درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه القرآن
همانگونه که توجه دارید، ما تا کنون ادله دو قول را خواندیم، یعنی قول به تحریم و قول به وجوب تخییری را، ضمناً این مسئله را تحقیق کنید،کسانی که میگویند واجب تخییری است، آیا در عصر غیبت میگویند که واجب تخییری است یا میگویند از اول واجب تخییری است؟
از کلام آیت الله خوئی در کتاب «التنقیح» استفاده میشود که از اول واجب تخییری بوده، در واقع پیغمبر (ص) هم مخیر بوده بین جمعه و ظهر، مثلاً جمعه افضل الافراد است، آیا از اول تخییری بوده یا بخاطر نبودِ امام (ع) تخییری شده؟
آنچه که در ذهن من میآید، دومی است، یعنی بخاطر نبودن امام تخییری شده نه اینکه از اول تخییری بوده، ولی از کلام ایشان استفاده میشود که از اول تخییری بوده.
القول الثالث: الوجوب التعیینی فی عصری الحضور و الغیبة
قول سوم این است که نماز جمعه در زمان غیبت، واجب تعیینی است، البته آقایان در کلمات شان از تعیینی،تعبیر به عینی کردهاند، از این رو ما نیز تعبیر به عینی میکنیم، ما در این زمینه چهار دسته روایت داریم و این چهار دسته دلالت بر وجوب تعیینی میکنند و من این روایات را از هم جدا کردهام.
گروه اول روایاتی است که دلالت بر وجوب صلات جمعه میکنند، بدون اینکه از امام عصر اسم و نامی ببرد، دلالت میکنند بر اینکه خلاق متعال سی و پنج رکعت نماز را بر انسان واجب کرده است و یکی از آنها نماز جمعه است بدون اینکه از امام عصر اسم ونامی ببرد.
الأولی: ما یذکر صلاة الجمعة و من تجب علیه من دون أن یذکر حضور الإمام و إلیک دراستها:
1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: « إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْن»[1]
چرا در سند این روایت میگوید: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ؟ چون جناب صدوق در سال:« 306،» متولد شده و در سال:« 381،» فوت شده، اما جناب زراره در سال:« 150،» فوت شده ولذا بین ایشان (صدوق) و جناب زرارة سالیان متمادی و درازی فاصله است ولذا ایشان (صدوق) باید نسبت به کتاب زراره سند داشته باشد و ایشان هم سند داشته، ولی دیده که اگر هر روایت را با ذکر سندش در کتابش بیاورد، یعنی سندش را هم بیاورد، کتابش ضخیم میشود، از این رو سندش را در آخر مشیخه نقل کرده است.
از جمله: « إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ» واجب تعیینی استفاده میشود، اسم و نامی از امام عصر در اینجا نیست و اگر واقعاً وجوب نماز جمعه مشروط بود، باید امام بیان میکرد میفرمود بشرط أن یکون المقیم، الإمام المعصوم أو المإذون منه،و حال آنکه چنین تعبیری در این روایت نیامده است.
2: وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: « صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ مَعَ الْإِمَامِ فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلَاثَ جُمَعٍ فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ وَ لَا يَدَعُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِقٌ »[2] .
3: وَ عَنْهُ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ وَ فُضَيْلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: « صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ مَعَ الْإِمَامِ فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلَاثَ جُمَعٍ فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ وَ لَا يَدَعُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِق»[3]
دیدگاه آیت الله بروجردی نسبت به نماز جمعهمرحوم آیت الله بروجردی قائل به عدم وجوب بود، یعنی در اوایل که این مسئله را تدریس میکرد، شیب درس مایل به حرمت بود، اواخر درس از حرمت برگشت و اجازه اقامه نماز جمعه را داد، منتها فرمود مجزی نیست، در حالی که در همان زمان مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری در مسجد امام نماز جمعه میخواند و گروهی هم به او اقتدا میکردند و از جمله حضرت امام (ره) نیز به ایشان اقتدا میکرد و دو مرتبه نماز ظهر را هم میخواند.
اشکال سیّال آیت الله بروجردیمرحوم آیت الله بروجردی یک اشکال سیّالی دارد، یعنی دانه اشکال است و این یک اشکال را بر تمام این روایات دارد و میگوید این روایات ناظر به این است که سعی کنید و به نماز جمعه بروید، منتها به شرط اینکه نماز جمعه با شرائطش منعقد بشود (إذا انعقد بشرائطها) اما شرائط را نگفته، این روایات نمیگویند که بروید نماز جمعه را منعقد کنید، بلکه میگویند در این جماعات شرکت کنید، مسلماً جماعاتی که دارای شرائط باشند و لعلّ یکی از آن شرائط وجود امام معصوم (ع) باشد، ایشان فرق میگذارد بین اینکه مفاد این روایات سعی و حضور باشد، یا مفاد این روایات، امر به انعقاد باشد، یعنی در مقام بیان عقد و انعقاد باشد،ایشان میگوید دومی نیست، یعنی در مقام این نیست که بروید نماز جمعه را منعقد کنید، بلکه میگوید اگر نماز جمعه در خارج منعقد است، بروید بخوانید، اما کدام نماز جمعه؟ آن نماز جمعهای که با شرائطش اقامه بشود، شرائطش را ذکر نکرده و شاید یکی از شرائطش حضور امام معصوم (ع) باشد.
ایشان این یک اشکال را در تمام این روایات قسم اول تکرار میکند.
نعم أورد علیه سید مشایخنا بقوله: « و لا یخفی أنّه لیس بصدد بیان وجوب إقامة الجمعة فضلاً عن وجوبها علی کلّ أحد و إن لم یؤذن له من قبل الإمام، و لا فی مقام بیان شروط الانعقاد، بل هو بصدد بیان وجوب حضور الجمعة و السعی إلیها بعد ما فرض انعقادها بشرائطها، و یشهد لذلک استثناء الذین لا یجب علیهم الحضور»[4]
روایت میگوید اگر نماز جمعه با شرائطش بر گزار شد، آن را بخوانید، اما اینکه شراطش چیست؟ روایات از این جهت ساکت هستند و لعلّ یکی از شرائط حضور امام معصوم (ع) باشد، ایشان میفرماید باید فرق بگذارید بین جایی که این روایات میگوید بروید نماز جمعه را منعقد کنید، و بین اینکه بگوید نماز جمعهای که با شرائطش برگزار میشود، در آن شرکت کنید، ولی این روایات نمیگوید نماز جمعه را منعقد کنید، بلکه میگوید نماز جمعهای که با شرائط بر گزار میشود، شرکت کنید. لعلّ یکی از شرائطش حضور امام معصوم (ع) باشد.
و فی موضع آخر یقرر ذلک الاشکال بالنحو التالی: « لیس الحدیث بصدد بیان الوظیفة لنفسه أو لعمّاله، بل بصدد بیان وظیفة الناس بالنسبة إلی الجمعات الّتی کانت تنعقد بشرائطها، أعنی وجوب الحضور و السعی إلیها»[5] .
حاصل و خلاصه بیان ایشان این است که اگر نماز جمعه صحیحی در خارج برگزار شد، شما هم شرکت کنید، اما نمیگوید که بروید خود شما نماز جمعه را منعقد کنید.
یلاحظ علیه: ما ذا یرید بقوله: « بعد ما فرض الله انعقادها بشرائطها» أو قوله: « الجمعات التی کانت تنعقد بشرائطها» فإن أراد الجمعات المعقودة من قِبَلِ حکّام بنی أمیّة و بنی العباس، فهذا علی خلاف المقصود أدلّ، حیث یلازم عدم اشتراط إقامتها بإمام الأصل أو من نصبه.
و إن أراد – من الفقرتین – الجماعات المعقودة من الشیعة بإذنهم، فإنّ المفروض عدمه، إذ لم یکن للشیعة آنذاک جماعات معقودة حتّی یکون الحدیث ناظراً إلیها إلّا نادراً.
حال باید ببینیم که ایشان (آیت الله بروجردی) از این دو عبارت چه چیز را اراده کرده است، آیا مرادش آن جمعاتی است که امویها اقامه میکردند، این مطلب بر خلاف مراد ایشان است، یعنی معلوم میشود که امام عصر شرط نیست.
اما اگر مرادش آن جمعاتی است که شیعه با آن شرائط برگزار میکردند، اشکالش این است که در آن زمان شیعه چنین انعقاداتی نداشتهاند، ولذا امام فرمود: «یؤم بعضهم بعضاً إذا لم یخافوا»
اینکه ایشان میگوید حضرت در مقام بیان این است که بروید در نماز جمعه شرکت کنید اگر با شرائطش منعقد شد، کدام شرائطش، کدام جمعات است که با شرائطش منعقد میشد، دو طائفه بودند، اگر مقصودش نماز جماعت امویهاست، این معنایش این است که حضور امام(ع) شرط نیست و این برخلاف مقصود است، اما اگر مراد شیعیان است، شیعیان در آن زمان یک چنین چیزی نداشتند.
علاوه براین، اصلاً فرق نهادن بین این دوتا، یعنی اینکه روایت در مقام این است که بروید، شرکت کنید، نه اینکه در مقام بیان باشد که بروید منعقد کنید، فرق بین این دوتا عرفی نیست، عرف بین این دوتا فرق نمیگذارند و به این فرق توجه ندارند، این فکر حضرت آیت الله بروجردی است که فرق میگذارد بین سعی حضور و بین انعقاد.
یلاحظ علیه: ما ذا یرید بقوله: « بعد ما فرض الله انعقادها بشرائطها» أو قوله: « الجمعات التی کانت تنعقد بشرائطها» فإن أراد الجمعات المعقودة من قِبَلِ حکّام بنی أمیّة و بنی العباس، فهذا علی خلاف المقصود أدلّ، حیث یلازم عدم اشتراط إقامتها بإمام الأصل أو من نصبه.
و إن أراد – من الفقرتین – الجماعات المعقودة من الشیعة بإذنهم، فإنّ المفروض عدمه، إذ لم یکن للشیعة آنذاک جماعات معقودة حتّی یکون الحدیث ناظراً إلیها إلّا نادراً.
4: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ – حسین بن سعید اهوازی که اهل اهواز هستند، منتها در اواخر عمر در شهر قم ساکن شدهاند و متاسفانه جای قبر شان در همان قم قدیم است - عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي كُلِّ سَبْعَةِ أَيَّامٍ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ- أَنْ يَشْهَدَهَا إِلَّا خَمْسَةً الْمَرِيضَ وَ الْمَمْلُوكَ وَ الْمُسَافِرَ وَ الْمَرْأَةَ وَ الصَّبِيَّ»[6]
ایشان (آیت الله بروجردی) باز همان اشکال قبلی خود را میکند که عبارتش این است:
و قد أورد سید مشایخنا بمثل ما أورده علی الروایة السابقة، من أنّ الروایة «صریحة فی وجوب السعی و الحضور بعد ما فرض انعقاد الجمعة و لیست بصدد بیان وجوب العقد»[7]
اگر منعقد شد، یعنی اگر صحیحاً منعقد شد،بروید درآن شرکت کنید،اما نه اینکه بروید نماز جمعه را منعقد کنید.
پاسخ استاد سبحانی از گفتار آیت الله بروجردیما نیز همان پاسخی راکه از اولی دادیم، از این اشکال ایشان هم میدهیم و میگوییم اینکه میگویید بعدا نعقادها صحیحاً، یا انعقادش یا امویها بودند یا شیعه، امویها که بر خلاف مقصود ایشان است، شیعه هم که یک چنین نماز جماعت رسمی نداشتند تا بفرماید بعد از آنکه نماز جماعت شیعه برگزار شد، شما هم شرکت کنید، ما عرض کردیم که فرق گذاشتن بین دو مطلب، یعنی بین سعی حضور و بین انعقاد، اینکه بگوییم روایت در مقام این است که بروید، اما منعقد کنید،این فرق جنبه عرفی ندارد، یعنی عرف بین دوتا فرق نمیگذارند.
5: وَ عَنْهُ – ضمیر «عنه» به شخص قبلی بر میگردد که حسین بن سعید اهوازی باشد- عَنْ صَفْوَانَ – صفوان بن یحیی که در دویست و هشت (208،) فوت شده - عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: « الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ فِيهَا إِلَّا خَمْسَةٌ الْمَرْأَةُ وَ الْمَمْلُوكُ وَ الْمُسَافِرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الصَّبِيُّ»[8]
مرحوم آیت الله بروجردی وقتی که به اینجا میرسد،همان اشکال را تکرار میکند
و أورد علیه أیضاً بمثل ما سبق: « من أنّ الحدیث یصدد بیان وجوب الحضور بعد انعقادها بشرائطها لا وجوب عقد الجمعة و اقامتها علی الناس»[9] .
ایشان می گوید این حدیث در بیان این است که شما در نماز جمعهای که در خارج صحیحاً منعقد شده، حاضر بشوید، یعنی در مقام بیان این نیست که خودتان منعقد کنید، اگر این باشد، البته دلالت دارد بر اینکه حضور امام شرطش نیست، اما این روایت نمیگوید بروید منعقد کنید، بلکه میگوید اگر منعقد شده، بروید شرکت کنید، عرض کردیم اینکه میگوید اگر منعقد شده بروید شرکت، مراد از اینکه منعقد شده، کدام نماز جمعه است، آیا مراد نماز جمعهای که امویها منعقد کردهاند؟ اینکه خلاف مقصود شماست،اگر مراد شیعیان باشد، شیعهها چنین نمازی نداشتند، پس معلوم میشود که این حدیث در مقام بیان هردو است، یعنی سعی کنید و حضور کنید و منعقد کنید.
و لا یخفی أنّ ما ذکره من الاحتمال لا یتبادر إلی أذهان أصحاب الأئمة (ع) فضلاً عن غیرهم، بل المتلقی هو أنّ صلاة الجمعة واجبة علی الناس (سوی ما استثنی) کلّ یعمل بوظیفته، فعلی الإمام إلقاء الخطبة و إقامة الصلاة، و علی المأمومین الحضور، فالتفکیک بین وجوب الحضور و العقد و الإقامة، أمر مغفول عنه عند العرف.
6: قَالَ وَ قَالَ النَّبِيُّ (ص) فِي خُطْبَةٍ طَوِيلَةٍ نَقَلَهَا الْمُخَالِفُ وَ الْمُؤَالِفُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَهَا فِي حَيَاتِي أَوْ بَعْدَ مَوْتِي اسْتِخْفَافاً بِهَا أَوْ جُحُوداً لَهَا فَلَا جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ وَ لَا بَارَكَ لَهُ فِي أَمْرِهِ أَلَا وَ لَا صَلَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا زَكَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا حَجَّ لَهُ أَلَا وَ لَا صَوْمَ لَهُ أَلَا وَ لَا بِرَّ لَهُ حَتَّى يَتُوبَ »[10] .
و أورد علیه سید مشایخنا بنفس ما أورد علی الأحادیث الماضیة بأنّه بصدد بیان وجوب السعی و الحضور لا بوجوب و الإقامة إضافة إلی أنّ المتبادر هو إمام الأصل»[11]
و لا یخفی ضعف کلا الوجهین، أمّا الأوّل فإنّ التفصیل بین الأمرین (وجوب السعی و وجوب العقد ) غیر متبادر لدی الأذهان الشبهات العرفیة، بل المتبادر الحثّ علی صلاة الجمعة کلّ حسب وظیفته، و أمّا الثانی – کون المراد من الإمام هو الإمام المعصوم (ع) فهو کما تری لکثرة اطلاق الإمام فی روایات کثیرة علی غیر المعصوم.
از این معلوم میشود که برای مردم واجب است که نماز جمعه را بخوانند،یعنی تلاش کنند که شرائطش را ایجاد کنند، مثلاً خطیب پیدا کنند، مسجد پیدا کنند.