< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم بیع میته و دم

المشهور بین الفقهاء أنّ الاکتساب ببیع المیتة و ما عطف علیها فی الآیة التالیة أمر محرّم و قد استدلوا علی حرمة عامة التصرّفات ورآء السنّة بآیتین، و الکلام فی دلالتهما علی المقصود.

الآیة الأولی

«حُرِّمَتْ عَلَيكُمُ الْمَيتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيوْمَ يئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[1]

ترجمه: گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حيواناتي که به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه‌شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‌شدن از بلندي بميرند، و آنها که به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتي که روي بتها (يا در برابر آنها) ذبح مي‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنين) قسمت کردن گوشت حيوان به وسيله چوبه‌هاي تير مخصوص بخت آزمايي؛ تمام اين اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آيين شما،مأيوس شدند؛ بنابر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم- اما آنها که در حال گرسنگي، دستشان به غذاي ديگري نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعي ندارد که از گوشتهاي ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.

معنای مفردات آیه

1: «الْمَيتَةُ»: ما ماد حتف أنفه و هو أخصّ من غیر المذکّی، لأنّ الثانی یشمل ما ذکی بغیر التسمیة عمداً أو علی غیر وجه القبلة، أو ذبح بالذابح کافراً، فإنّ الجمیع غیر مذکّی یحرم أکله و لکنّه لیس میتة، فأحکام المیتة کالنجاسة لا تشمل غیر المذکّی.

2:« أُهِلَّ»: الإهلال رفع الصوت، یقال: استهلّ الصبی إذا صرخ عند الولادة، و أرید هنا ما ذبح علی غیر ذکر الله، بل بسم اللات و العزّی.

3: « الْمُنْخَنِقَةُ»: و هی الّتی تموت اختناقاً بحبل أو بنفسها کما إذا أخلت رأسها فی مضیق فاختنقت.

4: « وَالْمَوْقُوذَةُ»: ما تضرب حتی تموت.

5: «الْمُتَرَدِّيةُ»: و هی الّتی تنطحها أخری حتّی تموت.

6: « وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ»: أی الحیوان المفترس،‌أکل البعض و ترک البعض الآخر.

7: «النُّصُبِ»: جمعه أنصاب، و هی الأصنام، و هی الحجارة الّتی کانوا یعبدونها و هی الأوثان.

8: «بِالْأَزْلَامِ»: الأزلام، جمع زُلم، قطعة من الخشب علی هیئة السهم.

بحث در این است که آیا میته و دم و چیز‌هایی که در این آیه مبارکه بر این دوتا عطف شد‌ه‌اند، فقط بیع شان حرام است، یا اینکه تمام انتفاعات ‌آنها حرام می‌باشد، تمام بحث ما در این دو آیه مبارکه در اطراف همین محور دور می‌زند، آیا از این دو آیه ا ستفاده می‌شود که فقط بیع شان حرام است یا اینکه همه نوع استفاده‌ها از ‌آنها حرام می‌باشد؟

قبل از آنکه وارد این مسئله بشویم، لغات آیه را معنی می‌ کنیم.

«الْمَيتَةُ»: کلمه « میته» را در کتاب فقهی چنین تفسیر می‌کنند:« من مات حتف أنفه» حَتف، به معنای مرگ است، در زمان جاهلیت عرب معتقد بودند که روح انسان و روح حیوان هنگام مردن از طریق بینی بیرون می‌آید،« من مات موت أنفه»، در مقابل اینکه با چاقو گردنش را بزنند، در آنجا روح از گردن بیرون می‌آید. پس «میته» عبارت شد از:« من مات حتف أنفه».

« أُهِلَّ»: کلمه:«أَهَلَّ» آن صدا را می‌گویند، هنگامی که بچه از شکم مادر بیرون می‌آید و از خودش صدا بیرون می‌کند، به آن « صدا» می‌گویند:«‌الإهلال»، «هلال» آن صدار را می‌گویند.

«وَمَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ»، آن حیوانی که ذبح کردنش به اسم لات و عزّی کشته می‌شود، یعنی بجای:« بسم الله» می‌گویند:« بسم اللات و العزّی».

« أُهِلَّ» یعنی صدا کند به نام لات وعزّی (نه بنام خدا).

« الْمُنْخَنِقَةُ» به آن حیوانی می‌گویند که به وسیله ریسمان یا چیز د یگر خفه‌اش کنند، چون در زمان جاهلیت به گردن شتر یا گوسفند ریسمان می‌انداختند و خفه می‌کردند، این هم حرام است.

وَالْمَوْقُوذَةُ»: موقوذة، به آن حیوانی می‌گویند که با زدن می‌میرد، یعنی آنقدر با چوب می‌زدند تا حیوان می‌مُرد و کشته می‌شد.

«الْمُتَرَدِّيةُ»: به حیوانی می‌گویند که از بالای کوه پرت می‌کردند تا بمیرد.

«النَّطِيحَةُ»: دوتا حیوان را به جان همدیگر می‌انداختند، آنها آن قدر به کله همدیگر می‌زدند تا یکی می‌مُرد.

« وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ»: به آن حیوانی می‌گفتند که درنده آن را بخورد، آنهم حرام است، مگر اینکه سبع و درنده پا، ویا جای دیگر بدنش را دندان بگیرد، سپس سلاخ آن را ذبح کند، اینهم اشکال ندارد.

«وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ»: به آن حیوانی می‌گویند که بنام وثن و بت ذبح بشود.

ممکن است کسی سوال کند که «وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ» با «وَمَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ» چه فرق می‌کند؟

روی این مسئله مطالعه کنید.

« وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ» آن این است که ده نفر شتری را می‌خریدند و آن را ده قسمت می‌کردند، هفت قسمتش مجانی بود، سه قسمت دیگرش بنام هرکس که در‌ می‌آمد، باید قیمت شتر را بدهد، ده قسمت می‌کردند، سپس قرعه می‌کشیدند، هفت قسمتش بنام هر کس که در می‌آ‌مد مجانی بود، سه قسمت دیگرش به اسم هر کسی در می‌آمد، باید پول شتر را بدهد.

 

بحث کلامی

تا اینجا لغت رامعنی کردیم، قبل از آنکه وارد متن مسئله بشویم – متن مسئله این است که آیا تنها اکل اینها حرام است یا همه چیز شان حرام است- یک بحث کلامی را مطرح می‌کنیم و آن این است که در وسط آیه آمده:« الْيوْمَ يئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»

ما معتقدیم که این دو آیه در غدیر نازل شده‌اند، ولی مخالفین این مطلب را قبول ندارند و می‌گویند « الْيوْمَ» عبارت است از: «حُرِّمَتْ عَلَيكُمُ الْمَيتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ یعنی روزی که اینها حرام شدند،‌دین شما نیز کامل شد،« الْيوْمَ» روزی که این ده تا را برای حرام کردیم، دین شما نیز کامل شد، آنوقت چطور شما می‌گویید که مراد از: « الْيوْمَ» روز غدیر است؟

جوابش این است که: « الْيوْمَ» نمی‌تواند به «حُرِّمَتْ عَلَيكُمُ الْمَيتَةُ وَالدَّمُ و ...» بخورد، زیرا همگان اتفاق دارند که این آ‌یه مبارکه در سال دهم هجرت نازل شده، منتها آنها (اهل سنت) می‌گویند در روز منی یا روز دهم (عید قربان) نازل شده، ولی ما می‌گوییم که در روز غدیر (هجده ذیحجه) نازل شده است.

پس طبق عقیده ما، این« الْيوْمَ» نمی‌تواند به حرمت بخورد. چرا؟ چون تحریم این امور در اول اسلام آمده، این تحریم‌ها در سوره «بقره» و سوره« نحل» هم است و سوره « بقره» سال اول و دوم هجرت نازل شده.

مثلاً درسوره بقره آمده:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِياهُ تَعْبُدُونَ *** إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيكُمُ الْمَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[2]

ترجمه: اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از نعمتهاي پاکيزه‌اي که به شما روزي داده‌ايم، بخوريد و شکر خدا را بجا آوريد؛ اگر او را پرستش مي‌کنيد!

خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولي) آن کس که مجبور شود، در صورتي که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهي بر او نيست؛ (و مي‌تواند براي حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.

در سوره نحل نیز آمده :« إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيكُمُ الْمَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[3]

ترجمه: خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غير خدا سر بريده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ اما کساني که ناچار شوند، در حالي که تجاوز و تعدي از حد ننمايند، (خدا آنها را مي‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.

بنابراین،‌ تحریم این امور در سال دوم هجرت بوده ولذا معنی ندارد که « الْيوْمَ» اشاره باشد به «حُرِّمَتْ عَلَيكُمُ الْمَيتَةُ وَالدَّمُ و ...» این تحریم‌ها یا در سال اول هجرت است یا در سال دوم هجرت، اتفاقاً سوره «نحل» از سوره‌های مکی است، یعنی قبل از هجرت نازل شده است، و حال ‌آنکه آیه « الْيوْمَ يئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» در سال دهم هجرت نازل شده است، منتها آنها (اهل سنت) می‌گویند در روز نهم یا روز دهم ذیحجه نازل شده، ولی ما می‌گوییم در روز هجدهم ذیحجه نازل شده است.

بنابراین، « الْيوْمَ به جمله: «حُرِّمَتْ عَلَيكُمُ الْمَيتَةُ وَالدَّمُ و ...» نمی‌خورد.

پرسش

حال این پرسش مطرح می‌شود که اگرواقعاً این « الْيوْم» ‌ها مربوط به صدر آیه مبارکه نیست، پس چرا در اینجا آمده؟

پاسخ

ما در مقام پاسخ عرض می‌کنیم که مسلّماً و بدون تردید جای ‌آیه شریفه همین جاست، به بیان بهتر، ما نمی‌گوییم که دستی آمده و این آیه شریفه را در اینجا (که جایش نبوده) گذاشته، ما هرگز این حرف را نمی‌زنیم و حتّی یک ذره هم قائل به تحریف قرآن نیستیم، بلکه خداوند منان به پیغمبر اکرم (ص) فرموده که این آیه را در همین جا بگذار، تا ایجاد حساسیت نشود، اگر این آیه مبارکه (مانند سایر آیات) به طور مستقل آورده می‌شد، ایجاد حساسیت می‌کرد ولذا همین جا گذاشته است تا ایجاد حساسیت نکند.

علاوه براین؛ همیشه مردم اشیاء بسیار مهم، گران‌قیمت و با ارزش را در لابلای چیزی می‌پیچند تا هم زیاد چشم گیر نباشند و هم از شر سارقان و دزدان در امان بمانند، خداوند منان نیز به پیغمبر اکرم (ص) دستور داده که این آیه مبارکه را چنین کند، یعنی در لابلای آیات دیگر جا سازی کند تا هم ایجاد حساسیت نکند و هم از شر سارقان و دزدان معنوی در امان بماند.

از تاریخ استفاده می‌شود که هر موقع پیغمبر اکرم (ص) در باره حضرت علی (ع) زیاد صحبت می‌کرد، ایجاد حساسیت می‌کرد، از تاریخ معلوم می‌شود که دیگران تحریک می‌شدند، حتی در روزعید غدیر هنگامی آن حضرت را به عنوان خلیفه و جانشین خود نصب کرد، گروهی زمزمه کردند که بعد از خودش، پسر عموی خودش را برای ما نصب کرد ولذا برای اینکه زیاد حساسیت ایجاد نکرده باشد، آیه را ‌در همین‌جا قرار داد.

برگشت به اصل بحث

اینک (بعد از آن بحث کلامی) به همان بحث قرآنی خود بر می‌گردیم و آن اینکه: آیا از این آیه مبارکه حرمت تمام انتفاعات استفاده می‌شود، یا فقط حرمت اکل استفاده می‌شود؟

از این آیه شریفه استفاده می‌شود که فقط اکلش حرام است، به چه دلیل؟چون درذیل آیه، می‌فرماید:« فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» مخمصه، یعنی مجاعه، «غَيرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ » به شرط اینکه زیاده طلب نباشد «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» از این آیه استفاده می‌شود که فقط اکل اینها حرام است، اما اینکه سایر انتفاعاتش هم حرام است، این جهتش از این آیه استفاده نمی‌شود، یعنی این آیه مبارکه از سایر انتفاعات ساکت است، این آیه شریفه می‌گوید فقط اکلش حرام است. به جه دلیل؟ من قرینه را ذیل آیه گرفتم، چون آیه می‌فرماید: « فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» اما آنها که در حال گرسنگي، دستشان به غذاي ديگري نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعي ندارد که از گوشتهاي ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.

بنابراین، ما از این آ‌یه شریفه، فقط حرمت اکل را استفاده می‌کنیم، اما سایر انتفاعات را از آ‌یه استفاده نمی‌کنیم، سایر انتفاعات را باید از جای دیگر استفاده کنیم.

به بیان دیگر؛ من نمی‌ گویم که سایر انتفاعات حلال است، بلکه می‌گویم سایر انتفاعات از این ‌آیه شریفه استفاده نمی‌شود.

آیة الثانیة

« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِياهُ تَعْبُدُونَ *** إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيكُمُ الْمَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[4]

ترجمه: اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از نعمتهاي پاکيزه‌اي که به شما روزي داده‌ايم، بخوريد و شکر خدا را بجا آوريد؛ اگر او را پرستش مي‌کنيد!

خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولي) آن کس که مجبور شود، در صورتي که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهي بر او نيست؛ (و مي‌تواند براي حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.

معنای مفردات آیه

1: «غَيرَ بَاغٍ»: فُسِّر بغیر باغی اللذّة، و یحتمل أن یراد غیر باغ فی الإفراط.

2:« وَلَا عَادٍ»: غیر متعدّ سدّ الجوع.

«باغی» به کسی می‌گویند که بعنوان لذت می‌خورد، مثلاً کباب می‌کند و می‌خورد، اما «غیر باغی» به کسی می‌گویند که به عنوان لذت نخورد.

عادی این است که بیش از گرسنگی بخورد، از میته و امثال میته باید به مقدار ضرورت بخورد، اما اگر کسی به عنوان لذت بخورد، که همان غیر باغی باشد، یا آن مقدار بخورد که سیر بشود، این جایز نیست، سد جوع جایز است.

از این آیه نیز فقط حرمة الأکل استفاده می‌شود، قرینه چیست؟ قرینه‌اش اول آیه است، ‌چون اول می‌گوید: « يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ» معنایش چیست؟ معنایش این استکه:« و لا تأکلوا من المیته و الدم و لحم الخنزیر.

بنابراین، اینکه در شیخ انصاری در مکاسب یا جاهای دیگر از این آیات حرمت همه انتفاعات را استفاده می‌کنند، درست نیست، این آیات بر حرمت سایر انتفاعات دلالت ندارند، سایر انتفاعات را باید از ادله دیگر استفاده کنیم.

 

التکسب بالأمور الأربعة

التکسّب بالخمر و المیسر و الأنصاب و الأزلام حرام لدی فقهاء الإسلام، إنّما الکلام فی دلالة الآیتین التالیتین علی الحکم المزبور، و إلیک البیان.

الآیتان: الأؤلی و الثانیة

قال سبحانه:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ *** إِنَّمَا يرِيدُ الشَّيطَانُ أَنْ يوقِعَ بَينَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ وَيصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ»[5]

ترجمه: اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعي بخت‌آزمايي ]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد!

شيطان مي‌خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهي اکيد،) خودداري خواهيد کرد؟!

معنای مفردات آیه

و قد تقدّم تفسیر مفردات الآیتین فی کتاب الطهارة عند الکلام فی نجاسة الخمر و طهارته، فلاحاجة لتفسیرها إلّا الأزلام فإلیک بیانها.

«الْأَزْلَامُ»: القداح، وهی سهام کانوا یجیلونها للقمار، و إلیک تفسیرها

روی علی بن إبراهیم فی تفسیره عن الصادقین ع:« أنّ الأزلام عشرة، سبعة لها أنصباء، و ثلاثة لا أنصباء لها، فالّتی لها أنصباء:‌الفذّ، و التوأم، و المسیل، و النافس، و الحلس، و الرقیب، و المعلّی، فالفذّ له سهم، و التوأم له سهمان، و المسیل له ثلاثة أسهم، و النافس له أربعة أسهم، و الحلس له خمسة أسهم، و الرقیب له ستّة أسهم، و المعلّی له سبعة أسهم، و الّتی لا انصباء لها، السفیح، و المنیح، و الوعد، و کانوا یعمدون إلی الجزور فیجزئونه أجزاء، ثمّ یجتمعون علیه فیخرجون السهام فیدفعونها إلی رجل، و ثمن الجزور علی من تخرج له التی لا انصباء لها، و هو القمار، فحرّمه الله تعالی»[6]

باید به این نکته توجه داشت که تحریم «خمر» تدریجی بوده، آخرین آیه در باره حرمت خمر، همین آیه است اول می‌فرماید:« سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا»[7] سکر را در مقابل رزق حلال قرار می‌دهد، در آیه دیگر می‌فرماید:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى»[8] آخرین آیه، آیه مورد بحث است ، طبق روایات وارده «عمربن خطاب» شارب الخمر بود، در آیه اول و دوم گفت این دوتا، دلیل کافی نیست، تا اینکه این آیه مبارکه نازل شد، این آخرین آیه است که در حقیقت خمر را به کلی حرام کرده است ( يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).

آیا ما می‌توانیم بگوییم که از این آ‌یه استفاده می‌شود بر اینکه خمر فقط شربش حرام است (همانطور که در میته و غیر میته گفتیم) یا نمی‌توانیم بگوییم که خمر فقط شربش حرام است؟ نه، یعنی نمی‌توانیم بگوییم که خمر فقط شربش حرام است. چرا نمی‌توانیم این حرف را بزنیم؟ به قرینه بقیه، بقیه کدام است؟ مانند:« لا تسأل زیداً، بل اسئل رفیقه».

ما اگر بخواهیم لفظ را معنی کنیم، قرینه‌اش را باید ببینیم، در این آیه مبارکه هم به دنبال «خمر» آمده: « وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ»، کلمه «میسر، انصاب و ازلام» قرینه می‌شود که خمر همه‌اش چیزش حرام است، یعنی هم اکلش حرام است،‌هم بیعش حرام است و هم سایر انتفاعات و تصرفاتش حرام است، ولذا در روایات داریم که:« لعن رسول الله شارب الخمر و أکالها و بایعها و مشتریها».

بنابراین؛ این آیه مبارکه، بر خلاف دو آیه قبلی است، چون در دو آیه قبلی قرینه د اشتیم که این ده تا اکلش حرام است، اما سایر انتفاعاتش را دلالت ندارد، اما این آیه مبارکه از دو نظر دلالت بر حرمت عامّة الانتفاعات دارد:

الف؛ قرینه داریم که همه انتفاعاتش حرام است و قرینه‌اش آمدن کلمه:« انصاب، ازلام و میسر» بعد از آن ا ست، این قرینه می‌شود که خمر همه انتفاعاتش حرام است، چون این سه ( انصاب، ازلام و میسر)همه انتفاعات شان حرام میباشد.

ب؛ قرینه دیگر هم دارد که خمر همه انتفاعاتش حرام است، آن قرینه عبارت است از اینکه می‌فرماید:« رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ»، اینکه می‌فرماید: رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ» قرینه است که خمر همه انتفاعاتش حرام می‌باشد (نه فقط خوردن و شربش).

خلاصه اینکه: من از این آیه مبارکه استفاده می‌کنم که این آیه، غیر از آن آیات قبلی است، آیات قبلی قرینه بود که فقط اکلش حرام است، اما در این آیه قرینه بر عکس است، اولین قرینه رفقایش است که میسر، انصاب و ازلام باشند، قرینه دوم ذیل آیه است که می‌فرماید: «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ» ، این ذیل با این نمی‌سازد که بگوییم فقط خوردش حرام است،اما سایر انتفاعاتش اشکال ندارد، این حرف را نمی‌شود گفت، بلکه ذیل دلالت دارد بر اینکه همه انتفاعات خمر حرام است.

بقی هنا کلیمة

مرحوم شیخ در کتاب مکاسب محرمه این روایت را نقل کرده است، راوی می‌گوید من انکور را به کسی می‌فروشم که می‌دانم شراب می‌سازد؟

حضرت فرمود اشکال ندارد، ما نیز چنین می‌کنیم، ایشان (شیخ انصاری) این حدیث را در مکاسب آورده، مسلّماً‌ این حدیث کذب ودروغ است، چون انسان اگر از یک امام جماعتی این کلمات را بشنود، تعجب می‌کند تا چه رسد به امام معصو ( ع) مسلّماً این روایت مجعول و دروغ است، معنی ندارد که امام صادق (ع) با آن عظمت بفرماید که ما نیز انگور خود را به کسی می‌فروشیم که می‌دانیم آن را خمر درست می‌کنند، خودِ متن خبر، دلالت بر کذب آن می‌کند حتی اگر سندش هم درست باشد، این روایت درست نیست.

بنابراین، این روایت هم شیخ آن را در مکاسب محرمه ذکر کرده است، حتماً حدیث دروغ و مجعول است.

فقط ازلام باقی ماند که در این حدیث آمده است.

روی علی بن إبراهیم - ایشان (علی بن ابراهیم) کوفی است نه قمی، پدرش (ابراهیم بن هاشم) از کوفه مهاجرت کرده، احادیث کوفه را در قم نشر کرده است، البته قمی‌ها خود شان یک مکتب حدیثی داشتند، اما آن احادیثی که درکوفه بود، در میان شان نبود، این پدر و پسر از کوفه به قم مهاجرت کردند، و احادیث کوفه را در قم منتشر کردند، وفاتش در دست نیست، ولی این قدر معلوم است که در سال:307 زنده بوده، قبرش هم در نزدیکی شیخان است- فی تفسیره عن الصادقین (علیهما):« أنّ الأزلام عشرة، سبعة لها أنصباء، و ثلاثة لا أنصباء لها، فالّتی لها أنصباء:‌الفذّ، و التوأم، و المسیل، و النافس، و الحلس، و الرقیب، و المعلّی، فالفذّ له سهم، و التوأم له سهمان، و المسبّل له ثلاثة أسهم، و النافس له أربعة أسهم، و الحلس له خمسة أسهم، و الرقیب له ستّة أسهم، و المعلّی له سبعة أسهم، و الّتی لا انصباء لها، السفیح، و المنیح، و الوعد، و کانوا یعمدون إلی الجزور فیجزئونه أجزاء، ثمّ یجتمعون علیه فیخرجون السهام فیدفعونها إلی رجل، و ثمن الجزور علی من تخرج له التی لا انصباء لها، و هو القمار، فحرّمه الله تعالی»

 


[2] سوره بقره، ‌آیه 172-73.
[7] سوره نحل، ‌آیه 67.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo