواج کنی حرام است، یعنی حق نداری با مشرکه ازدواج کنی، اگر مسلمانِ زانی با زنِ مسلمان زانیه ازدواج کند یا با مشرکه ازدواج کند، حرام است، همچنین زن مسلمان که زانیه است، حق ندارد با مسلمان زانی یا با مرد مشرک ازدواج کند.
ما معتقدیم که آیه مبارکه در مقام تشریع و تحریم است، این دو طائفه که آدمهای پست و آلوده هستند، حق ندارند که با همجنس خود یا با پستتر از همجنس خود شان (که مشرک باشد) ازدواج کنند، آیه در مقام تحریم است.
اگر ما احتمال دوم را گرفتیم، قهراً ذیل آیه معنایش خیلی روشن میشود.
دلیل احتمال دومدلیل براینکه آیه در مقام تشریع و تحریم است نه در مقام اخبار و مذمت، به بیان واضحتر و روشن تر آیه مبارکه میفرماید: برمرد مسلمانِ زانی حرام است که با زنِ مسلمانِ زانیه ازدواج کند یا با مشرکه ازدواج نماید.
همچنین آیه مبارکه میفرماید: بر زنِ مسلمانِ زانیه حرام است که با مردِ مسلمانِ زانی یا مرد مشرک ازدواج نماید، ازدواج آنها با همدیگر حرام است.
دلیل بر اینکه آیه مبارکه در مقام تحریم است نه در مقام اخبار و مذمت.
اوّلاً؛ اگر آیه در مقام اخبار باشد، کذب لازم میآید، یعنی سر از دروغ در میآورد، چون گاهی از اوقات مسلمانِ زانی با زن مسلمان عفیفه هم ازدواج میکند، گاهی زن مسلمان زانیه با مرد عفیف ازدواج میکند، اگر اخبار باشد، اخبارش کلیت ندارد، مگر اینکه بگوییم جنبه عمومی ندارد، بلکه جنبه غالبی دارد ( که آن خلاف است).
ثانیاً؛ دلیل دیگر بر اینکه این آیه در مقام تشریع است نه در مقام اخبار و مذمت، چون قبلاً خواندیم که مردِ مسلمانِ زانی حق ندارد که با مشرکه ازدواج کند، اگر بگوییم در مقام مذمت است نه در مقام تحریم، معنایش این است که مرد مسلمان زانی میتواند با زن مشرکه ازدواج کند و حال آنکه ازدواج با مشرکه مطلقا حرام است.
سؤالحالا که مردِ مسلمانِ زانی حق ندارد که با زنِ مسلمانِ زانیه یا با زن مشرکه ازدواج کند و با العکس، یعنی زانیه مسلمان هم حق ندارد که با زانی مسلمان و با مرد مشرک ازدواج کند، پس چرا در آخر آیه میگوید:« وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ»، اگر در واقع مسأله اعم است که هم زانی را میگیرد و هم مؤمن را، پس چرا در آخر آیه مبارکه میفرماید: وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ»؟
جوابدر مقام جواب میگوییم چون در اینجا سه گروه و طائفه هستند:
الف؛ مرد مسلمانِ زانی.
ب؛ زن مسلمان زانیه.
ج؛ مسلمانِ مؤمن.
از این سه گروه، دو گروه اول گوش به حرف قرآن نمیدهند، قرآن هرچه بفرماید که: مرد مسلمان زانی، حق نداری که با زن مسلمان زانیه یا با زن مشرکه ازدوج کنی، به حرف قرآن گوش نمیدهد، و همچنین قرآن اگر به زن مسلمان زاینه خطاب کند و بفرماید: زن مسلمان زانیة، حق نداری که با مرد مسلمان زانی یا با مرد مشرک ازدواج کنی، گوش به حرف قرآن نمیدهد.
اما گروه سوم (یعنی مؤمنین) که در حال امتثال هستند، به حرف قرآن گوش میکنند و لذا قرآن میفرماید:« وَ حُرِّمَ ذلِکَ - یعنی نکاح، نکاح مؤمن با زانیه، نکاح مؤمن با مشرکه حرام است، کلمه « ذلِکَ » به نکاح است– « وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ» نکاح مؤمن با زانیه، نکاح مؤمن با مشرکه حرام است.
باید توجه داشت که آن دو فقرة، یعنی: «الزَّاني لا يَنْکِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ» در باره نکاح بحث میکند نه در باره عمل جنسی، چون حرمت عمل جنسی به طریق زنا معلوم است و لذا نیاز به گفتن ندارد، نکاح را بحث میکند، سه طائفه هستند، منتها طائفه اول و دوم به حرف قرآن گوش نمیدهند، اما طائفه سوم به حرف خدا و قرآن گوش میکنند، از این رو میفرماید:« وَ حُرِّمَ ذلِکَ – أی: نکاح المؤمن، الزانیةَ و المشرکةَ - حُرِّم عَلَي الْمُؤْمِنينَ»، همچنین نکاح المؤمنة، الزانیَ و المشرکَ -بر مؤمن حرام است- « وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ» این است معنی آیه مبارکه.
البته بعضی از فقهای ما متاسفانه در این مسأله، یک مرتبه سراغ روایات رفتهاند، و حال آنکه اول باید آیه را دقت کنیم و اگر چیزی از آیه به دست نیاوردیم، آنوقت سراغ روایات برویم، یا اگر از آیات هم چیزی به دست آوردیم، اشکال ندارد که رو ایات را هم بیاوریم تا مسأله بهتر جا بیفتد.
بنابراین، سه گروه و طائفه هستند، آن دو گروه اول به حرف قرآن گوش نمیکنند، اما گروه سوم که میگوید:« وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ» گوش میکنند، یعنی مؤمن حق ندارد که با زانیه و مشرکه ازدواج کند، همچنین مؤمنة هم حق ندارد که با زانی و مشرک ازدواج نماید.
روایاتاما روایات، البته روایات در اینجا مختلفاند، یک دسته از روایات میگویند نکاح آنها با همدیگر جایز است، دسته دیگر میگویند نکاح آنها با همدیگر جایز نیست، روایات را هم صاحب جواهر آورده و هم صاحب حدائق آورده، صاحب حدائق میفرماید کسانی که قائل به تحریم هستند، مسأله را خوب بحث نکردهاند، روایات را دقیقاً ندیدهاند، روایات خوب نتوانستهاند جمع نکردهاند، یکباره سراغ روایات رفته اند و حال آنکه از آیه غفلت کردهاند، آیه میگوید حرام است، همین عمل این دو طائفه حرام است، یعنی هم برای آنها حرام است و هم برای مؤمن است، منتها آن دو طائفه گوش نمیکنند، اما مؤمنین گوش میکنند، بعد ایشان (صاحب حدائق) میخواهد روایات را جمع میکند، البته من روایات را در کتاب خودم بنام: «النکاح فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء» جمع کردهام، این کتاب در دو جلد است، من در جلد دوم روایات را آوردهام و جمع کردهام و گفتهام حضرت که میفرماید جایز است، این در جایی است که بتواند این زن را از آن عمل بد باز دارد، در این صورت جایز است، اگر واقعاً با زن زانیه ازدواج میکند و میخواهد با این ازدواج زن را از عمل بد باز بدارد، این ازدواج با زن زانیه اشکال ندارد.
نظریه آیت الله خوئیحضرت آیت الله خوئی میفرماید ازدواج با زن زانیه اشکال ندارد و میفرماید: مراد از نکاح وطی است، یعنی اینکه قرآن کریم میفرماید: «الزَّاني لا يَنْکِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ»، مرادش از نکاح در اینجا وطی و مباشرت است «لا يَنْکِحُها»: أی لا یطئها، ایشان (آیت الله خوئی) نکاح را به معنی وطی می گیرد، و میفرماید آیه مربوط به عقد نیست، میگوید معنای آیه چنین است: «الزَّاني لا يَنْکِحُ»:أی لا یطئها «إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها»: لا یطئها « إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ» مؤمنین زنا نمیکنند، این دو طائفه (زانی و زانیة) زنا میکنند.
مناقشه استاد سبحانی بر گفتار آیت الله خوئی
ما نسبت به فرمایش ایشان عرض میکنیم که نکاح در قرآن کریم به معنی وطی نیامده، نکاح در قرآن کریم به معنی عقد است، چطور شما کلمه نکاح را که تقریباً بیست و چهار بار در قرآن کریم آمده، حمل بر وطی میکنید، ایشان (آیت الله خوئی) اصلاً آیه مبارکه را از محل بحث بیرون کرده و میگوید معنای آیه چنین است: «الزَّاني لا يَنْکِحُ»:أی لا یطئها «إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْکِحُها»: لا یطئها « إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ» مؤمن چه کار میکند؟ مؤمن سراغ طیب و طاهر میرود «وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ».
ما در جواب ایشان میگوییم: حضرت آیت الله خوئی، شما پیش داوری میکنید، چون قبلاً مسأله را درست کردهاید و سپس آیه را طبق آن تفسیر و تأویل می کنید، و حال آنکه آیه مبارکه در باره نکاح است، آیه میگوید زانیه نکاح میکند این دوتا را و این نکاح شان حرام است، زانیه هم نکاح می کند این دوتا را و حال آنکه نکاح شان حرام است، اما چون گوش نمیکنند، «وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ» ،بعداً آیت الله خوئی میفرماید: کلمه « حُرِّمَ» به معنی کراهت شدید است.
به نظر من این فرمایش ایشان هم خیلی بعید است چون کلمه حُرِّمَ» در قرآن به معنی کراهت نیست.
البته من این دو مطلب را از کتاب «البیان» آیت الله خوئی برای شما نقل کردم.
پرسشممکن است کسی بپرسد که چرا یکی از محرمّات را از قلم انداختید و آن را نگفتید و آن خامسه است، چون چهار تا برای انسان جایز است، اما پنجمی جایز نیست؟
پاسخپاسخش این است که بحث ما در باره محرماتی است که به عنوان اولی حرامند مثل عمه و خاله، اما خامسه به عنوان اولی حرام نیست، بلکه به عنوان ثانوی حرام است.
أحکام المهور
الأیة الأولی
«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً»[2]
ترجمه: مهر زنان را که هدیه اى است، به آنان بدهید. پس اگر چیزى از آن را با رضایت خاطر به شما بخشیدند، آن را بخورید. گوارا و نوش جانتان خواهد بود.
معنای مفردات آیه
1:« صَدُقاتِهِنَّ»: قال ابن فارس: أصل یدل علی قوّة فی الشیء قولاً و غیره، و من ذلک الصدق، خلاف الکذب، سُمِّی لقوّته فی نفسه و لأنّ الکذب لا قوّة له، و هو باطل و سُمِّی مهر المرأة صداقاً لقوّته و أنّه حق یلزم.
2:« نِحْلَةً»: أی عطیة، وقد أمر الله سبحانه الأزواج أن یتبرعوا باعطاء المهور عطیة منهم لزوجاتهم.
3:« نَفْساً»: تمییز لقوله: « طِبْنَ » أی طابت أنفسهن بهبة شیء من الصدق لکم.
4: «هَنيئاً» نعمة بلا کدّ و لا تبعة.
5:« مَريئاً»: سائغاً کالطعام السائغ ینزل فی المرئ بسهولة و لا غصّة»[3]
طبق سنت الاهی و دستور شریعت اسلامی، دختران از خانههای پدران قطع امید میکنند ولذا همراه با جهزیهای که پدران برای آنان تهیه کردهاند به خانههای شوهران میروند، شوهران هم باید در مقابلش یک کاری انجام بدهند و آن این است که شوهران هم برای این دختران یک مهریهای را قرار میدهند، اما این« مهر» خرید و فروش نیست، بلکه یک نحله است، قرآن کریم از آن تعبیر به نحله میکند، این در واقع «صدُقات» است، یعنی یکنوع کرامتی است از ناحیه شوهران به همسران شان، زیرا دختران هر چه دارند با طبق اخلاص به خانههای شوهران میآورند، شوهران هم برای تکریم و تعظیم همسران شان یک مهریهای را قرار میدهند.
البته در میان غربیها (اروپا و آمریکا) مسأله مهریه اصلاً مطرح نیست، هر موقع به آنها بگوییم مهریه دختر، خیال میکنند که یکنوع خرید و فروشی در کار است و از مسأله مهریه خیلی تعجب میکنند، اما این بیچارهها نمیدانند که این خرید و فروش نیست، بلکه یکنوع کرامتی است از ناحیه شوهران نسبت به همسران شان، قرآن کریم میفرماید:«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ» کلمه: «صَدُقات» جمع صَدُقه است، صِدق به معنای مُحکَم است، چرا به سخن راست و حرف راست، میگویند:« صِدق»،چون سخن راست و حرف راست، محکم است، بر خلاف دروغ که محکم نیست، «صَدُقات» از صِدق گرفته شده است، اگر به سخن راست، میگویند:« صِدق»، چون محکم ا ست، اما کذب و دروغ محکم نیست، معلوم میشود که مهریه یک حقی است بر گردن شوهران که باید تقدیم همسران شان بکنند.
پرسشپرسش این است که کلمه: «وَ آتُوا » خطاب به چه کسانی است؟
پاسخبعضیها میگویند خطاب به پدران دختران است، چون در زمان جاهلیت دختران را میدادند، مهریه را پدران برای خود شان میگرفتند و چیزی به دختران نمیدادند، قرآن کریم از این کار نهی میکند ولذا میفرماید: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ».
ولی من معتقدم که کلمه: «وَ آتُوا» خطاب به پدران نیست، بلکه خطاب به شوهران است، به چه دلیل؟ به دلیل کلمه:
« نِحْلَةً»، چون میفرماید: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» أی عطیّةً و هبةً و تکریماً، معلوم میشود که خطاب به پدران نیست، بلکه خطاب به شوهران است، البته آن مطلب هم درست که در جاهلیت وقتی دختران را به کسی میدادند، مهریه را پدران دختران برای خود شان میگرفتند و چیزی به دختران نمیدادند، ولی این آیه ناظر به آن قضیه نیست، بلکه خطاب شوهران است، اگر احیاناً در بعضی از روایات ما، کلمه «شراء» یعنی خرید و فروش به کار رفته، از باب شوخی است، یعنی حضرات معصومین (علیهم السلام) خواستهاند که در ضمن بیان مسأله، یکنوع شوخی هم بکنند.
«فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً» حال اگر خودِ دختران با میل و رغبت خود شان بخشی از مهریه را ببخشند، اشکال ندارد، البته در دو صورت میبخشند؟
الف؛ به قدری به شوهران علاقمند هستند که در نیمه زندگی نیمی از مهریه خود را میبخشند، یا إبراء کنند، اگر ابراء کنند، دیگر حق رجوع ندارند، یعنی نمیتوانند به آن بر گردند.
ب؛ گاهی از اوقات، دختران از دست این شوهران شان ناراضیاند و دوست ندارند که با آنان ادامه زندگی بدهند، ولذا به شوهران پیشنهاد میکنند و میگویند ما مهریه خود را به شما میبخشیم به شرط اینکه ما را طلاق بدهید، اینجا هم اشکال ندارد « فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً»، «هنیئاً» یعنی گوارای تان باد، «مَريئاً» مری، به گلو میگویند که غذا از آنجا وارد معده میشود، گاهی غذا در گلوی انسان گیر میکند، گاهی از گلو به آسانی پایین میرود و وارد معده میشود، قرآن کریم میفرماید:«مَريئاً» یعنی از این گلو به آسانی پایین برود.