< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

93/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هرگاه در حال قیام شک کند که بعد از رکوع رکعت سوم است یا پیش از رکوع رکعت چهارم، تکلیفش چیست؟
بحث ما در مسأله دوازدهم می‌باشد و آن اینکه: کسی در حال ایستاده بین دو چیز شک می‌کند، اگر رکعت سوم باشد، این قیامش بعد از رکوع است و اگر چهارم باشد، قیامش قبل از رکوع است. چه کند؟
پس شخصی در حال ایستاده شک می‌کند که این قیام من چه قیامی است؟ اگر رکعت سوم باشد، رکوع کرده‌ام و باید سجده کنم، اما اگر رکعت چهارم باشد، باید به رکوع بروم و سپس سجده کنم؟
تمسک صاحب عروة به قاعده:« فابن علی الأکثر»
مرحوم سید در اینجا فقط به یک قاعده متوسل می‌ شود. کدام قاعده؟ البناء علی الأکثر، می‌گوید بنا را بر چهارم بگذارد، قهراً باید رکوع کند. چرا؟ چون اگر چهارم باشد، قبل از رکوع است، پس رکوع بکند و سپس سجده کند و بعداً یک رکعت نماز احتیاط بخواند.
اشکال
این فتوای مرحوم سید دارای اشکال است و آن این است که بنا بر اکثر در جایی است که ما فقط یکدانه دغدغه داشته باشیم و ندانیم که آیا نماز ما کم است یا زیاد؟
اما اگر دغدغه ما دوتا باشد، صلات احتیاط در آنجا جاری نیست، روایتی که ما از امام داریم می‌فرماید اگر کم شد جبران می‌کند و اگر زیاد شد جبران می‌کند، این در جایی که دغدغه‌اش یکی باشد، اگر دغدغه ما یکی شد، مسلماً صلات احتیاط حل می‌کند.
ولی در اینجا مشکل ما یکی نیست، یک مشکل ما این است که سه هست یا چهار؟ بنا را که بر چهار گذاشتیم، احتمال دارد که این قیام ما سه تا باشد، یک رکعت دیگر هم می‌خوانیم و مشکل ما را حل می‌کند.
اما یک مشکل دیگر هم داریم و آن این است که اگر در واقع این قیامش سه رکعتی بود و فرض این است که اگر سه رکعت باشد، ‌این آدم رکوع کرده است، ‌این آدم که بنا را بر چهار گذاشت، رکوع کرد، احتمال دارد که این رکوع زیادی باشد. کی؟ لو کان قیامه قیام ثلاثة بعد الرکوع.
بنا براین، ‌این نماز احتیاط فقط یک مشکل را حل می‌کند، اما پنجاه درصد احتمال دارد که این قیام من، قیام ثلاثه بوده و در قیام ثلاثه رکوع کرده بودم و ‌اگر بنا را بر چهار بگذارم باید رکوع کنم و حال آنکه اگر سه تا بود، یلزم زیادة الرکن، یعنی لازم می‌آید که من دوتا رکوع کرده باشم، این همان است که می‌گوییم صلات احتیاط در جایی است که دغدغه و مشکل ما یکی باشد، ‌اما در اینجا ما دو مشکل داریم،‌اگر چهار باشد، ‌مشکل ما را حل می‌کند،‌اما اگر سه تا بود و من رکوع کرده بودم، شما که بنا را بر چهار گذاشتی و رکوع کردی، «یلزم» که در رکوع سوم دوتا رکوع کرده باشی.
بله، اگر رکعت چهارم باشد، رکوع شما به موقع است،‌اما اگر رکعت سوم بود و من رکوع کرده بودم، شما بنا را بر چهار نهادی و رکوع کردی، «یلزم» که در رکعت سوم دوتا رکوع کرده باشی.
المسألة الثانیة عشرة
إذا شک فی أنّه بعد الرکوع من الثالثة، أو قبل الرکوع من الرابعة؟
بنی علی الثانی، لأنّه شاک بین الثلاث و الأربع و یجب علیه الرکوع، لأنّه شاک فیه مع بقاء محلّه و أیضاً هو مقتضی البناء علی الأربع فی هذه الصورة، الخ.
پس صورت اول این شد که یا این صلات احتیاط شما بی جاست یا اصلاً نماز شما باطل است، اگر در واقع سه تا بود و من بنا را بر چهار تا گذاشتم و رکوع کردم، نماز من باطل است و این صلات احتیاط شما بی جاست.
اما اگر چهار بود، اصلاً احتیاج به صلات احتیاط ندارد.
بنا براین، این صلات احتیاط کاملاً بی جاست. چرا؟ لأنّ أمر اصلات دائر بین البطلان اگر سه تا بوده، چون رکوع زیاد شد، و نیازی به آن نباشد (اگر چهارم باشد).
پس اگر کسی در حال ایستاده شک کند که این رکعت سومش است یا رکعت چهارمش؟ اگر رکعت سوم است رکوع کرده‌ام و اگر رکعت چهارم است، رکوع نکرده‌ام.
مرحوم سید می‌فرماید رکوع کن و نماز را تمام نما و یک رکعت نماز احتیاط هم بخوان.
ما به سید اشکال می‌کنیم و می‌گوییم: جناب سید! اگر در واقع این رکعت چهارم بوده، پس نماز احتیاط لازم ندارد و اگر سه رکعت بوده، شما رکوع کردی، پس این نماز شما باطل است، فالأمر دائر بین البطلان الصلاة و اینکه نماز احتیاط بی جاست.
و أورد علیه: بأنّ الأمر بعد البناء علی الأکثر یدور بین کون الصلاة باطلة- اگر سه تا بوده، چون یک رکوع اضافه کردم - أو عدم الحاجة إلی رکعة الاحتیاط – اگر در واقع چهار بوده-.
أما الأول ففیما إذا کان القیام فی الواقع قیام رکعة ثالثة بعد الرکوع، فالبناء علی الأکثر و الرکوع بعده یستلزم زیادة الرکوع فی الرکعة الثالثة و إن کان فی الواقع قیام رکعة رابعة قبل الرکوع فتکون الصلاة تامة بلا حاجة إلیها و هذا هو الذی قلنا بأنّ الأمر یدور بین بطلان الصلاة و عدم الحاجة إلی رکعة الاحتیاط.
توضیحه: أنّ الضابطة فی البناء علی الأکثر هو ما جاء فی موثقة عمار بن موسی الساباطی قال:سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن شیء من السهو فی الصلاة، فقال: «ألا أعلّمک شیئاً إذا فعلته ثمّ ذکرت أنّک أتممت أو نقصت لم یکن علیک شیء؟ قلت: بلی، قال:« إذا سهوت فابن علی الأکثر، فإذا فرغت و سلّمت فقم فصلّ ما ظننت أنّک نقصت، فإن کنت قد أتممت لم یکن علیک فی هذه شیء، و إن ذکرت أنّک کنت نقصت، کان ما صلّیت تمام ما نقصت».[1]
فإنّ الظاهر من الروایة هو أنّ الغرض من تشریع صلاة الاحتیاط هو تصحیح الصلاة عند احتمال النقص بشرط أن تکون الصلاة تامّة من سائر الجهات، و لم یکن وجه لا حتمال الخلل إلا النقصان، و عندئذ یسدّ الخلل بصلاة الاحتیاط.
و أما إذا اشتملت الصلاة- علی فرض- علی خلل آخر وراء النقص علی نحو لو فرض جبره بالصلاة لما سدّ الخلل فدلیل البناء علی الأکثر لا یشمل هذه الصورة و هذا کما فی المقام فإنه لو کان القیام قیام رکعة ثالثة بعد الرکوع فلو بنی علی أنّه الرابعة قبل الرکوع و رکع تکون الصلاة باطلة فی الواقع و مع ذلک لا تکون صلاة الاحتیاط جابرة لبطلان الصلاة بزیادة الرکوع فی الثالثة لأجل البناء علی أنّه الرابعة قبل الرکوع و رکع.
صورت دوم
صورت ثانیه عکس صورت اول است، صورت اول این بود که اگر رکعت سوم باشد، بعد از رکوع است و اگر چهار باشد قبل از رکوع است، عکسش این است که اگر سه تا باشد قبل از رکوع است و اگر چهار تا باشد بعد از رکوع است.
دیدگاه صاحب عروة
مرحوم سید می‌گوید عیناً مثل اولی است، بنا را بر چهار می‌گذارد و سجده هم نمی‌کند. چرا؟ چون عکس شد، اگر سه باشد قبل از رکوع است و اگر چهار باشد بعد از رکوع است، پس نباید رکوع کند. چه کند؟ فقط سجده کند و تشهد و سلام را بدهد و سپس یک رکعت نماز احتیاط بخواند.
الاشکال الاشکال
ما می‌گوییم همان اشکالی بر صورت اول وارد بود، براین صورت هم وارد است، منتها حیثیت اشکال فرق می‌کند. چطور؟ چون در صورت اول حیثیت اشکال زیادة الرکوع بود، یعنی پنجاه درصد احتمال داده شد که رکوع زیادی باشد، ولی در اینجا اشکال نقصان الرکوع است نه زیادة الرکوع.
چطور؟ اگر این در واقع چهار بوده و بعد از رکوع بود، سجده کرد و تمام شد و فقط یک رکعت نماز احتیاط می‌خواند و نمازش صحیح است.
اما پنجاه درصد احتمال دارد که این رکعت سوم بوده و قبل از رکوع بوده، شما که رکوع نکرده به سجده رفتی، پس پنجاه درصد احتمال می رود که رکعت سوم فاقد رکوع باشد، بنا براین، اشکال در صورت دوم نقیصه رکوع است نه زیادی رکوع، اما در صورت دوم اشکال در زیادی رکوع می‌باشد نه در نقصان رکوع.
بنا براین، بنا بر اکثر فقط نقصان صلات را جبران می‌کند، باید جوانب دیگر صلات صاف باشد و حال آنکه در اینجا بقیه جوانب صاف نیست، اگر این در واقع سه تا بود، رکوع نکرده بودم، اینکه بدون رکوع به سجده رفتم، پنجاه درصد احتمال دارد که رکعت سوم من فاقد رکوع باشد.
پس در صورت اول احتمال زیادی رکوع می‌رفت و در دومی احتمال نقصان رکوع می‌رود نه زیادی رکوع.
آنگاه سید می‌فرماید:
وأما لو انعکس – بأنّ کان شاکا فی أنه قبل الرکوع من الثالثة أو بعده من الرابعة – فیحتمل وجوب البناء علی الأربع بعد الرکوع فلا یرکع بل یسجد و یتم، و ذلک لانّ مقتضی البناء علی الأکثر، البناء علیه من حیث انّه أحد طرفی شکه و طرف الشک، الأربع بعد الرکوع.
پرسش
مرحوم سید در صورت دوم یک احتمال می‌دهد که این احتمال را در صورت اول نمی‌دهد، من فقط سوالم این خواهد بود که این احتمال چرا در صورت دوم است اما در صورت اول نیست؟
احتمالی که مرحوم سید در صورت دوم می‌دهد این است که ما ممکن است در صورت دوم به دو قاعده عمل کنیم، یکی همین که شک در بین سه و چهار است و چهار هم بعد از رکوع است، می‌گوییم نماز را تمام کن.
احتمال دیگر این است که این شک در محل است، یعنی نسبت به سه تا شک دارد که سه قبل از رکوع است، پس رکوع کن، پس به دو قاعده عمل بکن،‌از این طرف بگوییم شک بین سه و چهار است و چهار هم بعد از رکوع است، سجده کن و نماز را تمام نما، از طرف دیگر این شک من سه قبل از رکوع است، این شک در محل است، رکوع کن برای او، جمع کنیم بین این دوتا، هم رکوع کند و هم سجده کند برای رکعت چهارم، اینکه این صحیح است یا نه؟ این جهتش برای آینده بماند.
پرسش من این است که ایشان چطور این را در صورت اولی نگفت، در اینجا می‌گوید به دو قاعده عمل می‌کنیم ولی در اینجا گفت به یک قاعده عمل می‌کنیم؟
پاسخ
فرق است بین صورت اول و صورت دوم، چون در صورت دوم، رکعت سوم قبل از رکوع است، چهارم بعد از رکوع است فلذا جای دو قاعده هست، هم عمل کنیم به قاعده: فابن علی الأکثر، و هم عمل کنیم به قاعده شک در محل. چرا؟ چون سوم قبل از رکوع است. بر خلاف صورت اولی، صورت اولی وارونه بود، شک در سه بعد از رکوع بود، فلذا جای محل نبود، اما چهارم شک قبل از رکوع بود فلذا رکوع هم کرد، در صورت أولی فقط مجرای یک قاعده است «فابن علی الأکثر»، اما برای قاعده دوم موضوع نیست. چرا؟ لأنّ الفرض أنّه فی الثلاثة.
بعد سید می‌گوید اگر به هردو قاعده عمل کند،‌نمازش باطل می‌شود. چرا؟
لکن لا یبعد بطلان صلاته، لأنّه شاک فی الرکوع من هذا الرکعة، و محلّه باق فیجب علیه أن یرکع، و معه یعلم إجمالاً أنه إما زاد رکوعاً- اگر چهارم باشد - أو نقص رکعة- اگر سوم باشد- فلا یمکن إتمام الصلاة مع البناء علی الأربع و الإتیان بالرکوع مع هذا العلم الإجمالی.
خلاصه همه صور باطل شد، هم صورت اولی که فقط یک صورت داشت، دومی هم که دو صورت داشت، آنهم باطل است، در اولی زیادی رکوع بود، در دومی نقصان رکوع بود، در سومی که به هردو عمل کردیم یا زاید رکوعاً – اگر چهارم باشد – أو نقص رکعة – اگر سوم باشد-، همه صور باطل شد.
در صورت اولی مسأله اولی، مسئله زیادی رکوع بود، در صورت دوم اگر به یک قاعده عمل کنیم، نقصان رکوع بود، در سومی هم که خودش می‌گوید باطل است.
بنا براین، در هر صورت مرحوم سید توجه نکرده و فقط خیال کرده که اگر دو قاعده را عمل کنیم نماز باطل می‌شود و حال آنکه این گونه نیست، بلکه حتی اگر یک قاعده را عمل کنیم،‌هم اولی باطل است بخاطر زیادی رکوع، هم دومی باطل است بخاطر نقیصه رکوع، البته پنجاه درصد نه صد درصد.
و ما عرض کردیم حدیث بنا بر اکثر، حدیث نسبی است نه قطعی، ما باید صد درصد بدانیم که اشکال دیگر نیست و حال آنکه پنجاه درصد در اولی زیاد رکوع است، در دومی نقیصه رکوع است، سومی را هم که خودش در متن می‌گوید باطل است، بنا براین،‌همه معلقین و محشین می‌گویند نماز را تمام کند بالبناء علی الأکثر، و بعداً اعاده کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo