< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

کتاب الحدود و التعزیرات

91/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: آیا ترتیب در صلوات غیر مترتبه هم لازم است یا نه؟
 سخن در باره قضای صلوات غیر مترتبه است، چون صلوات مترتبه جای بحث نیست، عده‌ای با روایت زرارة استدلال کرده‌اند.
 مرحوم وسائل این حدیث را در دوجا نقل کرده، یکی در جلد 5، و در باب قضای صلوات،‌منتها به طور مختصر نقل کرده،‌دیگری در جلد 3، در باب مواقیت آورده و مفصلّ،یک فقره‌اش دلالت دارد،‌اما جواب دادیم، فقره دیگرش که در جلسه قبل خواندیم و ناقص ماند که آن را تکمیل می‌کنیم.
 ‌اما آن فقره‌ای که تا حدی دلالت دارد،‌در اول این روایت است. «إذا نسیت الصلاة ، أو صلّیتها بغیر و ضوء و کان علیک قضاء صلوات ، فابدأ بأوّلهنّ» شاهد اینجا بود- فأذّن لها و أقم ثمّ صلّها ، ثم صلّ ما بعدها باقامة إقامة لکل صلاة... »
 استدلال با کلمه‌ی « فابدأ بأوّلهنّ» بود، در جلسه گذشته عرض کردیم که اول،‌دو احتمال دارد، اول من حیث الفوت، یا اول من حیث الإتیان، اگر مراد اول من حیث الفوت باشد، شاهد بر فرمایش آقایان است که حتی صلوات غیر مترتبه را هم «الأولی فالأولی» قضا کنیم.
  اما اگر مراد از اول، أول ما یختار باشد و ظاهراً همین است، حضرت می فرماید برای اولین نماز اذان اقامه بگو، بقیه دیگر اذان نمی خواهد،یعنی اقامه‌ تنها کافی است:« و إن کانت المغرب و العشاء قد فاتتاک جمیعاً فأبدأ بهما قبل أن تصلّی الغداة، أبداً» معلوم می‌شود که فجر شده و این آدم یادش آمد که نماز مغرب و عشا را نخوانده، حضرت می‌فرماید اگر برای نماز صبح وقت است،‌مغرب و عشاء را جلو بینداز، اما اگر وقت کم است، مغرب را بخوان، بعد نماز صبح را بخوان و سپس عشا را. این اصلاً ارتباطی به بحث ما ندارد، بلکه این مربوط است به مسئله‌ای که در آینده باید بخوانیم و آن اینکه آیا در قضا مضایقه است یا در قضا مواسعه است؟
  این روایت دلیل بر مضایقه است، یعنی مادامی که برای نماز یومیه وقت است، قضا را باید جلو بیندازید، باید این بخش را ناظر به مسئله آینده بدانیم که آیا در قضای صلوات قائل به مضایقه هستیم یا قائل به مواسعه.
  فهو أجنبی عمّا نحن فیه فإنّ لزوم تقدیم المغربین علی الغداة إنّما یتمّ علی القول بالمضایقة و لا صلة له بالمقام و لذا أمر بتقدیم الغداة علی العشاء عند خوف الفوت.
 اصلاً این بخش ارتباطی به بحث ما ندارد.
 روایت محمد بن مسلم
 الرّوایة الثالثة: ما رواه الشیخ باسناده عن محمد بن مسلم قال: سألت أبا عبدالله علیه السلام عن رجل صلّی الصلوات و هو جنب الیوم و الیومین و الثلاثة ، ثمّ ذکر بعد ذلک؟ قال:«یتطهر و یؤذّن و یقیم فی أولهنّ» [1]
  همان استدلالی که در قبل بود در اینجا هم می‌آید، آیا «أولهنّ من حیث الفوت یا أولهنّ من حیث القضاء» کدام را قضا کنیم؟
  حضرت در مقام دوم است که اگر بخواهید نماز ها را قضا کنید،‌برای اولی اذان و اقامه بگو، برای بقیه اذان لازم نیست،‌حضرت در مقام این است،‌نه اینکه «أولهنّ» من حیث الفوت مدخلیت دارد.
 دیدگاه استاد سبحانی
 علاوه براین، این مسئله مورد ابتلاست،‌چون گاهی از انسان یک مشت نماز های فوت می‌شود که غیر مترتب‌اند، مترتب جای بحث نیست، ظهر و عصر مقدم است،‌مغرب و عشاء مقدم،‌بحث ما در غیر مترتبتین است، صبح با نماز عشاء‌ یا صبح با نماز عصر ما معتقدیم که ترتب لازم نیست، علاوه براینکه روایت داشتیم بر عدم، و ادله طرف هم مردود شد،‌این مسئله کثیر الإبتلاست، اگر واقعاً‌ ترتب لازم بود،‌قطعاً در روایات ائمه اهل بیت (علیهم السلام) می‌آمد و حال آنکه ما در روایات تصریح بر این مطلب ندیدیم.
 علاوه براینکه در یک روایت خواندیم که در آنجا تصریح بر عدم است، اگر واقعاً حرف خصم درست باشد،‌باید ما روایات مکرری داشته باشیم، همیشه در یک مسئله مورد ابتلاء اگر دلیلی نباشد،‌خود این بهترین دلیل است که حکم شرع در اینجا الزامی نیست.
 مختار صاحب عروة
 مرحوم سید در این مسئله (بر خلاف دیگران) قائل به ترتیب شده است حتی ترتیب را احتیاطاً رعایت کند.
 بخاطر همین نظریه، یک مشت مسئله را شروع کرده،‌این مسائلی که الآن می‌خوانیم،‌روی مبنای ما نیست، بلکه روی مبنای کسانی است که قائل به وجوب ترتیب در صلوات غیر مترتب هستند.
 مرحوم سید در عین حالی که در غیر مترتبتین قائل به ترتیب است، اما یک مسئله را استثنا کرده و آن موردی است که تکرار مایه مشقت و حرج باشد. شهید در شرح لمعه صور مختلفی را بیان کرده،‌گاهی از اوقات اگر بخواهد ترتیب را به دست بیاورد،‌خیلی باید نماز بخواند تا ترتیب به دست بیاید،‌اگر ترتیب مایه عسر و حرج بشود،‌در آنجا قائل به ترتیب نیستند. چرا؟ چون دو روایت و دو دلیل داریم که به آنها می‌گویند ادله کنترل کننده بنام:«ما جعل الله فی الدین من حرج» یا «لا ضرر و لا ضرار» اینها ادله ما را کنترل می‌کنند،‌از نظر تعبیر امروزی ها،‌اما از نظر اصطلاح فقها،‌اینها حاکم بر عناوین اولیه هستند،‌می‌گویند این عناوین اولیه قلمروش در جایی است که در آنجا حرج نباشد، ضرر هم نباشد ولذا صورت حرج را بیرون می‌کند.
 مطلب دوم صوری را که مرحوم سید در اینجا می‌گوید تحت ضابطه نیاورده، ولی من آنها را تحت ضابطه می‌آورم، بعداً صور را در اینجا می‌خوانیم، ضابطه این است،‌سه تا ضابطه دارد:
 اگر این دو نمازی که از من فوت شده و تقدم و تأخرش را نمی‌دانم،یعنی نمی‌دانم که کدام مقدم و کدام مؤخر است و باید من با تکرار بتوانم ترتیب را به دست بیاورم،‌من ضابطه گذاشتم،‌گاهی این دو نماز مختلفتی العدد هستند مانند صبح و مغرب، یا صبح و عشاء، صبح و ظهر و عصر، دو نماز از من فوت شده، مختلفتی العدد هستند،‌که ما تقدم و تأخرش را نمی‌دانیم. در اینجا هرگز جهر و اخفات را نیاوردیم،‌چرا؟ چون مختلفتی العدد همیشه جهر و اخفات دارد، دو رکعت جهر است، سه رکعت هم جهر است، چهار رکعت اخفات است، یعنی مختلفتی العدد همیشه مختلفتی الجهر و الإخفات است، ولذا یک قسم بیشتر نیست.
 صبح با عشاء، مختلفتی العدد است.
 اما اگر متحدتی العدد هستند، یعنی عدد شان یکی است،‌ این خودش بر دو قسم است،‌گاهی متحد العدد هستند و هردو هم اخفاتند،‌مانند ظهر عصر، که متحدتی العدد هستند،‌جهر و اخفات شان هم مساوی است، و گاهی متحدتی العدد هستند، اما جهر و اخفات هم دارند، مانند ظهرین با عشاء. پس چهار قسم کنیم:
 الف: مختلفتی العدد‌،غالباً مختلفتی الجهر و الإخفات هستند مگر در صبح و عشاء.
 ب: اما متحد العدد خیلی روشن است.
 ج: ‌گاهی متحد العدد هستند، صفات شان هم یکی است مانند ظهر و عصر.
  د: گاهی متحد العدد هستند، اما صفات شان مختلف است،‌مانند ظهرین و عشاء.
 اگر تحت ضابطه بیاوریم،‌احکامش روشن تر می‌شود.
 من در اینجا به بعضی از صور اشاره کردم و الا شما می‌توانید صور را بیشتر کنید:
 الأول: لو فاتته ظهر و مغرب- مختلفتی العدد هستند و مختلفتی الجهر و الإخفات- و لم یعرف السابق- چه کار کند؟ اول ظهر را می خواند و سپس مغرب را، بعداً ظهر را، ظهر را می‌خواند و مغرب را، بعداً ظهر را،‌اگر ظهر مقدم است که اول خوانده، اگر مغرب مقدم است که بعداً می‌خواند، ظهر مؤخر است. البته دو حالت دارد،‌ظهر و مغرب و ظهر، یا مغرب و ظهر و مغرب- یکفی أن یأتی بثلاث صلوات:
 الف: أن یصلّی مغرباً ثمّ ظهراً ثمّ مغرباً.
 ب: أو یصلّی ظهراً ثمّ مغرباً ثمّ ظهراً فیحصل الترتیب.
 من در شق اول به هر دو صورت اشاره کردم، ولی در شقوق بعدی به همه شقوق اشاره نکردم.
 2: لو فاتته صبح و ظهر،‌این نیز همان دو حالت را دارد، من یکی را نوشتم- صلّی ظهراً و صبحاً و ظهراً. ثمّ صلّی صبحاً، ظهراً و صبحاً فیحصل الترتیب. تمام اینها که ما می‌خوانیم مختلفتی العدد هستند.
 3: لو فاتته مغرب و عشاء من یومین، چون اگر یوم واحد باشد، این ترتیب حتماً لازم است،َ یومین است،‌نمی‌دانیم مغرب است یا عشاء أو بالعکس یصلّی عشاءً و مغرباً و عشاءً.
 تمام آنچه را که می‌خوانیم از قبیل قسم اول است، قسم اول عبارت است از : مختلفتی العدد.
 4: لو فاتته صبح و عشاء، دو جور است:
 الف: یصلّی عشاء و صبحاً و عشاء.
 ب: یصلّی صبحاً و عشاء و صبحاً.
 تمام این مثال ها مربوط است به مختلفتی العدد.
 5: لو فاتته صبح و مغرب.
  الف: یصلّی مغرباً و صبحاً و مغرباً.
 ب: و صبحاً و مغرباً و صبحاً.
 إلی غیر ذلک ممّا یرجع إلی مختلفتی العدد.
 تمام اینها مختلفتی العدد بودند، ظاهراً همه شان از نظر جهر و اخفات مختلف بودند، مگر بعضی از آنها.
 إذا فاتته ظهر و عصر و لم یعرف السابق یصلّی ظهراً عصراً ثمّ ظهراً، بل یمکن أن یقال بکفایة الاتیان بصلاتین بنیّة الأولی فی الفوات و الثانیة فیه.
 2: فی متحدتی العدد مع التساوی فی الجهر و الإخفات.
 تا حال بحث ما راجع به مختلفتی العدد بود که دو قسم شد،‌مساوی در جهر و اخفات و غیر مساوی در جهر و اخفات.
 حالا در متحدتی العدد آمدیم،‌این هم دو جور است،‌گاهی عدد یکی است و صفات شان هم یکی است، مثل ظهرین. گاهی عدد شان یکی است، اما صفات شان مختلف است.
 مثال
 1: إذا فاتته ظهر و عصر و لم یعرف السابق، در اینجا سه نماز می‌خواند:
 الف: یصلّی ظهراً و عصراً، ثمّ ظهراً.
 ب: یصلّی ظهراً، و عصراً و ظهراً و عصراً.
 ج: دو نماز می‌خواند به نیت ما فی الذّمة. چون صفات شان یکی است،‌اگر واقعاً متحدتی العدد شدند و صفات شان یکی شد، تکرار لازم نیست. انسان دوتا نماز بخواند به صورت ما فی الذّمة.
 پس نتیجه می‌گیریم آنجا که متحدة العدد هستند و صفات شان هم یکی است، اصلاً ممکن است در آنجا قائل به تکرار نباشیم ولذا گفته‌اند: یمکن أن یقال بکفایة الإتیان بصلاتین بنیّة الأولی فی الفوات.
 3: فی متحدتی عدد الرّکعات مع الاختلاف فی الجهر و الإخفات.
 عدد یکی است،‌اما اختلاف در جهر و اخفات دارند مانند: ظهر و عشا.
 مثال
 الأول: إذا فاتته ظهر و عشاء، فالأحوط أن یصلّی عشاء و ظهراً و عشاءً، چرا می‌گوید: فالأحوط؟ بنا براینکه جهر و اخفات از شرائط واقعی هستند نه از شرائط ذکری، همان گونه که می‌دانید شرائط بر دو قسم است:
 الف: شرائط علمیة. ب: شرائط واقعیة.
 شرائط علمیه آن است که حتماً باید رعایت شود، اما شرائط ذکری و علمی، مشروط به علم است،اگر بگوییم جهر و اخفات از شرائط واقعیه هستند،‌باید سه نماز بخوانی. فالأحوط أن یصلّی عشاء و ظهراً و عشاءً. یا و ظهراً و عشاءً و ظهراً، بنا بر اینکه ظهر و اخفات از شرائط واقعی است.
 اما اگر بگوییم جهر و اخفات از شرائط واقعی نیست بلکه از شرائط ذکری و علمی است،‌دوتا نماز بخواند مخیر است یا هردو ر اخفاتاً یا هردو را جهراً، الثانی: إذا فاتته عصر و عشاء، فالأحوط أن یصلّی عشاءً و عصراً و عشاءً،یا عصراً و عشاءً و عصراً.
  تکرار بخاطر این است که بگوییم جهر و اخفات از شرائط واقعی است و باید در مقام قضا هم رعایت بشود و الا اگر بگوییم از شرائط علمی است،‌دیگر چهار رکعت و چهار رکعت برای ما کافی است،‌مثل ظهرین می‌ماند،‌همانطور که در ظهرین گفتیم دوتا کافی است،‌در ظهر و عصر هم می‌توانیم بگوییم مثل ظهرین است.
 هذا علی القول بلزوم رعایة الجهر و الاخفات عند الجهل بهما، لکن بعض النصوص المعتبرة تدلّ سقوطهما عند الجهل.
 اگر این باشد، خیلی کار آسان است، بعضی روایات دلیل بر این است که جهر و اخفات از شرائط علمی‌اند.
 روایت
 1: محمد بن الحسن باسناده عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن علی الوشّاء، عن علیّ بن أسباط ، عن غیر واحد من أصحابنا ، عن أبی عبدالله(علیه السلام) قال: «من نسی من صلاة یومه واحدة- می‌داند که یک نمازی نخوانده یا صبح، یا ظهرین، یا مغرب و عشا، حضرت فرمود سه تا نماز بخوان،یک دو رکعتی که باید جهراً بخوانیم، یک سه رکعتی جهراً، آن دومی یک چهار رکعتی، چهار رکعتی هم ممکن است ظهر و عصر باشد یا عشا باشد- و لم یدر أیّ صلاة هی صلّی رکعتین و ثلاثاً و أربعاً».
  و باسناده(شیخ) عن محمد بن أحمد بن یحیی- متوفای:291،-، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطّاب- متوفای:262 ،- عن علیّ ابن أسباط مثله (أی عن غیر واحد من أصحابنا).
 البته ما نباید اینها را مرسل بشماریم، بلکه انسان از جمله‌ی «عن غیر واحد من أصحابنا» اطمینان به ثقه بودن پیدا می‌کند.
 پس در این موارد لازم نیست که ما تکرار کنیم، بلکه همین یک صلات را هم بخوانیم در حال جهر کافی است.


[1] الوسائل:5،الباب1من أبواب قضاء الصلوات، الحدیث3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo