< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القرآن

 

«أُحِلَّ لَكُمْ لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يتَبَينَ لَكُمُ الْخَيطُ الْأَبْيضُ مِنَ الْخَيطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ»[1]

ترجمه آیه: آميزش جنسي با همسرانتان، در شب روزهايي که روزه مي‌گيريد، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زينت هم و سبب حفظ يکديگريد). خداوند مي‌دانست که شما به خود خيانت مي‌کرديد؛ (و اين کار ممنوع را انجام مي‌داديد؛) پس توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد. اکنون با آنها آميزش کنيد، و آنچه را خدا براي شما مقرر داشته، طلب نماييد! و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد صبح، از رشته سياه (شب) براي شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکميل کنيد! و در حالي که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌ايد، با زنان آميزش نکنيد! اين، مرزهاي الهي است؛ پس به آن نزديک نشويد! خداوند، اين چنين آيات خود را براي مردم، روشن مي‌سازد، باشد که پرهيزکار گردند!

بررسی احکام صیام

بحث در احکام صیام است و ما تا کنون دو حکم از احکام آن را خواندیم که یکی از آنها وجوب الصوم بود، حکم دوم صوم این بود که افراد معذور، یعنی کسانی که نمی‌توانند فعلاً روزه بگیرند، باید بعداً قضا کنند.

اینک حکم سوم صوم را می‌خوانیم و آن اینکه در صدر اسلام‌ و هنگامی که پیغمبر اکرم (ص) مبعوث به رسالت می‌شود و بعد از سیزده سال به مدینه هجرت می‌کند و آیات احکام نازل می‌شود، در ماه رمضان نزدیکی با زنان حتی در شب‌ها نیز حرام بود، یعنی باید مردم در تمام ماه رمضان (حتی در شب‌ها) از مباشرت و نزدیکی با زنان خود داری می‌کردند.

مسئله دیگر این بود اگر کسی سر شب (اول شب) به خواب می‌ماند، دیگر نمی‌توانست غذا بخورد، یعنی بعد از آن حق غذا خوردن را نداشت، از آنجا که هردو حکم حرجی بود، قرآن مجید هردو حکم را برداشت، البته حکم دومی در آیه مبارکه نیست، ‌اما اولی در آیه مبارکه است، اما اینکه مصلحت چه بوده که خلاق متعال در صدر اسلام نزدیکی با زنان را در تمام ماه رمضان تحریم کرده بود؟ این چیزی است که علمش عند الله است و ما آن را نمی‌دانیم.

بررسی مفردات آیه

1: الرَّفَثُ

نخست باید کلمه «رَفَث» را معنی کنیم، لفظ «رفث» در لغت عرب به هر چیز قبیح اطلاق می‌شود، یعنی عرب به هر چیزی قبیح رفث می‌گویند، و لی در این آیه مبارکه بخاطر کلمه «نساء» مراد از رفث جماع است، اما اینکه با کلمه «إلی» آمده و فرموده:«أُحِلَّ لَكُمْ لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» اشاره به دخول است.

2: لِبَاسٌ

آداب سخن گفتن را باید از قرآن آموخت

قرآن کریم مسائل جنسی را همیشه به صورت کنایه بیان می‌کند و از آنها با صراحت اسم نمی برد، چنانچه در آیه مورد بحث نیز چنین کرده است، چون در اینجا کلمه جماع را به کار نمی‌برد، بلکه از کلمه رفث استفاده می‌ کند، علاوه براین، اضافه به لفظ «الی» می‌کند تا معلوم بشود که مراد دخول است، «أُحِلَّ لَكُمْ لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» بعداً آیه کریمه یک نکته عجیبی را بیان می کند و می فرماید:« هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» مردان برای زنان لباس هستند، زنان نیز برای مردان لباس هستند.

پرسش

ممکن است کسی بپرسد که چگونه مردان برای زنان، و زنان برای مردان لباس هستند، وجه شبه چیست؟

پاسخ

جناب رازی در مقام جواب از این پرسش، چند وجه شبه را ذکر می‌کند، منتها بهتر از آنها را جناب راغب قبل از ایشان ذکر می‌کند و آن اینکه: همانطور که لباس سبب می‌شود تا قبائح انسان آشکار نشود، آدمی که زن دارد، قبائحش آشکار نمی‌شود، یعنی سراغ زنا و عمل خلاف عفت نمی‌رود، چنانچه زنان شوهردار به وسیله شوهر از کار‌های قبیح باز می‌مانند، یعنی سراغ کار‌های قبیح نمی‌روند، گویا هر یک از زن و مرد، عیب همدیگر را می‌پوشانند.

ظاهراً این معنی، بسیارمعنای خوبی است، یعنی همانگونه که لباس مانع از ظهور قبائح است، هکذا زن و شوهر نیز مانع از ظهور قبائح همدیگر می‌باشند، به این معنی که نه قبایح مرد بوسیله زن آشکار می‌شود و نه قبایح زن بخاطر همسر داشتن آشکار می‌شود، یعنی هر کدام به وسیله دیگری صیانت پیدا می‌کنند و محفوظ می‌مانند.

اما بعضی‌ها وجه دیگر گفته‌اند و آن اینکه همانطور که لباس بر بدند چسبیده است، زن و مرد نیز در رختخواب به همدیگر می‌چسبند و نسبت به همدیگر حکم لباس را دارند.

ولی این معنی، چندان معنای صحیحی نیست، جناب رازی چند وجه را بیان کرده، ولی آنچه را که من گفتم راغب قبل از ایشان‌(رازی) گفته است.

3: تَخْتَانُونَ

«عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ» چنانچه قبلاً بیان گردید، در صدر اسلام در تمام ماه رمضان جماع حرام بود، این مسئله برای جوانان مدینه خیلی سخت بود ولذا شب‌های ماه رمضان عمل جنسی را انجام می‌دادند، می‌فرماید:« عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ» خدا می‌داند که شما به نفس خود خیانت می‌کنید.

معنای خیانت به نفس

معنای خیانت به نفس این است: آدمی که گناه می‌کند، در واقع یکنوع ضرر به خودش می‌رساند، گناه در حقیقت یکنوع خیانت بر نفس است، «فَتَابَ عَلَيكُمْ»، ‌کلمه « فَتَابَ» هر موقع کلمه « تَابَ» را به خدا نسبت بدهند، معنایش این است که: أی رجع إلیکم بالرحمة، «فَتَابَ عَلَيكُمْ» أی رجع إلیکم بالرحمة، در سوره بقره آمده:« فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‌ «[2]

توبه را هم به آدم نسبت می دهد و هم به خدا، توبه آدم ندامت است، توبه خداوند عبارت است از: الرجوع بالرحمة، «فَتَابَ عَلَيكُمْ» أی رجع إلیکم بالرحمة، «وَعَفَا عَنْكُمْ» یعنی از شما عفو کرد.

4: بَاشِرُوهُنَّ

بَاشِرُوهُنَّ: إذن المباشرة، کنایة عن الاستمتاع بالجماع، و هذا التعبیر یدلّ علی أدب القرآن الکریم حیث لا یشیر إلیه إلّا بالکنابة کالدخول و المسّ و اللمسّ.

« فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يتَبَينَ لَكُمُ الْخَيطُ الْأَبْيضُ مِنَ الْخَيطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ» ولذا آیه مبارکه نازل شد و فرمود: نزدیکی با زنان در شب‌ها اشکال ندارد، اما روز‌ها را رعایت کنید.

دیدگاه اهل سنت در مورد صحابه

‌آقایان اهل سنت می‌گویند صحابه هرچند معصوم نبوده‌اند، اما همه‌ شان عادل هستند، ما از آنها سوال می‌کنیم: آیا این افراد عادل هستند که قرآن می‌فرماید: «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ» آیا این افراد عادل هستند؟!

در کتاب های اهل سنت بد گویی در باره انبیا فراوان است، مثلاً نوشته‌اند که جناب داود (نعوذ بالله) با فلانی زنا کرد، این مطلب را قشنگ می‌نویسند و اشکال هم نمی‌کنند، اما اگر در باره فلان صحابه بگوییم که بالای چشمش ابرو است، خیلی برای شان سخت است.

5: الْخَيطُ

مطلب دیگر این است که کلمه «صوم» ابهام دارد، البته تا کنون چندتا ابهامش را رفع کردیم، یعنی اینکه در کدام شهر و ماه است؟ ابهامش را رفع کردیم و گفتیم ماه رمضان است.

اما اینکه چه کسانی باید روزه بگیرند؟ باز ابهامش برطرف نمودیم، و باز معلوم شد که در شب روزه نیست.

ولی مدت و مقدار زمانی که (انسان در روز روزه بگیرد) روشن نیست، ولذا مدت (ومقدار زمانی را که در روز روزه بگیریم) در این آیه مبارکه آمده.

بنابراین، مجموع اگر آیات صوم و روزه را در نظر بگیریم، یکی پس از دیگری مزیل و برطرف کننده ابهام است.

اما مقدار صیام چه مقدار است؟‌می‌فرماید:« وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يتَبَينَ لَكُمُ الْخَيطُ الْأَبْيضُ مِنَ الْخَيطِ الْأَسْوَدِ » ما اگر آیات روزه را به طور مجموع در نظر بگیریم، در واقع یکی پس از دیگری رفع اجمال و ابهام می‌ کنند.

جناب بخاری روایت عجیبی را نقل می‌کند

جناب بخاری در اینجا روایتی دارد که خیلی عجیب است و می‌ گوید جناب عدی بن حاتم طائی خدمت پیغمبر ‌آمد و گفت: من دوتا نخ دارم، یکی از آنها سفید، و دیگری سیاه است، و من هر چه به آنها نگاه می‌کنم، می‌بینیم که موقع طلوع صبج تمیزی ندارند، پیغمبر اکرم (ص) در جواب فرمود: مراد از «خیط ابیض و خیط اسود» که در قرآن آمده، این دوتا نخ نیست،‌ بلکه این کنایه است، یعنی هنگامی که طلوع صبح می‌شود و چنانچه هیچ روشنی هم در آن محیط نباشد، یک مرتبه یک نوری عمودی ظاهر می‌شود، این صبح کاذب است، شش دقیقه دیگر، این نور عمودی پخش می‌شود و به صورت افقی در می‌آید، این فجر صادق است، فلذا مراد از خیط ابیض و خیط اسود در آیه مبارکه این است، یعنی ‌ دوتا خیط است، یکی عمود است، آنکه بعداً بر جدار آسمان پخش می‌شود، طرف بالا سیاه است، طرف پایین هم سیاه است، یک نوار سفیدی است، آن نوار سفید «من الخیط الأسود» یعنی طرف بالا اسود است و هم طرف پایین، یک نوار سفیدی هم بین آنها، اگر کسی هنگام صبح در یک جایی برود که برق و روشنایی نباشد، موقع صبح خواهد دید که یک نور عمودی بالا می‌رود،‌چند دقیقه است، بعداً محو می شود، یک سفیدی در جدار سماء است، این نخ ابیض است، بالا و پایینش نخ اسود است، پیغمبر اکرم (ص) چنین فرمود.

عجیب این است که بخاری یک جمله‌ای دراد و آن اینکه پیغمبر فرمود:« یا عدی، إنّک عریض القفا» یعنی پس گردنت پهن است، کسانی که احمق هستند، غالباً پس گردن شان عریض است: «إنّک لعریض القفاء»، حضرت طبق این روایت بخاری، می‌خواهد به عدی بن حاتم طائی بفرماید که خیط ابیض و خیط اسود، آنطور که تو خیال می‌کنی، نیست، بلکه خیط‌ها همان نور است که در آسمان پیدا می‌شود که یکی عمودی است، دیگری افقی که بالایش سیاه و پایینش هم سیاه است.

نظر استاد در باره حدیث صحیح بخاری

به نظر من این حدیث جعلی و دروغ است، زیرا پیغمبر اکرم (ص) - با آن اخلاق حسنه‌ای که داشته- بعید است که به عدی بن حاتم طائی بفرماید:« إنّک لعریض القفاء» عریض القفاء، کنایه از حمق است، یعنی پس گردنش پهن است و چیزی نمی‌فهمد.

متن حدیث صحیح بخاری

روی البخاری عن عدی بن حاتم قال:« قلت یا رسول الله، ما الخیط الأبیض من الخیط الأسود أهما الخیطان؟ قال: إنّک لعریض القفاء، إن أبصرت الخیطین، ثم قال: لا، بل هو سواد اللیل و بیاض النهار»[3]

یلاحظ علیه: أنّ النبی الأکرم ص هو النموذج الأکمل للخلق السامی و من البعید جدّاً من وصفه الباری تعالی بقوله:«

«وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[4] أن یتکلّم بما مرّ، مع أنّ عدی بن حاتم کان شریفاً فی قومه و عزیزاً، کیف و هو ابن حاتم الذی ضُرِبَ به المثل فی السخاء و الکرم، و ما وُصِفَ بهذا الوصف إلّا لأنّه و ابنه حجر(ره) کانا من أصحاب الإمام علی (ع) و قد شهدا الوالد حرب الجمل و قتل ابناه فیها.

کسی که این حدیث را جعل کرده‌، قهراً دشمن علی (ع) بوده،‌چون عدی بن حاتم طائی از اصحاب علی (ع) بود، فرزندان عدی بن حاتم در جنگ جمل در رکاب حضرت علی (ع) شهید شدند و چون این آدم (عدی بن حاتم) محبّ و دوستدار علی (ع) بوده ولذا این حدیث را در باره او جعل کرده‌اند که پیغمبر فرمود:« إنّک لعریض القفاء»

در تاریخ دارد که عدی بن حاتم بر معاویه وارد شد، تا چشم معاویه به عدی بن حاتم افتاد گفت: أین طرفاک، یعنی بچه‌هایت چه شدند؟ چون بچه‌های عید در جنگ جمل در رکاب حضرت علی (ع) کشته شدند، در جواب گفت: در رکاب علی (ع) کشته شدند، معاویه گفت پس علی (ع) در حق تو انصاف نکرده، چون بچه‌های تو را به کشتن داده، اما بچه‌های خود را زنده نگه داشته، عدی بن حاتم در جواب معاویه گفت: این گونه نیست که تو می‌گویی، بلکه من در حق علی (ع) انصاف نکردم، چرا؟ «قتل علیّ و أنا حیّ» زیرا علی (ع) به شهادت رسید و من هنوز زنده هستم، ایشان (عدی بن حاتم) چون یک چنین شخصیت الهی بوده ولذا این حدیث را جعل کرده‌اند، البته ممکن است، اول و آخرحدیث صحیح باشد، البته بعید است که عرب فصیح این آیه را نفهمد، معلوم می‌شود که مجموع حدیث جعلی است.

« وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يتَبَينَ لَكُمُ الْخَيطُ الْأَبْيضُ مِنَ الْخَيطِ الْأَسْوَدِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيلِ»

6: عَاكِفُونَ

تا اینجا از آیه مبارکه، دو مطلب را استفاده کردیم، مطلب اول اینکه جماع در شب‌های رمضان مانع ندارد، مطلب دوم اینکه مقدار زمان روزه عبارت است از صبح صادق تا اول شب.

مطلب سوم این است که در ماه رمضان اعتکاف مستحب است، ولذا آیه مبارکه می‌خواهد احکام اعتکاف را بیان کند می‌فرماید:« وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ»

آدمِ معتکف، باید از تمام لذایذ الا ما خرج بالدلیل دوری کند، ابتدای آیه فرمود: نزدیکی با زنان در شب‌های ماه رمضان مانع ندارد، بعداً مقدار روزه را از نظر زمان بیان کرد، در مطلب سوم می‌فرماید آدمی که معتکف است حتی شب‌ها هم نباید با زنان نزدیکی کند، اگر ما گفتیم شب‌ها نزدیکی مانع ندارد، غیر معتکف را گفتیم، اما آدمِ معتکف آنهم در مساجد، حتی در شب‌ هم نزدیکی با زن حرام است « وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ ». کلمه «تِلْكَ » اشاره به هر سه مطلب است، یعنی: اولاً، نزدیکی با زن در شب‌ها رمضان اشکال ندارد، ثانیاً، مقدار زمان روزه از اول فجر است تا اول لیل، ثالثاً، مسئله اعتکاف را بیان کرد، سپس فرمود:« تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا» این حدود خداست و نزدیک حدود خدا نشوید.

ممکن است کسی بگوید من در روز با زنم نزدیکی نمی‌کنم، اما ملاعبه می‌کنم، آیه می‌گوید ملاعبه به دنبالش نزدیکی و جماع می‌آید، «كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ»

دو مطلب دیگر باقی ماند و آن اینکه قرآن می‌فرماید:« الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ».

سوال

ممکن است کسی سوال کند که کلمه «هنّ» جمع است، پس چرا کلمه « لباس » مفرد آمده؟

جواب

جوابش این است که لباس همانطور که بر مفرد استعمال می‌شود در جمع نیز به کار می‌رود، در لغت عرب الفاظی داریم که مشترک است بین جمع و مفرد، ولباس یکی از آنهاست، مانند آیه ذیل:

«وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[5] کلمه سمع در این آیه مبارکه مفرد آمده و حال آنکه ابصار جمع است، علتش این است که سمع از الفاظ مشترک بین جمع و مفرد می‌با‌شد، یعنی هم در جمع به کار می‌رود و هم در مفرد.

 

7: كَذَلِكَ

باید توجه داشت که کلمه: «كَذَلِكَ» مرکب از دو کلمه است:

الف؛کاف تشبیه

ب؛ اسم اشاره

پس معلوم شد که کلمه:« كَذَلِكَ» مرکب من کاف التشبیه و من إسم الإشارة، و الکاف بمعنی مثل، و اسم الإشارة (ذلک) إشارة إلی ما سبق من أحکام الصیام، أی مثل ما سبق «يبَينُ اللَّهُ آياتِهِ»: أی أحکامه و حدوده « لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ» عن المخالفة.

خلاصه مطلب اینکه: خیال نشود که کلمه:«كَذَلِكَ» یک کلمه است، و حال آنکه این گونه نیست، بلکه «کاف» یک کلمه است، لفظ «ذلک» هم اسم اشاره می‌باشد که معنایش می‌شود:« مثل این»، کلمه «مثل» از کلمه «کاف» استفاده می‌شود،‌ کلمه:« این» هم از کلمه:« ذلک».

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo