< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام یمین و قسم

13 الیمین

الیمین أصله الجارحة، و إطلاقه علی الحلف، مستعار من الید اعبتارا بما یفعله المعاهد و المحالف و غیره»[1]

لکن الیمین بمعنی الحلف أمر مطلق غیر مقیّد بشیء، إلّا أنّه فی الشرع مقیّد بالحلف بالله أو بأسمائه الّتی لا یُشرکه فیها غیره، أو مع إمکان المشارکة ینصرف إطلاقها إلیه، فالأوّل کقولنا: و مُقلِّبُ القلوب، و الذی نفسی بیده، و الذی خلق الحبّ و برء النسمة.

ثمّ إنّ الیمین لا ینعقد إلّا بالنیة، فلو حلف من غیر نیة لم تنعقد سواء کان بصریح أو بکنابة»[2]

إذا عرفت ذلک فلنذکر ما ورد حول ‌أحکام الیمین من الآیات.

الأیة الأولی

«وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[3]

ترجمه: خدا را در معرض سوگندهاي خود قرار ندهيد! و براي اينکه نيکي کنيد، و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح کنيد (سوگند ياد ننماييد)! و خداوند شنوا و داناست.

معنای مفردات آیه

1: « عُرْضَةً »: العُرضة – بالضم – کالغُرفة، یطلق علی معنیین:

الف؛ المانع المعترض دون الشیء، و الحاجز بین الأمرین، و ربما یطلق علی المعترض فی کلام الغیر بهذا المعنی.

ب؛ من العرض کإراءة الشیء للشیء حتّی یظهر صلاحه و فساده، کعرض المال للبیع و المنزل للنزول، و عرض الفتاة الصالحة للزواج و النکاح، یقول الشاعر:

دعونی أنح وجداً کنوح الحمائم ****** و لا تجعلنی عرضة للوائم

أی دعونی أبک أحبابی، و انح نوح الحمائم حزناً علیهم، و لا تعرضونی للوم اللّوائم فإنّی لا أبالی بالملام»[4]

همانگونه که می‌دانید لغت عرب برای خودش تطور دارد، یعنی از مقامی به مقامی می‌رسد، یمین به معنی دست راست است، در مقابل یسار – دست چپ -، ولی غالباً هنگامی که دو نفر با همدیگر پیمان می‌بندند یا معامله می‌کنند و یا قسم می‌خورند، با همدیگر دست می‌دهند، از این رو، قسم را یمین نهاده‌اند، در باره «یمین» چند آیه داریم که از آن جمله این آیه مبارکه است: «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»

کلمه « عُرْضَةً » در لغت عرب در دو مورد و به دو معنی به کار می‌رود، یکی به معنی حائل ومانع، اتفاقاً ما در گفتگوهایی که با همدیگر داریم، می‌گوییم: فلانی به کلام من اعتراض کرد، یعنی در وسط کلام من ایجاد حائل کرده، « عُرْضَةً » در اینجا به معنی حائل و مانع است، گاهی « عُرْضَةً » به معنای «عَرض» است که از آن به عرضه و تقاضا تعبیر می‌ کنند، یعنی به معنی ارائه و نشان دادن است، هردو معنی برای کلمه « عُرْضَةً » در لغت عرب ‌آمده، یعنی هم لفظ « عُرْضَةً » را به معنای حائل و مانع به کار می‌برند و هم آن را به معنی ارائه و نشان دادن به کار می برند.

یک شعر داریم که شاعر در ‌آنجا لفظ « عُرْضَةً » را به معنای ارائه و نشان دادن به کار برده است:

دعونی أنح وجداً کنوح الحمائم ****** و لا تجعلنی عرضة للوائم

انسانی است که بستگان و عزیزانش فوت شده، از این رو، می‌گوید:« دعونی أنح» مرا رها کنید که نوحه گری کنم « کنوح الحمائم» مانند نوحه گری کبوتر‌ها « و لا تجلعنی عرضة للنوائم» مرا در معرض لوم لوائم قرار ندهید، عرضه به معنای معرض یا همان نشان دادن است.

تفسیر

«وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ» یعنی خدا را در معرض ایمان و قسم‌های خود قرار مدهید، این با معنای دوم مناسب است، شاید گفت که با معنی اول نیز سازگار است، « أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، این آ‌یه مبارکه را سه جور معنی و تفسیر کرده‌اند:

1: تفسیر اول این است که بعضی از اصحاب پیغمبر اکرم بنام «عبد الله بن رواحه» که شتر پیغمبر را می‌برد و برای خودش هم یکنوع موقعیتی قائل بود، قسم خورده بود که به منزل دامادش نرود و با او حرف نزند، ولذا این آیه مبارکه نازل شد، «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» لفظ جلاله را مانع قرار ندهید، نه اینکه عبد الله رواحه قسم خورده بود که منزل دامادش نرود، این در واقع خلاف برّ و خلاف تقواست، قرآن می‌فرماید این کار را نکنید، «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً»، أی حائلاً و مانعاً، قسم می‌خورید به خدا، این قسم شما مانع از تقوا و برّ نباشد، یعنی سبب نشود که شما برّ و تقوا رها کنید و به منزل داماد خود نروید و با او حرف نزنید و با او معاشرت نکنید، اگر آیه را چنین تفسیر کنیم، ناچاریم یک چیزی را مقدر کنیم و بگوییم: «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ حائلاً مانعاً لئلا تَبَرُّوا، و لئلاً تَتَّقُوا و لئلاَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ».

سوال: آیا در قرآن مجید مواردی داریم که کلمه «لئلا » را مقدر کنند؟

جواب: بله، در قرآن کریم برای خودش نظیر دارد، مانند آیه‌ای که در سوره نساء آمده:« فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ»[5] ، در تقدیر چنین بوده:« أی يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ لئلا تَضِلُّوا»، کلمه «لئلّا» قبل از« تَضِلُّوا»، در لغت عرب این گونه حذف‌ها رسم است، ‌همانطور که در این آیه مبارکه، کلمه «لئلّا» مقدر است، در آیه «مانحن فیه» نیز کلمه «لئلّا» مقدر می‌باشد ،«وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً» أی حائلاً ومانعاً لئلّا تَبَرُّوا و لئلا َتَتَّقُوا، وَ لئلا تُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».

جناب «عبد الله بن رواحه» قسم خورده بود که خانه دامادش نرود، با او هم غذا نشود، وقتی به او گفتند چرا این کار را می‌کنی؟ گفت چون قسم خوردم، خداوند می‌فرماید مرا بهانه این کار قرار ندهید، این قسم شما، قسم باطل است، این چه قسمی است که انسان قسم بخورد که با دامادش روابط پیدا نکند، این قسم، قسم باطل است.

بنابراین، اگر کسی بخورد که من نماز نخوانم یا حج نروم یا روزه نگیرم، این گونه قسم‌ها قسم باطل است. چرا؟ «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، آقای فلانی، چرا منزل فلانی نمی‌روی؟ چون قسم خورده‌ام که نروم، کسانی پیدا می‌شوند که بخاطر یک بهانه‌هایی، قسم می‌خورند که کار خوب را انجام ندهند، فرض کنید یک آدمی است که می‌خواهد از من اجازه بگیرد، من بگویم: من قسم خورده‌ام که به کسی اجازه ندهم، این قسم، قسم بی خود و باطل است. چرا؟«وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» این معنی،‌معنی آیه است.

2: بعضی‌ها برای آیه مبارکه معنی دومی گفته‌اند که در آ‌ن کلمه «لئلّا» مقدر نخواهد بود، معنی دوم را مرحوم شیخ محمد جواد مغنیه در تفسیرش گفته، ایشان می‌گوید مراد این است که: «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» یعنی لفظ الله در دهان خود، مانند نان و پنیر نکنید، همانطور که انسان نان و پنیر می‌خورد، لفظ جلاله الله را نان و پنیر نکنید، قسم برای خودش جا دارد، هر موقعی که یک امر بسیار مهم است، در آنجا به خدا قسم بخورید، نه اینکه برای هر امر کوچکی به خدا قسم بخورید،«وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً»، اگر آیه مبارکه را این گونه معنی کردیم، لفظ «عُرْضَةً» به معنای حائل و مانع نخواهد بود، بلکه به معنای عرضه و ارائه است، یعنی خدا را در معرض قسم خود قرار ندهید، قبیح و زشت است که انسان بر سر هر چیز کوچکی به خدا قسم بخورد،« الله» را در معرض قسم قرار ندهید. چرا الله را در معرض قسم قرار ندهیم؟ بخاطر اینکه آدم خوبی باشید، آدم متقی باشید، طبق این معنی، تقدیر گرفتن کلمه «لئلّا» لازم نیست، اگر می‌خواهید آدم خوبی باشید، لفظ جلاله را تند تند به زبان خود جاری نکنید، «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً» أی مَعرضاً لِأَيمَانِكُمْ. چرا؟ «أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا» برای اینکه آدم خوبی باشید و آدم با تقوا باشید. البته مرحوم شیخ «جواد مغنیه» خیلی آدم بزرگواری بود، ولی این تفسیرش چندان به دل نمی‌نشیند، چون اگر معنی ایشان را که همان معنی دوم است را بگیریم، دیگر جمله «بَينَ النَّاسِ» معنی ندارد، ولی طبق معنی اول، جمله: «بَينَ النَّاسِ » معنی داشت، چون طرف قسم خورده بود که منزل دامادش نرود، آ‌یه می‌گوید:« وَتُصْلِحُوا بَينَ النَّاسِ».

بنابراین، معنی دوم، معنای صحیحی نیست، معنی صحیح همان معنی اول است.

3: بعضی‌ها برای این مبارکه، یک معنی سومی گفته اند، به نظر من معنی سوم، به همان معنی اولی بر می‌گردد.

إنّ « عُرْضَةً» بمعنی مانعاً و حاجزاً فیکون المعنی: لا تجعلوا الله مانعا بینکم و بین عمل الخیر، بأن تحلفوا به علی ترکه، تعظیماً لاسمه.

و إلی هذا الوجه یرجع ما یقال: المراد جعل الحلف بالله مانعاً عن عمل الخیر، و هذا الوجه یتّحد مع الأوّل نتیجة.

بنابراین، آیه مبارکه دو معنی پیدا کرد، در معنی اول،‌ کلمه «عُرْضَةً» به معنی حائل و مانع است، ولی در معنی دومی کلمه «عُرْضَةً» به معنی در معرض قرار دادن است، یعنی اینکه انسان بر سر هر چیز کوچک و بزرگی، تند تند به خداوند قسم بخورد، در پایان می‌فرماید:« وَاللَّهُ سَمِيعٌ » لما تحلفون به ،« عَلِيمٌ» بما یترتب علی کثرة الحلف من الآثار.

الآیة الثانیة

«لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ»[6]

ترجمه: خداوند شما را به خاطر سوگندهايي که بدون توجه ياد مي‌کنيد، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهاي شما کسب کرده، (و سوگندهايي که از روي اراده و اختيار، ياد مي‌کنيد،) مؤاخذه مي‌کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.

معنای مفردات آیه

1: «لَا يؤَاخِذُكُمُ»: المؤاخذة مفاعلة من الأخذ، بمعنی العدّ و المحاسبة، یقال: أخذه بکذا، عدّه علیه، لیعاتبه أو لیعاقبه، و أرید بالمؤاخذة بالیمین، هو الإلزام بالوفاء بها و عدم الحنث.

2: «بِاللَّغْوِ»: اللغو: الکلام الذی لا فائدة فیه، یقال: لغی، یلغو، لغواً: إذا أتی بکلام لا فائدة فیه، و أرید فی المقام: الیمین الصادر من الإنسان بلا قصد، بل عن اعتیاد فی الکلام.

3: «أَيمَانِكُمْ»: جمع الیمین، بمعنی القسم و الحلف.

4:« كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ»: مقابل الیمین اللغو، الّتی لا قصد فیها إلی الحلف، فیکون المراد الحلف المقصود، و یفسّره قوله سبحانه:« لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ»، و سیأتی تفسیرها تالیاً.

باید ببینیم که مناسبت این آیه با آیه قبلی چیست؟ در آیه قبلی فرمود قسم را مانع از عمل خیر قرار ندهید، یا معنی دوم که می‌گفت: تند تند قسم نخورید، در این آیه مبارکه شبیه معنی دوم را می‌گوید و می‌فرماید کسانی که قسم می‌خورند، یک موقع بدون قصد و اراده قسم می‌خورند، چنین قسمی اثر ندارد، یعنی مخالفتش هم اثر ندارد، افرادی پیدا می‌شوند که تند تند قسم می‌خورند.

اما یک قسمی داریم که طرف با قلب و با توجه قسم می‌خورد، چنین قسمی قطعاً اثر دارد.

بنابراین،‌ مسلمانی که قسم می‌خورد، قسمش احترام دارد، کدام قسم؟ نه آن قسمی که فقط به زبان جاری می‌شود، چون چنین قسمی اثر ندارد، ‌آن قسمی اثر دارد که انسان از روی فکر و روی عقیده قسم می‌خورد، بنابراین، کلمه:«يؤَاخِذُ» به معنی مؤاخذه است،« لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ» یعنی خدا شما را مواخذه و معاقبه نمی‌کند، و مراد از« بِاللَّغْوِ» در آیه، قسم‌های بی اراده است، اینکه قرآن می‌فرماید:« كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» مراد این است که انسان جدّاً قسم بخورد.

بنابراین، مفردات آیه را معنی کردیم: « لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ» خداوند شما را بخاطر آن قسم‌های بدون اراده و لغو مواخذه نمی‌کند،« وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» معلوم می‌شود که اگر انسان قسم خورد، حتی همان اولی (قسم لغو) هم یکنوع بی احترامی به خداوند است، همان آدمی که باللغو هم قسم می‌خورد، هرچند قسمش اثر ندارد، اما با همین قسم لغوش نام خدا را سبک کرده، ولذا خدا می‌فرماید:« وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» خداوند از آن می‌گذرد و بخاطر آن کسی را مجازات نمی‌کند، جمله: « وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» به قسم‌های لغو می‌ خورد.

بنابراین، اگر بخوانیم آیه مبارکه را معنی کنیم،‌چنین معنی می‌کنیم، «لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ» اگر قسم را بشکنید، آن قسم‌های لغو اثر شرعی ندارد، یعنی کفاره ندارد:« وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» در آیه دیگر، بجای :« بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» فرموده:« بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ»[7] ، یعنی در واقع قسم را محکم کردید.

بنابر این، قسم‌های شل ولغو اثر شرعی ندارد، کفاره ندارد، اما قسم‌های مؤکد و آگانه کفاره دارد، به عقیده من جمله: «وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» به اولی بر می‌گردد، چون زمینه مواخذه است، منتها خدا آن را می‌بخشد.

الثانی: ما أشا‌ر إلیه بقوله:« بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» یفسّره قوله فی آیة أخری: «وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ » و عقد الیمین عبارة عن عقد القلب به، فی مقابل یمین اللغو، فهو صادر عن دون عقد القلب بخلاف ما تکسب القلوب، فإنّه صادر عن قصد و عزم و إرادة، و أمّا وجه المؤاخذة فیسأتی فی الآیة التالیة.

ثمّ إنّه سبحانه أتّم الآیة بقوله: «وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» فهو غفور یغفر الذنوب و حلیم یمهل نزول العقوبة علی الذنب، و لا یعجّل بها، و لعله إشارة إلی غفران ذنب من حَلَفَ و حَنَثَ و کَفَرَ.

الآیة الثالثة

«لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يجِدْ فَصِيامُ ثَلَاثَةِ أَيامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيمَانَكُمْ كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[8]

ترجمه: خداوند شما را بخاطر سوگندهاي بيهوده (و خالي از اراده،) مؤاخذه نمي‌کند؛ ولي در برابر سوگندهايي که (از روي اراده) محکم کرده‌ايد، مؤاخذه مي‌نمايد. کفاره اين‌گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاي معمولي است که به خانواده خود مي‌دهيد؛ يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و يا آزاد کردن يک برده؛ و کسي که هيچ کدام از اينها را نيابد، سه روز روزه مي‌گيرد؛ اين، کفاره سوگندهاي شماست به هنگامي که سوگند ياد مي‌کنيد (و مخالفت مي‌نماييد). و سوگندهاي خود را حفظ کنيد (و نشکنيد!) خداوند آيات خود را اين چنين براي شما بيان مي‌کند، شايد شکر او را بجا آوريد!

 

معنای مفردات آیه

1:« يؤَاخِذُكُمُ»: مرّ تفسیره فی الآیة السابقة.

2: «بِاللَّغْوِ»: اللغو، ما لا یعتدّ به، و هو الذی یورد لا عن رویة و فکر.

3: «عَقَّدْتُمُ»: العقد، الجمع بین أطراف الشیء، و أرید هنا ما صممتم علیه و قصدتم، و قد عبّر عنه فی الآیة السابقة بقوله: « بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ»

پیغمبر اکرم‌(ص) در این مدت بیست و سه سال با آن همه گرفتاریهای مختلف، ببینید چه قدر منظم بحث می‌کند، آیه اول مسئله را مطرح کرد که مبادا قسم مانع از عمل خیر بشود، در آیه دوم فرمود، قسم‌ها دو جور است، قسم‌های لغو، مشکلی نیست، اما قسم‌های که از روی جد و با اراده باشد، مشکل دارد،در اینجا گویا یکنفر سوال می‌کند که اگر کسی قسمی خورد که :« بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ» أو« بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» کفاره‌اش چیست؟ کفّاره‌اش را بیان می‌کند.

«لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ- ده تا فقیر را سیر کند، مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ - حد وسط را انتخاب کند، نه اینکه فقط نان و پنیر خالی بدهد، چون این حد وسط نمی‌شود، و نه اینکه حتماً چلو کباب با زعفران بدهد، بلکه حد وسطی را بدهد که انسان در خانه خودش می‌خورد، آقایان در دفاتر شان گویا قناعت می‌کنند به نان و پنیر و خیار، آیا این « مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ» است؟ پولی که می‌گیرند، به اندازه نان و پنیر و خیار می‌گیرند. ولی به نظر من باید بالاتر از این چیز‌ها باشد چون نان و پنیر و خیار «مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ» نیست، و لعل در زمان پیغمبر اکرم (ص) اینها (نان، پنیر و خیار) اوسط بوده‌اند، اما امروز، یعنی در زمان ما، اینها اوسط نیست، کفاره‌ای که آقایان می‌گیرند و قیمت گذاری می‌کنند، روی همین (نان، پنیر و خیار) است، ولی باید بیش از این باشد- أَوْ كِسْوَتُهُمْ البته پیراهن و شلوار، یعنی کت لازم نیست- أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ – معلوم می‌شود که ما در این کفاره مخیر هستیم.

ولی در اینجا یک سوالی است و آن اینکه آیه مبارکه از« اضعف» به «اعلی» می‌رود، چون اگر ده نفر را سیر کنیم، این خیلی ارزانتر تمام می‌شود از اینکه ده نفر بپوشانیم، چنانچه اگر ده نفر را بپوشانیم، این قیمتش خیلی ارزانتر تمام می‌شود از اینکه یک عبد و بنده را آزاد کنیم (تحریر الرقبه).

بعضی از فقها می‌گویند: این بستگی دارد به حالات افراد، اگر طرف از طبقه نازل جامعه است،‌همان اولی را بدهد، اگر از طبقه متوسط است، همان دومی بدهد، اما اگر از طبقه مرفه و ثروتمند است، همان سومی را انجام بدهد، اما اگر کسی باشد که به قول معروف در هفت آسمان حتی یک ستاره هم ندارد، این آدم چه کند؟ قرآن تکلیف او را هم بیان کرده و می‌فرماید:« فَمَنْ لَمْ يجِدْ فَصِيامُ ثَلَاثَةِ أَيامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيمَانَكُمْ كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ».

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo