< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

96/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القرآن

ما تا کنون به این نتیجه رسیدیم که «آیات الأحکام» را نمی‌شود شمارش قطعی کرد و آنها را محدود نمود، زیرا یک رشته آیاتی است که ائمه اهل بیت (ع) از آنها استفاده حکم شرعی کرده‌اند و حال آنکه آقایان آنها را در «آیات الأحکام» نیاورده‌اند.

علاوه براین، موضوعاتی داریم که جنبه فقهی دارد و حال آنکه جزء «آیات الأحکام» شمرده‌ نشده‌اند، ولذا ما آن مقدار که می‌توانیم آیات را بحث می‌کنیم بدون آنکه آنها را در شمارش معین حصر کنیم.

اختلاف المناهج فی تفسیر آیات الأحکام

آخرین مطلبی که به عنوان مقدمه بیان کرد،‌این مطلب است که، منهج، روش و شیوه در تدریس آیات الأحکام بر دو گونه است:

1-‌ منهج شیعه در تفسیر آیات الأحکام

منهج و روش اول، منهج شیعه است، شیعیان کتاب‌هایی که در باره آیات الأحکام نوشته‌اند، در واقع بحث آنها بحث موضوعی است، به این معنی که تمام آیات مربوط وضو را یکجا آورده‌اند، و هکذا تمام آیات مربوط به غسل را یکجا آورده‌اند، و همچنین تمام آیات راجع به نماز،اوقات نماز و شرائط نماز را یکجا مورد بررسی قرار داده‌اند، و نیز تمام تمام آیات راجع به زکات را‌ یکجا بحث کرده‌اند، این منهج وروش، منهج و روش شیعیان و علمای شیعه است، یعنی علمای شیعه از آن زمانی دست به قلم شده‌اند در باره «آیات الأحکام» کتاب نوشته‌اند و کتابهای شان در اختیار ما قرار گرفته، روش و شیوه شان همین بوده و تا کنون نیز چنین است، ‌یعنی در واقع آیات را به صورت موضوع جمع می‌کنند و سپس در باره آنها بحث می‌کنند، الآن کتاب «زبدة البیان» محقق اردبیلی موجود است، هکذا کتاب «فقه القرآن» قطب راوندی، همچنین کتاب « کنز العرفان» فاضل مقداد و هکذا سایر کتاب‌ها که در اختیارما می‌باشند، همه شان چنین هستند، یعنی در واقع آیات را یکجا جمع می‌کنند و بحث می‌کنند و بحث شان بحث موضوعی است.

از اینجا می‌فهمیم که تفسیر موضوعی حالت سابقه داشته است، یعنی اختصاص به عصر اخیر ندارد. حتی کتاب شریف «بحار الأنوار» مرحوم علامه مجلسی در واقع یکنوع تفسیر موضوعی است، زیرا هر موضوعی که بحث می‌کند،‌ قبلاً‌ آیات آن موضوع را می‌آورد، اجمالاً آنها را طبق تفسیر مجمع البیان یا تفاسیر دیگر تفسیر می‌کند، سپس روایات را در آن زمینه می‌آورد، آقایان اگر کتاب بحار علامه مجلسی را مطالعه کنند، ایشان در تمام ابواب آیات آن باب را جمع کرده، ‌من یک موقع می‌خواستم در باره موضوعی بحث کنم، به گمان خودم آیات آن موضوع را جمع کردم (با اینکه من ابزاری مانند کشف الآیات در اختیار داشتم) بعداً گفتم به کتاب گرانسنگ و شریف «بحار الأنوار» مراجعه کنم، متوجه شدم که یک آیه ایشان آورده که از قلم من افتاده است.

بنابراین، ایشان یک کار عظیمی را انجام داده، یکی از مزایای مرحوم مجلسی این است که کار جمعی را ایجاد کرده، یعنی صد‌ها شاگرد داشته و از آنها کمک می‌گرفته،‌ در واقع آنها آیات و روایات را جمع می‌کرده‌اند، شرح آنها را خودش می‌نوشته، ‌یعنی بیان به قلم خودش است، پس این یک روش و منهجی است که ما در «آیات الأحکام» داریم، اتفاقاً رئیس فرهنگ مصر بنام ذهبی که کتابی دارد بنام:« التفسیر و المفسّرون» ایشان در کتابش این منهج و روش شیعه را می‌نویسد و تا حدی می‌پسندد و می‌گوید این منهج و روش، منهج و روش خوبی است.

2- منهج و روش اهل سنت در تفسیر آیات الأحکام

علمای اهل سنت، منهج و روش شان با شیعه فرق می‌ کند، آنها طبق قرآن پیش رفته‌اند، به این معنی که از سوره بقره شروع می‌کنند و در سوره «الناس» ختم می‌کنند، قهراً ناچارند که تکرار کنند، چون آیاتی مربوط به صلات در سوره‌های مختلف آمده، آنها به این مسئله عنایت ندارند، طبق «قرآن» تفسیر ترتیبی نوشته‌اند و تمام کرده‌اند.

منهج استاد سبحانی در تفسیر آیات الأحکام

ولی ما از هردو منهج و روش(هم منهج شیعه و هم منهج اهل سنت) استفاده می‌کنیم.

حق کشی ذهبی نسبت به شیعه

نکته قابل ذکر اینکه: جناب ذهبی که یکی از علمای مصر و وزیر فرهنگ مصر است، در عین حالی که منهج و روش شیعه را پسندیده، یکدانه حق کشی کرده و آن اینکه مُفَسِّر اول را بعد از پیغمبر اکرم (ص) ابن عباس معرفی کرده، و حال آنکه مُفَسِّر اول بعد از رسول خدا، امیر المؤمنین (ع) است، ابن عباس هر چه دارد از حضرت علی (ع) دارد، زیرا شاگرد آن حضرت می‌باشد.

قضاوت غیر منصفانه نسبت به شیعه

بعضی از نویسندگاه غیر منصف و یا بی اطلاع، نسبت به شیعه کم لطفی می‌کنند و می‌ گویند شیعه آثاری ندارد و اگر هم آثاری داشته، این آثار از بین رفته، در حالی که من کتابهای «تفسیر الآیات» را که شیعه نوشته است، مقداری از آنها را آورده‌ام تا روشن شود که یک چنین اتهام و بی انصافی اساس ندارد، البته بعضی از آنها در دست نیست، یعنی آن کتاب‌هایی که مال اصحاب حضرت علی و ائمه (علیهم السلام) است، اما آنان که اصحاب ائمه نیستند و جزء علمای بعد از اصحاب ائمه حساب می‌شوند در اختیار ما می‌باشد و باید بدانیم که شیعه چقدر برای قرآن خدمت کرده است.

اختلاف المناهج[1] فی تفسیر آیات الأحکام

إنّ الدارج عند أهل السنة هو دراسة آیات الأحکام حسب ترتیب السور القرآنیة، فما ورد فی سورة‌ البقرة یبحث فیها حتّی تتمّ دراسة آیات السورة، ثمّ یبدأون بدراسة ما ورد فی سورة آل عمران، و علیه درج الجصّاص فی کتابه، و من جاء بعده – البته بهترین کتاب اهل سنت در باره« آیات الأحکام) کتاب جصّاص است،‌ ایشان فقیه حنفی است -

و لکن المنهج عند الشیعة غیر ذلک، فهم یدرسون جمیع الآیات الواردة فی موضوع واحد من السور المختلفة فی باب، ثم ینتقلون إلی موضوع آخر مثل ما تقدّم، مثلاً یُدرس جمیع ما یرجع إلی الوضوء و الغسل و التیمم الّتی یجمعها عنوان واحد، مرّةً واحدة، و هذا أنسب بالوقوف علی مقاصد الآیات.

قال عبد الوهاب خلّاف: « أوّل واجب علی من یتأهّل للاجتهاد أن یحصی آیات الأحکام فی القرآن، و یجمع آیات کلّ نوع منها بحیث یکون بین یدیه کلّ‌ آیات القرآن فی الطلاق، و کلّ‌ آیاته فی الإرث، و کلّ آیاته فی البیع، و کلّ آیاته فی العقوبات، و هکذا، ثمّ یدرس هذه الآیات دراسة عمیقة و یقف علی أسباب نزولها، و علی ما ورد فی تفسیرها من السُنَّة.

و من آثار للصحابة أو التابعین، و علی ما فسّرها به المفسّرون، و یقف علی ما تدلّ علیه نصوصها، و ما تدلّ علیه ظواهرها، و علی المحکم منها و المنسوخ و ما نسخه»[2]

أقول: إنّ ما أوجبه الأستاذ، و هو جعل آیات کلّ باب علی حدة و دراستها، قد قام بتحقیقه علماء الشیعة قبل قرون.

الکتب المشهورة المؤلّفة فی آیات الأحکام عند الفریقین

مرحوم آقا بزرگ تهرانی کتابی دارد بنام:« الذریعة إلی تصانیف الشیعة»، چرا این کتاب را نوشته است؟ می‌گوید در آن زمان یک مرد مسیحی (جرج زیدان) در لبنان تاریخی نوشته در چهار جلد، در آن کتاب خودش نسبت به شیعه جسارت کرده و گفته:‌«لیست للشیعة آثار» و اگر هم آثاری بوده از بین رفته، ایشان (آقا بزرگ تهرانی) مامور شد که این کتاب را در رد این آدم بنویسد، همین که این جمله آن مرد مسیحی گفته، ایشان مامور می‌شود که این کتاب را بنویسد بخاطر بی اساس بودن و رد کردن گفته او (جرج زیدان)، و در این کتاب خودش آثار شیعه را از «الف» تا « یاء» می‌نویسد و راجع به آیات الأحکام سی کتاب را نام می‌برد – البته این یک تحقیق فردی است، اگر تحقیق جمعی بشود، حتماً رقم بالاتر از آن است که ایشان آورده -

در سال‌های هزارو سیصد و سی (1330) قمری، یعنی در واقع صدو هشت (108) سال قبل در مصر و لبنان،‌علیه شیعه یک چیز‌های نوشته شد که شیعه یک جمعیتی هستند که عیناً مثل قارچ از دل زمین بیرون آمده‌اند و از خود آثاری ندارند، سه بزرگوا علیه این تبلیغات وسیع و مسموم قیام کرد:

 

1: شیخ آقا بزرگ تهرانی.2: شیخ محمد حسین کاشف الغطاء.3: سید حسن صدر.

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی کتاب «الذریعه إلی تصانیف الشیعه» را نوشت که چندین جلد است.

شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، نسبت به کتاب جرج زیدان، انتقاد تاریخی کرد، جرج زیدان که کتاب «تاریخ الآداب اللغة العربیه» را نوشته و در کتاب خودش این جمله‌ها را آورده، بنا شد که ایشان (کاشف الغطاء) این کتاب را نقد تاریخی کند.

سید حسن صدر هم بنا شد که کتابی بنویسد و پیشگام بودن شیعه را در تأسیس علوم ثابت کند، کتاب ایشان بنام:

« تأسیس الشعیة الکرام لعلوم الإسلام» ، پس بنا شد که هر کدام یک گوشه کار را بگیرند، قرار شد که آقا بزرگ تهرانی اسامی کتب شیعه را بنویسد، و قرار شد که شیخ کاشف الغطاء نقد تاریخی کند، سید حسن صدر هم قرار شد که پیشگام بودن شیعه را در علوم اسلامی ثابت کند.

قد تقدّم من الباحث الکبیر الشیخ آقا بزرگ الطهرانی أنّة قد ألّف فی آیات الأحکام ما یناهز ثلاثین کتاب، غیر أنّا نشیر إلی أشهر هذه الکتب:

1: «فقه القرآن» للشیخ الإمام قطب الدین الراوندی [3] ، المتوّفی573 هجری» و قد طبع عام1405 هجری

2: «کنزالعرفان» للشسخ جمال الدین أبی عبد الله المقداد السیوری (المتوفی826 هجری) من تلامذة الشهید الأول، طبع فی جزأین عام1384) هجری.

3:«زبدة البیان فی أحکام القرآن» للمولی أحمد بن محمد المعروف بالمحقق الأردبیلی (المتوفی993 هجری)، صاحب:«مجمع الفائدة و البرهان»، و قد طبع غیر مرّة.

4: «مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام» للشیخ الجواد الکاظمی، المتوفی أواسط القرن الحادی عشر، و قد فرغ من تألیفه عام1043 هجری، طبع فی أربعة أجزاء عامل1387 هجری.

5:« قلائدة الدرر فی بیان آیات الأحکام بالأثر» تألیف الشیخ أحمد بن الشیخ اسماعیل بن الشیخ عبد النبی الجزائری النجفی (المتوفی1151 هجری) طبع عام1327 هجری.

و أمّا ألّفه أهل السنّة، فهو کالتالی:

1:«أحکام القرآن» لأبی عبد الله محمد بن إدریس الشافعی المتوفی عام(204 هجری) بمصر.

2: «أحکام القرآن» تألیف أبی بکر أحمد بن علی الرازی الحنفی المعروف بالجصّاص (المتوفی370 هجری)، طبع سنة1325 هجری، و أُعید طبعه بالأوفست عام1406 هجری، و هو کتاب قیّم استفاد منه أکثر من تأخّره عنه.

این کتاب، خیلی کتاب خوبی است و ما را از اکثر کتاب‌های اهل سنت بی نیاز می‌کند.

3:«أحکام القرآن» لعماد الدین بن محمد الطبری المعروف بالکیاهراسی (المتوفی 504 هجری) طبع جزأین،‌نشرته دار الکتب العلمیة، بیروت عام1405 هجری.

4: «أحکام القرآن» لأبی بکر محمد بن عبد الله المعروف بابن العربی ( 468 -543 هجری) طبع فی دار المعرفة، بیروت عام1392 هجری، و قدّم له علی محمد البجاوی. این ابن العربی،‌غیر از آن ابن العربی عارف است.

5: «تفسیر آیات الأحکام» للشیخ محمد علی السایس، و قد جمع مادته من أمّهات کتب التفسیر و الحدیث و الفقه، و قد أُعید طبعه فی دار ابن الکثیر و دار القادر.

هذه النماذج ممّا ألّفه علماء الفریقین حول آیات الأحکام، و أمّا کتابنا هذا فقد رکّزنا فیه علی دراسة الآیات الّتی وقع فیها خلاف بین الفریقین، و نبدأ بما ورد حول الطهارة بإذن الله تبارک و تعالی.

 


[1] مناهج، جمع منهج، منهج، یعنی روش و شیوه.
[2] مصادر التشریح الإسلامی، ص14.
[3] قبرش در شهر مقدس قم و صحن حضرت معصومه (سلام الله علیها) است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo