درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/07/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه القرآن
البته مبنای ما در صلاة الجمعه،خودِ آیات است، منتها چون صلات جمعه یک مسئله مهم است ولذا در ضمن تفسیر آیه جمعه، نماز جمعه را نیز بحث میکنیم، یعنی علاوه بر خودِ آیه مبارکه، روایات و اقوال را نیز در این زمینه بحث می نماییم تا حکم نماز جمعه کاملاً روشن بشود.
وقت صلات جمعهآشنایی به وقت نماز جمعه، بستگی دارد به اینکه وقت نماز ظهر را در غیر روز جمعه بدانیم، یعنی وقت فضیلت و وقت وجوب را بفهمیم، آگر آن مسئله برای ما روشن بشود، وقت نماز جمعه نیز برای ما روشن خواهد شد.
اما در غیر نماز جمعه، فقها چنین میفرمایند:« وقت نافلة الظهر من الزوال إلی الذراع» شاخص را که نصب میکنند، اگر شاخص مانند درخت و دیوار بلند باشد، در آنجا کلمه ذراع را به کار میبرند تا سایه به مقدار ذراع باشد، البته هنگام قبل از ظهر، آفتاب در طرف شرق است، که به آن میگویند:« ظل»، وقتی که ظهر میشود، دو مرتبه آفتاب به این طرف برمیگردد که به آن میگویند:« فیء»، قبل از ظهر را میگویند:« ظل»، بعد از ظهر را میگویند:« فیء»،هنگامی که سایه به مقدار ذراع شد (در جایی که شاخص بلند است) تا این مقدار، وقت نافله ظهر است، بعداً وقت فضیلت ظهر داخل میشود، ولذا کسانی که میخواهند عمل به مستحب کنند، باید یک مقدار صبر کنند که سایه در جانب شرق به مقدار ذراع بشود، نافله وقتش تمام است، بعداً وقت فضیلت فریضه داخل میشود، وقت نمازعصر ذراعین است، البته همه جا شاخص درخت و یا دیوار نیست، گاهی شاخصهای ما یک شبر است، در آنجا باید شاخص را هفت قسمت کنند، دو هفتمش نافله ظهر است، چهار هفتمش نافله عصر است.
بنابراین، اگر میگویند ذراع و ذراعین، یا میگویند قدمان یا أربعة أقدام، این مال جایی است که درخت یا دیواری را به عنوان شاخص قرار بدهیم، اما گاهی شاخصها خیلی قصیر و کوتاه است ولذا در آنجا به جای ذراع میگوییم دو هفتم شاخص است، بعداً میگوییم نافله عصر چهار هفتم ذراع است، هر موقع وقت نافله تمام شد، وقت فریضه وارد میشود، یعنی هنگامی که سایه دو هفتم شاخص شد، وقت فضیلت ظهر است،هنگامی که شاخص سایهاش به انداره چهار هفتم شاخص شد، وقت فضیلت عصر است.
اما در روز جمعه مسئله عکس است، یعنی وقت فضیلت ظهر، وقت جمعه تمام میشود، یعنی هنگامی که سایه به مقدار ذراعین باشد، وقت فضیلت ظهر در غیر جمعه شروع میشود، اما در روز جمعه به آخر میرسد.
بنابراین، وقت فضیلت ظهر، اول زوال است تا موقعی که وقت فضیلت ظهر در سایر ایام شروع بشود، در سایر ایام، وقت فضیلت ظهر ذراع است، همین که سایه به مقدار ذراع شد، وقت نماز جمعه تمام است، اگر کسی بخواهد در این موقع نماز بخواند، باید نماز ظهر را بخواند.
وقت دو خطبه نماز جمعهروایاتی که من دیدم، خیلی روایات زیاد است و حتی بعضی از روایات صریح است که پیغمبر اکرم (ص) خطبهها را در ظل اول میخواند، یعنی قبل از زوال، هر موقع بگویند:« ظل اول» مراد قبل از زوال است، ظل دوم را میگویند: «فیء»، رسول اکرم (ص) خطبهها را در ظل اول میخواند، مرحوم مجلس در ملاذ الأخیار میفرماید:« أرید من ظل الأوّل، الظل قبل الزوال»، روایت میگوید پیغمبر اکرم (ص) خطبهها را در ظل اول میخواند، یعنی قبل از ظهر میخواند، بقیه روایات میگویند همین که ظهر شد، نماز جمعه را شروع کنید،لازمهاش این است که خطبهها را جلو بیندازید، البته ممکن است این روایات را حمل بر استحباب کنیم، منتها حملش بر استحباب، خلاف احتیاط است، احتیاط این است همین که ظهر شد، باید نماز جمعه را شروع کنند،لازمهاش این است که باید خطبهها را جلو بیندازد.
روایت میگوید هنگامی ظل به دیوار مسجد پیغمبر(ص) یا جای دیگر به مقدار شِراک بود، شراک به بند کفش میگویند (کفشهای سابق بند داشت) مرحوم طریحی میگویند این شراک، دلیل بر دخول ظهر است، ولی ظهر قبل از این است، منتها شناخته نمیشود مگر اینکه سایه به مقدار شراک برسد، از روایات استفاده میشود که اول ظهر، وقت نماز جمعه است، کی وقتش تمام میشود؟ موقع وقت فضیلت ظهر در سایر روزها و ایام هفته، در سایر ایام، وقت فضیلت ظهر به مقدار رسیدن سایه به اندازه ذراع است، اما در روز جمعه، وقت تمام شدن و نهایت نماز جمعه است.
پرسشچرا خطبهها در نماز جمعه، قبل از نماز جمعه است، اما در نماز عیدین، خطبهها بعد از نماز عیدین میباشد ؟
پاسخحضرت (ع) فلسفه آن را بیان میکند و میفرماید در نماز جمعه، چون در همه جمعهها است، مردم که از همه جا میآیند و حتی از یک فرسخی، دل شان میخواهند که فوراً سر زندگی خود بر گردند، اگر خطبهها را بعد از نماز بخوانند، شاید بسیاری از مردم برای شنیدن خطبهها ننشینند، ولذا آن را جلو انداخته تا مردم بنشینند و خیال کنند که جزء نماز است، بر خلاف عیدین، چون عیدین سال یکبار است، مردم حال دارند که همه نماز بخوانند و هم خطبه را بشنوند.
وَ فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: « إِنَّمَا جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ الصَّلَاةِ وَ جُعِلَتْ فِي الْعِيدَيْنِ بَعْدَ الصَّلَاةِ لِأَنَّ الْجُمُعَةَ أَمْرٌ دَائِمٌ وَ تَكُونُ فِي الشَّهْرِ مِرَاراً وَ فِي السَّنَةِ كَثِيراً وَ إِذَا كَثُرَ ذَلِكَ عَلَى النَّاسِ مَلُّوا وَ تَرَكُوا وَ لَمْ يُقِيمُوا عَلَيْهِ وَ تَفَرَّقُوا عَنْهُ فَجُعِلَتْ قَبْلَ الصَّلَاةِ لِيُحْتَبَسُوا عَلَى الصَّلَاةِ وَ لَا يَتَفَرَّقُوا وَ لَا يَذْهَبُوا وَ أَمَّا الْعِيدَيْنِ فَإِنَّمَا هُوَ فِي السَّنَةِ مَرَّتَيْنِ وَ هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الْجُمُعَةِ وَ الزِّحَامُ فِيهِ أَكْثَرُ وَ النَّاسُ فِيهِ أَرْغَبُ فَإِنْ تَفَرَّقَ بَعْضُ النَّاسِ بَقِيَ عَامَّتُهُمْ وَ لَيْسَ هُوَ كَثِيراً فَيَمَلُّوا وَ يَسْتَخِفُّوا بِه»[1]
از اینجا میفهمیم که بعضی از اعمال را نباید خیلی طول بدهیم و بخاطر طولانی کردن از اهمیت و ارزش آن بکاهیم.
أمّا دلالة الآیة علی حکم صلاة الجمعه من حیث التعیین و التخییر فسیأتی البحث عنها فی المستقبل.
روایاتوقت الصلاة الجمعة، وقت الظهر یوم الجمعة خاصّة وقت زوال الشمس، و هذا هو المشهور، فلا تصحّ الرکعتان قبل الزوال، إنمّا الکلام فی مبدأ وقتها، فهل یکفی وصول الشمس إلی دائرة نصف النهار و لو لم تزل عنها؟
المشهورعدم الجواز(باید زوال بشود) بل یشترط زوالها عن الدائرة، ففی صحیح ِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: « كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّي الْجُمُعَةَ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ قَدْرَ شِرَاكٍ – پیغمبر اکرم هنگامی نماز ظهر را میخواند که سایه به اندازه شراک و بند کفش از دیوار ظاهر بشود. چرا؟ تا بداند که زوال گذشته است - وَ يَخْطُبُ فِي الظِّلِّ الْأَوَّلِ – مراد از ظل اول، قبل از زوال است - فَيَقُولُ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ- قَدْ زَالَتِ الشَّمْسُ فَانْزِلْ فَصَلِّ وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجُمُعَةُ رَكْعَتَيْنِ مِنْ أَجْل الْخُطْبَتَيْنِ فَهِيَ صَلَاةٌ حَتَّى يَنْزِلَ الْإِمَام»[2]
و الشِّراک هو قطعة من الجلد تکون فی أعلی النعل تربط من الجانبین ِلتُوثَق بِه القَدمُ (چون در آن زمان کفشها به گونهای بوده که اگر بند نمیداشت، از پا در میآمد- و یدلّ علیه ما ورد فی کنز العمّال: «انقطع شراک نعل رسول الله ص فوصله بشیء جدید فجعل ینظر إلیه ...» و روی الطبرسی عن أمیر المؤمنین ع، قال: «إنّ الرجل لیعجبه شراک نعله – کسانی هستند که حتی شراک و بند کفش خود را خوش دارند، معلوم میشود که اهل دنیا میباشند - فیدخل فی هذه الآیة:« تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»[3]
یعنی اگر دل بستگی انسان به اندازه شراک و بند کفشش هم باشد، معلوم میشود که او اهل دنیاست.
و علی هذا أن تکون الشمس قد زالت عن الدائرة بمقدار أقلّ من الشبر (چون شراک از وجب هم کمتر است).
پس معلوم شد که اول وقت فضیلت نماز ظهر در غیر روز جمعه، پایان وقت نماز جمعه است، اول وقت فضیلت نماز ظهر هنگامی است که سایه دو مرتبه به مقدار دو وجب، یا قدمان یا ذراع برسد، همین که سایه به اندازه شبران (دو وجب) شد، وقت نماز جمعه تمام است، از کجا بفهمیم، چون در همه جا شاخص درخت و دیوار نیست؟
میفرماید شاخص را هفت قسمت کنید، دو ثلث اول، وقت فضیلت ظهر است، چهار ثلث، وقت فضیلت عصر است، سایه هنگامی که به اندازه دو ثلث شاخص شد،وقت نماز جمعه تمام است، ولذا کسانی که نماز جمعه میخوانند، باید این نکته را رعایت کنند و خیلی طول ندهند
و أمّا آخر الوقت، فقد جاء فی صحیح َ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: « إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مُضَيَّقَةً وَ أُمُوراً مُوَسَّعَةً وَ إِنَّ الْوَقْتَ وَقْتَانِ وَ الصَّلَاةُ مِمَّا فِيهِ السَّعَةُ فَرُبَّمَا عَجَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ رُبَّمَا أَخَّرَ إِلَّا صَلَاةَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ صَلَاةَ الْجُمُعَةِ مِنَ الْأَمْرِ الْمُضَيَّقِ إِنَّمَا لَهَا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ»[4]
إنّ وقت فضیلة الظهر فی سائر الأیّام،عبارة عن صیرورة الظل بمقدار الذراع، فقوله: «وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ» یرید أنّ صیرورة الظلّ ذراعاً یلازم وقت انقضاء الجمعة، و یدخل وقت صلاة العصر، و هذا معنی قوله: « إنّ صلاة الجممعة من الأمر المضیّق»، و علی هذا یخرج وقتها إذا صار الظلّ ذراعاً، أو قدمین، و بذلک أفتی المجلسیان[5] و صاحب الحدائق»[6]
و روی فی المستدرک عن کتاب جعفر بن محمد بن أحمد القمی فی کتاب الوسائل عن الصادق (ع): « تصلی العصر یوم الجمعة فی وقت الظهر فی غیر الجمعة»
فی کتاب مثنی بن ولید الحنّاط عن یزید بن فرقد قال: قال أبو عبد الله (ع):
« یوم الجمعة علی قدمین بعد الزوالإلی غیر ذلک من الروایات»[7]
صاحب الوسائل در این زمینه بیست و یک روایت آورد،غالب آنها دلیل بر این است همین که ظهر شد، نماز جمعه را بخوانند، لازمه این کلام این است که دو خطبه را قبل از ظهر بخوانند، اگر این روایات را حمل بر استحباب کنیم،باید خطبهها به قدری کوتاه باشد که وقت میم «السلام علیکم» را میگوییم، ذراعین نشده باشد یا اگر ذراعین هم شد، بیشتر نشده باشد.
اگر قبل از ظهر بخوانیم که پیغمبر هم خطبهاش فی الظل الأوّل بوده، یعنی قبل از ظهر بوده، اما اگر بعد از زوال بخوانیم، باید خطبهها کوتاه باشد که وقتی نماز جمعه تمام شد، وقتش تمام نشده باشد.
روایات1:عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: « إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُوَسَّعَةً وَ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً فَالصَّلَاةُ مِمَّا وُسِّعَ فِيهِ تُقَدَّمُ مَرَّةً وَ تُؤَخَّرُ أُخْرَى وَ الْجُمُعَةُ مِمَّا ضُيِّقَ فِيهَا فَإِنَّ وَقْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ وَ وَقْتَ الْعَصْرِ فِيهَا وَقْتُ الظُّهْرِ فِي غَيْرِهَا»[8]
2: عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الظُّهْرِ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ ذَلِكَ وَقْتُهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي غَيْرِ السَّفَرِ»[9]
3: عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: « إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مُضَيَّقَةً وَ أُمُوراً مُوَسَّعَةً وَ إِنَّ الْوَقْتَ وَقْتَانِ وَ الصَّلَاةُ مِمَّا فِيهِ السَّعَةُ فَرُبَّمَا عَجَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ رُبَّمَا أَخَّرَ إِلَّا صَلَاةَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ صَلَاةَ الْجُمُعَةِ مِنَ الْأَمْرِ الْمُضَيَّقِ إِنَّمَا لَهَا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّام»[10]
4: عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: « وَقْتُ صَلَاةِ الْجُمُعَةِ عِنْدَ الزَّوَالِ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- وَقْتُ صَلَاةِ الظُّهْرِ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ يُسْتَحَبُّ التَّكْبِيرُ بِهَا»[11]
لازمه این روایات این است که خطبههای نماز جمعه را قبل از ظهر بخوانید، اگر آنها را حمل بر استحباب بکنیم،پس باید خطبهها را مختصر و کوتاه کنند که وقت نماز جمعه تمام نشود.