درس خارج فقه آیت الله سبحانی
98/01/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام و آداب معاشرت
الآیة الرابعة«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذينَ مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَکُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَيْسَ عَلَيْکُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلي بَعْضٍ کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَکيمٌ»[1]
ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده اید، باید بردگانتان و نیز نوجوانانتان که به حد بلوغ نرسیده اند، هنگام ورود به خانه هاى شما، در هر شبانه روز سه مرتبه از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و در نیمروز آن گاه که لباس هاى خود را از تن بیرون مى آورید، و پس از نماز عشا. این سه زمان، زمان هایى هستند که شما دوست نمى دارید دیگران از وضع شما در آنها آگاه شوند، و شایسته است که بر دیگران پوشیده بمانید. ولى پس از این سه زمان، نه بر شما گناهى است که آنان را به اجازه خواستن فرمان ندهید، و نه بر آنان گناهى است که اجازه در چندین آیه دیگر نگیرند، چرا که رفت و آمدشان بر گرد شما بسیار است و همه بر گرد یکدیگر مى چرخید، و اجازه خواستن پى در پى ملال آور است. خداوند احکام دین خود را که از نشانه هاى اوست این گونه براى شما بیان مى کند، و خدا به احکامى که مورد نیاز شماست داناست و آنچه براى شما مقرّر مى دارد براساس حکمت اوست.
معنای مفردات آیه1:« مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ»: ملک الیمین، و هو عبارة عن العبید و الإماء.
2:« الْحُلُمَ»: زمان البلوغ و وقته
3:« تَضَعُونَ»: تخلعون.
4: «الظَّهيرَةِ » وقت اشتداد الحرّ حین ینتصف النهار
5:« عَوْرات»:جمع عورة و المراد الأوقات الّتی یسوء الإنسان مشاهدة الغیر له.
6:« جُناحٌ»: إثم و ذنب.
7:« طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ»: یدخلون علیکم للخدمة و المخالطة الضروریة
بحث ما در باره احکام و آداب معاشرت مردان با زنان است، آیاتی که در سوره نور داریم، به ما آداب معاشرت را یاد میدهند، آیهای که الآن میخوانیم به سه گروه دستور میدهد که در سه وقت از شما اجازه بگیرند و آن سه گروه عبارتند:
1:اطفال و کودکان – البته کودکان نابالغی که زشت و زیبا، خوب و بد، عورت و غیر عورت را از همدیگر تشخیص میدهند.
2: غلامان (عبید).
3: کنیزان (إماء)
چون جمله« الَّذينَ مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ » هم شامل کنیزان میشود و هم شامل غلامان.
قرآن کریم میفرماید این سه گروه باید در سه وقت به هنگام ورود به غرفه شما اجازه بگیرند.
پس باید این سه گروه و طائفه، در سه وقت از شما اجازه بگیرند:
الف؛ «مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ»، یکی قبل از صلات فجر (قبل از نماز صبح)، یعنی قبل از آنکه وقت نماز صبح بشود، باید کودکان و بچهها هنگام ورود به غرفه پدر و مادرشان از آنان اجازه بگیرند، و همچنین است کنیزان و غلامان، یعنی آنها نیز باید هنگام ورد به غرفه مخصوص موالی شان اجازه بگیرند. چرا؟ چون ممکن است آنان(پدران و مادران و موالی) ستر و پوشش لازم را نداشته باشند.
ب؛ «وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَکُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ» زمان دوم که باید از آنان اجازه بگیرند، موقعی است که نهار میخورند و هوا هم گرم است و آنان (پدران، مادران و موالی) برای استراحت در غرفه خاص شان میروند و لباسهای (معمولی) خود رابیرون میآورند، باید هنگام ورود به غرفه آنها اجازه بگیرند، چون در در آن موقع ممکن است آنان ستر صحیح نداشته باشند.
ج؛« وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ» یعنی بعد از نماز عشا که آنان در غرفه و رختخواب مخصوص شان میروند، باز هم باید هنگام ورود به غرفه مخصوص آنها اجازه بگیرند.
«ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ» این سه وقت، سه وقت پنهانی و خصوصی برای شما است.
بنابراین؛ سه طائفه و سه گروه، باید در سه وقت از آنها اجازه بگیرند، یکی قبل از صلات ونماز فجر، دیگری در نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون میآورند، سومی هم بعد از نماز مغرب و عشاء، در این سه وقت باید هنگام ورد به غرفه آنان اجازه بگیرند.
« لَيْسَ عَلَيْکُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلي بَعْضٍ» یعنی درغیر از این سه وقت اجازه گرفتن لازم نیست، چون آنها (بچهها، کنیزان و غلامان) مرتب رفت و آمد میکنند، اگر بنا باشد که بچهها، غلامان و کنیزان هر موقعی که میخواهند آنان را ببینند اجازه بگیرند، این حرج آور است.
ظرافت و دقت اسلام را ببینید که در عصر جاهلیت که این گونه مسائل بین آنها مطرح نبوده، قرآن کریم دستور میدهد که سه طائفه و سه گروه در سه وقت باید هنگام ورود به غرفه آنان اجازه بگیرند.
نکته قابل ذکرولی متاسفانه عمل بسیاری از ما مسلمانان بر خلاف قرآن کریم است، چرا؟ چون قرآن کریم می فرماید: «مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ»، اما نمیفرماید:« من بعد صلاه الفجر»، از این جمله (مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ) معلوم میشود که مردم بعد از صلات فجر نمیخوابیدند، خواب شان مال قبل از صلات فجر بوده است، چون اگر بعد از صلات فجر هم میخوابیدند یا موقع خوابیدن بود، قرآن کریم آن را نیز متذکر میشد، پس اینکه الآن در میان ما رسم است که بعضیها بعد از صلات صبح هم میخوابند، این کار شان بر خلاف دستور قرآن کریم است.
اما در غیر این سه وقت، اجازه گرفتن لازم نیست، چون اگر بنا باشد که در غیر این سه وقت هم اجازه بگیرند، کار مشکل میشود، زیرا بچهها با پدر ومادر سرو کار دارند، و هکذا اماء و عبید با موالی خود سر و کار دارند ولذا میفرماید:« لَيْسَ عَلَيْکُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلي بَعْضٍ»
چون آنها (کودکان، غلامان و کنیزان) مرتب با شما رفت و آمد میکنند (طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ) غذا میبرند و غذ ا میآورند و سایر کارهای دیگر که نیاز به تماس با شما دارد، اگر در همه اوقات و مواقع بخواهند اجازه بگیرند، باعث عسر و حرج میشود
«طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلي بَعْضٍ» أی تتردّدون علیهم و یتردّدون علیکم و لا غنیً لأحدکم عن الآخر، فیتعذّر علیهم الاستئذان فی کلّ وقت.
و حاصل الکلام: أنّ هؤلاء یتقلّبون لیلاً و نهاراً بعضکم علی بعض، فالتکلیف بالاستئذان أمر شاقّ « کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآياتِ» الدالّة علی الأحکام « وَ اللَّهُ عَليمٌ حَکيمٌ» بما یصلحکم « حَکيمٌ» فی تشریعه.
این آیات در شرائطی نازل شدهاند که مردم آن زمان ذوات الأعلام داشتند، یعنی زنان بدکاره پرچم بر سر در خانههای شان میزدند، حتی مردم طائف که آمدند تا مسلمان بشوند، گفتند ما با سه شرط مسلمان میشویم، یکی از آن شروط این بود که ذوات الأعلام (کما فی السباق) باقی باشند، در یک چنین شرائطی، این احکام نورانی از ناحیه ذات اقدس الاهی آمده است که بچههای نابالغ – البته آن بچهها و کودکان نابالغی که خوب و بد، عورت و غیرعورت را تشخیص میدهند - و هکذا إماء و عبید هنگام ورود به غرفههای مخصوص پدران، مادران و موالی اجازه بگیرند، یکی قبل از صلات الفجر، دیگری عند وضع الثیاب، سومی: من بعد الصلات العشاء، این سه وقت را اجازه بگیرند، اما در غیر این سه وقت اجازه گرفتن لازم نیست.
الآیة الخامسة«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَکيمٌ»[2]
ترجمه: و هنگامى که کودکان شما به حدّ بلوغ رسیدند، باید براى ورود به خانه شما اجازه بگیرند; چنان که مردان و زنانى که پیش از آنان بالغ شدند، اجازه مى خواستند. خداوند احکام دین خود را که از نشانه هاى اوست، این گونه براى شما به روشنى بیان مى کند. و خداوند به احکامى که مورد نیاز شماست داناست، و آنچه براى شما مقرّر مى دارد براساس حکمت اوست.
ارتباط این آیه را با آیه قبل نگاه کنید، در آیه قبل آمده بود:« وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ»، اما در این آیه آمده که: «وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ » در آیه ما قبل فرمود که سه طائفه در سه وقت باید اجازه بگیرند، البته اجازه عند الدخول فی غرفة خاصّة، اما غیر آن سه گروه، باید همیشه اجازه بگیرند، غیر آن سه گروه عبارتند از بچههایی که بالغ هستند، مثلاً نوده یا بیست و یا بیشتر سال دارند و خیلی هم قدرت شهوت دارند، دیگری کسانی که کبیرند، مثلاً سی ساله، چهل ساله و پنجاه ساله هستند، آنان (یعنی این دو گروه) همیشه باید هنگام دخول در غرفه مخصوصه اجازه بگیرند.
در اینجا باید خوب دقت شود که آن سه طائفه، فقط در سه وقت اجازه میگیرند، اما در غیر آن سه وقت، اجازه گرفتن لازم نیست، چون آنها همیشه در رفت و آمد هستند و اگر در همه اوقات اجازه بگیرند، باعث عسر و حرج میشود.
اما این دو طائفه و گروه، یعنی کسانی که: «وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ» و دیگری هم کسانی که کبیرند «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ، مثلاً به چهل سالگی و پنجاه سالگی رسیدهاند، آنها مطلقا باید اجازه بگیرند، کی اجازه بگیرند؟ عند الدخول فی الغرفة المخصوصة.
چرا؟ چون سه طائفه اول (کودکان غیر بالغ، کنیزان و غلامان) پیوسته در حال رفت و آمدند، اما این دو گروه مثل آنها نیستند، بلکه گاهی در رفت و آمد هستند (نه همیشه و پیوسته)، ولذا آنان باید همیشه و درهمه اوقات اجازه بگیرند خواه در اوقات ثلاثه باشد یا در غیر اوقات ثلاثه.
«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» مراد از جمله: «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» کبار و بزرگسالان هستند ، معلوم میشود که در میان عربها رسم بوده که کبار و بزرگسالان هنگام ورود به غرفه خاص اجازه میگرفتند، این فراز از آیه، یعنی:« کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ممکن است جمله خبریه باشد و ممکن است جمله انشائیه باشد، در هر صورت مراد از جمله:« کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» کبار و بزرگسالان است، سه طائفه اول (کودکان غیر بالغ، غلامان و کنیزان) فقط در اوقات ثلاثه اجازه بگیرند، ولی این دو طائفه باید مطلقاً اجازه بگیرند.
پرسشممکن است کسی بپرسد که شما کلمه « مطلقاً» را از کجای آیه مبارکه فهمیدید؟
پاسخما در پاسخ میگوییم از طریق «مقابله»، چون آیه قبلی فرمود سه وقت، ولی این آیه مبارکه مطلق است، یعنی مقید به سه وقت نیست، پس معلوم میشود که مطلقاً باید اجازه بگیرند، یعنی هم در اوقات ثلاثه، و هم در غیر اوقات ثلاثه.
حکم الأطفال البالغینأکّدت الآیة المتقدمة علی استئذان الأطفال غیر البالغین فی أوقات ثلاثة، و أمّا الأطفال الذین بلغوا الحلم فهؤلاء حکمهم غیر حکم من لم یبلغ الحلم، فعلیهم الاستئذان فی کلّ الأوقات عند الدخول علی أهل البیت کما یقول: «وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ »: الذین عرفوا الشعور الجنسی، فهم مکلّفون فی جمیع الأوقات «فَلْيَسْتَأْذِنُوا» إذا کان الوالدان فی غرفة مخصّصة دونما إذا کانوا فی غرفة عامّة، فالآیة منصرفة عنه.
« کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ » إشارة إلی الکبار الذین یجب علیهم الاستئذان من الوالدین حین الدخول إلی غرفهما»
فتحصّل أنّ الطفل و العبد و الأمة یستأذنون فی الأوقات الثلاثة، و البالغ من الأطفال یستأذن فی کلّ الأوقات نظیر الکبار تماماً « کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آياتِهِ» الدّالة علی أحکام المعاشرة « وَ اللَّهُ عَليمٌ» بما تفعلون «حَکيمٌ» فی تشریعه.
الآیة السادسةقال سبحانه:« لَيْسَ عَلَي الْأَعْمي حَرَجٌ وَ لا عَلَي الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَي الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلي أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُيُوتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِکُمْ لَيْسَ عَلَيْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلي أَنْفُسِکُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَيِّبَةً کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآياتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»[3]
ترجمه: بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهى نیست که از خانه هاى خودتان یا از خانه هاى پدرانتان یا خانه هاى مادرانتان یا خانه هاى برادرانتان یا خانه هاى خواهرانتان یا خانه هاى عموهایتان یا خانه هاى عمّه هایتان یا خانه هاى دایى هایتان یا خانه هاى خاله هایتان یا خانه هایى که مخازن خوراکى آنها را در اختیار دارید یا خانه دوستتان غذایى بخورید. بر شما و آنان گناهى نیست که دسته جمعى یا به تنهایى و جدا جدا غذا بخورید. شما باید آداب ورود به خانه دیگران را رعایت کنید و هنگامى که به خانه هایى درآمدید، به یکدیگر سلام کنید که سلام درودى است مبارک و خوشایند که از جانب خدا مقرر شده است. خداوند احکام دین خود را که از نشانه هاى اوست، این گونه براى شما به روشنى بیان مى کند، شاید دانشِ دین بیابید و آن را به کار بندید.
معنای مفردات آیه1:« حَرَجٌ»: ضیق و أرید به هنا الإثم.
2:« أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ»: ما یقع تحت تصرّفکم بطریق الوکالة أو الحفظ.
3: « جَميعاً»: مجتمعین.
4: « أَشْتاتاً»: جمع شتیت، أی متفرقین.
5: «عَلي أَنْفُسِکُمْ»: أی أهل البیوت و السکنة فیها.
6: «طَيِّبَةً»: تطیب بها نفس الساکنین فیها.
این آیه مبارکه، دو مطلب دارد،مطلب اول این است که چهار طائفه می توانند بدون اذن و اجازه از یازده خانه غذا بخورند، آن چهار طائفه عبارتند از:
الف؛« الْأَعْمي» نابینا و کور.
ب؛« الْأَعْرَجِ» لنگ.
ج؛« الْمَريضِ» بیمار.
د؛ «أَنْفُسِکُمْ » خودِ انسان.
«فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلي أَنْفُسِکُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَيِّبَةً» هر موقع که وارد خانهای شدید، بر اهل بیت خانه سلام کنید.
از این آیه دو حکم استفاده میشوداین آیه مبارکه مرکب از دو حکم است:
1: حکم اول اینکه چهار طائفه میتوانند بدون اذن و اجازه از یازده خانه استفاده کنند.
2: حکم دوم این است که هرموقع وارد خانه مردم شدید، بر آنان سلام کنید، یعنی بر اهل خانه سلام کنید نه اینکه بر خودتان سلام کنید، چون اهل خانه که بر آن وارد میشود، به منزله خود شماست ( لحمهم کلحمکم و دمهم کدمکم) یعنی مسلمانان همانند کلمه واحده هستند ولذا قرآن کریم میفرماید: «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلي أَنْفُسِکُمْ»
پس ما آیه مبارکه را تقسیم کردیم، حکم اول این بود که چهار طائفه میتوانند بدون اذن و اجازه از یازده خانه بهره بگیرند و از غذای آنها بخورند، حکم دوم این است که هر موقع وارد خانه مردم شدید، بر اهل آن خانه سلام بکنید (فَسَلِّمُوا عَلي أَنْفُسِکُمْ).
برداشت اشتباه و نادرست از آیه
بعضی از افراد جاهل، خیال میکنند که مراد از « عَلي أَنْفُسِکُمْ» خودِ انسان است و معنای آیه مبارکه این میشود که هنگام وارد شدن به خانه دیگری، بگویید:« سلام علیّ» یعنی سلام بر خودم، وحال آنکه باید بگوید:« سلام علیکم» زیرا مسلمان به منزله روح واحد هستند ولذا هنگامی که انسان بر اهل یک خانه سلام میکند، کأنّه بر خودش سلام کرده است.
بنابراین، آیه مبارکه میگوید این چهار طائفه می توانند از یازده خانه بدون اذن و اجازه آنها غذا بخورند، چرا این سه طائفه را اسم میبرد؟
در اینجا مرحوم مجمع البیان پنج وجه بیان کرده است که ما در جلسه آینده وجه ودلیل آن را بیان خواهیم کرد، ولی در این جلسه فقط مطلب اول را بیان میکنیم، یعنی اینکه این چهار طائفه میتوانند از یازده خانه غذا بخورند، اما اینکه چرا این سه طائفه رامخصوصاً ذکر میکند؟ این را در جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.
« لَيْسَ عَلَي الْأَعْمي حَرَجٌ» برای آدم اعمی و نابینا حرج و گناهی نیست، هکذا بر آدم اعرج و لنگ نیز حرج نیست و همچنین بر آدم مریض هم حرج و گناهی نیست «وَ لا عَلي أَنْفُسِکُمْ» یعنی گناهی نیست که از یازده خانه بدون اذن و اجازه غذا بخورد، و آن یازده خانه عبارتند از:
1:« مِنْ بُيُوتِکُمْ» از خانه هاى خودتان.
البته مراد از« مِنْ بُيُوتِکُمْ» بیوت و خانه های اولاد است، چون خانه اولاد (در واقع) خانه خود انسان است.
2: بُيُوتِ آبائِکُمْ» خانه هاى پدرانتان
3:« بُيُوتِ أُمَّهاتِکُمْ» خانه هاى مادرانتان
4:« بُيُوتِ إِخْوانِکُمْ» خانه هاى برادرانتان
5:« بُيُوتِ أَخَواتِکُمْ» خانه هاى خواهرانتان
6: بُيُوتِ أَعْمامِکُمْ» خانه هاى عموهایتان
7:« بُيُوتِ عَمَّاتِکُمْ» خانه هاى عمّه هایتان
8:« بُيُوتِ أَخْوالِکُمْ» خانه هاى دایى هایتان
9: «بُيُوتِ خالاتِکُمْ» خانه هاى خاله هایتان
10: «ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» خانه هایى که مخازن خوراکى آنها را در اختیار دارید
11: «صَديقِکُمْ» یا خانه دوستتان غذایى بخورید.
«ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» یک آدمی که خانه خودش را در اختیار انسان گذاشته و خودش مسافرت رفته، اتفاقاً توی یخچال او پنیر، گوشت و امثالش است، این شخص میتواند از پنیر و گوشت او استفاده کند.
«لَيْسَ عَلَيْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً»منتها در اینجا این سوال مطرح است که: اولاً چرا این سه طائفه را مخصوصاً ذکر می کند.
ثانیاً، مقصود از اینکه می فرماید:« أَنْ تَأْکُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً» چیست؟
البته ما در جلسه آینده از این دوسوال، جواب خواهیم داد.