< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

96/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ربای قرضی

بحث ما در باره ربای قرضی است، هر چند بحث ما، یک بحث فقهی می باشد، ولی این مانع از آن نیست که در باره فلسفه حرمت ربا نیز بحث نماییم، چنانچه خود قران هم کم و بیش بحث نموده است، فلذا گفتیم ربا دارای مفاسدی است و تا کنون دو مفسده را بیان کردیم، که یکی از آنها جنبه اخلاقی داشت و دیگری جنبه اجتماعی.

مفسده سوم: مفسده سوم، نه جنبه اخلاقی دارد و نه جنبه اجتماعی، بلکه جنبه اقتصادی دارد و آن این است که در باب «ربا» صاحب پول و سرمایه خاطرش کاملاً جمع است، خواه طرف (مقترض و مدیون) سود بکند یا نکند، باید سود را به مقرض و صاحب پول بپردازد، مرابی (ربا خوار) مطلقاً نفع می برد (ینتفع)، بر خلاف کسی که بدهکار است و پول قرض کرده است، زیرا او گاهی سود می کند و گاهی اصلاً سود نمی کند، بلکه باید یک چیزی هم از کیسه خودش روی پولی که قرض کرده بگذارد و خود را از دین صاحب پول برهاند و در نتیجه یک اختلاف طبقاتی به وجود می آید، اینکه می گویند ربا اختلاف طبقاتی می آورد ، نکته اش این است که یک طرف مرتباً می مکد، طرف دیگر مکیده می شود.

 

گفتار دکتر شاخت

«دکتر شاخت» یکی از اقتصاد دانهای جهان است، او یک سخنرانی جامع در سوریه و دمشق داشته و گفته این سبک اقتصادی که ما داریم، سبب می شود که ثروت دنیا در دست یک جمع قلیلی باشد، اما دسته دیگر (که جمعیت زیادی را تشکیل می دهند ) فاقد درآمد و حتی فاقد زندگی باشند. چرا؟ چون این طرف (صاحب ثروت پول) مطلقاً سود بگیر است، طرف دیگر (مقترض و مدیون) فقط در یک صورت می تواند دارای آمد باشد، و آن یک صورت عبارت از این است که شرائط برای تجارت او مساعد باشد، نتیجه این می شود که جامعه مرکب بشود از دو طبقه ثروثمند و طبقه فقیر.

 

3: المفاسد الاقتصادیة للربا

الربا داء وبیل ینتشر أثره فی الجوانب الثلاثه، الجانب الأخلاقی و الاجتماعی و الاقتصادی، و قد تبیّن شیء من الأولین، إنّما الکلام فی المفاسد الاقتصادیه، و هو أنّ من آثار الربا فی التجار هو ظهور طبقتین مختلفتین فی المجتمع: طبقة ثریّة (ثروتمند) تملک کلّ شیء و تزید ثروتها کلّ یوم و لیلة بلاکدح و اکتساب، و طبقة فقیرة معدمة یعمل الواحد منهم لیله و نهاره، لإ عاشته و اعاشة و أولاده، (متاسفانه) فجلّ ما یملک یدخل فی کیس المرابی، و المدیون بعدُ فقیر لا یملک شیئاً. و قد تنبّه لهذا العیب بعض أساتذة الاقتصاد الغربیین الذین نشأوا فی ظل النظام الربوی، و هو الدکتور الألمانی (شاخت ) مدیر مصرف الرابخ سابقاً، قال فی محاضرة القاها بدمشق عام 1953م.

یمکننا بعملیة ریاضیه أن نعلم أنّ جمیع المال فی الأرض سوف ینتهی إلی عدد قلیل جداً من المرابین، و ذلک أن الدائن المرابی یربح دائماً فی کل عملیة، بینما المدین مُعرّض للربح و الخسارة، و من ثمّ فإنّ المال کلّه فی النهایة لابد أن یصیر إلی الذی یربح دائما، و هذه النظریة فی طریقها إلی التحقیق الکامل، فإنّ معظم مُلّاک المال یملکه بضعة آلاف. أما جمیع المُلّاک، و أصحاب المصانع الذین یستدینون من البنوک و العمال و غیرهم فلیسوا سوی أُجراء، یعملون لحساب أصحاب المال، و تجبی ثمرة کدّهم أولئک الآلاف»[1] .

این مطلب خیلی روشن است، به جهت اینکه این طرف (صاحب پول) پیوسته می دوشد، اما طرف دیگر ممکن است چیزی گیرش بیاید و ممکن است چیزی گیرش نیاید و گاهی هم آنچه را که گیرش می آید، باید به حساب صاحب پول رد کند بدون اینکه چیزی برای خودش باقی بماند.

 

سئوالان و اجابتان

کسانی که ربا خوار هستند، دوتا اعتراض یا دوتا سوال دارند:

الف- اعتراض اول شان این است که چه فرق است که پول را اجاره بدهیم یا خانه را اجاره بدهیم، پول را اگر اجاره بدهیم، می گویید حرام است، «اجاره» یعنی همان ربا، خانه اگر اجاره بدهیم، می گویید حلال است و حال آنکه خانه همان پول فشرده است، اما ربا پول باز است، چطور اجاره خانه که رمز همان پول است، یعنی پول را به طرف داده و خانه را از طرف خریده و الآن همان خانه ای را که با پول خریده به دیگری اجاره می دهد، شما می گویید خانه را اگر اجاره بدهد نفعش اشکال ندارد، اما اگر پول را اجاره بدهد، اشکال دارد و حال آنکه یک طرف پول فشرده است، طرف دیگر پول باز است.

 

جواب

در مقام جواب باید گفت: در خانه همانطور که صاحب خانه فایده می برد، مستاجر هم فایده می برد چون شبانه روز در آن می نشیند، تابع شرائط نیست، تحریم باشد یا نباشد، تجارت باشد یا نباشد، او در این خانه سکونت می کند و می نشیند، صاحب خانه هم بهره می گیرد. یعنی به گونه ای نیست که یک طرف نفعش قطعی باشد، طرف دیگر نفعش مسلّم نباشد، در اجاره دادن پول، یک طرف مسلّم النفع است که صاحب پول باشد، طرف دیگر مسلّم الانتفاع و قطعی النفع نیست.

ب- سوال دوم این است که شما مسلمانان افتخار می کند که د رآیین اسلام به جای ربا، مضاربه آمده، در مضاربه نیز چنین است، یعنی یک طرف بهره می گیرد، اما طرف دیگر بهره نمی گیرد، البته سوالش چندان سوال روشن نیست ولذا من عبارت را عوض می کنم و می گویم: چه فرق است بین ربا و مضاربه که شما ربا را حرام می دانید و مضاربه را حلال؟

 

جواب

جوابش روشن است، چون در مضاربه در واقع یکنوع مساوات است، اگر سود کرد، هردو طرف سود می برند، یعنی هم مالک و صاحب سرمایه سود می برد و هم عامل سود می برد و اگر سود نکرد، هردو ضرر می کنند، صاحب پول و سرمایه ضرر می کند بخاطر اینکه سرمایه اش راکد مانده، عامل هم ضرر می کند چون یکسال دویده است و چیزی گیرش نیامده، در مضاربه هردو طرف حالت یکسانی دارند، یعنی در حالت انتفاع هردو طرف نفع می برند و در حالت ضرر هم هردو ضرر می بینند، بر خلاف باب ربا که یک طرف همیشه سود می برد، اما طرف دیگر گاهی سود می برد و گاهی سود نمی برد.

 

سئوالان و أجابتان

فإن قلت: ما الفرق بین من یوجر داره للمستأجر فیأخذ منه کلّ شهر مبلغاً من المال، فالمال الذی یقرضه المرابی هو بمثابة الدار(می گویند:خانه پول فشرده است، اما اسکناس، پول باز است).

قلت: فرق واضح، و هو أنّ المستأجر ینتفع من الدار قطعاً بلا قید و لا شرط، و لکن المقترض ربما لا ینتفع بالمال، إمّا لاختلالات اقتصادیة فی داخل البلد و خارجه، فلا یکتب له الانتفاع بالمال، بخلاف المستأجر، فإنّه ینتفع بالدار المستأجرة فی کافّة الأحوال.

فإن قلت: ما الفرق بین الربا و المضاربة، ففی الثانیة أیضاً یُقدّم المالک مبلغاً من المال لغایة الاسترباح؟

قلت: الفرق بینهما واضح، فإنّ المال من المالک و السعی من العامل یجتمعان، فإن ربحت التجارة فیُقسّم بینهما و إن خسرت و لم یربح فلیس علی العامل شیء، فالمالک یخسر لأجل عدم الانتفاع بالمال، و العامل یخسر لکون سعیه بلا ثمر، و هذا هو نفس العدل الذی یحکم به الإسلام.

بنابراین، ما در حد فقه، فلسفه ربا را نیز از نظر اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی بیان کردیم.

 

القرض الربوی فی الکتاب و السنّة

و قد تقدّم منّا سمات الربا فی الکتاب العزیز و کان محور البحث هو مطلق الربا، أعم من أن یکون معاوضیّاً أو قرضیاً و نحن نخصّ البحث بما ورد فی الذکر الحکیم حول الربا القرضی، یقول سبحانه:﴿ لَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّـهِ ۖ وَمَنْ عَادَ فَأُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴾[2] .

در این آیه مبارکه پنج مطلب وجود دارد، که من فقط دو مطلب آن را متذکر می شوم و سه مطلب دیگرش مربوط به بحث تفسیری است متذکر نمی شوم.

1- مطلب اول این است که ربا خوار هنگامی که بلند می شود یا در حال قیام، قیامش مانند قیام آدم مجنون است، یعنی همان گونه که قیام آدم مجنون منظم و منسجم نیست، قیام مرابی و ربا خوار نیز قیام منظم و منسجم نیست.

2- قران کریم می فرماید آدمی که دیوانه است، علت دیوانگی اش این است که شیطان در روح و جان او دست برده و لذا مجنون شده است.

3- مطلب دیگر اینکه، ربا خواران استدلال می کنند و می گویند بیع همانند رباست و باهم هیچ فرقی ندارند،

4- مطلب چهارم اینکه، قران استدلال ربا خواران را رد می کند.

من در اینجا وجه استدلال ربا خواران را بیان نمی کنم، چون مربوط به بحث تفسیری است، و چگونه قران چگونه رد می کند و در آخر هم می فرماید اگر کسانی توبه کنند، خدا می پذیرد، و اگر بعد از توبه، دوباره به ربا خواری بر گردند، جایش شان جهنم است، این مطالب بعدی را در کتاب شریف مجمع البیان یا در المیزان مطالعه بفرمایید، چون من فعلاً آن دو مطلب مشکل را مطرح می کنم.

 

بررسی مطلب اول

مطلب اول: قران می فرماید ربا خواران ﴿ لَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ﴾.

قیام مرابی و ربا خوار مانند قیام مجنون است، یعنی چه؟ مفسرین در اینجا چند نظر دارند، من از میان آن انظار، فقط سه نظر را مطرح می کنم، اما هیچکدام از آن نظرها مورد علاقه من نیست.

 

نظریه اول

اولین نظریه این است که این آیه ناظر به دنیا نیست، بلکه راجع به آخرت است، یعنی در آخرت وقتی آدم مرابی و ربا خوار از قبر بلند می شود، بلند شدن و قیامش مثل بلند شدن و قیام آدم مجنون است، در این زمینه روایت هم داریم.

اما قران نباید این گونه مجمل سخن بگوید، لا یقوم، یعنی لا یقوم فی الآخرة»، ولذا ظاهر این است که می خواهد دنیا را بگوید، یعنی ما اگر بخواهیم آیه را معنی کنیم، باید دنیا معنی کنیم.

 

نظریه دوم

معنی دوم یا (نظریه دوم) این است که مراد از آیه این است، غیر مرابی هنگامی که از قبر بلند می شود، فوراً پای حساب می رود، آیه مبارکه هم شاهدش ﴿يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَىٰ نُصُبٍ يُوفِضُونَ ً[3] اما مرابی و ربا خوار نمی تواند به سرعت برود. چرا؟ چون دل و شکمش پر از مال های حرام است، این سنگینی می کند، ولذا خیلی آهسته و یواش پای حساب می رود.

این معنی و نظریه هم چندان درست نیست.

 

نظریه سوم

معنی سوم، بهتر از دو معنای قبلی است و آن این است که مراد از قیامی که در آیه آمده، قیام حسی نیست، بلکه می گوید آدم مرابی و ربا خوار به قدری علاقه به مال دارد و مال دوست است که دیوانه وار دنبال این کار می رود،« لا یقومون»، أی «لا یعیشون فی المجتمع إلّآ کاعاشة المجنون»، همان گونه که مجنون به عاقبت کار نمی اندیشد و فکر نمی کند، ربا خوار نیز دیوانه وار دنبال جمع کردن مال است و نسبت به عاقبتش فکر نمی کند.

در معنی سوم، قیام معنایش غیر ازمعنای اولی و دومی است، در اولی و دومی، مراد از قیام، قیام حسی است، یا در قیامت، یا از قبر بلند شدن، اما در معنای سوم،« لَا يَقُومُ »، یعنی لا یقوم حیاته و عیشه» زندگی این آدم، زندگی دیوانه وار است و زندگی دیوانه وار این است که انسان به عاقبت کارش نیندیشد، این سه معنی را مفسرین گفته اند.

بنابراین، در معنی اولی و دومی، مراد از قیام، قیام حسی است، اما در معنای سومی، مراد از قیام، قیام حسی نیست، بلکه قیام به معنای زندگی کردن و عیش کردن است، زندگی این آدم زندگی دیوانه وار است، یعنی دیوانه وار دنبال امر دنیوی می رود، «یتخبّطه الشیطان»، تخبط گاهی به معنی ایذاء است، گاهی تخبط را به معنای صرع (دیوانگی) می گیرند،« لَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا »، أی یصرعه أو یُذیه الشیطان، شیطان دیوانه او را می کند، تخبّط یا به معنای ایذاء بگیریم یا به معنای صرع و دیوانه کردن.

 


[1] التفسیر الکاشف، ج1، ص435.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo