< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القرآن

چنانچه توجه دارید، بحث ما در آیه سوم است، خلاق متعال در این آیه کوتاه و مختصر، پیام‌های هفتگانه و هشتگانه را گنحانیده، و این خودش خیلی عجیب است که در یک آیه کوتاه و مختصر، چندین پیام را بیاورد و بگنجاند.

البته آیه سوم دارای چند بخش است که ما فقط بخش اول آن را خواندیم، یعنی سایر بخش‌هایش باقی مانده است.

بخش دوم آیه

بخش دوم، از این فراز آیه شروع می‌شود: « هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» - که در واقع امر سوم است – قرآن کریم « هُدًى لِلنَّاسِ» است، مایه هدایت مردم است در همه زمینه‌ها، یعنی هم در عقاید و هم در احکام، در عقاید جلوی پت پرستی را می‌گیرد، در احکام هم که معلوم است و نیاز به گفتن ندارد. سپس می‌فرماید: « هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»

بخش سوم آیه

ابتدا می‌فرماید:« هُدًى لِلنَّاسِ » سپس می‌فرماید: « وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»، کلمه: «وَبَينَاتٍ» به معنی دلالات است، به این معنی که در قرآن کریم یک دلالات و راهنمایی‌های داریم که ما را به واقع دلالت و هدایت می‌کند، «وَبَينَاتٍ» در اینجا به معنای دلالات است، لفظ «بیّنه» به معنی روشنگری است،‌ در قرآن کریم آیاتی داریم که در حقیقت روشنگرانه است، هم در قلمرو عقاید روشنگرانه است وهم در قلمرو احکام، «وَالْفُرْقَانِ» در این قرآن، یک آیاتی است که:« یفرق بین الحق و الباطل»، بت پرستی باطل است و خدا پرستی حق. «وَالْفُرْقَانِ» یعنی در قرآن آیاتی است که بین حق و باطل جدایی می‌اندازد.

بخش چهارم آیه

در بخش چهارم می‌فرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ»[1] ، ممکن است کسی سوال که کند که خداوند این قسمت و بخش را برای چه بیان کرده؟

در جواب این سوال عرض می‌کنیم که یکوقت خیال نشود که این بخش تکرار است، اصلاً تکرار نیست. چرا؟ چون در ابتدای آیه فرمود: « شَهْرُ رَمَضَانَ» این فرازِ آیه، یعنی: « شَهْرُ رَمَضَانَ» جمله: «أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» را شرح کرد، «أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» شرحش « شَهْرُ رَمَضَانَ» است، آنوقت این سوال پیش می‌آید که آیا همه شهر رمضان یا بخشی از شهر رمضان؟ می‌فرماید: همه شهر رمضان، یعنی «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ»،‌همه را روزه بگیرد، اولی فرمود: « شَهْرُ رَمَضَانَ» از این جمله معلوم شد که روزه در ماه رمضان است، اما آیا در عشره اولی روزه بگیرد یا در عشره ثانیه، یا عشره ثالثه، می‌فرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» یعنی همه شهر رمضان را روزه بگیرد،‌ پس جمله: « شَهْرُ رَمَضَانَ» جایگاه «أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» را کرد و فرمود: جایگاه «أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» (که در آیه دوم بود) شهر رمضان است، اما اینکه آیا همه شهر رمضان را روزه بگیرد یا بخشی از آن را؟ این قسمت را در این فرازِ آیه بیان می‌کند و می‌فرماید:

«فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» یعنی همه ماه رمضان را روزه بگیرد

بخش پنجم آیه

خداوند در بخش پنجم آیه می‌فرماید: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ»‌

ممکن است کسی سوال کند که چرا خداوند این جمله را تکرار کرد، چون این جمله را در آیه دوم خواندیم، چرا آن را دو مرتبه تکرار کرد، در آیه دوم خواندیم که: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» چرا آن را در آیه سوم تکرار می‌کند؟

علت تکرارش این است که ظاهر جمله: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» این است که در ماه رمضان همگان باید روزه بگیرند، ‌حتی مریض که مسافر نیست،‌ بلکه در حضر و در شهر خودش است باید روزه بگیرد، ولذا خداوند برای رفع این توهم می‌فرماید اگر من گفتم: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» همه مردم را نگفتم، وقتی همه را نگفت، معنایش این می‌شود که جمله: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» به قوت خود باقی است.

به بیان دیگر؛ درست است که خداوند این مطلب را قبلا گفته بود، اما اینکه تکرار می‌ کند، تکرارش برای این است که چون از جمله: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» چنین استفاده می‌شد که مریض نیز اگر مسافر نبود، یعنی در حضر بود ( شهد الشهر) باید روزه بگیرد، و چون جمله: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» اطلاق دارد، فراز دوم می‌گوید درست است اطلاق دارد، اما مخصص به قوت خود باقی است، کدام مخصّص؟‌ مخصّصی که در آیه دوم آمده، یعنی جمله: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ».

خلاصه مطلب اینکه: در آیه سوم که می‌فرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ»، خیال نشود که این آیه مبارکه، ناسخ آیه دوم (وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ) است، بلکه آیه دوم، یعنی: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» به قوت خود باقی است.

دیدگاه استاد سبحانی

البته من در اینجا یک نظر دیگری دارم که بعضی از مفسرین نیز آن را گفته‌اند، به نظر من آیه مبارکه، دو مرتبه همان مسئله را تاکید می‌کند تا بعضی‌ها مقدس بازی در نیاورند و نگویند:« افضل الاعمال احمزها»، به نظر من اگر تاکید بگیریم بهتر است، «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ»، و جمله: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» تاکید آیه دوم است، که مبادا مقدس بازی سبب بشود که ما وحی الهی را عوض و دگرگون کنیم.

در هر صورت، انسان در مقام استدلال، باید آیات ثلاثه را همانند یک تابلو، در جلوی چشم خود داشته باشد تا بتواند بهتر استدلال کند، آیات ثلاثه عبارتند از:

1: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[2]

اي افرادي که ايمان آورده‌ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد.

2:«أَيامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

چند روز معدودي را (بايد روزه بداريد!) و هر کس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادي از روزهاي ديگر را (روزه بدارد) و بر کساني که روزه براي آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکيني را اطعام کنند؛ و کسي که کار خيري انجام دهد، براي او بهتر است؛ و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد!

3: « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»

(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است؛ ماهي که قرآن، براي راهنمايي مردم ، و نشانه‌هاي هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بيمار يا در سفر است، روزهاي ديگري را به جاي آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتي شما را مي‌خواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است که اين روزها را تکميل کنيد؛ و خدا را بر اينکه شما را هدايت کرده، بزرگ بشمريد؛ باشد که شکرگزاري کنيد!

«فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» این فرازِ آیه، مبدأ و منتها را بیان کرد، بعداً می‌فرماید: وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ»

نظر بعضی از مفسرین

بعضی از مفسرین می‌گویند جمله: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» دفع توهم از این است که: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ» ناسخ استثنای قبلی نیست، یعنی استثنای قبلی به قوت خود باقی است.

دیدگاه استاد سبحانی

به نظر من باید وجه دیگری بگوییم – البته ممکن است هردو وجه درست باشند- و آن اینکه: گاهی افرادی یافت می‌شوند که عقیده خود را بر وحی مقدم می‌کنند، مثلاً قرآن کریم در سوره حجرات می‌فرماید:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَينَ يدَي اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[3]

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! چيزي را بر خدا و رسولش مقدم نشمريد (و پيشي مگيريد)، و تقواي الهي پيشه کنيد که خداوند شنوا و داناست!

 

در این آیه مبارکه، مراد فقط در راه رفتن نیست، عمده این است که فکر خود را بر فکر رسول خدا مقدم نکنید، کما اینکه بعضی از صحابه، فکر خود را بر فکر رسول خدا مقدم کردند، یعنی در سفر روزه گرفتند و حال آنکه باید روزه نمی‌گرفتند ولذا پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «أولئک العصاة، ‌أولئک العصاة»[4]

بخش ششم آیه

در بخش ششم می‌فرماید:«يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» این آیه مبارکه،‌مؤید و تاکید آیه حرج است، خداوند منان در آیه حرج می‌فرماید:« وَمَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»[5]

چرا جمله: «يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» را در اینجا آورد؟ تا کسی خیال نکند که اگر خداوند می‌فرماید روزه بگیرید، می‌خواهد سختگیری کند،‌ خداوند سختگری نمی‌کند، بلکه: «يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ». چطور خدواند «يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»؟ به دلیل اینکه آدم مریض و مسافر را استثنا کرده.این آیه مبارکه را اگر به آیه:« وَمَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» ضمیمه کنیم، تاکید و تایید همدیگر می‌شوند، باز خداوند در آیه دیگر میفرماید:« لَا يكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»[6]

از این سه آیه مبارکه، یک قاعده در می‌آید بنام:« قاعده لا حرج» که از قواعد بسیار مهم فقهی ما می‌باشد.

سوال

قرآن می‌فرماید: «يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»، و حال آنکه ما می‌بینیم که در اسلام تکالیف عسر آور بسیار زیاد است، مانند جهاد (یعنی سر دادن، دست دادن، و ...)، مانند زکات، خمس، حج رفتن در گرمای تابستان ، با این وجود چطور خداوند می‌فرماید«يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»، و حال آنکه بعضی از آیات در معدن عسر و در ناف عسر و سختی است؟

جواب

در مقام جواب عرض می‌کنیم که احکام اسلام دو جور است:

الف؛ احکامی که متنش یسر است، منتها گاهی عسر بر آن عارض می‌شود، مثل وضو گرفتن، وضو گرفتن یسر است، منتها گاهی عُسر بر آن عارض می‌شود، مثلاً دستش زخم است و اگر به آب بزند، سیخ می‌کشد، نماز نیز یسر است، منتها گاهی برایش عسر عارض می‌شود، مثلاً نمازگزار گرفتار دیسک کمر است ولذا‌ نشسته نماز می‌خواند، این آیات، ناظر به این گونه تکالیف است، یعنی چیز‌هایی که ماهیت و ماده اولیه‌اش یسر است، منتها گاهی عسر برای آن عارض می‌شود و لذا خداوند در یک چنین جایی می‌فرماید: «يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»

ب؛ احکامی که ماهیت و ما وُضع‌ له‌اش عسر است، این آیات، آنها را نمی‌گیرد، مثلا ماهیت جهاد، و ما وضع‌ له‌آش بر اساس عسر و سختی ریخته شده است، یا خمس و زکات و رفتن به حج، یک ضرر مالی است، این آیات، یک مواردی را نمی‌گیرد و شامل چنین جاهایی نمی‌شود.

مرحوم شیخ انصاری در کتاب «رسائل» جواب این گفته و فرموده:« إنّ الأحکام علی قسمین»، احکام بر دو قسم است، قسمی از احکام داریم که متنش آسان است، منتها ‌گاهی عسر و سختی بر آن عارض می‌شود، این آیات، اطلاق را قیچی می‌کند و می‌گوید: این احکام ما اگر یک روزی به ضرر و عسر رسید، «لا ضرر و لا عسر فی الاسلام».

قسم دیگری از احکام داریم که ماهیت و ما موضوع اولیه‌اش بر اساس عسر و ضرر بنا نهاده شده است، مثل زکات و خمس که ما موضوع‌له‌اش ضرر است، آنجا معنی ندارد که بفرماید: «لا ضرر و لا ضرار».

ولذا ما نمی‌توانیم با تمسک به قاعده « لا ضرر و لا حرج» این احکام نورانی را از بین ببریم، این آیات مبارکه، ناظر به آن بخشی از احکام است که اصل و اساسش بر یسر است، منتها گاهی عسر بر آنها عارض می‌شود.

اما اگر ماهیت و شالوده احکام، از اول عسر و ضرر است، آنها را بر نمی‌دارد.

ربما یقال: کیف یقول سبحانه: « وَمَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»، مع أنّا نلمس الحرج فی التکالیف الشّاقّة و الأحکام الصعبة، و أهل العرف یعدّونه عسراً و حرجاً و ضیقاً، کالصوم فی الیوم الحارّ الطویل، و الحج للنائی، و لزوم الثبات فی مقاومة الکفّار، و حرمة الفرار، و التوضّؤ بالماء البارد فی الشتاء و فی السفر، و مجاهدة النفس، و السعی فی طلب العلم فی البلاد البعیدة، و عدم الخوف من لومة لائم فی بیان أحکام الله و إجراء حدوده، و الجهاد فی سبیله، و نظائر ذلک.

و قد أجاب القوم عن هذه الشبه بوجوه متعدّدة، تعرضنا لذکرها فی کتابنا «الإیضاحات السنّة للقواعد الفقهیة:ج3، ص36-39،» فراجع.

و الحق فی الجواب ما یلی:

إنّ الأحکام الشرعیة علی قسمین:

1: قسم بُنِیَ علی الحرج و العسر، بحیث یکون الحرج موضوعاً و مُقوِّماً لها و هذا کالجهاد و الحج،‌ المرابطة، فإنّ خصیصة هذا الأحکام، الحرج و العسر، وقد شُرِّعت لمصالح فی تثبیت الأمن، فلو قال الشارع: « وَمَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»، فهو یعنی غیر هذه الأحکام.

2: الأحکام الّتی لیس الحرج مُقوِّماً لها، بل یعرضعها الحرج و الضرر، و هذا کالصلاة و الصوم، فإنّها بالذات لیست حرجیة، و إنّما یعرضها الحرج فی ظروف خاصّة، و آیات الباب، ناظرة إلی هذا النوع من الأحکام.

بخش هفتم آیه

در بخش هفتم می‌فرماید:« وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ» فهو ناظر إلی قوله: « فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» و الغرض تعلیم کیفیة القضاء بأنّهما یقضیان حسب عدة ما أفطرا فیه.

یعنی به همان مقداری که روزه خود را در ماه رمضان افطار کردی، به همان مقدار هم باید قضا کنی، نه کمتر از آن مقدار.

بخش هشتم آیه

ثم إنّه سبحانه یعطف علی إکمال العدّة، قوله:« وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ » و یحتمل أن یراد به تکبیر یوم الفطر الذی ورد استحبابه فی ذلک الیوم، قال الطبرسی:‌ »المراد به تکبیر یوم الفطر عقیب أربع صلوات المغرب و العشاء الآخرة و الغداة و صلاة العید علی مذهبنا، و قال ابن عباس و جماعة التکبیر یوم الفطر»[7] و هو إشارة إلی التکبیرات الّتی یرددها المصلون جماعة قبل و بعد صلاة العید و هی:« الله أکبر لا إله إلّا الله و الله أکبر و لله الحمد ، الله أکبر علی ما هدانا»

ظاهراً جمله: « وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ » ناظر به روزعید فطر است و می‌خواهد بفرماید که در روز عید فطر قبل از نماز عید فطر و بعد از نماز عید فطر، این تکبیر‌ها بگویید، در فراز آخر می‌فرماید: «وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ».

پرسش

ممکن است کسی بگوید که کلمه:« لعلّ» را آدم‌های جاهل به کار می‌برند، خلاق متعال که همه چیز را می‌داند و بر همه چیز احاطه دارد و می‌داند که یا من شاکر خواهم بود یا کافر، نباید بفرماید: «وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ».

پاسخ

خداوند از دیدگاه مکلّف سخن می‌گوید، نه از دیدگاه خودش، یعنی خداوند متعال وضع مکلّف را می‌بیند و می‌فرماید: «وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» و الا او (خداوند) می‌داند که چه کسی در آینده شاکر است و چه کسی در آینده شاکر نیست، ولذا تمام ترجّی‌ها در قرآن کریم از همین قبیل است.

البته مرحوم آخوند در «کفایة الأصول» این ترجّی‌ها را به گونه دیگر توجیه کرده است و می‌گوید استعمالاً ترجّی است،‌ اما بالإرادة الجدّیة ترجی نیست.

ولی ما از نظر تفسیری مسئله را بررسی می‌کنیم، یعنی اینکه خداوند حال مکلّف را می‌بیند، حال مکلّف نشان نمی‌دهد که قطعاً سپاسگزار خواهد ولذا می‌فرماید: «وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»

ثمّ إنّه سبحانه أتمّ الآیة بقوله:«وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» و المراد لتشکروا الله سبحانه علی نعمه و منها تشریع الصوم علی ما فیه من المنافع و المصالح لحال الصائم و التعبیر بحرف الترجی (لعلّ) لأجل جهل حال المکلّف من حیث هو هو، من القیام بالتشکر أو لا، دون الله سبحانه، فإنّه عالم بما أنّه سوف یشکر أو لا یشکر.

الآثار البنّاءة للصوم

کلمه: « بنّاءة» در لغت عرب به معنای سازنده است، یعنی در زبان فارسی می‌گویند آثار سازنده روزه، عرب می‌گویند: «الآثار البنّاءة للصوم».

سوال

ممکن است کسی بگوید ما این همه گرسنگی و تشنگی بکشیم،‌چه اثر دارد، آثار روزه چیست؟

 

جواب

قرآن آثار روزه را بیان کرده و فرموده:« لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، علاوه بر « لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، هم آثار فردی دارد و هم آثار اجتماعی دارد.

آثار فردی روزه

در تبریز یک پزشک بود که به او می‌گفتند:« سید الحکماء»، من در آن زمان نوجوان بودم و از او شنیدم، او هم از یک پزشک فرانسوی نقل می‌کرد و می‌گفت شما یک حوض را را در نظر بگیرید ، وقتی آب درحوض باقی می‌ماند، اطرافش سبزه می‌زند، آب وقتی در حوض زیاد بماند، اطرافش سبزه می‌زند، می‌گفت معده ما حکم همان حوض را دارد، یازده ماه تمام، مواد غذایی در آن ریختیم، حتماً در اطراف معده ما (مانند همان حوض) زواید و اضافاتی پیدا می‌شود که هضم نشده، اگر روزه بگیریم، آن زواید خود بخود آب می‌شوند، اتفاقاً الآن نیز همین حرف را می‌زنند.

اما اهل بیت (ع) هم به این مطلب اشاره کرده‌اند و فرموده‌اند:« صُومُوا تَصِحُّوا.» [8] و هم به یک چیز دیگر اشاره نموده‌اند و آن اینکه ما از یاد فقرا غافل نشویم،‌ آدم سیر هیچوقت از حال آدم گرسنه با خبر نیست، اما اگر این آدم سیر هم گرسنگی بکشد، از حال گرسنگان و تشنگان با خبر می‌شوند، این مطلب در روایات ما آمده است.

در روایات ما وجه دیگری نیز ذکر شده و آن اینکه: «وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَه‌»[9]

ما تا کنون سه آیه از آیات صوم را خواندیم، یک آیه چهارمی نیز راجع به روزه ماه رمضان داریم که در جلسه آینده می‌خوانیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo