درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/10/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم ربا از نظر آیات
بحث ما بعد از مسأله بیع میته و خمر، به مسأله ربا میرسد، نخست باید بدانیم که ربا در اسلام (همانند خمر) به تدریج حرام شده، چرا به تدریج حرام شده؟ چون اگر یک گناهی در جامعه ریشه بزند و مردم به آن عادت و خو گرفته باشد، در یک مرتبه نمیشود ریشه آن را زد و از بیخ و بن در آورد، از این رو، ناچار است که یواش یواش، کم کم و به تدریج آن را ریشه کن کند، این یک مسئله عقلی وتجربی است، شرابخواری در جزیرة العرب خیلی ریشه دار بود، ربا نیز از قبیل شرب الخمر بود، یعنی جامعه عرب به آن عادت کرده بودند و خو گرفته بودند، یک چنین چیزی را به به صورت دفعی نمیشود از ریشه در آورد، بلکه باید به تدریج با آن مبارزه کرد.
نکته دیگر اینکه: ربا بر دو قسم است:
الف؛ ربای معاوضی.
ب؛ ربای معاوضی.
ربای معاوضی این است که دو چیزی که از یک سنخ و از یک جنسند، و ضمناً از قبیل مکیل و موزونند، در یک چنین چیزی در مقام معاوضه نباید یکی بر دیگری افزایش پیدا کند، خواه این افزایش عینی باشد یا این افزایش حکمی باشد.
افزایش و زیادی عینیافزایش عینی مثل اینکه انسان قند و شکر را عوض کند و در مقام معاوضه یک درهمی هم اضافه کند، این از نظر اسلام رباست، چون هردو هم همجنس هستند و هم از قبیل مکیل و موزون میباشند، زیادیاش هم زیادی عینی است.
زیادی و افزایش حکمیگاهی زیادی و افزایش، زیادی حکمی است، مثل اینکه متعاوضین بگویند من این جنس را با آن جنس عوض میکنم، به شرط اینکه برای من یک پیراهن بدوزی، دوختن پیراهن یک عمل و زیادی ملموس نیست، یعنی ماند درهم نیست، چون درهم عینی است، اما خیاطت جنبه فعلی و عرضی دارد ولذا اولی را زیادی عینی، و دومی را زیادی حکمی میگویند، چون من این دو جنس را معاوضه میکنم به شرط اینکه برای من یک پیراهن هم بدوزی، این هم رباست.
«فالمتجانسان إذا کانا مکیلین أو موزونین» در مقام معاوضه نباید یکی بر دیگری زیادی داشته باشد، خواه زیادیاش عینی باشد یا زیادی حکمی.
اما اگر متجانسین اجود و غیر اجود داشته باشد، مثلاً یکی برنج اجود است و دیگری برنج غیر اجود، غیر اجود را با اجود معاوضه میکنند، غیر اجود را نقد میدهد، سر مدت اجود را میگیرد، یعنی برنج غیر اجود را نقداً میدهد تا سر مدت اجود را بگیرد. اینهم یک نوع ربای حکمی است.
پس ما برای زیادی حکمی دو مثال زدیم، یکی مثال پیراهن، دیگری مثال غیر اجود با اجود معاوضه کند، منتها غیر اجود نقد است و اجود نسیه.
اما اگر اجود با اجود معاوضه کنند، منتها یکی نقد است و دیگری نسیه، این معاوضه نیست، بلکه از قبیل قرض است.
ما در گذشته مسئله ربا را بحث کردیم، از نظر ما ربا فرق نمیکند که مکیل باشد یا موزون، مذروع باشد یا معدود، و نیز در گذشته عرض کردم که اگر ما این دو باب (مذروع و معدود) را باز بگذاریم، همه مردم از این دو باب وارد میشوند، البته این فتوا، فتوای شاذ است، یعنی قائل دارد، منتها مشهور بر خلاف این است و ما روایات را معنی کردیم و گفتیم روایات منحصر به مکیل و موزون نیست، بلکه هر چهار تا را شامل میشود.
باید به این نکته توجه داشت که بحث ما در اینجا در باره ربای قرضی است (نه ربای معاوضی)، چون ربای معاوضی در قرآن نیامده، ربا در قرآن کریم همان ربای قرضی است، ربای معاوضی از اختراعات شارع است، از اختراعات اسلام است، یعنی در اسلام ربای معاوضی آمده است، اما در «جزیرة العرب» فقط همان ربای قرضی بوده است.
آیات رباالآیة الأولیقال تعالی:« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»[1]
ترجمه: آنچه بعنوان ربا ميپردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت؛ و آنچه را بعنوان زکات ميپردازيد و تنها رضاي خدا را ميطلبيد (مايه برکت است؛ و) کساني که چنين ميکنند داراي پاداش مضاعفند.
معنای مفردات آیه«الربا»: لغة بمعنی الزیادة، و یشهد علی ذلک، قوله فی نفس الآیة:« لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ» أی لیزید بذلک أموال الناس.
«ربا» به معنی زیادی و افزایش است،« ربوه» در قرآن به جای بلند میگویند، یعنی «ربوة» به معنی بلندی و زیادی است.
آقایان با این آیه مبارکه بر حرمت ربا استدلال کردهاند، البته ما استدلال آقایان را محترم میشماریم، ولی به ما نیز اجازه دادهاند تا ما هم در این باره اظهار نظر کنیم، نظر من این است که این آیه مبارکه اصلاً ارتباطی به ربای اصطلاحی (ربای قرضی) ندارد ( جز اینکه کلمه ربا در آن به کار رفته) و من برای نظر خودم قرینه دارم، بلکه این آیه راجع به کمک به مردم است و میگوید اگر به مردم کمک کنی، و نظرت در این کمک کردن خدا نباشد، فقط نظرت این باشد که به طرف کمک کنی، این کمک کردنت ثوابی ندارد، اما اگر زکات به مردم بدهی، یعنی به مردم کمک بکنی، اما نیت و قصد شما از کمک کردن خدا باشد، چنین کمک کردنی در پیشگاه خدا افزایش دارد.
به بیان دیگر، آیه مبارکه در واقع میخواهد بفرماید که کمک به مردم بر دو قسم است، تارة در آن قصد قربت نیست، چنین کمکی، «فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ» .چرا؟ چون کاری برای خدا نکرده، کاری برای مردم کرده.
اما اگر زکات بدهد و خدا را در نظر بگیرد، این آدم در پیشگاه خدا ماجور است، قرینهای که من داریم، کلمه: « مِنْ زَكَاةٍ» است، یعنی جمله:« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ» قرینه است که مراد از اولی غیر زکات است، هردو کمک به مردم است، منتها یکی در قالب زکات است و دیگری در قالب غیر زکات میباشد.
به بیان دیگر: در یکی قصد قربت نیست، اما در دیگری قصد قربت است، معلوم میشود که:« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا » مقابلش « وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ» است، فلذا دومی میتواند جمله اول را توضیح بدهد و بگوید مراد از« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا» این نیست که من به کسی پول بدهم و از او ربا بگیرم، بلکه مراد این است که به طرف کمک میکنم، منتها در کمک کردن نیت و قصدم خدا نیست.
بنابراین، ما در تفسیر آیه، نباید از قرینهای که در خود آیه نهفته غفلت کنیم، مراد از اول، ضد زکات است، زیرا زکات برای خداست، اما دیگری برای خدا نیست،« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا (زیادی) لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ» تا طرف ثروتش بالا برود و زیاد بشود، «فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ» در پیشگاه خدا افزایش پیدا نمیکند. چرا؟ چون این کار برای خدا نبوده، بلکه برای دلخوشی طرف بوده «وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ» این قرینه است که مراد از اولی، «تریدون وجه الناس» است ( نه وجه الله).
التفسیراستدلّ المفسرون بالآیة علی حکم الربا القرضی، فحملوا الرّبا فی الآیة علی الربا المصطلح، أی الفائدة الّتی یحصل علیها صاحب المال من المقترض، و لکنّ هذا الاستدلال بعید من وجهین:
1: أنّ الآیة مکیّة، و البیئة المکیة لا تناسب التشریع، إلّآ أن یقال: إنّ لحن الآیة لحن النصح و الإرشاد، فلا ینافی کون الآیة مکّیة.
چون این آیه مبارکه، از آیات مکی است و چندان مناسب نیست که خدا در مکه از ربا سخن بگوید، زیرا کسانی که هنوز توحید (یگانگی خدا) و نبوت رسول خدا را نپذیرفتهاند، چطور میشود خدا از حرمت ربا سخن بگوید و مردم را از آن نهی کند؟! چنین سخن گفتن، خلاف مقتضای حال است، و لذا ما در آیات مکی، تشریع نداریم، در تمام آیات مکی، سخن از توحید، نبوت و معاد است.
2: أنّ الآیة مسبوقة بآیة أخری تأمر بالإعطاء للأرحام و ذوی الحاجة، طلباً لمرضاة الله، قال سبحانه:« فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيرٌ لِلَّذِينَ يرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[2] ، و بعد ذلک یقول: « وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»، ففی السیاق قرینتان علی أنّ المراد من الربا هو العطیة من غیر نیّة القربة، و هما:
القرینة الأولی: ما تقدّم من الآیة « فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» الّتی تحکی عن العطاء لله سبحانه.
القرینة الثانیة: المقابلة بین الجملتین، فقوله: « وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا» یقابله قوله:« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ»، فبما أنّ المراد من الزکاة هو الصدقة قربة إلی الله سبحانه یکون هذا قرینة علی أنّ المراد من الربا هو العطاء بلا قصد القربة، فیکون معنی قوله:« لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ» أی لیزیدوا أموالهم بذلک،« فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ» أی لا یزید و لا ینمو عنده (عند الله)، وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ» أی من صدقة «تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ» أی و أولئک الذین یضاعف لهم الثواب، فإسناد الإضعاف إلیهم لأجل أنّهم قاموا بذلک الفعل القربی، فعلی هذا لا علاقة للآیة بالربا المصطلح، لأنّه فیها بمعنی العطیة، و الربا فی اللغة بمعنی الفضل و الزیادة.
الآیة الثانیة
قال تعالی:« وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»[3]
ترجمه: و (همچنين) بخاطر ربا گرفتن، در حالي که از آن نهي شده بودند؛ و خوردن اموال مردم بباطل؛ و براي کافران آنها، عذاب دردناکي آماده کردهايم.
در این آیه مبارکه در باره یهود سخن میگوید و میفرماید یهود دوعمل قبیح و ناشایست داشتند:
الف؛ ربا خوار بودند.
ب؛ اکل مال به باطل میکردند
پس یکی از کارهای قبیح و زشت یهود ربا خواری بوده و دیگری اکل اموال الناس بالباطل، چطور اکل مال به باطل میکردند؟ چون از مردم رشوه میگرفتند و در مقابل قضاوت بر خلاف میکردند، حتی گاهی از اوقات حرام را برای طبقه بالا و ثروثتمند حلال میکردند، یعنی از آن طبقه بالا و ثروثتمند که حاضر نبودند حد بخورند، مبلغی را میگرفتند، حرام را برای آنها حلال میکردند، کار دیگر یهود ربا خواری بوده، این نشان میدهد که ربا هم در شریعت حضرت موسی و هم در شریعت حضرت عیسی حرام بوده و هم در شریعت حضرت محمد (ص) حرام است.
الآیة تذمّ الیهود بأنّهم ممّن سنّوا الربا و شرّعوا تحلیله، کما فی قوله تعالی: « وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا» من المستقرض « وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ» ففی سِفرِ الخروج:« إنّ أقرضت فضّة لشعبی الفقیر الذی عندک فلا تکن له کالمرابی لا تضع علیه رباً»[4]
فضّة (درهم) یعنی اگر درهمی را قرض کردی به شعبی، یعنی یهودی مثل خودت، مانند ربا خواران با او عمل نکنید که از او ربا بخوریم.
فبما أنّ الآیة تذمّ الیهود، فتدل علی کون هذا العمل مذموماً فی الشریعتین الموسویة و المحمدیة.
ممکن است کسی بگوید که این آیه مربوط به یهود است و ربطی به ما ندارد؟
در اینجا شیخ انصاری میگوید استصحاب حکم شرائع پیشین را میکنیم، ولی به عقیده من نیاز به استصحاب حکم شرائع پیشین نداریم، بلکه لحن خودِ آیه به گونهای است که از آن اطلاق و عموم استفاده میشود، ولذا معنی ندارد که برای آنها (یهود و نصاری) حرام باشد و برای ما حرام نباشد، لحن آیه نشان میدهد که این کار (ربا خواری) کار پست و زشتی است، آیا چیزی که کار پست و زشت است، میشود که در شریعت اسلام حلال باشد؟
بنابراین، دلالت این آیه مبارکه بر حرمت ربا خوب است.
الآیة الثالثةقال تعالی:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[5]
ترجمه: اي کساني که ايمان آوردهايد! ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد!
معنای مفردات آیه1:« أَضْعَافًا»: الأضعاف جمع ضعف – بکسر الضاد – و هو معادل الشیء فی المقدار، و هو یطلق علی الواحد إذا کان غیر معرّف ب«ال» و إذا أرید الجمع جیء به بصیغة الجمع.
اضعاف جمع ضِعف- بکسر الضاد - است، ضعف (بفتح الضاد) در مقابل قوت است، اما ضعف – بکسر الضاد – یعنی دوبرابر، با یک حرکت فتحه و کسره معنی خیلی فرق میکند.
2:« مُضَاعَفَةً»: صفة للأضعاف، و أرید أنّ الضعف یصیر ضعفاً و یزید.
در زمان جاهلیت طرف از دیگری صد دینار قرض میگرفت، قرار بود که بعد از یکسال آن را بپردازد، جناب بدهکار موقع سر رسید دستش خالی است، ولذا به سراغ طلبکار میآید و به او میگوید:« زدنی أجلاً أزیدک مالاً» یعنی یکسال دیگر به من مهلت بده، من نیز روی پول شما چیزی میگذارم، معلوم میشود (یعنی حدس میزنم) که اول به عنوان قرض الحسنه میداده، اما وقتی که طرف به موقع قرضش را نمیداده، خودِ بدهکار میگفته:« زدنی أجلاً أزیدک مالاً» باز سال آینده توان پرداخت را نداشت، باز میگفت:« زدنی أجلاً أزیدک مالاً» گاهی از اوقات طرف صد دینار قرض داده بود، پانصد دینار در آخر از او میگرفت، تقریباً همان دیر کردی است که در بانکهای ما رواج دارد، بنده خدا صد میلیون تومان از بانک قرض گرفته، بانک هم دیرکردها را جمع کرده و شده یک میلیارد تومان.
التفسیرقوله سبحانه: « يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً» یُرید أنّه کلّما تأخّر المدین فی أداء الدین عن أجل إلی غیره زید زیادة علی المال، فیُجعل الربا جزءاً من رأس المال، و هکذ إذا استمرّ التأخیر یجعل الربا جزءاً من رأس المال، فربما یستهلک الربا أو یزید علی أصل المال، یقال: کلّما کان الرجل فی الجاهلیة إذا کان له علی إنسان مائة درهم إلی أجل، فإذا جاء الأجل و لم یکن المدیون واجداً لذلک المال، قال:« زدنی فی المال حتّی أزید فی الأجل» فربما جعله مائتین، ثمّ إذا حلّ الأجل الثانی، فعل مثل ذلک، ثمّ إلی آجال کثیرة، فیأخذ بسبب تلک المئة أضعافها، فهذا هو المراد من قوله: «أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً»
ثمّ إنّه سبحانه خصّ الأکل بالذکر و قال: «لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا» لأنّه معظم الانتفاع و إن کان غیره أیضاً من التصرّفات، منهیاً عنه.