< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

93/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی قاعده لا حرج
عرض کردیم اشکال اینجاست که قرآن مجید می فرماید «مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ »[1] و حال اینکه احکام حرجی در اسلامی هست. جوابی را از مرحوم علامه طباطبائی نقل کردیم که اصلاً می‌گفت اینها حرجی نیستند. جواب قبلی هم از مرحوم صاحب وسائل نقل کردیم که ایشان می‌گوید این آیه ناظر به احکام ما لا یطاق است، جواب مرحوم محقق قمی را به خود شما واگذار کردیم.
اما جواب چهارم را مرحوم صاحب عوائد داده‌اند که چه مانعی دارد که ما آیه را تخصیص بزنیم «مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » الا در این موارد. همه ی این جواب ها از نظر ما کامل نیست.
و اما چیزی که بنده برای این مسئله تهیه کرده‌ام این است که احکام اسلام بر سه قسم است:
الف) یک قسم داریم که مسلماً حرجی هست، اما مسبب شارع نیست و مسبب خود مکلّف است. فرض کنید شرع مقدس می‌گوید اگر کسی دیگری را کشت باید قصاص شود. قصاص واقعاً‌ حکم حرجی است اما مسبب خود فرد است. بنابراین چیز‌هایی که مربوط به حدود و دیات است ولو انسان در مورد اینها احکام سنگینی را تلقی می‌کند، ولی شرع مقدس بادی نیست. در عرب یک مثلی هست که می‌گوید (البادی أظلم، یعنی آغاز گر ظلم)؛ در اینجا بادی اسلام نیست، بادی خود گناهکار است و اگر این قوانین اجرایی نباشد حیات انسان در خطر است «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» [2]و هم چنین بقیه احکام و حدودی که هست. البته در اینها مسلماً حرج هست، اما شرع مقدس بادی نیست (البادی هو المکلّف)، در اینجا نباید از شرع گله مند باشیم، بلکه باید از خودش گله کند (فلا تلوموا الا انفسکم) باید خودشان را مذمت کنند نه شرع را. والا در دنیا همین قوانین هست. البته قصاص در بعضی از کشورها نیست، اما در خیلی از ایالات آمریکا قصاص هست. مسلماً آیه «مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » ناظر به اینها نیست، بلکه جایی است که مبدأ حرج خودش باشد، والا اگر مبدأ حرج خود مکلّف هست، بنابراین تمام احکام سیاسی اسلام، البته حدود و دیات و قضاوت و شهادت که همه احکام سیاسی اسلام هستند در این احکام سبب به خود مکلّف بر می گردد.
ب) در قسم دوم شرع مقدس بادی است نه مکلّف،یعنی مکلف بادی نیست. مثلاً اول جهاد را آوردیم، بعد حج را، و بعد مثال های دیگری مانند ضرائب خواهیم زد. ضرائب جمع ضریبه به معنای مالیات است. یک قسم از احکام داریم که قسم دوم است و مسلماً در اینها حرج هست، جهاد رفتن و سر دادن در راه خدا کار آسانی نیست. حج رفتن در ایام سخت و در گرما و سرما مسلماً حرجی هست، اما باید از دو نظر باید مطالعه کرد. اینها افعالی هستند که اساسشان حرج است و اصلاً پایه‌ی‌ شان حرج است و تار و پودشان با حرج است. مسلماً اگر شرع مقدس می‌فرماید «مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » این نوع احکام را نمی‌گوید که ماهیتش حرجی است، آیه ناظر به چیزهایی که ماهیتشان حرجی است نیست. جهاد فی سبیل الله ماهیتش حرجی است. حج در ایام سرما و گرما ماهیتش حرجی است کما اینکه بعداً خواهیم گفت:« الضرائب الاسلامیه»، مالیتهای اسلامی به نام زکات و خمس و کفارات ماهیتشان ضرری است. مسلماً آیه ناظر به اینها نیست. جایی که ماهیتش حرجی است نمی‌توانیم آیه را ناظر به آن بگیریم، والا تضاد به تمام معنا است. در حقیقت شرع مقدس یک انسان عاقلی هست و بیاید آنقدر احکام حرجی بگذارد و بعداً بگوید «مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ »، این اولاً؛
ثانیاً این نوع احکام در همه‌ی دنیا هست،‌در همه دنیا وزارت دفاع هست. در تمام ادیان زیارت بیت هست، همه‌ی نصاری مرکز زیارت دارند، یهود هم دارد. باید ببینیم آیا این اعمال به صلاح انسان است یا به ضرر اوست. ولو اینها ماهیتشان حرجی است اما بازده بسیار خوبی دارد چون اگر جهاد نباشد دشمن همه چیز ما را به یغما می‌برد. اگر جوانان ما نبودند صدام به تهران می‌رسید، اینها بودند که جهاد کردند و صدام را عقب راندند. ما باید منافع این احکام را نیز در نظر بگیریم، شرع مقدس در این مسائل متفرد نیست، همه دنیا وزارت دفاع دارد، قبلاً به آن وزارت جنگ می‌گفتند، اما الآن وزارت دفاع شده است.
بنابراین؛ ما باید موقف آیه را درک کرده و سپس اعتراض کنیم. گناه بخش اول مال خود مکلف است. اما در بخش دوم گناه مکلف نیست، اولاً ماهیت اینها ضرری و حرجی است، آیه ناظر نیست. علاوه بر این دارای فوائد می‌باشد. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّ‌سُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْ‌ءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُ‌ونَ » [3] جهاد در راه خدا مرگ نیست، جهاد در راه خدا حیات مجتمع است. اصلاً جهاد را یک حیات مجتمع، ولو به ظاهر موت فرد است اما حیات مجتمع است. حضرت علی ع نیز در خطبه خود می‌فرماید: (أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَف‌)[4] جنّة به سپر می‌گویند، ملتی که شهادت و جهاد ندارد برای این ملت لباس ذلت دوخته می‌شود.
شروحی که بر این خطبه نوشته شده است را مطالعه کنید، اصولاً دل امیر مؤمنان خون است، هر موقع به مردم کوفه می‌گوید به جهاد بروید، یا می‌گویند سرد است و یا در تابستان می‌گویند گرم است. امیر مؤمنان می‌گوید اینها همه بهانه است و شما از قتل و شهادت می‌ترسید. بنابراین ولو این ضرر دارد، اما نفع کلی و از آن جاهایی است که فرد قربانی صلاح اجتماع می‌شود و اینها در دنیا هست و هیچکس بر این مسئله اعتراضی ندارد که کسی از شرف و خاک خود دفاع کند ولو در دفاع چند نفر هم کشته شود.
پس ما از این مسئله دو جواب گفتیم. اولاً قسم دوم ماهیتش حرجی و ضرری است. آیه ناظر بر چیزی که ماهیت آن ضرری و حرجی باشد نیست.
علاوه بر این تشریع اینها، تشریع بی ملاک نیست.
بنابراین حج و جهاد ما ولو به ظاهر حرجی است، اما این حرج که حرج فردی است نفع اجتماعی را در پی دارد.
یکی از اقسام بخش دوم، ضرائب است« الضرائب» جمع ضریبه است. ضریبه به معنای مالیات است. شرع مقدس می‌گوید باید زکات، خمس و کفارات بدهید. این ضرری است. اما باید حساب کرد که آیا در دنیا هم ضرائب و مالیاتی نبوده، آیا مردم سویس و سوئد که الآن مالیات می‌دهند و می‌گویند از نظر فکری در مرحله‌ی بالایی هستیم، این را یک نوع ظلم تلقی می‌کنند؟ هرگز، بلکه می‌گویند اداره‌ی مملکت با پول است وباید پول باشد. در خارج افراد درآمد بالایی دارند اما از همان دستی که می‌گیرند، با همان دست هم می‌دهند، حتی برای تلویزیون هم مالیات دارند. ممکن است یک فردی هر ماه پنج هزار دلار حقوقش باشد. اما آنچنان زندگی را منظم کرده‌اند از یک دست می‌دهند و از دست دیگر می‌گیرند، چرا؟ می‌گویند زندگی در امن و امان، باید با پول خرج کردن باشد والا راه امن نمی‌شود. به قول آن شاعر که می‌گفت:
امسال بیست سال است اندر نراق و کاشان* نائب حسین کاشی مشغول سر تراشی
والاً نائب حسینی پیدا می‌شود و همه چیز مردم را می‌گیرد. بله! اگر بیش از حد حرجی شد، البته نیست. همین حج اگر آمدیم و بیش از ماهیت حرجی خودش دو برابر شد، البته دیگر احکام حج دیگر نداریم، جهادش هم همینطور، ضرائبش هم همینطور. آن مقدرای که لازمه‌ی ماهیت است باید عمل کرد، اما آن حرجی که بیش از ماهیتش است، مسلماً مرفوع است.
الی هنا تم الکلام فی القسمین: قسم اول، احکام هستند که حرجی هستند اما مسببش خود مکلّف است کالحدود والدیات. اینجا نباید خدا را ملامت کنیم و باید خودمان را ملامت کنیم.
دوم احکامی که ماهیتشان حرجی است که دو جواب دادیم. اولاً آیه شامل ماهیت حرجی نیست و ثانیاً باید فوائد حج و جهاد و مالیات را در نظر بگیریم. اگر اینها را در نظر بگیریم، کسر و انکسار کنیم، حتماً می‌بینیم که ضرری نیست چون امنیت در گرو آن است.
ج) یک احکامی داریم که نه شرع مقدس مسبب حرج است و نه ماهیت شان حرجی است، اما گاهی از اوقات (یعرض علیه الحرج) مثل وضو. وضو انصافاً چیز خوبی است و انسانی که از خواب بلند شده و وضو می‌گیرد یک حال دیگر پیدا می‌کند. وضو و غسل یک نوع پاکیزگی هستند، نماز یک نوع ارتباط با عالم بالاست. گاهی از اوقات (یعرض علیه الحرج)، البته اینجا با مقراض حرج، وجوب را قیچی می‌کنیم و می‌گوییم در اینجا دیگر وضو لازم نیست و تیمم کن. دیگر صلات عن قیام لازم نیست. آیه که می فرماید «مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » ناظر به قسم سوم است. آن چیزی که ماهیتش حرجی نیست، اما گاهی اوقات لازمه‌اش حرج است مثل وضو و نماز و الصوم و ...
ما هو الحق فی الجواب؟
الحقّ أنّ الاحکام الشرعیة علی اقسام ثلاثه: الاول ما یکون الناس هو السبب فی جعل تلک الاحکام حفظا للأمن و والسلام نظیر الاحکام المشرعة فی الحدود و القصاص والدیات، إ‌ذ لو لا هذه الاحکام لسادت الفوضی – هرج و مرج- علی المجتمع، و ما دلّ علی نفی الحرج منصرف عن هذا القسم من الاحکام، اذا الحرج جاء من جانب الناس لا من جانب التشریع و هذا نظیر من ألقی نفسه من علی شائق – خودش را از بالای مناره پرت کرد- فیحکم علیه فی الطریق بالقتل الفظیع، فالحکم به نابع من عمله لا من جانبنا و لا من جانب الله.
الثانی: الاحکام التی بنیت عن الحرج والعسر – یعنی ماهیتش حرجی است، تار و پود این احکام حرج است – بحیث یعدّ الحرج موضوعاً و مقوّماً لها و هذا کالامر بالجهاد والحج و قسم من الاعمال کالصیام فی الصیف، والتوضؤ فی الجوّ البارد، فهذه الاحکام خصیصتها الحرج والعسر و قد ذکر الشیخ - عین این مسئله را شیخ در رسائل گفته است – فلو قال الشارع: « ومَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » – جایی نیست که ماهیتش حرجی است – فهو ناظر علی غیر هذه الاحکام التی خصیصتها الحرج، والشاهد علی ذلک أنّ الشارع شرّع الجهاد والحج والفرائض المالیة فی العصر الرسالة و فی الوقت نفسه خاطبهم « ومَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » – یک نفر هم از صحابه بلند نشد که بگوید: یا رسول الله ! تناقض می‌گویید، از آن طرف می‌گویید به جهاد بروید و از طرف دیگر می‌گویید حرجی نیست. آیه ناظر به آن قسم نیست که ماهیت و تار وپودش این است - .
و إن شئت قلت: إنّ تشریع هذه الاحکام من باب الامتنان- این وجه دوم است، در وجه اول گفتیم ماهیتشان حرجی است. وجه دوم اینها فوائد دارد و مصلحت جامعه بر مصلحت فرد مقدم است – اذ لو لا الجهاد فی سبیل الله، یکون المسلمون فریسة (طعمه) للکافرین قال الله «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّ‌سُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْ‌ءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُ‌ونَ ».
واعطف علیهم؛ - تا به حال حج و جهاد را گفتیم الآن سومی را می‌گوییم – الضرائب – ضرائب همان مالیات اسلامی است – ما یترتب علی الحج من فوائد و عوائد یستثمره المسلمون فی هذا المجمع العظیم، او ما یترتب علی الدفع الضرائب المالیه من اقامة حکومة عادلة تحمی الضعیف و تؤمّن الطریق الی غیر ذلک من الآثار، فاهمیة الملاک سبب تشریع هذه الاحکام التی جوهرها الحرج والعسر، فأیّ حکم کان کذلک فهو خارج عن مدلول الآیه کما هو الحال فی لا ضرر، اذ لیس الاسلام هو الدین الوحید التی شرّع الجهاد أو فرض الضرائب فلکلّ الأنظمة فی العالم – تمام نظام ها – یتبنون هذه الاحکام – تبنی به معنای فرزند گیری است، یعنی انسان چیزی را به خودش بگیرد – التی تعود علی المجتمع بفوائد و منافع لا تذکر، و لا یدور فی خلد أحد أنّها تکالیف باهضة أو حرجیة.
نعم! همین احکامی هم که جوهرش حرجی است، حرجش یک حد معینی دارد. اگر از آن حد معین بالا رفت مشکل است. ولذا اگر آمدیم و حج راهش خطری شد، سابقاً کسی که می‌خواست از تهران به مدینه می‌رفت، باید چند مرحله رشوه بدهد. شیخ قبیله را رشوه بدهد تا اجازه‌ی عبور به او بدهند والا جان و مالش در خطر بود. ولذا آقایان (فقها) راه جبل را تحریم کردند. در سال 1312 مرحوم شیخ فضل الله نوری در نجف علما را جمع کرد و همه‌ی شان سفر راه جبل را تحریم کردند، به خاطر اینکه جان و مال مسلمانان در خطر بود.اگر آمدیم و حدش بالا رفت، مسلماً در آن حد نیست.
الثالث: تکالیف لیس طبعها الحرج والعسر. - گاهی عسر و حرجی می‌شود.- یتلقها المکلّفون برحابة صدر کالوضوء والغسل والصلاه الی غیر ذلک من احکام من الزواج والطلاق – خب، زواج، در این شهر ما یک رسم بدی به نام ماه عسل شده است. اما اگر همین زواج در حد عسر و حرج شد. بعضی از علما می گویند اگر زندگی زن و شوهر در حد حرج باشد، حاکم می تواند شوهر را مجبور به طلاق کند. زواجی که در حقیقت لذت انسان است، طلاقی که ابغض الاشیاء است، گاهی از اوقات انسان باید این سم را بخورد. ولذا این احکامی که گاهی حرجی هستند، با مقراض حدیث رفع یا با مقراض آیه « ومَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَ‌جٍ » پیوند زندگی قطع می‌شود. – غیر أنّه ربما یطرأ علیها فی بعض الاحوال، الحرج الذی لا یتحمّل عادتاً فحینئذ یکون الحکم المذکور مرفوعاً لهذه القاعدة و لذلک یعلم أنّ القاعدة محکمة غیر مخصّص ابداً- تخصیص نخورده است -.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo