< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

94/01/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا رفع حکم عزیمت است یا رخصت؟
یکی از بحث هایی که ما در قاعده «لا حرج» داریم این است که آیا رفع حکم علی نحو العزیمة است یا علی نحو الرخصة؟
اگر بگوییم علی نحو العزمیة است، عمل انسان باطل می‌شود. چرا؟ چون شرع مقدس شما را مامور کرده است که وضو نگیری و تیمم کنی ولی شما بجای تیمیم، وضو گرفتی در حالی که وضو حکم ندارد و شرع مقدس حکمش را ا زروی وضو برداشته،‌تیمم باید بکنی که نکردی، آن را که آوردی حکم ندارد، آن چیزی که حکم دارد، شما آن را نیاوردی.
بنابراین، اگر قائل به عزیمت بشویم عمل باطل است، عزیمت از عزم گرفته شده است، عزم به معنای جزم و قطع است، در مقابل رخصت، چون رخصت یکنوع تخییر است بین الفعل و الترک، اما عزیمت از ماده عزم گرفته شده و عزم هم به معنای قطع و جزم است و گویا مسأله را یکسره می‌کند و می‌گوید حتماً باید وضو را ترک کنی و تیمم کنی.
بعضی می‌گوید رخصت است، یعنی شرع مقدس تعین را برداشته، تعین وضو برداشته شده است، به این معنای که شما مخیر هستی بین وضوی حرجی و بین تیمم.
و عجیب این است که علمای ما بر دو صنف‌اند؟ یک صنف قائل به عزیمت هستند و صنف دیگر هم قائل به رخصت می‌باشند، صاحب جواهر قائل به عزیمت است، ولی در عین حال مرحوم حاج آقا رضا همدانی قائل به رخصت است، ما از میان این دو نظر، کدام را انتخاب کنیم؟
قبل از آنکه عبارات علما را در این زمینه نقل کنیم، این مطلب را یاد آوری کنم که اگر روزی دلیل بر عزیمت قائم شد یا دلیل بر رخصت قائم شد، حتماً طبق دلیل عمل می‌کنیم و دیگر جای بحث باقی نمی‌ماند، اما اگر دلیل بر هیچکدام پیدا نشد، چه کنیم و اصل چیست؟ مثلاً قصر در سفر از نظر ما عزیمت است و لو این مسأله ارتباطی به باب حرج ندارد، ولی از باب مثال است،‌ آیا اینکه مسافر باید صوم را افطار کند، هل هو علی وجه الزیمة أو هو علی وجه الرخصة؟ از روایات استفاده می‌شود که أنّه علی وجه العزیمة. چرا؟ چون رسول اکرم هنگامی که خواست به مکه برود، هنگامی که از مدینه مقداری دور شد، بالای شتر آب خواست،‌هشتم ماه رمضان حرکت کردند، نوزدهم ماه رمضان به حوالی مکه رسیدند،‌هنگامی که از مدینه فاصله گرفت، آب طلب کرد و فرمود: أیها الناس! همان خدایی که به من فرموده در ماه رمضان روزه بگیر، همان خدا به من فرموده که در سفر افطار کن، گروهی هم با حضرت افطار کردند، اما عده‌ای گفتند اگر ما روزه می‌گیریم این بهتر است چون:« أفضل الأعمال احمزها» اینها در مقابل نصّ پیغمبر اکرم ص اجتهاد کردند و روزه گرفتند، این خبر به رسول خدا رسید، رسول خدا نام آنها را عصات یعنی گناهکاران گذاشتند، این مطلب هم در روایات اهل سنت است و هم در روایات ما.
البته این حدیث در سفر است نه در حرج، گاهی ما نقل کردیم ولی آنها ندارند، آن در جایی است که نماز در سفر، حضرت می‌فرماید در سفر قصری است، چرا؟ چون این هدیه‌ای است که خداوند به امت اسلامی داده است، شما اگر نماز خود را در سفر تمام بخوانی، در واقع رد هدیه‌ خداوند را کردی و رد هدیه توهین است به خداند و لذا نمازت باطل است، مرحوم آیت الله حجیت که ما در درس شان بودیم می‌فرمودند چرا آدم جاهل به وجوب قصر، نمازش صحیح است، اما آدم عالم و ناسی نمازش باطل است؟ ایشان در فهم روایات خیلی فوق العاده بود، از همین جا استفاده کرد و فرموده این هدیه‌ای است که خلاق متعال آن را به امت اسلامی داده است، آدم جاهل رد هدیه کرده است، اما نمی‌داند که رد هدیه کرده،‌ناسی هم می‌دانست، منتها فراموش کرده هرچند یکنوع گناه کرده است، اما آدمی که عالم است اگر بخواهد نماز را تمام بخواند،‌نسبت به خدا یکنوع اهانت کرده است فلذا نمازش باطل است.
إنما الکلام فیما لو لم یدلّ دلیل من الخارج علی أحد الأمرین، فهل الرفع عزیمة أو رخصة؟ فیه قولان :
1. ذهب صاحب الجواهر إلی أنه عزیمة، قال فی حکم صیام الشیخ و الشیخة و ذی العطاش ما هذه عبارته: ثمّ لا یخفی علیک أنّ الحکم فی المقام و نظائره من العزائم لا الرخص؛ ضرورة کون المدرک فیه نفی الحرج و نحوه مما یقضی برفع التکلیف، مع عدم ظهور خلاف فیه من أحد من أصحابنا عدا ما عساه یظهر من المحدث البحرانی، فجعل المرتفع التعیین خاصة – گفته اگر شیخ و شیخه روزه نگیرند، مشکلی نیست، یعنی روزه نگرفتن معین نیست، بلکه مخیر هستند که روزه بگیرند یا نگیرند و بجایش کفاره بدهند، حدیث لا حرج تعین روزه را برداشته نه تخییر را،- تمسکاً بظاهر قوله تعالی: « وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ »[1].
یطیقون،اطاق و یطیقوا در لغت عرب، من عملی را انجام می دهم با صرف تمام قوی، طاق توانست، اطاق یعنی «صرف فیه تمام قواته.یعنی عمل بصرف عامة طاقاته»،
و بر کساني که روزه براي آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکيني را اطعام کنند؛ و کسي که کار خيري انجام دهد، براي او بهتر است؛ و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد!.
چند سال پیش، ما را به ترکیه دعوت کردند و قرار شد که در آنجا در احکام مسافر بحث بشود و من هم یک کتابی در باره احکام مسافر نوشتم، آنها همه مقلد ابوحنیفه بودند فلذا معتقد بودند که آدم مسافر می‌تواند روزه بگیرد، چرا؟ چون آخر آیه دارد « وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ» با این فراز آیه: « وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ» استدلال می‌کردند بر اینکه مسافر می‌تواند در سفر روزه بگیرد، جناب حدائق با این استدلال کردند بر شیخ و شیخه، اهل سنت استدلال کردند روزه در سفر بهتر است.
ولی استدلال هیچکدام اینها درست نیست. چرا؟ اولاً، اگر بنا باشد که بگوییم « وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ» باید مریض را هم بگوییم، چون مریض هم در آیه آمده «فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ، وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ».
وحال آنکه احدی نگفته که مریض هم روزه بگیرد.
ثانیاً، این آقایان مقطعی بحث کرده‌اند، جمله آخر را گرفته‌اند، آیة می‌فرماید:
« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ »[2].
اي افرادي که ايمان آورده‌ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد.
أَيامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ- اهل سنت در اینجا کلمه‌ »فأفطر» را زیاد می‌کنند- فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
چند روز معدودي را (بايد روزه بداريد!) و هر کس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادي از روزهاي ديگر را (روزه بدارد) و بر کساني که روزه براي آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکيني را اطعام کنند؛ و کسي که کار خيري انجام دهد، براي او بهتر است؛ و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد!
آیه می‌فرماید: حاضر روزه بگیرد، مریض و مسافر روزه نگیرد، فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ. وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا من اوله إلی آخره - خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»، وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ ناظر به مجموع آیه است، از اول تا آخرش. از این استفاده نمی‌شود که مریض یا مسافر روزه گرفتن برایش خوب است، یا شیخ و شیخه روز گرفتن برایش خوب است. بلکه می‌گوید اگر به این شکلی که من گفتم عمل کنید، برای شما بهتر است. اولاً در صحیح مسلم است که رسول خدا نام آنها را عصاة گذاشت، إنّ رسول الله ص سمّاهم عصاة.
ثانیاً، این آیه دلالت ندار،‌ذیل آیه را (که « وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ» باشد ) به همه بزنید،ما یکی در اینجا با آنها اختلاف داشتیم، یکی هم آنها می‌گفتند باید هشتاد و دو کیلومتر از شهر خارج بشویم، من گفتم پیغمبر ص با صحابه در عرفات نماز را قصر خواندند با اینکه عرفات تا مکه بیش از بیست و دو کیلومتر فاصله ندارد، شما عمل پیامبر را رها کردید و به فتوای ابوحنیفه چسبیده‌اید.
« شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »
2. و قد ذهب المحقق الهمدانی إلی أنه رخصة، قال :إنّ التیمم فی الموارد التی ثبت جوازه بدلیل نفی الحرج رخصة لا عزیمة، فلو تحمّل المشقة الشدیدة الرافعة للتکلیف و أتی بالطهارة المائیة صحّت طهارته، کما تقدمت الإشارة إلیه فی حکم الاغتسال لدی البرد الشدید، فإن أدلة نفی الحرج لأجل و رودها فی مقام الامتنان و بیان توسعة الدین لا تصلح دلیلاً إلا لنفی الوجوب لا لرفع الجواز»[3].
و تظهر من السید صاحب العروة موافقة صاحب المصباح حیث فرّق بین کون استعمال الماء مضراً فافتی ببطلان الوضوء، و أما إذا لم یکن استعمال الماء مضراً بل موجباً للحرج و المشقة کتحمل ألم البرد أو الشین، فلا تبعد الصحة و إن کان یجوز معه التیمم لأنّ نفی الحرج من باب الرخصة لا العزیمة، و لکن الأحوط ترک الاستعمال و عدم الاکتفاء به علی فرضه فیتمم»[4].

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo