< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القرآن

ما به این نتیجه رسیدیم که بعضی از روایات صریحاً می‌فرماید که پیغمبر اکرم (ص) خطبه‌های نماز جمعه را قبل از ظهر می‌خواند، روایات دیگر می‌گفتند همین که آفتاب به نصف النهاررسید، شروع به خواندن نماز جمعه کنید، من در این زمینه دو احتمال دادم:

1: معنایش این است که خطبه‌های نماز جمعه و نماز جمعه را بعد از زوال شروع کنید.

2: یا معنایش این است که خطبه‌ها را قبل از زوال بخوانید و نماز جمعه را بعد از زوال شروع کنید.

ولی احتمال اول اقرب است، چون وقتی می‌گوید شروع کنید به نماز،‌معلوم می‌شود که نماز برای خودش مقدمات و مؤخراتی هم دارد.

کیفت نماز جمعه

نماز جمعه مانند نماز صبح، دو رکعت است، منتها مستحب است که در رکعت اول نماز جمعه بعد از حمد، سوره جمعه، و در رکعت دوم آن، سوره منافقون خوانده شود و هر رکعت برای خودش قنوت دارد، قنوت رکعت اول، قبل از رکوع است و قنوت رکعت دوم بعد از رکوع می‌باشد، نماز جمعه دارای دو خطبه است که قبل از نماز خوانده می‌شوند.

حکم نماز جمعه در زمان غیبت

در باره نماز جمعه در زمان غیبت چند قول وجود دارد.

1: القول بالتحریم

در میان فقها عده‌ای قائل به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت می‌باشند، یعنی وجوب نماز جمعه را مشروط به زمان حضور امام معصوم (ع) کرده‌اند که یا خودش اقامه کند یا مأذون به اذن خاصّ از طرف آن حضرت اقامه کند، یا خودش اقامه کند یا کسی اقامه کند که مأذون به اذن خاص باشد، یکی از آن افراد جناب ابن ادریس حلی است، ایشان اصرار دارد که نماز جمعه از خصائص امام عصر (ع) است که یا خودش اقامه کند یا کسی را نصب کند.

شخص دیگری که قائل به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت می‌باشد، جناب شیخ علاء الدین أبو الحسن حلبی است، ایشان کتابی دارد بنام «إشارة السبق» که ما آن را در مؤسسه امام صادق (ع) تحقیق کرده‌ایم و چاپ هم شده است.

باز از جمله کسانی که قائل به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت می‌باشند، جناب علامه است در کتاب «المنتهی»،

قال العلّآمة فی المنتهی: «و یشترط فی الجمعة الإمام العادل،‌أی المعصوم (ع) عندنا أو إذنه، أمّا اشتراط الإمام أو إذنه، فهو مذهب علمائنا أجمع»[1]

منتها علامه دو پهلو حرف زده، چون مشخص نمی‌کند که مرادش «أو إذنه» اذن خاص است یا اذن عام، اگر اذن عام را بگوید، زمان غیبت را هم شامل است.

 

سلّار هم درکتاب «المراسم» خودش می‌فرماید: « صلاة الجمعة فرض مع حضور إمام الأصل، أو من یقوم مقامه، و اجتماع خمسة نفر فصاعداً، الإمام أحدهم»[2]

صاحب مفتاح الکرامة تقریباً از دوازده نفر نقل قول به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت می‌کند، چند نفر شان همان افرادی بودند که من گفتم، عده‌ای را هم ایشان (صاحب مفتاح الکرامة) افزوده‌اند، بیشترین این افراد کسانی‌ هستند،‌زمانی که محقق کرکی به ایران آمد و اولین بار حکومت شیعی را امضا کرد، و برای تمام قرّاء و قصبات امام جمعه معین کرد، مخالفین ایشان در قطیف و در نجف حکم به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت کردند،‌کأنه یکنوع مقابله با محقق کرکی بوده.

عبارت مفتاح الکرامة

اقول: القول بالتحریم، قول شاذ بین القدماء، نعم حکی عن بعض المتأخرین، و فی المفتاح الکرامة:

« و أمّا الثانی وهو التحریم، فهو خیرة السرائر، و المراسم فی باب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، حیث قال: ولفقهاء الطائفة أن یصلّوا بالناس فی الأعیاد و الاستسقاء، و أمّا الجُمَع فلا، و رسالة الشیخ إبراهیم القطیفی المعاصر لمولانا الکرکی، و رسالة الشیخ سلمان بن أبی ظبیة، و قوّاه فی صلاة‌ «المنتهی» فی آخر البحث، و جهاد «التحریر» و جعله فی جهاد «السرائر» أظهر، و فی «کشف الرموز» أشبه، و فی «کشف اللثام» أقوی، و جعله فی «ریاض المسائل » قویّاً، و استظهره فی «المقاصد العلیّة» من «الألفیّة»، و عن الکیدری: أنّه أحوط، و نقله فی «مصابیح الظُلام» عن الطبرسی و التُونی، و قد یلوح من «جُمَلی[3] علم الهدی و الشیخ و«الوسیلة» و کذا «الغنیة» المنع»[4]

گفتار استاد سبحانی در باره قول به تحریم

من در اطراف این قول (قول به تحریم) یک نظر خاصی دارم، این آقایانی که می گویند نماز جمعه در زمان غیبت حرام است، بلکه یا باید امام باشد یا مأذون از ناحیه امام، ما سوال می کنیم که مراد شما از امام چه کسی است؟ وجود المعصوم، یا معصومی که مبسوط الید باشد؟

اگر بگویید شرط مشروعیت نماز جمعه، وجود المعصوم است هر چند مبسوط الید نباشد، مثل جناب امام زین العابدین، امام باقر و سایر ائمه (علیهم السلام) که اصلاً مبسوط الید نبودند حتی امام حسن و امام حسن (ع) گاه و بیگاهی به بعضی از افراد ظالم اقتدا می کردند، اگر بگویید شرطش این است که یک معصومی باشد هر چند او (معصوم) مصدر کار نباشد، این خیلی بعید است که شریعت بستگی به وجود معصوم (ع) داشته باشد، البته وجود معصوم یک آثاری دارد « ببرکته ثبتت الأرض و السماء»، اما اینکه بگوییم این تشریع مال جایی است که امام معصوم (ع) باشد هر چند امام معصوم غیر مبسوط الید، مانند امام کاظم، این حرف خیلی بعید است.

اگر بگویند مشروعیت نماز جمعه مشروط است به امام معصوم مبسوط الید، لازمه اش این است که این شریعت مخصوص پنج سال دوران حکومت امیر المؤمنین و ششماه دوران حکومت حسن بن علی (ع) است، لازم می‌آید که این همه آیات که در باره نماز جمعه است، مال پنج سال حکومت امیر المؤمنین و ششماه حکومت امام حسن مجتبی باشد، این خیلی بعید است، ما حدود دویست روایت در باره نماز جمعه داریم، این دویست روایت و این آیات همه‌اش منحصر باشد به پنج سال دوران حکومت امیر المؤمنین و ششماه حکومت امام حسن مجبتی (ع)، معنایش این است که این همه آیات و روایات، فقط مربوط به این زمان خاص باشد، این خیلی بعید است، ولذا قائلین به حرمت نمی‌توانند حرمت را توجیه کنند.

 

در سوره منافین دارد:

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»[5]

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نکند! و کساني که چنين کنند، زيانکارانند!

مراد از« ذِكْرِ اللَّهِ » در این آیه، ‌نماز جمعه است، با وجود این همه آیات و این همه روایات، نماز جمعه‌ مخصوص بشود به یک زمان خاص،‌هیچ فقیهی نمی‌تواند به این مسئله ملتزم بشود و تکلّم بکند، این نظر ما بود در باره قول به تحریم.

اشکال

ممکن است کسی بگوید که شما ادله قائلین به تحریم را بخوانید، اینکه شما گفتید یکنوع استبعاد است، اما استبعاد خیلی خوب است ولذا باید ادله قائلین به تحریم را هم بخوانیم.

ادله قائلین به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت

1: اولین دلیلی که اینها دارند دعای حضرت سجاد ع در صحیفه سجادیه است،

«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ، وَ لَا يُجَاوَزُ الْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِك‌ كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ، وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلًا، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ، وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً. اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ مَنْ رَضِيَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، كَصَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ تَحِيَّاتِكَ عَلَى أَصْفِيَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ التَّمْكِينَ وَ التَّأْيِيدَ لَهُمْ. اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ وَ الْإِيمَانِ بِكَ، وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ، وَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ يَجْرِي ذَلِكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِين»[6] ‌.

«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ».

مراد از «هَذَا الْمَقَام» مقام نماز عیدین و نماز جمعه است، قائلین به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت می‌گویند چون حضرت سجاد ع می‌فرماید مقام نماز جمعه و عیدین،‌ مقام خلفا،‌ انبیا، ومعصومین (ع) است، اگر معصوم، یا مأذون از طرف معصوم نباشد، قهراً عبادت می‌شود حرام، چرا؟ ا صل در عبادت حرمت است مگر اینکه دلیل بر آن باشد، چون اگر دلیل نباشد، بدعت می‌شود و بدعت هم حرام است.

قائلین به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت، «هَذَا الْمَقَامَ» را به نماز جمعه و عیدین می‌زنند.

ما در جواب می‌گوییم مراد از «هَذَا الْمَقَامَ» مقام امامت است، حضرت می‌فرماید امامت و خلافت را از ما گرفتند، خلافت از آنِ ما بود و اینها غصب کردند، به چه دلیل مراد از«هَذَا الْمَقَامَ» مقام امامت و خلافت است؟

چون بعداً می‌فرماید: « حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلًا، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ، وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً» معلوم می‌شود که مراد از «هَذَا الْمَقَامَ» مقام امامت و خلافت بوده و حضرت می‌فرماید این مقام را از ما گرفتند، البته به دنبال خلافت و امامت مسائل دیگر هم می‌آید، یعنی امام نماز جمعه و اضحی را هم می‌خواند.

پس این دلیل قائلین به حرمت، دلیل صحیحی نیست و از قضا محکمترین دلیل شان هم همین دلیل است.

2:کان زرارة تارکاً لصلاة الجمعه

قائلین به حرمت، از حدیث استفاده می‌کنند که زراره نماز جمعه نمی‌خواند، مگر می‌شود که نماز جمعه واجب عینی باشد، اما زرارة آن را نخواند، از اینکه زرارة نماز جمعه را نمی‌خواند، این دلیل براین است که نماز جمعه واجب عینی نیست.

البته ما باید از قائلین به حرمت سوال کنیم که اگر زراره نماز جمعه را نمی‌خواند،‌این دلیل بر تحریم نمی‌شود، چون شاید واجب تخییری بوده و حال آنکه شما می‌خواهید تحریم را ثابت کنید.

بله، ما هم قبول کردیم که زراره نماز جمعه را نمی‌خواند،‌این دلیل بر تحریم نمی‌شود.

عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: « حَثَّنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ عَلَى صَلَاةِ الْجُمُعَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ نَأْتِيَهُ فَقُلْتُ نَغْدُو عَلَيْكَ فَقَالَ لَا إِنَّمَا عَنَيْتُ عِنْدَكُم‌»[7]

از این حدیث استفاده می‌کنند که جناب زراره نماز جمعه نمی‌خواند، اگر نماز جمعه واجب بود، بعید بود که این فقیه عظیم الشأن نماز جمعه را نخواند.

البته فقیه باید مقدار تاریخ را هم بداند، زراره یک نوه‌ای دارد و این نوه کتابی دارد و در آن کتاب بیت زراره را معرفی می‌کند، این کتاب اخیراً چاپ شده بنام:« رسالة أبی غالب الزرای» ابوغالب از نوه‌های زرارة است، البته نوه بلا فصل ایشان نیست، یک کمی پایین تر است، ایشان می‌گوید جد ما زرارة روز جمعه لباس می‌پوشید حتی کلاه خاصّی بر سر می‌نهاد و به نماز جمعه می‌رفت، با این وجود، چطور ما می‌توانیم به زراره نسبت بدهیم که ایشان نماز جمعه نمی‌خواند.

یلاحظ علیه: بأنّ احتمال أنّ‌ زرارة لم یکن یصلّی صلاة الجمعة، مخالف لما ذکره ولید هذا البیت الرفیع، غالب الزراری فی ترجمة جدّه، قال: إنّ زرارة کان وسیماً جسیماً، و کان یخرج إلی الجمعة و علی رأسه بُرنُس (کلاه) أسود (سیاه، یعنی بر سرش کلاه سیاه می‌نهاد) و بین عینیه سجادة و فی یده عصا فیقوم له الناس سماطین، ینظرون إلیه لحسن هیئته، و ربما رجع عن طریقه، و کان خصماً جدلاً لا یقوم أحد لحجّته، إلّا أنّ العبادة أشغلته عن الکلام، و المتکلّمون من الشعیة تلامیذه» [8]

بر خلاف گفتار قائلین به حرمت، از این عبارات معلوم می‌شود که زراره به نماز جمعه می‌رفته، اما اینکه معنای روایت چه باشد؟ در جلسه آینده متذکر می‌شویم.

 

 


[1] منتهی المطلب، ‌علامه حلی، ج5، ص334.
[3] سید مرتضی و شیخ طوسی، هر کدام کتابی نوشته به یک نام، سید مرتضی کتابی دارد بنام:«جمل العلم و العمل»، شیخ طوسی نیز اسم کتاب خود را «جمل العلم و العمل» نهاده، ولذا می‌گویند:« جملی علم الهدی و الشیخ» جملی (تثنیه است و بخاطر اضافه به ما بعد خودش، نونش حذف شده).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo