درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/10/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تهیه سلاح و افزایش قدرت جنگی و هدف آن
«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يوَفَّ إِلَيكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ»[1]
معنای مفردات آیه1: «وَأَعِدُّوا »: الإعداء: تهیئة الشیء للمستقبل.
2: «رِبَاطِ»: الحبل الذی تربط به الدّابة، و إذا أضیف إلی الخیل و قیل: رباط الخیل: أرید حبسها و اقتناؤها.
چنانکه توجه دارید و میدانید آیین اسلام، یک آیین فلسفی نیست، فلسفه نیست که فیلسوف مطالب و نظراتش را بنویسد و آنها را در میان مردم منتشر کند و سپس سراغ کارخودش برود، پیغمبر اکرم (ص) فیلسوف نیست بلکه مامور خداست و میخواهد شریعت آسمانی را در میان مردم نشر میدهد و نشر دعوت آسمانی احتیاج به یک دولت دارد، چون بدون یک دولت و حکومت مقتدر و قوی محال است که انسان مطلبی را در میان مردم منتشر کند و مردم هم به آن عمل کند، زیرا دعوت آسمانی گاه به نفع گروهی است و گاهی به ضرر گروهی، مسلّماً آنجا که به ضرر عدهای تمام میشود، قهراً آنها در برابر آن مقاومت میکنند، دولت اسلامی باید آن موانع و مراکز مقاومت را از بین ببرد تا مردم بتوانند کلام خدا و ندای آسمانی را بشنوند، از این رو، ما نباید تعجب کنیم که چرا خداوند بزرگ میفرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»
البته این مطلب را در بحث گذشته بیان کردیم و گفتیم فرق است بین دعوت فلاسفه و بین دعوت انبیا، دعوت فلاسفه، صرف یک دعوت است بدون سراغ اجرا بروند، ولی دعوت انبیا درعین حالی که دعوت عمومی است، باید هم اجرا هم بشود و اجرا بدون یک دولت مقتدر و حکومت قوی امکان پذیر نیست.
مطلب دیگر اینکه انسان باید سنت الاهی را در نظر بگیرد، سنت الاهی در عالم وجود این است که هر موجودی همیشه با یک قوه دافعه همراه است، یعنی در نهاد تمام موجودات عالم، یکنوع قوه دافعه وجود دارد که با آن میخواهند خطر را ا ز خودش دفع کنند، قهراً باید این سنت الاهی در دولت کبری نیز اجرا بشود، دولت کبری باید از خودش قوه دفاعیه داشته باشد.
ما این مسئله را از دو راه طی کردیم و در نظر گرفتیم، یکی اینکه فرق است بین فلاسفه و انبیا، فرق است بین نبی و بین فیلسوف، ثانیاً سنت الاهی بر این قرار گرفته که هر موجودی در درون وجودش چیزی تعبیه شده، باید این سنت در دولت اسلامی هم محفوظ باشد، پس اینکه قرآن کریم میفرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» یک امرغریب و جدیدی نیست، بلکه هم مطابق سنت الاهی است و هم مطابق عقل میباشد.
الإسلام بما أنّه نظام شامل لکافّة جوانب الحیاة، فلا بدّ أن یؤسس دولة تقوم بتطبیق شرائعه جمیعاً و أن تُرَفرِف رایته فی کلّ نقاط العالم لینعم البشر کافّة بالعدالة السماویة، وتعیش کافّة الشعوب تحت ظلّه، و هذا الکیان و هذه الدولة لابدّ لها من وسائل دفاع قویة تصونها من کید الأعداء و الخصوم.
و اعطف نظرک إلی کافّة الموجودات الحیّة، تجد أنّها مجهّزة بآلات للدفاع عن نفسها من غیر فرق بین صغیرها و کبیرها، الوحشی منها و الأهلی، و ذلک لأنّ استمرار التعایش بین الأقران و الأعداء لا ینفکّ عن تزاحم و صراع، فالله سبحانه خلقها و جهّزها بوسائل الدفاع، فالدین الإسلامی بمنزلة موجود حیّ أحاطت به أصناف من الأعداء، من عدو ظاهر إلی آخر خفی و مبطن للعداء، فلا یکتب للدولة البقاء أمام الأعداء إلّا بالاستعداد و تهیئة أدوات الدفاع و قد أُثر عن بعض الحکماء أنّ کلّ عهد لم یکن مقرونا بالقوّة و القدرة فهو حِبر (مرکب) علی ورق (کاغذ) لأنّ الطرف الآخر إذا أحسّ بضعف المعاهد، سوف ینقض عهده معه و یرفضه، ولذلک یأمر سبحانه المجتمع الإسلامی دون شخص النبی (ص) فقط، بأمور:
الأوّل: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ» المشرکین مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»: أی ما قدرتم علیه ممّا یتقوی به علی القتال من الرجال وآلات الحرب، و الجملة ضابطة تامّة تستدعی تهیئة ما هی القوة فی کلّ عصر.
اینکه تعبیر به «قُوَّة» کرده و فرموده: «مِنْ قُوَّةٍ» چون کلمه «قُوَّة» دارای معنای بسیار وسیع و گستردهای میباشد، یعنی نه تنها وسائل جنگی و سلاحهای مدرن هر عصری را در بر میگیرد، بلکه تمام نیروها و قدرتهایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد را شامل میشود، اعم از نیروهای مادی و معنوی.
الثانی: قوله سبحانه:« وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيلِ» من قبیل عطف الخاص علی العام، لأنّ الرمی کان أداة بارزة عند المخاطبین بهذه الآیة غیر محتاج إلی الذکر و لو أمرهم باعداد اسباب لا یعرفونها فی ذلک الحین، لخاطبهم بمجهولات محیّرة، تعالی الله عن ذالک علوّاً کبیراً.
الثالث: قوله: تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ» هذا هوالواجب الثالث للمجتمع الإسلامی و هو أنّ الغایة من إعداد القوّة و رباط الخیل هو إدخال الرهبة فی قلوب أعداء الله و أعداء المسلمین، ثمّ إنّه سبحانه یُقسِّمُ الأعداء إلی قسمین:
1: من یعرفهم کمشرکی قریش.
2: وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ» أی مشرکی مکه « لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يعْلَمُهُمْ» فعلی هذا فأعداء الإسلام علی قسمین: نوع ظاهر یعرفهم المسلمون، و نوع آخر لا یعرفون عداءهم.
بنابراین، این تهیه سلاح و افزائیش قدرت جنگی برای ترساندن دو گروه از دشمنان است، یکی دشمنان شناخته شده و آشکار، دیگری دشمنان ناشناخته و مخفی که شما از آنها اطلاع ندارید و نسبت به آنها بی خبرید.
آخرین مطلب راجع به تجسم اعمال است، تجسم اعمال یعنی چه؟ این نمازی که انسان میخواند، این حرکات در قیامت به صورت جوهر و جسم ظاهر میشوند، یعنی صلات و نماز در آخرت به صورت نور خود را نشان میدهد، عملهای ما در اینجا یکنوع حرکاتند، اما در آخرت متناسب با خودش تجسم پیدا میکنند، آیه مورد بحث میفرماید: «وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» این درهم و دیناری که در راه خدا میدهید و انفاق میکنید «يوَفَّ إِلَيكُمْ» به خود شما بر میگردد، معلوم میشود این طلا و نقرهای که ما در راه خدا میدهیم، در این دنیا به صورت طلا و نقره است، اما در آخرت به صورت دیگر ظاهر میشوند.
بنابراین، اگر بعضی از عرفا قائل به تجسم اعمالند، یکی از ادله آنها، همین آیه مبارکه است، یعنی این انفاق دو لباس دارد، در این دنیا لباسش طلا و نقره است، در آخرت لباس دیگری دارد و به شکل دیگری تجسم پیدا میکند.
آیه دیگر در باره تجسم اعمال عبارت است از:
« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا ينْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ*** يوْمَ يحْمَى عَلَيهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ»[2]
ترجمه: اي کساني که ايمان آوردهايد! بسياري از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل ميخورند، و (آنان را) از راه خدا بازميدارند! و کساني که طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) ميسازند، و در راه خدا انفاق نميکنند، به مجازات دردناکي بشارت ده!
در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهايشان را داغ ميکنند؛ (و به آنها ميگويند): اين همان چيزي است که براي خود اندوختيد (و گنجينه ساختيد)! پس بچشيد چيزي را که براي خود مياندوختيد!
الرابع: قوله: «وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» لا یخفی أنّ تهیئة الأمور المتقدّمة بحاجة إلی میزانیة مالیة یجب علی المؤمنین الإنفاق فی هذا الطریق، و هذا ما وصفه سبحانه تعالی بالانفاق فی سبیل الله، فالقوّة الرادعة رهن مال یتکفّل بحاجاتها، فقوله سبحانه: «يوَفَّ إِلَيكُمْ» بمعنی یعود إلیکم بتمامه، و لعلّ الفقرة من أدلّة تجسم الأعمال، فما أنفقه فی سبیل الله فی الحیاة الدنیا یتمثّل له فی الآخرة بالجنّة و نعمها، ثمّ إنّه سبحانه: وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» الظلم هنا بمعنی النقص، أی لا ینقص شیء ممّا أنفقتم فی الدنیا، نظیر قوله سبحانه:« كِلْتَا الْجَنَّتَينِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيئًا»[3] أی لم تنقص.
الصلح فی ظروف خاصّةالآیة الأولی
«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ »[4]
ترجمه: و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآي؛ و بر خدا توکل کن، که او شنوا و داناست!
معنای مفردات آیه1: «جَنَحُوا»: أی مالوا
2:« لِلسَّلْمِ»: الاستسلام بعد الحرب.
هر دولتی که تک قانونی باشد، کارش پیش نمیرود، لأنّ الظروف مختلفة، چون شرائط مختلف است، اگر اسلام همیشه بگوید جهاد ودفاع، این مسئله آثار سوء و بدی دارد، اگر همیشه بگوید صلح و نرمش، باز هم تالی فاسد دارد، اسلام تک قانونی نیست، بلکه دستوراتش مطابق شرائط و زمان دور میزند، گاهی شرائط و ظروف، جهاد ودفاع را ایجاب میکند و گاهی ظروف و شرائط، صلح و نرمش را میطلبد، نرمش قهرمانانه، چنانچه پیغمبر اکرم (ص) در جنگ حدیبیه از خودش نرمش نشان داد، اما نرمش قهرمانانه، همین نرمش و صلح قهرمانانه آن حضرت، سبب شد که در سال هشتم هجرت مکه را فتح کند، اگر در آن زمان صلح نمیکرد و نرمش قهرمانانه از خود نشان نمیداد، و دست به اسلحه میبرد و جنگ میکرد، قطعاً جنگ در آن شرائط به نفع اسلام نبود، چون درحرم بودند و جنگ در حرم مشکل است ولذا راه صلح و نرمش قهرمانانه را در پیش گرفت هر چند بعضی از اصحابش مانند عمر بن خطاب از این پیمان صلح ناراحت و عصبانی شدند.
بنابراین، اگر اسلام آیین و قانون جهاد و دفاع دارد، آیین و قانون صلح و نرمش هم دارد، هیچ کشور و دولتی نمیتواند تک قانونی باشد، چون با تک قانونی اداره یک کشور امکان پذیر نیست.
«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» اگر دشمن علاقه دارد که شما صلح کنید، شما نیز راه صلح را در پیش بگیرید، ضمیر« لَهَا» به کلمه:« سَّلْم» بر میگردد، معلوم میشود که کلمه:« لِلسَّلْمِ» از مؤنثات سماعیه است چون ضمیرِ راجع به آن، مؤنث آمده، و مؤنثات سماعی با اینکه مؤنثاند، اما علامت تانیث را ندارند.
بعضی از مفسرین میگویند: اینکه ضمیرِ « لَهَا» مونث آمده، تأنیثش بخاطر سلامت و هدایت است که از کلمه: « لِلسَّلْمِ» فهمیده میشود.
ولی این سخن درست نیست، عمده همان است که من عرض کردم و گفتم کلمه « لِلسَّلْمِ» مونث سماعی است ولذا ضمیر راجع به آن، مؤنث آمده است.