< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

93/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا خمس فقط مختص به غنائم جنگی است یا شامل همه درآمدها می‌شود؟
یکی از اشکالاتی که بر شیعه می‌گیرند، مسأله خمس است، علمای وهابی مدعی‌اند که روحانیت شیعه مسأله خمس را از پیش خود در آورده‌اند تا هم زندگی خود و هم زندگی طلاب را اداره کنند در حالی که مسأله خمس در اسلام نیست،‌ ما در جلسه گذشته سه مرحله را طی کردیم، در مرحله اول هیمنه آنها را شکستیم و گفتیم خود شما در باره گنج و معدن قائل به خمس می‌باشید نه قائل به زکات و محل خمس را هم آل هاشم می‌دانید. آنگاه سه مرحله را بحث کردیم، در مرحله اول غنیمت را از نظر لغت بررسی کردیم و گفتیم همه لغویین غنیمت را به معنای مطلق سود و درآمد گرفته‌اند خواه ا زطریق حرب و جنگ بدست آمده باشد یا از راههای دیگر.
سپس غنیمت را از نظر کتاب بررسی نمودیم و گفتیم در قرآن هم غنیمت به معنای اعم به کار رفته حتی نعمت های بهشتی را هم غنیمت شمرده است، آنگاه غنیمت را از نظر روایات بحث کردیم و گفتیم در روایات هم غنیمت به معنای سود و درآمد است در مقابل غرامت، بنابراین، آیه کریمه که می‌گوید: « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ» [1]. درست است که مورد آیه، غنیمت جنگی است، ولی اختصاص به غنائم جنگی ندارد، بلکه می‌خواهد یک قاعده کلی را بیان کند، « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ، أی کلّ ما ربحتم»..
إن قلت: به چه دلیل می‌گویید این آیه خطاب به مجاهدین نیست؟
قلت: چون روی خطاب و طرف خطاب این آیه، مومنین است نه مجاهدین، منتها موردش غنیمت جنگی است. چطور؟ چون آیات ما قبلش جنبه عمومی دارد، یعنی اگر کسی ماقبلش را ببیند، همه‌اش در باره عموم مومنین است، مانند:
1: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ »[2].
و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است؛ و (براي کساني که از عهده امتحان برآيند،) پاداش عظيمي نزد خداست!
این ارتباطی به مجاهدین ندارد، بلکه ارتباط به مومنین دارد.
2:«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيئَاتِكُمْ وَيغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»[3].
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براي شما وسيله‌اي جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمي‌دهد؛ (روشن‌بيني خاصي که در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت؛) و گناهانتان را مي‌پوشاند؛ و شما را مي‌زمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است!
این آیه هم خطاب به مومنین است، منتها مورد غنائم حربی و جنگی است.
حال فرض کنید که خمسی در اسلام نیست، زکات هم بر بنی هاشم و بنی مطلب حرام است، پس جمعیت زیادی که بنی هاشم را تشکیل می‌دهند از زمان پیغمبر و بعد از آنحضرت،‌تکلیف آنان چیست؟ چون قرار شد که زکات بر آنان حرام باشد، خمس هم که بالفرض در اسلام نیست، پس آنان چه کنند و از کجا امرار معاش کنند در حالی که آنان (بنی هاشم) ایتام، ابن سبیل و مسکین دارند، در روایات پیغبر اکرم ص سختگیرانه می‌فرماید زکات بر ما حرام است، یک روایت است که هم مسلم آن را نقل کرده و هم ما نقل کرده‌ایم، منتها مسلم کامل تر نقل کرده است و آن این است که دو نفر خدمت پیغمبر اکرم ص رسیدند، یکی بنام ربیعة بن حارث و دیگری بنام عباس بن عبد المطلب، البته هر کدام پسر خود را همراه خود نزد آن حضرت آوردند، ربیعة جوان خودش را آورد، عباس هم جوان خودش را بنام فضل با خودش آورد،‌هردو عرض کردند یا رسول الله!
شما أبرّ الناس هستید و خیلی به مردم مهربان می‌باشید، به ما هم کمک کنید چون جوان ما می‌خواهد ازدواج کند، ولی چیزی ندارد که خرج ازدواج نماید، همان گونه که گروهی را جزء جبایة الزکاة قرار دادید، این دو بچه ما را هم بفرست تا جزء جبایة الزکات بشوند و از این طریق چیزی گیر شان بیاید، عباس می‌گوید ما دو نفر داشتیم – هردو نفر از بنی هاشم هستند - با پیغمبر صحبت می‌کردیم،‌دیدیم که زن آن حضرت بنام زینب به ما اشاره می‌کند که در این مورد حرف نزنید، ولی ما به اشاره او گوش نکردیم، پیغمبر اکرم بعد از آنکه کلام ما تمام شد، فرمود بدانید که صدقه بر ما حرام است، ولی حضرت به بیان اکتفا نکرد، بلکه دو نفر از عاملان زکات را خواست، یکی بنام محمیه و دیگری هم بنام نوفل، فرمود: محمیه! دختر داری؟ گفت: بلی؛ حضرت فرمود: دخترت را به پسر ربیعه بده و هزینه‌اش هم با من باشد، سپس رو کرد به نوفل و فرمود آیا دختر داری؟ در جواب عرض کرد بلی؛ پیغمبر فرمود دخترت را به فضل پسر عباس بده و هزینه‌اش هم با من و از خمس پرداخت می‌کنم، پیغمبر اکرم مشکل را از این راه حل کرد
پس معلوم می‌شود مسأله حرمت زکات بر بنی هاشم یک مسأله‌ و چیزی مسلم بوده، این مقدمه بود برای چیز دیگر، روایتی که مسلم نقل کرده این است:
و الذی یؤید عموم الآیة هو أنّه سبحانه حرّم الزکاة علی بنی هاشم
1: روی أبو هریرة: « أخذ الحسن بن علی (علیهما السلام) تمرة من تمر الصدقة و جعلها فی فیه، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:« کخ کخ إرم بها أما علمت أنا لا نأکل الصدقة» و فی حدیث: « أن لا تحلّ لنا الصدقة».[4]
خرمایی از مال زکات آوردند و حسن بن علی ع یکدانه از آن خرما را برداشت و در دهن گذاشت، پیغمبر فرمود آن را از دهن خود بیرون بیاور، آیا نمی‌دانیم که ما چیزی از مال صدقه نمی‌خوریم، یعنی بر ما صدقه حرام است.
و لفظة « کخ» بفتح الکاف و کسرها و تسکین الخاء کلمة یزجر بها الصبی عن المستقذرات فقال له: کخ أی اترکه و هی معرّبة.
2: و روی مسلم فی صحیحه: « اجتمع ربیعة بن الحارث و العباس بن عبد المطلب علی أن یبعث کلّ ولده:« عبد المطلب بن ربیعة، و الفضل بن العباس» إلی رسول الله حتّی یبعثاهما إلی جبایة الصدقات فیکون لهما ما لسائر العاملین، فتکلّم أحدهما بقوله:« یا رسول الله! أنت أبرّ الناس و أوصل الناس و قد بلغنا النکاح فجئنا لتؤمّرنا (امیر کنی) علی بعض هذه الصدقات فنؤدّی الیک کما یؤدّی الناس و نصیب کما یصیبون، قال: فسکت (ص) طویلاً حتّی أردنا أن نکلّمه، قال: و جعلت زینب تلمع (کذا فی المصدر و لعل الصحیح: تلمح، (أی اشارت.) علینا من وراء الححجاب أن لا تکلّماه، قال: ثم قال:« إنّ الصدقة لا تنبغی لآل محمد ص إنما هی أو ساخ الناس، ادعوا لی محمیة( محمیة: رجل من بنی أسد کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم استعمله علی الأخماس. - و کان علی الخمس»- ونوفل بن الحارث بن عبد المطلب، قال: فجاء اه، فقال لمحمیة: أنکح هذا الغلام ابنتک « الفضل بن عباس» فأنکحه، و قال لنوفل بن الحارث: أنکح هذا الغلام ابنتک «لی» فانکحنی، و قال لمحمیة: أصدق عنهما من الخمس کذا و کذا»[5].
و قد ورد هذا المضمون فی طرقنا،‌حیث روی عیص بن القاسم عن أبی عبد الله ع:
متن حدیث عیص بن القاسم
1: «عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أُنَاساً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ص- فَسَأَلُوهُ أَنْ يَسْتَعْمِلَهُمْ عَلَى صَدَقَاتِ الْمَوَاشِي وَ قَالُوا يَكُونُ لَنَا هَذَا السَّهْمُ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْعَامِلِينَ عَلَيْهَا فَنَحْنُ أَوْلَى بِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ- إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا تَحِلُّ لِي وَ لَا لَكُمْ وَ لَكِنِّي قَدْ وُعِدْتُ الشَّفَاعَةَ إِلَى أَنْ قَالَ أَ تَرَوْنِي مُؤْثِراً عَلَيْكُمْ غَيْرَكُمْ»[6].
حدیث محمد بن مسلم، أبی بصیر و زرارة
2: « وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ وَ زُرَارَةَ كُلِّهِمْ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الصَّدَقَةَ أَوْسَاخُ أَيْدِي النَّاسِ وَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ عَلَيَّ مِنْهَا وَ مِنْ غَيْرِهَا مَا قَدْ حَرَّمَهُ وَ إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا تَحِلُّ لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ الْحَدِيثَ»[7].
ما به اهل سنت می‌گوییم: شما این حدیث را نقل کردید که صدقه بر آل هاشم حرام است، پس بنی هاشم که تعداد شان در زمان و عصر ما، به میلیون ها نفر می‌رسند چه کنند و از چه راهی ارتزاق کنند در حالی که در میان آنان ایتام و غیر ایتام فراوانند؟ پس حتماً اسلام یک راهی برای ارتزاق آنان معین کرده است و آن همان خمسی است که بعداً به آن می‌پردازیم.
اشکال مهم وهابیها
یکی از اشکالات مهم وهابیها این است که اگر واقعاً خمس واجب بود،‌چرا رسول خدا در زمان خودش زکات را مهم شمرد و اجرا کرد،‌ولی دیده نشده که ایشان (پیغمبر) یا حضرت امیر المؤمنین و حسن و حسین (علیهم السلام) تا زمان امام باقر ع عاملی برای خمس معین کنند؟
پاسخ
اولاً؛ من روایات اهل سنت پیدا کردم که پیغمبر اکرم (ص) گاهی از آنها خمس می‌گرفت، از آن جمله داستان عبد القیس است که در روایت آمده که عبد القیس و طائفه‌اش اسلام آورد، ‌اما بین عبد القیس و طائفه‌اش تا مدینه مشرکین فاصله بودند، ولذا نمی‌توانستند خدمت پیغمبر ص به مدینه برسند، چون مشرکین در وسط فاصله و مانع بودند و اینها را اذیت می‌کردند، ولی در اشهر الحرام امنیت کامل در شبه جزیرة العرب حاکم بود، فلذا آنان در اشهر الحرم از فرصت استفاده کرده خدمت پیغمبر اکرم ص در مدینه رسیدند و گفتند ما نمی‌توانیم همه وقت خدمت شما به مدینه برسیم، چون بین ما و شما مشرکین فاصله‌اند، شما یک دستورات کامل به ما بده که به آن دستورات عمل کنیم.
پیغمبر هم یک دستور کامل داد که عبارت است از:
و الجواب: أنّ النبی الأکرم (ص) و إن لم یبعث شخصا لجبایة الأخماس، لکن ورد فی بعض کلماته طلب الخمس من بعض الطوائف، کما فیما رواه البخاری: و فد عبدالقیس علی رسول الله (ص) فقالوا: إ« بیننا و بینک المشرکین و إنا لا نصل إلیک إلا فی شهر الحرام، فمرنا بأمر نعمل إن عملنا به دخلنا الجنة و ندعو إلیه من و راءنا، قال: (( آمرکم بأربع و أنهاکم عن أربع، أمرکم بالإیمان بالله، و هل تدرون ما الایمان؟ شهادة أن لا اله إلّا الله، و إقام الصلاة، و إیتاء الزکاة، و تعطوا الخمس من المغنم ))[8].
و من المعلوم أن النبی(ص) لم یطلب من بنی عبدالقیس أن یدفعوا إلیه غنائم الحرب کیف و هم لا یستطیعون الخروج من حیّهم فی غیر الأشهر الحرم، خوفاً من المشرکین، فیکون قد قصد المغنم بمعناه الحقیقی فی لغة العرب و هو ما یفوزون به فعلیهم أن یعطوا خمس ما یربحون.
«مغنم» در این حدیث به مطلق درآمد و سود است نه غنائم جنگی، چون جنگی در آن منطقه نبوده است، کسانی که مغنم را در این حدیث به معنای غنیمت جنگی و حربی بگیرند، از فهم حدیث پرت هستند.(احیاء، جمع حی است، حیّ هم به معنای محلّه و منطقه است)، ‌اینها در محله و منطقه‌ خود شان امنیت نداشتند تا چه رسد به اینکه به مشرکین حمله کنند و از ‌آنها غنیمت بگیرند.
پس از دو نظر قرینه داریم که کلمه «مغنم» در اینجا به معنای درآمد و سود است:
اولاً، آنان اضعف بودند از اینکه به مشرکین حمله کنند و از طریق جنگ درآمد و سود داشته باشند.
ثانیاً، اگر مراد از «مغنم» غنیمت جنگی و حربی باشد، جهاد خود سرانه نیست، جهاد باید یا به امر پیغمبر و امام معصوم باشد یا به امر نماینده آنان، و ضمناً باید توجه داشت که مراد از مغنم،‌غارتگری هم نیست. چرا؟ چون همه اهل سنت نقل کرده‌اند که در اسلام غارتگری ممنوع است.« لا نهب فی الإسلام و لا غیلة فی السلام» غیله همان عملی است که داعشی ها انجام می‌دهند که افراد را ترور می‌کنند، «غیله» به معنای ترور است، این روایت بهترین دلیل است که پیغمبر در حد امکان خمس می‌گرفت.
بعد از رسول خدا خلافت را از بنی هاشم گرفتند فلذا حضرت امیر المؤمنین (ع) کاره‌ای نبود و قدرتی نداشت که خمس بگیرد ودر پنج سال حکومت خودش هم چنان گرفتار بود که به این گونه کار ها نمی‌رسید، زمان امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر (علیهم السلام) یکنوع پیچیدگی در کار بوده که آنان نتوانستند اجرا کنند، ظاهراً مثل اینکه نیازی نبوده یا شرائط ایجاب نمی‌کرده، از زمان امام صادق ع مسأله خمس مطرح شده است.
بنابراین، اشکالی که وهابیها دارند که چرا پیغمبر اکرم (ص) نفرموده، در جواب می‌گوییم آنحضرت فرموده، اما چرا در زمان امام علی، امام حسن مجتبی، امام حسن، امام سجاد و امام باقر (علیهم السلام) اجرا نشده، جوابش این است که شاید شرائط حاکم در آن زمان اجازه نمی‌داده که اجرا شود.
نعم کان النّبی (ص) الأکرم ص یبعث العاملین علی جبایة الزکاة، و لم یر منه بعث العمال لجبایة الأخماس، و لعلّ الوجه أنّ الزکاة حق الفقراء و المساکین و مصالح المسلمین الواردة فی الآیة الشریفة، و بها کان قوام حیاتهم، و لذلک کان للنبی(ص) جهاز لجبایة الزکاة، حتی أن احدی مصارفها هم العمال الذین و قد اشیر إلیهم فی قوله تعالی: « و العاملین علیها ».
و أما الخمس فقد کان لرفع حاجته و حاجات بنی هاشم فلعل ّالظروف ( ظروف، یعنی شرائط) لم تکن مساعدة لبعث الجباة و الحثّ علی أخذ الخمس لنفسه و بنی هاشم من المسلمین. و القوم حدیثو عهد بالإسلام و قد ترک النبی بعض ما یلیق أن یعمله لأجل تلک الغایة و عدم تحمل القوم لبعض هذه الأعمال.



[4] صحیح مسلم، ج3،ص117، کتاب الزکاة الباب تحریم الزکاة علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و علی آله و هم بنو هاشم و بنوالمطلب.
[5] شرح صحیح مسلم، نووی، ج7، ص 184-1859..
[8] صحیح البخاری، ج 4، ص250، باب لا و الله خلقکم و ما یعملون، من کتاب التوحید، و ج 1،‌ص13 و 19، و ج 3، ص53.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo