درس خارج فقه آیت الله سبحانی
96/06/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حرمت ربا از نظر کتاب، سنت و اجماع
حضرت امام فرمودند حرمت ربا هم با کتاب، هم با سنت و هم با اجماع ثابت شده است، آیات را خواندیم، از میان روایات بیست و چهار گانه، دو روایت را خواندیم، بقیه روایات را حضرت امام در متن تحریر الوسیله آورده است.
فقط میخواستم یک عصارهای از روایات را عرض کنم.
سمات الربا فی القرآن الکریمسمات جمع سمه است و سمه، یعنی علامت، قرآن ربا را به چهار علامت معرفی کرده است:
1؛ ربا در مقابل صدقات است، این اولین علامت است، « يمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ » [1]
خداوند، ربا را نابود ميکند؛ و صدقات را افزايش ميدهد! و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهکاري را دوست نميدارد.
اولی را مدح میکند،اما دومی را پرورش میدهد، معلوم میشود که ربا در مقابل صدقات است، این یک علامت بود که بیان شد.
2؛ یکی از اقسام ربا، ربای فضلی است، ربای فضلی یعنی همان استدانه ای با رباست، ممکن است کسی بگوید این خیلی روشن است و نیاز به گفتن ندارد، و حال آنکه این گونه نیست، چون بعضی از اهل سنت این قسم را ربا نمیدانند و میگویند اگر اولین شرط زیادی کند، این ربا نیست، ربا آن است که اول زیادی را شرط نکند، وقتی که اجل میرسد و بدهکار نتواند بدهد، در آن زمان زیادی را شرط کند، میگویند ربا در قرآن دومی است، اول به طرف رفاقتی داده، آخر ماه باید پس بدهد، اگر پس بدهد که چه بهتر و مشکلی نیست،اما اگر پس نداد، اجل را زیاد میکند در مقابل زیادی مال، میگویند: دومی رباست نه اولی، ولی ما میگوییم آیه شریفه هردو را شامل است خواه شرط زیادیی در اول بکند یا در آخر، یعنی در هردو قسمش رباست. با این تفاوت که اگر اول شرط کند، ماه اول هم ربا دارد، اما اگر در آخر شرط کند، ماه اول خالی از رباست، ماه دوم دارای رباست، آیه هردو را شامل است. چرا؟ قرآن میفرماید: « وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» [2]
و اگر توبه کنيد، سرمايههاي شما، از آن شماست [= اصل سرمايه، بدون سود]؛ نه ستم ميکنيد، و نه بر شما ستم وارد ميشود.
این آیه ناظر به کدام از دو قسم است؟ اولی را هم قطعاً شامل است، چون فرق نمیکند که اضافی را در اول شرط کند یا اضافی در آخرشرط نماید ، اینکه میفرماید: « فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ» یعنی آنچه را که دادید بگیرید، اما از اضافی اش صرف نظر کنید.
بنابراین، آیه مبارکه هردو نوع ربا را شامل است چه آن ربا که از اول در آن شرط زیادی بشود و چه آن ربایی که در اول شرط نکند، اما در آخر شرط کند، یعنی بعد از آنکه طرف به موقع نتواند دینش را بدهد، طلبکار بگوید من یکسال دیگر مهلت میدهم به شرط اینکه سرمایه را بالا ببرید، صد تومان را بکنید، صد و پنجاه تومان، هردو رباست، شاهد بر اینکه اولی را هم شامل است، همین آیه است « وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» این شامل هردو است.
3؛ یحرم الربا أضعافاً مضاعفة، بحیث ربا یستغرق الربح أصل القرض، و حذا کان أمراً رائجاً فی الجاهلیة.
ربا حرام است، اما اضعاف مضاعف، ولی مفهوم ندارد.
4؛ من قاس البیع بالربا فقط أخطأ، فبینهما فرق واضح، و الله أحلّ البیع و حرّم الربا، إلی غیر ذلک ممّا یمکن أن یستنبط من التدبر فی الآیات الکریمة
کسانی که ربا را با مقایسه کردهاند و میگویند ربا و بیع یکی هستند، اشتباه میکنند، این دوتا فرق میکند، در بیع در اول اضافه میکند، در اول میگوید اگر این مبلغ را نسیه ببری قیمتش صد تومان است، دیگر هر ماه رویش اضافه نمیشود، اما در ربا هر ماه رویش اضافه میشود، بنابراین، بیع با ربا فرق نمیکند، در بیع افزایش یکبار است و آنهم در اول معامله، اما در ربا این گونه نیست، بلکه ماه به ماه افزایش میکند تا آنجا پیش میرود که گاهی ربا بیش از سرمایه میشود.
خلاصه مطلبالف؛ الربا مقابل الصدقات
ب؛ ربا هردو را شامل است، خواه افزایش اول باشد یا آخر.
ج؛ ربا اضعاف مضاعفش هم حرام است، البته مفهوم ندارد
د؛ کسانی که میگویند بیع و ربا با هم فرق ندارد، ما میگوییم فرق دارد، بیع از اول فکس میفروشد، ماه به ماه اضافه نمیکند، مثلاً میگوید اگر نسیه میبری، قیمتش این مقدار است. اگر نتواند بدهد، هر ماه چیزی بر آن اضافه نمیشود، بر خلاف ربا که هر ماه چیزی بر آن اضافه میشود.
در جلسه گذشته عرض کردم که در این آیه مبارکه چهار تا اشکال یا چهار سوال کردهاند که جوابش در آینده خواهیم داد.
تا اینجا از دو مرحله عبور کردیم، مرحله اول ربا در قران کریم، مرحله دوم ربا در روایات، البته ما فقط از میان بیست وچهار روایتی که در وسائل الشیعه آمده، دو روایت را خواندیم حضرت امام شش روایت را در تحریر الوسیله آوردهاند، البته در جامع احادیث الشیعه، پنجاه روایت در حرمت ربا آمده است.
اجماعهر فقیهی که در فقه کتاب نوشته، ربا را حرام میداند و در این جهت جای بحث نیست، ما فقیهی را سراغ نداریم که ربا را حلال بداند.
حرمت ربا از ضروریات دین استحتی حضرت امام (ره) قدم را بالاتر بر میدارد و میفرماید:« حرمت ربا» نه تنها از ضروریات فقه و از ضروریات قران است، بلکه از ضروریات دین است، چون ضروریات سه مرحلهای است، مرحله اول ضرورت فقه است، « الماء إذا بلغ قدر کرّ لم ینجسّه شیء»، این از ضروریات فقه است، بعضی از چیزها داریم که از ضروریات قران است، « وَيسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يطْهُرْنَ»[3]
حرمت نزدیکی با زن در حال حیض از ضروریات قران است، حجاب از ضروریات قران است،اما یک چیز های داریم که بالاتر است، یعنی از ضروریات دین است، به این معنی که در هر ده و روستا و شهر برویم، یعنی هر جا که علم اسلام بلند باشد اگر سوال کنیم نماز واجب است؟ میگویند: بله، زکات واجب است، حج واجب است، مسلمانی را پیدا نمیکنیم که مسلمان باشد و اعتقاد به وجوب اینها نداشته باشد، اتفاقاً ربا نیز از همین قبیل است، یعنی از ضروریات دین است، ارتکاز مسلمین این است که ربا حرام است.
بنابراین؛ همه مراحلی که حضرت امام در تحریر الوسیله فرمودند، بررسی را کردیم، هم کتاب را و هم سنت و هکذا اجماع و ضرورت دینی را.
البته معمولاًدر کتاب های ما این سه ضرورت را جدا نمیکنند، و حال آنکه اینها با هم فرق میکنند، ما یک ضرورت فقه داریم، یک ضرورت قرآن و یک ضرورت دین، همه احکام یکنواخت نیستند، بعضی از آنها از نظر فقه ضروری است نه از نظر قران و دین، بعضی از نظر قران ضروری است، بعضی هم از نظر دین ضروری است.
حکم ربا در تورات و انجیلمن انجیل و تورات را مطالعه کردم، معلوم میشود که حرمت ربا اختصاص به اسلام ندارد، بلکه در تورات و انجیل هم ربا حرام است، البته من اینها را از انجیل و تورات عربی نقل کردم
الربا فی التوراتذکر الله سبحانه فی محکم کتابه أنّه نهی الیهود عن الربا، کما فی قوله تعالی: « وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ» [4]
و من حسن الحظّ (خوشبختانه) أنّ التوراة و إن لعبت بها أیدی اللاعبین (یعنی آن را تحریف کردهاند )، تشتمل علی ما یؤیّد الذکر الحکیم، فقد جاء فی سفر الخروج – سفر، یعنی کتاب، خروج، یکی از کتابهای تورات -:« إن أقرضت فضّة لشعبی الفقیر الذی عندک، فلا تکن له کالمرابی، لا تضعوا علیه ربا»[5]
یعنی اگر به یهودی قرض دادی، از او ربا نگیر، اما ربا گرفتن از غیر یهودی اشکال ندارد.
و فیه أیضاً: «و إذا افتقر أخوک و قصرت یده عندک فأعضد (کمک کن) غریبا أو مستوطناً (هم وطن) فیعیش معک لا تأخذ منه رباً و لا مرابحة»[6]
نه تنها ربا نگیر، بلکه مرابحه هم نکن، یعنی اگر جنسی را به او فروختی، به همان قیمت خرید بفروش (بدون اینکه سودی رویش بکشی)
و فی سفر التثنیه: « لاتقرض أخاک برباً (به برادرت ربای قرضی نده ) ربا فضّة (درهم) ربا طعام (گندم، یعنی اینکه گندم قرض بدهی و اضافه بگیری) أو ربا شیء ممّا یقرض ربا، للأجنبی تقرض بربا – یعنی از غیر یهودی ربا بگیر) لکن لأخیک لا تقرض بربا لکی یبارکک الرب، إلهک فی کلّ ما تمتد إلیه یدک، فی الأرض الّتی أنت داخل إلیها لتمتلکها»[7]
و علی هذا فالتوراة حرّم الربا بین الیهود و جوّزته بین غیرهم، إلی غیر ذلک ممّا یجده المتتبع فی العهدین.
الربا فی الإنجیلجاء فی الإنجیل لوقا: «و إن أقرضت الّذین ترجون أ تستردّوا منهم فأیّ فضل لکم فإنّ الخطاة أیضا یقرضون الخطاة لکی یستردّوا منهم المثل، بل أحبوا أعداءکم و أحسنوا و أقرضوا و أنتم لا ترجون شیئاً فیکون أجرکم عظیماً»[8]
«أن تستردّوا»، یعنی زیاد از او بگیری، این چه فایده دارد، چون «خطاة» یعنی گناهکاران هم به گناهکاران قرض می دهند، این مهم نیست که شما قرض بدهید وز یادی هم بگیرید، مهم این است که قرض بدهید و چیزی نگیرید.
در انجیل فرق بین هم کیش و غیر هم کیش نیست، فقط می گوید قرض بگیرید و اضافی نگیرید و الا اگر قرض بدهید و اضافی بگیرید، بین شما و بین گناهکاران چه فرق است، چون گناهکاران نیز همین کار را انجام می دهند (خطاة، جمع خاطی است)
من تفحص کردم که ربا درفراعنه هم بوده، چون فراعنه قبل از یهود است، فراعنه از زمان یوسف است تا برسند به موسی، در میان آنها نیز ربا بوده است، معلوم می شود ربا یک بیماری ریشه داری بوده، یعنی حتی در زمان فراعنه هم بوده است.
تا اینجا حرمت ربا را از نظر کتاب، سنت، اجماع بررسی کردیم، اما اینکه حرمت ربا چرا از ضروریات دین است؟
امام می فرماید حرمت ربا از ضروریات دین است، این را نیز بررسی کردیم، چون ضروریات دین این است که در هر دهکده ای که چراغ اسلام روشن است، این مسأله در آنجا باشد، هر کجا برویم خواه در چین یا در جای دیگر، یعنی هرکجا مسلمانی وجود دارد، در میان آنها مسأله صلات و صوم است، محال است کسی مسلمان باشد، وجوب صلات و صوم و هکذا حرمت ربا برایش معلوم نباشد ، بنابراین، حرمت ربا از ضروریات فقه و هکذا از ضروریات قران است، بلکه از ضروریات دین است.
ربا ازکبائر استآنگاه حضرت امام می فرماید (اکل) ربا از کبائر است، کبائر به چیزی می گویند که خدا نسبت به آنها وعده آتش داده باشد (ما أوعد الله علیه النار) هر چیزی که قران یا سنت آتش را بر آن وعده داده است، از کبائر است، اتفاقاً ربا از این قبیل است.
علاوه برقران، در روایات هم بر آن وعده آتش داده شده است.
پس تا کنون همه مراحل را بررسی کردیم، یعنی حرمت ربا را هم از نظر قران و سنت ثابت کردیم و هم از نظر اجماع، وهم اینکه حرمت ربا از ضروریات دین است را ثابت نمودیم.
دیدگاه حقوقدانان مصریالبته حقوقدانان مصری، کتاب های فروانی در باره ربا نوشته ا ند، چند نفر از حقوقدان های مصری می گویند:
ربا در قرآن، همان ربای جاهلی است، ربا جاهلی آن است که اول ربا نیست، سر مدت که بدهکار نتوانست قرضش را بدهد، طلبکار می گفت:« أزیدک أجلاً تزیدنی فی المال»، یا بدهکار می گفت:« زدنی أجلاً أزیدک فی المال»، می گویند ربا در قرآن همین است، چون در میان عرب جاهلی، ربای دوم بوده نه ربای اول، یعنی ربای اول اصلاً در میان عرب رسم نبوده است و آیات قران هم ناظر به ربای مرسوم در زمان عرب جاهلیت است، در جاهلیت، نخست نان یا گندم را قرض می دادند، نقره را قرض می دادند و برایش اجل و مدت هم می گذاشتند و اگر طرف (بدهکار) در موقعش نمی توانست بدهد، می گفت:« زدنی فی الأجل أزیدک فی المال»، یعنی یکسال را دو سال کن، و بدهی را بالاتر ببر
اگر گفتار این حقوقدان های مصری درست باشد، پس رباهایی که در ایران و جاهای دیگر است که از اول زیادی را شرط می کنند، اینها مشمول آیات قران نیست.
جواب استاد سبحانیما در جواب می گوییم: کلمه ربا در قران مجید اطلاق دارد، ربا چیست؟ افزایش بر اصل، این فرق نمی کند، افزایش از اول باشد یا درآخر.
ثانیاً؛ در جاهلیت ربای اول نبوده، ولی در میان یهود که بوده، یهود از اول ربا می گرفتند و می گفتند اگر به کسی قرض می دهید، اگر از خودتان است، اضافه را شرط نکنید، اما اگر از غیر خودتان است، چنانچه اضافی را شرط کنید اشکال ندارد.
بنابراین، اولاً؛ ربا در آیات قران اطلاق دارد، ثانیاً؛ اگر ربای اول در میان عرب مرسوم نبوده، در فراعنه و یهود و انجیل بوده، آیات هم اطلاق دارد.
افزون بر اینها، جایی که دومی حرام باشد، اولی به طریق اولی حرام است چون در دومی اول به طرف می بخشد و می گوید تا یکسال این مال تو باشد، آخر سال اگر طرف نتوانست قرضش را ادا کند، می گفت:« زدنی فی الأجل أزیدک فی المال»، اگر دومی حرام است، اولی (که از ابتدا شرط زیادی کند) به طریق اولی حرام است و آیات قران هم تنها برای مردم مکه نازل نشده، بلکه برای همه مردم دنیا توجه دارد.