درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: القرآن
الآیة الرابعة
« وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»[1]
ترجمه: بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
معنای مفردات آیه مبارکه1: «غَنِمْتُمْ»: الغُنم: الفوز بالشیء، قاله الأزهری [2]
قال الّراغب: الغُنم معروف، و الغُنم إصابته و الظفر به، ثمّ استعمل فی کلّ مظفور به من جهة العدی و غیرهم، و فی المصطلح الفقهاء: ما کان من غیر قتال فهو فیء، و إن کان مع القتال فهو غنیمة.
2: «يوْمَ الْفُرْقَانِ»: أرید به یوم البدر، لأنّه الیوم الذی فرّق فیه بین الإیمان و أهله، و بین الکفر و أهله.
3: «الْجَمْعَانِ»: جمع المؤمنین و جمع المشرکین
شأن نزول آیه مبارکهآیه مبارکه در جنگ بدر نازل شده است، جنگ بدر هم در هفدهمین ماه از هجرت واقع شده، یعنی هنوز از هجرت پیغمبر اکرم (ص) دو سال نگذشته بود، جنگ بدر در ماه رمضان و در هفدهمین ماه هجرت واقع شد است.
نکته قابل توجهقرآن کریم میفرماید: « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ»، چنانچه ملاحظه میکنید، کلمه « أَنَّ» با کلمه « مَا» متصل آمده، این بخاطر این است که در آن زمان رسم الخط قرآن، رسم الخط کافی نبوده، یعنی رسم الخط، رسم الخط نانقص بوده و نویسندگان قرآن نیز از همان رسم الخط ناقص پیروی کردهاند، مثلاً در همین آیه مبارکه باید بنویسند:« أَنَّ مَا» یعنی کلمه «أَنَّ » را از کلمه «مَا» جدا بنویسند نه رویهم و متصل ، و حال آنکه جدا نکردهاند، بلکه متصل آوردهاند و نوشتهآند:« أَنَّمَا» چون در زمان وحی، کُتّاب «وحی» کلمه: «أَنَّمَا» را متصل نوشتهاند، مسلمان نیز در این چهارده قرن، همان رسم الخط زمان وحی را حفظ کردهاند و کلمه:« أَنَّمَا» را متصل نوشتهاند، زیرا تصور کردهاند که اگر دست به خط قرآن ببرند، این کار یکنوع تحریف قرآن است و حال آنکه مقدس است، خودِ قرآن است نه رسم الخط آن، یعنی خداوند نفرموده کلمه «أَنَّمَا» را متصل و سر هم بنویسید یا جدا از هم بنویسید، این قسمت باید تابع قواعد باشد، اما بعد از چهارده قرن نمیشود رسم الخط آن را عوض کرد.
در سوره مبارکه: «المرسالت» نیز کلمه «إِنَّمَا» را متصل و چسبان نوشتهاند « إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ»[3] ، کلمه «إِنَّ» را با حرف « مَا» متصل کردهاند، چرا؟ چون رسم الخط قرآن در آن زمان (زمان وحی) همین بوده، ولذا تا کنون آن را حفظ کردهاند. « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ»
چرا در این آیه مبارکه فرموده: « مِنْ شَيءٍ» ؟ این دلیل براین است که غنیمت منحصر به غنائم جنگی نیست، بلکه ارباح مکاسب را نیز میگیرد، کلمه «مِنْ شَيءٍ» را برای این آورده تا نشان بدهد و بفهماند که کلمه غنیمت یک معنای وسیع و گسترده دارد، البته از نظر ادبی در جمله:« وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ» کلمه: «خُمُسَهُ» اسمِ:« فَأَنَّ» است.
« وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى»سوالسوال این است که چرا در این آیه مبارکه فرمود:« وَلِذِي الْقُرْبَى» و حال آنکه در خیلی از آیات «ذوی القربی» آمده؟
جواباین نشان میدهد که بعد از رسول اکرم (ص) فقط به یک نفر خمس میرسد و آن یکنفر امام است، خیلی از نکات در قرآن کریم است که فقه شیعه را تایید میکنند، اما اهل سنت از آنها غفلت کردهاند، اینکه میفرماید: «وَلِذِي الْقُرْبَى» این نشان میدهد که بعد از رسول خدا (ص) یکنفر «وَلِذِي الْقُرْبَى» است که بعد از رسول خمس مال اوست و آن امام است،
« وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»همانطور که ملاحظه میکنید در این آیه مبارکه، سه تای اول دارای لام است:« فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى» معلوم میشود که این «لام» لام تملیک است، یعنی: «الله یملک، الرسول یملک، ذی القربی، یملک».
البته آنکه مال خداست، به رسول خدا میرسد، رسول هم مادامی که زنده است، مال خودش است، بعد از رحلتش سهمش به ذی القربی میرسد.
اما سه تای دیگر (وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ) لام ندارند، معلوم میشود که آنها مالک نمیشوند، بلکه از قبیل مصرفاند.
اهل سنت میگویند این سه تا اعم است، یعنی مطلقِ یتامی،مطلقِ مساکین و مطلقِ ابن السبیل، اما روایات ما میگویند این سه تا مال رسول است و حق با امامیه است، چرا؟ چون قرینه قبلی دارد، وقتی رسول و ذی القربی گفته، یتامی، مساکین و ابن السبیل هم مال رسول است، هر کجا که قرآن میفرماید:« ذی القربی» باید ما قبلش را ببینیم،اگر ما قبلش راجع به رسول است،» ذی القربی» هم مال رسول است، بقیه نیز مال رسول میباشد.
بنابراین، خمس مربوط به این شش نفر است، منتها سه تای اولی مالک میشوند، اما سه تای اخیر از قبیل مصرفاند، یعنی «خدا، رسول و ذی القربی» خمس را مالک میشوند و سه تای دیگر مصرفاند، یعنی اگر به خدا ایمان دارید، دستور خدا این است که خمس مال این شش نفر است «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ».
مراد از «يوْمَ الْفُرْقَانِ» یوم البدر است، چرا به بدر میگویند:« يوْمَ الْفُرْقَانِ»؟ چون در آن زمان حق و باطل از هم جدا شدند، یک طرف مشرکین هستند که تا دندان مسلح هستند، یک طرف هم مسلمین هستند که سیصد نفرند، آنها دوتا اسب دارند، اما مشرکین اسبهای زیاد دارند.
مراد از «وَمَا أَنْزَلْنَا» چیست؟ مرادش در آیه بعد آمده که میفرماید:« فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ » آنچه به غنيمت گرفتهايد، حلال و پاکيزه بخوريد؛ و از خدا بپرهيزيد، خداوند آمرزنده و مهربان است!
مراد از « يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ» یعنی آن دو گروهی که با هم روبرو شدند و در مقابل همدیگر قرار گرفتند، یعنی گروه مشرکین و سپاه پیغمبر اکرم (ص) «وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»
قوله تعالی:« وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا» أی الرسول « يوْمَ الْفُرْقَانِ» و الجملة عطف علی لفظ الجلالة « بِاللَّهِ»: أی إن أمنتم بالله و أمنتم بما أنزلنا علی عبدنا یوم الفرقان، و أبهم سبحانه ما أنزله یوم الفرقان الذی هو یوم البدر فرّق بین الإیمان و الکفر، و هنا احتمالان:
الف؛ قوله سبحانه: « فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيبًا»
ب؛ أرید به نزول الملائکة لنصرة المؤمنین، و قد تقدّم قوله سبحانه: « إِذْ يوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ...»[4]
قوله:«« يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ» المؤمنون و المشرکون. قوله: «وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ» یتعلّق ببعض ما سبق فی الآیة و أنّه سبحانه لو فرّق فی ذلک الیوم بین الطائفتین و نصر أحدهما علی الأخری فهو من شئون کونه « وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»
بحث لغوی و اساسیما تا اینجا آیه را تمام کردیم، ولی یک بحث لغوی و قرآنی داریم که بسیار مسئله مهم و اساسی است و آن اینکه اهل سنت میگویند این آیه مبارکه فقط به غنائم جنگی ناظر است وبس، و حال آنکه شیعه معتقدند که این آیه مبارکه مربوط است به مطلقِ غنمیت، یعنی مورد مخصِّص نیست، از این رو،ما باید این حقیقت را از کتب لغت و کلمات دیگران در بیاوریم که آیا حق با اهل سنت است که میگویند آیه مبارکه مربوط است به غنائم جنگی، یا حق با شیعه است که میگویند این آیه مبارکه اعم است، یعنی مطلقِ غنیمت را شامل است و در بر میگیرد؟
ما در اینجا نخست باید به اهل لغت مراجعه کنیم و ببینیم که اهل لغت چه میگویند و بینیم آنها غنیمت را را چگونه معنی میکنند؟
معنای غنیمت از نظر اهل لغتاهل لغت میگویند غنیمت چیزی است که انسان به آن میرسد، «ما فاز به الإنسان»، کلمه «فاز» به معنای رسیدن است، «فاز به» أی ظفر به، همه اهل لغت میگویند: الغنمیة ما فاز به الإنسان، غنیمت چیزی است که انسان به آن میرسد، «فاز» به معنای رسیدن، «فاز» أی ظفر به، همه شان میگویند غنیمت چیزی است که انسان به آن میرسد، «إمّا بسهولة أو بغیر سهولة» یعنی بعضیها قید بسهولة را دارد و بعضی این قید را هم ندارند، أی ما فاز به الإنسان، انسان به آن برسد.
بعضی میگویند غنیمت در لغت همان است که ذکر شد، اما اصطلاحاً در کتب فقهیه، غنیمت به غنائم جنگی و حربی میگویند.
ما از چند لغت آوردیم:
1: قال الخلیل: الغُنمُ: الفوز بالشیء من غیر مشقّة، أی الظفر بالشیء، و الاغتنام انتهاز الغنم»[5]
2: قال الأزهری: قال اللبیب: الغُنمُ: الفوز بالشیء، و الاغتنام انتهاز الغُنم – یعنی محترم شمردن غنیمت -»[6]
3: قال ابن فارس: غُنم أصل صحیح واحد یدلّ علی إفادة شیئ لم یملک من قبل، ثُمّ یختص بما أخذ من المشرکین»[7]
4: قال ابن منظور: الغُنمُ، الفوز باشیء من غیر مشقّة [8]
5: قال ابن الأثیر فی تفسیره قوله ص: الرهن لمن رهنه، له غُنمُه و علیه غُرمُه» غنمه زیادته و نماؤه، و فاضل قیمته»[9] .
6: قال الفیرزآبادی: الغُنمُ: الفوز بالشیء بلا مشقّة، و غنمه کذا تغنیماً نقله إیاه، و اغتنمه، و تغنّمه: عدّه غنیمة» [10]
7: و قال الزبیدی: الغُنمُ: الفوز بالشیء بلا مشقّة، أو هذا الغُنمُ و الفیء: الغنیمة [11]
اینها کلمات اهل لغت بود که بیان گردید، بنابراین، حق با علمای شیعه است، این از نظر اهل لغت بود که بیان گردید، حال باید ببینیم که در روایات اهل سنت مسأله از چه قرار است، من الآن روایاتی را از پیغمبر اکرم (ص) میخوانم که در آن روایات غنیمت به معنای مطلقِ زیادی و در آمد است، هم از قرآن شاهد آوردم و هم از روایات پیغمبر اکرم (ص) که اهل سنت آنها را نقل کردهاند.
غنیمت در قرآن«أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَينُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيكُمْ فَتَبَينُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا »[12]
ترجمه: اي کساني که ايمان آوردهايد! هنگامي که در راه خدا گام ميزنيد (و به سفري براي جهاد ميرويد)، تحقيق کنيد! و بخاطر اينکه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمي) به دست آوريد، به کسي که اظهار صلح و اسلام ميکند نگوييد: «مسلمان نيستي» زيرا غنيمتهاي فراواني (براي شما) نزد خداست. شما قبلا چنين بوديد؛ و خداوند بر شما منت نهاد (و هدايت شديد). پس، (بشکرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق کنيد! خداوند به آنچه انجام ميدهيد آگاه است.
در این آیه شریفه کلمه:« مَغَانِمُ » را در بهشت به کار برده است «مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ»، اگر غنائم به معنای غنائم جنگی باشد، با این آیه تطبیق نمیکند، این آیه ناظر به همین داعشیها و تکفیریهاست که افراد را به مجرد سوء ظن میکشتند.
پیغمبر اکرم(ص) اسامه بن زید را با جمعی برای موضوعی فرستاد، آنان در مسیر راه یک نفر را دیدند، اسامة بن زید به خیال اینکه او مشرک است و حال آنکه او گفت من مسلمانم نه مشرک، ولی اسامه بن زید بخاطر اینکه از اسب و غنائم او بهره بگیرد، او را کشت، این آیه نازل شد که: «أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَينُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيكُمْ فَتَبَينُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ».
طرف گفته: سلام علیکم: یعنی سلام اسلامی را به شما داده، سلام را از او قبول نکردند و گفتند این سلام را از روی ترس گفتی، چرا کشتند؟« تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا» خواستند از شتر و بارش بهره ببرند، ولذا او را کشتند، خداوند میفرماید:« فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ» اگر مغنم میخواهید در نزد خداست که بهشت باشد، کلمه « مَغَانِمُ » را در بهشت به کار برده است.
غنیمت از منظر روایات اهل سنت1: روی ابن ماجه فی سننه فی کتاب الزکاة: أنّه جاء عن رسول الله (ص) : «اللّهم اجعلها مغنماً و لا تجعلها مغرماً»[13]
کسانی که زکات در نزد رسول خدا میآوردند، حضرت در حق آنان این دعا را میکرد: «اللّهم اجعلها مغنماً» خدایا آن را برای آنان زیادی قرار بده:« و لا تجعلها مغرماً» غرامت قرار مده، کلمه «مغنماً» را به معنای مطلق زیادی به کار برده است.
2: روی أحمد فی مسنده عن رسول الله (ص):« غنیمة مجالس الذکر،الجنّة»[14]
کلمه غنیمت را در در جنت به کار برده است.
3: و روی فی وصف شهر رمضان عنه (ص) : «غُنم للمؤمن»[15]
کلمه «غُنم» را در مطلق غنیمت و درآمد به کار برده است.
4: وروی ابن الأثیر فی «النهایة» عنه (ص):« الصوم فی الشتاء، الغنیمة البادرة» ثمّ قال ابن اثیر: سمّاه غنیمة لما فیه من الأجر و الثواب»[16]
5: «من الغنم، علیه الغرم»[17]
یعنی هرکس که درآمد و سود مال اوست، غرامت و خسارت نیز مال او میباشد.
کلمه «غُنم» به معنای مطلق درآمد به کار رفته است.
بنابراین، معلوم شد که کلمه غنیمت هم در قرآن و هم در کلمات اهل لغت و هم در روایات، به معنای مطلق درآمد است، منتها بعداً در کتب فقهیه به معنای غنیمت جنگی به کار رفته است، و این یکنوع حقیقت متشرعه است، حقیقت شرعیه غیر از حقیقت متشرعه میباشد، این یکنوع حقیقت متشرعه است که در کلمات علمای ما، کلمه غنیمت از آن معنای لغوی منتقل شده به معنای غنائم جنگی، و الا از نظر «لغت، قرآن و روایات» مطلق است، قرآن هم بر طبق اصطلاح متشرعه نازل نشده، بلکه بر همان معنای لغوی نازل شده است، در اینجا لازم است که حدیثی را بخوانم.
متن حدیثقدم و قد عبد القیس علی رسول الله ص فقالوا له: إنّ بیننا و بینک المشرکین، و إنّا لا نصل إلیک إلّآ فی شهر الحرام، فَمُرنا بأمر فصل، إن عملنا به دخلنا الجنّة و ندعو إلیه من وراءنا، فقال( ص):« آمرکم بأربع و أنهاکم عن أربع، آمرکم بالإیمان بالله، و هل تدرون ما الإیمان؟ شهادة أن لا إله إلّا الله، و إقام الصلاة، و إیتاء الزکاة و تعطوا الخمس من المَغنَمِ»[18]
«عبد القیس» کسی است که بحرینیها از اولاد هستند، یعنی همه بحرینیها از نسل جناب «عبد القیس» میباشند، جناب «عبد القیس» همراه با قبیلهاش در بحرین اسلام آوردند، پیغمبر اکرم (ص) هم در مدینه بودند، آنان میتوانند پیغمبر (ص) را فقط در اشهر الحرم ببیند، چون آنان در شرق زندگی میکردند و پیغمبر هم در غرب (مدینه) بودند، بحرین و اطراف بحرین (مانند قطیف و اقصی) همه آنان عبد القیسی هستند، در هر صورت آنان در اشهر الحرم (که امنیت بر قرار بود) خدمت پیغمبر رسیدند، وقتی خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: بین ما و بین شما مشرکین واقع شدهاند و ما فقط در این چهار ماه میتوانیم به شما دسترسی پیدا کنیم، یک چیزی به ما یاد بده، پیغمبر اکرم (ص) فرمود: « آمرکم بأربع و أنهاکم عن أربع، آمرکم بالإیمان بالله، و هل تدرون ما الإیمان؟ شهادة أن لا إله إلّا الله، و إقام الصلاة، و إیتاء الزکاة و تعطوا الخمس من المَغنَمِ»
مراد از «مغنم» در این کلام رسول خدا (ص) به معنای ارباح مکاسب است نه غنائم جنگی، چون آنان در محاصره مشرکین بودند، توان جنگ با مشرکین را نداشتند تا از آنها غنیمت به دست بیاورند، و هکذا کلمه «مغنم» به معنای غارتگری هم نیست چون رسول خدا از غارتگری نهی فرموده است .
و تفسیر المغنم بالنهب باطل جدّاً، للهنی عنه فی لسان الرسول حیث قال (ص):« إنّ النهبة لیس بأحلّ من المیتة» کما لم یطلب منهم غنائم الحرب، کیف و هم (أعنی وفد عبد القیس) لا یستطیعون الخروج من أحیائهم فی غیر أشهر الحج خوفاً من المشرکین، فکیف یمکن لهم الحرب مع المشرکین؟!
بنابراین، حق با مذهب شیعه است و آیه هم با مذهب شیعه هماهنگ است.