درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/02/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه القرآن
استقبال الکعبة فی الذکر الحکیم
همانطور که میدانید، ما الآن مشغول احکام صلات هستیم، اولین بحثی که در صلات داشتیم، راجع به اوقات نماز بود، بحث دوم در باره احکام صلات، مربوط به قبله و استقبال الکعبه است، یعنی راجع به آیاتی که در باره استقبال الکعبه نازل شده است، بحث میکنیم، البته فروع مسأله در قرآن نیست، اما أصولش در قرآن آمده است.
الأیة الأولیآیه اول که راجع به قبله آمده، عبارت است از: « سَيقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»[1]
پیغمبر اکرم (ص) مادامی که در مکه معظمه بود، به سمت بیت المَقدِس نماز میخواند، هنگامی که به مدینه هجرت کردند، تا هفده ماه را باز به سمت بیت المقدس نماز میخواند، اما یک مرتبه با توطئه مشرکین و توطئه یهود مواجه شد، یهود در مدینه و اطراف مدینه پخش کردند که این مرد (پغمبر خدا ص) میگوید من رسول خدا هستم ودینم نیز خاتم الأدیان است، و من خاتم پیغمبرانم و در حقیقت شرائع پیشین را نسخ کردهام، و حال آنکه قبلهاش همان قبله ما میباشد، یهود این مسأله را یکنوع توطئه علیه آن حضرت قرار دادند، همه مردم هم اهل منطق نیستند تا واقعاً بتوانند جواب بدهند، ولذا این شایعه در باره گروهی از مردم اثر گذار بود و میگفتند راست میگویند اگر این مرد خاتم رسل است و شرائع پیشین را نسخ کرده است، پس چرا به سمت قبله یهود نماز میخواند.
البته این مسأله در روح پیغمبر اکرم (ص) هم اثر داشت، منتها نه به آن معنایی که اعتراض به تشریع کند، ولی در عین حال متاثر و ناراحت از این نوع شایعهها بود، از این رو حضرتش همیشه متوجه خدا بود که قبله او را عوض کند، این آیه مبارکه خیلی عجیب است، چون هنوز قبله عوض نشده وهنوز آن حضرت به سمت بیت المقدس نماز میخواند که این آیه مبارکه نازل شده و در آن به پیغمبر (ص) خبر میدهد که در آینده قبله شما را عوض خواهم کرد، البته باز همین یهود اشکال خواهند کرد که چرا از بیت المقدس، دو مرتبه به کعبه بر گشت، معلوم میشود که اینها جمعیتی هستند که میخواهند به هر صورت که شده بر پیغمبر اکرم اشکال کنند: « سَيقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيهَا»
أی رسول خدا، به زودي سبکمغزان از مردم ميگويند: «چه چيز آنها [= مسلمانان] را، از قبلهاي که بر آن بودند، بازگردانيد؟!»، مراد از سفها مشرکین و یهود است، چرا به اینها سفیه میگوید، سفیه به آن معنی نیست که در معامله مغبون باشد، سفیه کسی است که از سنت ابراهیم عدول کند، چون همه اینها خود شان را پیرو ابراهیم میدانند، هم یهود و هم مشرکین،همه شان خود را پیرو ابراهیم میدانند و میگویند اگر واقعاً شما پیرو ابراهیم هستید، ابراهیم کسی است که کعبه را به عنوان قبله و به عنوان معبد بنا کرده است، چرا اینها سفیه هستند، مراد از سفاهت در اینجا سفاهت در معامله نیست، بلکه سفیه به این معنی که میگویند ما پیرو ابراهیم هستیم، اما به کعبه احترام قائل نیستند، «مِنَ النَّاسِ» هم شامل یهود است و هم شامل مشرکین، «مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ ». کلمه «وَلّی» در لغت عرب گاهی به معنای تولیت است و گاهی به معنای اعراض است، هر موقع کلمه «وَلّی » با حرف «عن» متعدی بشود به معنای اعراض است، « سَيقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ»، أی ما أعرضهم «عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيهَا» کلمه: « سَيقُولُ».حاکی از آن است که هنوز قبله عوض نشده، خلاق متعال در این آیه از یک حادثه غیبی خبر میدهد، معلوم میشود که در آینده قبله را عوض خواهد کرد که باز همین سفها اعتراض خواهند کرد، معلوم میشود که اینها واقعگرا نیستند، چون اگر به سمت بیت المقدس نماز بخواند اعتراض میکنند و اگر به سمت کعبه نماز بخوانند باز هم اعتراض میکنند، ای رسول خدا، در آینده سفیهان هنگامی که قبله را عوض کردیم، خواهند گفتند که: «مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيهَا» أی کانوا یصلّون علیها، در جواب اعتراض آنها بگو: «قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» یعنی عبادت برای خدا همه جا است، مشرق، مغرب و همه جای جهان صلاحیت دارد که انسان خدا را عبادت کند، بنابراین به سمت کعبه نماز خواندن یا به سمت بیت المقدس نماز خواندن، مهم نیست، مهم این است که در همه جای جهان میشود خدا را عبادت کرد، اما برای اینکه یکنوع وحدت در میان مصلین و نماز گزاران باشد، یک نقطه را معین میکند یا میگوید به سمت کعبه یا به سمت بیت المقدس نماز بخوانید و الا نه بیت المقدس مطرح است و نه کعبه، بلکه همه جای جهان صلاحیت عبادت خدا را دارد «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» اگر ما کعبه یا بیت المقدس را به عنوان قبله معین میکنیم، این بخاطر یک مصلحت اجتماعی است و آن عبارت است از وحدت، نماز جماعت که میخوانند نمیشود یکی به سمت مشرق و دیگری به سمت مغرب نماز بخواند ولذا یک نقطهای را به عنوان قبله معین میکنند تا همگان به آن سمت نماز بخوانند، فرق نمیکند که قبله بیت المقدس باشد یا کعبه، حال که نقطه واحد مطرح است.
پرسشحال این پرسش پیش میآید: اگر غرض این است که همه مسلمانان به نقطه واحدی رو بیاورند و نماز خود را به آن سمت بخوانند، پس چرا از آن نقطه واحد بر گشت به نقطه دوم؟
پرسش اولی را جواب دادیم و گفتیم فرق نمیکند که بیت المقدس باشد یا کعبه. چرا؟ زیرا:« لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» همه جای جهان صلاحیت عبادت خدا را دارد، اما اگر نقطهای را به عنوان قبله معین کرده، بخاطر وحدت در نماز است، برای اینکه همه مصلّین که با هم نماز میخوانند، به سمت یک نقطه رو بیاورند و نماز بخوانند، حال این پرسش پیش میآید که حال که نقطه معین منظور است، پس چرا از آن اولی به دومی بر گشت؟
پاسخپاسخش این است که:« الأحکام تابعة للمصالح» در مکه مصلحت این بود که به سمت بیت المقدس نماز بخوانند، در مدینه مصلحت این بود که به سمت کعبه نماز بخوانند. چرا؟ در مکه مصلحت بر این بود که به سمت بیت المقدس نماز بخوانند، چون کعبه مورد احترام همه مشرکین بود، اگر پیغمبر اکرم (ص) و مسلمانان بر کعبه نماز میخواندند مشرکین هم بر کعبه توجه داشتند ولذا مسلمان از مشرک شناسایی نمیشد، برای اینکه مسلمانان از مشرکین شناسایی بشوند، در مکه فرمودند به سمت بیت المقدس نماز بخوانید تا مسلمان از غیر مسلمان باز شناسایی شود و الا اگر بر کعبه نماز میخواند، مشرکین هم مکه را محترم میشمردند، برای جدا سازی مسلمانان از مشرکین فرموده بر بیت المقدس نماز بخوان تا صف مسلمانان از صف مشرکان جدا شود.
اما در مدینه حضرتش گرفتار یهود شدند، اگر پیغمبر اکرم (ص) بر بیت المقدس ادامه میداد، مسلمانان از یهود جدا نمیشدند، برای اینکه صف مسلمانان از یهود جدا بشوند، دستور آمد که بر کعبه نماز بخوانید. چرا؟ چون یهود متوجه کعبه نبودند، متوجه بیت المقدس بودند « قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»
توضیح ذلک: « أنّ النبی الأکرم (ص) منذ أوجب الله الصلاة علیه و علی أمّته کان یصلّی بأمر الله سبحانه إلی بیت المقدس، و ما هذا لیمیّز المسلمون عن المشرکین الذین کانوا یُقَدِّسُونَ الکعبة و یحترمونها و لأجل التمیّز صار المسلمون یصلّون إلی بیت المقدس، و لمّا هاجر النبی (ص) إلی مهجره (مدینه) ابتلی بقوم لدود (یهود) یصلّون إلی بیت المقدس و کان النبیّ أیضاً مأموراً بالصلاة إلیه، فصار ذلک سبباً لإیذاء النبی و تعییره بأنّک کیف تدّعی أنّ شریعتک ناسخة لشریعة النبی موسی و أنت تصلّی إلی قبلتنا، فصار هذا هو السبب لنزول الوحی بتغییر القبلة من بیت المقدس إلی الکعبة و بما أنّ هذه الحادثة کانت ضربةً للیهود، استثقلوها و نشروا الأکاذیب حولها، فنزلت الآیة الأولی تُخبِرُوا بحادثة مؤلمة سوف تقع حتّی یکون النبی(ص) و المسلمون علی أُهبَةِ الاستعداد للدفاع عن دینهم و کیانهم کلّ ذلک قبل تغییر القبلة ولذا میفرماید: « سَيقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ»
الإخبار الغیبی عن نقاش الیهود فی المستقبلقال تعالی: « سَيقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ » هذه الآیة تتضمن خبراً غیبیّاً، کما هو الظاهر، و أرید بالسفهاء هم الذین رغبوا عن ملّة إبراهیم «ع) و أنّه سبحانه قد وصفهم بالسفه فی آیة أخری حیث قال « وَمَنْ يرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»[2] و التعبیر بالناس لیشمل طوائف الثلاث، المشرکین و الیهود و النصاری،- البته بیشترین بار این تهمت را یهود به دوش میکشید - و إن کان الیهود قد تولّی کثیر (کِبَرَ) الضوضاء، «وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ»[3] و هؤلاء السفهاء سوف یقولون: «مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيهَا» أی أیّ شیء حوّلهم و صرفهم - إی المسلمین - عن بیت المقدس الذین کانوا یتوجهون إلیها فی صلاتهم، فالله سبحانه یُعَلِّمُ نَبیَّهُ و أمّته أن یجیبوا عن سؤالهم بقوله: « قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» -همه جا مال خداست و در همه جا میشود خدا را عبادت کرد. بنابراین، نه بیت المقدس مطرح است و نه کعبه، در همه جا میشود خدا را عبادت کرد، اما اگر یک نقطهای را معین میکند، این بخاطر ایجاد وحدت است بین مسلمانان - قل لهؤلاء الذین یعیبون فی انتقالکم من بیت المقدس إلی الکعبه أنّ المشرق و المغرب ملک لله سبحانه و متعلّق به، فالصلاة إلی أیّ نقطة من نقاط العالم صحیحة و مقرّبة غیر أنّ المصلحة تقتضی إیجاد الوحدة بأن یؤمر الناس بالتوجّه إلی مکان واحد فی صلاتهم، فالمصلحة قبل مغادرة مکه - یعنی قبل از ترک مکه و بعدها بقلیل کانت تکمن، أی توجد فی التوجّه إلی بیت المقدس لیتمیّز المسلمون عن المشرکین، و لکن المصلحة بعد الهجرة إلی المدینه بشهور اقتضت التوجّه إلی الکعبة حتی یتمیّز المسلمون عن الیهود و النصاری، « يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» این بخش از آیه مبارکه، تعرض به یهود است که شما در ضلالت و گمراهی هستید، اما صریحاً نمیگوید که یهود است، کنایة میگوید، بعضی از آیات داریم که تلویحاً به طرف انتقاد میکند، « وَإِنَّا أَوْ إِياكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ »[4] پیغمبر میفرماید: ما، یا شما یا در هدایت هستیم یا ضلالت، این در واقع دربسته است، معلوم است که پیغمبر خودش را میگوید. چرا؟ چون اول فرمود: « وَإِنَّا» بعداً فرمود: « أَوْ إِياكُمْ»، بعداً فرمود: «لَعَلَى هُدًى» کلمه: «لَعَلَى هُدًى» به « وَإِنَّا» بر میگردد، «أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ » بر میگردد به «أَوْ إِياكُمْ».
ظاهراً این آیه مبارکه سر بسته و دربسته است، اما اگر خوب دقت کنیم، معلوم میشود که هادی چه کسانی هستند و گمراه چه کسانی میباشند، این آیه هم از این قبیل است: « يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» یعنی خدا ما را هدایت کرده، اما شما در ضلالت به سر میبرید، این در حقیقت یکنوع سربسته و دربسته انتقاد به یهود است.
پرسشپرسش این است که چرا در این آیه مبارکه: « يهْدِي مَنْ يشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» کلمه «صِرَاطٍ» نکره آورده و حال آنکه در قرآن در سوره حمد میفرماید:« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم» الف و لام دارد، اینجا الف و لام ندارد. چرا؟
پاسخپاسخش این است که در اینجا موضوع (قبله) واحد است، موضوع همان قبله است، چون موضوع واحد است ولذا نکره آورده و فرموده: «إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» اما در « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم» موضوع عقاید، احکام، معارف و اصول است، خلاصه چون در اینجا وحدت است، یعنی یک شیء است ولذا صراط را نکره (بدون الف و لام) آورده، اما در آنجا چون کثرات است ولذا کلمه صراط را معرفه و با الف و لام آورده است.
الآیة الثانیة:
قال سبحانه:
«وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ ينْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ»[5]
و ما، آن قبلهاي را که قبلا بر آن بودي (بیت المقدس)، تنها براي اين قرار داديم که افرادي که از پيامبر پيروي ميکنند، از آنها که به جاهليت بازميگردند، مشخص شوند. و مسلما اين حکم، جز بر کساني که خداوند آنها را هدايت کرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد که نمازهاي شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان [= نماز] شما را ضايع نميگرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است.
این آیه مبارکه ناظر به کدام قبله است، آیا ناظر به بیت المقدس است یا ناظر به کعبه میباشد؟ ناظر به بیت المقدس است، میگوید اگر ما در گذشته بیت المقدس را قبله قرار دادیم، خواستیم در مکه مسلمانان از مشرکین جدا بشوند، برای جداسازی نیروها، بیت المقدس را قبله قرار دادیم تا مسلمانان از مشرکین جدا و متمایز بشوند، اگر میگفتیم بر کعبه نماز بخوانید، مشرک و مسلمان از هم جدا نمیشد.
در واقع جواب میدهد اگر ما بیت المقدس را قبله قرار دادیم، مصلحت در آن زمان این بود که به سمت بیت المقدس نماز بخوانی، معلوم میشود که بعضی از مسلمانان مرتد شدند، همین که پیغمبر اکرم (ص) به سمت بیت المقدس نماز میخواند، برای بعضی از مسلمانان این کار سنگین شد که چرا پیغمبر (ص) به سمت بیت المقدس نماز میخواند. چرا؟ چون کعبه مورد احترام آنها بود، آیه میخواهد بفرماید مسلمان واقعی را از مشرک و مسلمان جدی را از مسلمان غیر جدی جداسازی کنیم، ولذا گفتیم به سمت بیت المقدس نماز بخوان.
سوالدر ذهن بعضی از مسلمانان این سوال آمده که عجب، ما مدتی را به سمت بیت المقدس نماز خواندیم و الآن به سمت کعبه نماز میخوانیم، پس آن نمازهای قبلی ما باطل شد؟
جوابقرآن جواب میدهد: « وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيضِيعَ إِيمَانَكُمْ - إیمانکم،أی عملکم - إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» از جاهایی که کلمه ایمان در عمل به کار رفته،همین آیه مبارکه است، بنابراین، در این آیه مبارکه مصلحت بیت المقدس را معرفی میکند و میفرماید اگر ما گفتیم به سمت بیت المقدس نماز بخوانید، این بخاطر این بود که میخواستیم مسلمان واقعی را از مسلمان ضعیف الإیمان و مسلمان را از مشرک جدا کنیم، البته این برای ضعفاء العقول سنگین بود، اما برای کسانی که مسلمان واقعی بودند سنگین نبود.
سوال: هنوز پیغمبر اکرم قبلهاش تغییر نکرده است، اینجا میفرماید: « وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيهَا» باید بفرماید: کانوا علیها، بلکه میفرماید: « كُنْتَ عَلَيهَا» و حال آنکه هنوز قبله عوض نشده، به دلیل اینکه ما بعد آیه میفرماید: « قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّينَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا»[6]
و حال آنکه هنوز قبله عوض نشده است. باید بگوید: کائن علیها؟ روی سوال مطالعه کنید.