< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

کتاب الحدود و التعزیرات

91/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:دیه ذهاب بصر و بینایی
 قبلاً گفتیم که سه مسئله داریم که با همدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند و آنها عبارتند از: مسئله‌ی هفتم، هشتم و نهم، در مسئله هفتم کبری را بیان می‌کند، در مسئله هشتم متعرض صغراست، مثلاً در مسئله هفتم می‌گوید اگر مجنی علیه ادعای نقصان بکند، چشم سالم را با چشم معیب می‌سنجند و به نسبت تفاوت ارش می‌دهند.
 در مسئله هشتم کیفیت سنجش را بیان می‌کند که صغرا باشد،‌ چشم صحیحه را می‌بندند،‌معیبه را باز می‌کنند، دوبار امتحان می‌کند، یعنی هم از طرف پیش رو و جلو، و هم از طرف عقب و پشت سر. تفاوت را در نظر می‌گیرند و ارش می‌دهند.
 اما در مسئله نهم خصوصیات محاسبه را بیان می‌کنند،‌که اگر بناست چشم ها را مقایسه کنند،‌ این امتحان و مقایسه باید در یک هوای مساعد باشد، یعنی باد نباشد، زمین هم پستی و بلندی نداشته باشد، خلاصه عوامل جوی و زمینی در کار نباشد،‌چون اینها در دید مؤثرند.
 روش و طریقه آزمایش بینایی چشم
 طریقه و شیوه مقایسه این است که اول چشم صحیح را می‌بندند، چشم چپ را مقایسه می‌کنند، فرض کنید چشم چپ تا پنج متری می‌بیند، اما راست تا ده متری می‌بیند، از این مقایسه می‌فهمند که نصف این چشم ناقص شده است.
 متن تحریر الوسیلة
 المسألة التاسعة: لابدّ فی المقایسة من ملاحظة الجهات من حیث کثرة النور و قلّته و الأراضی من حیث الارتفاع و الانخفاض، فلا تقاس مع ما یمنع عن المعرفة، و لا تقاس فی یوم غیم.
 پس معلوم شد که مسئله هفتم راجع به کبری بود و مسئله هشتم راجع به صغری، و مسئله نهم هم مربوط به کیفیت اجرا بود.
  دیه ذهاب قوه شامه
 الرابع: الشمّ
 چهارمین منافعی که مورد بحث واقع می‌شود عبارت است از شم و قوه بویایی، عین همان مسائلی که در سمع و بصر مطرح بود،‌در اینجا هم جریان پیدا می‌کند، مثلاً گاهی هردو نفر شان اتفاق نظر دارند که قوه شامه این آدم از بین رفته، یعنی هم جانی و هم مجنی علیه اتفاق دارند که قوه شامه مجنی علیه از بین رفته است و گاهی با همدیگر اختلاف نظر دارند.
 نخست آن مسائلی را عنوان می‌کنیم که اتفاق نظر دارند،آنگاه سراغ جایی می‌رویم که با همدیگر اختلاف نظر دارند.
 همان گونه که می‌دانید شم و قوه بویایی در انسان واحد است، هرچند هر انسانی دارای دو منخر است، اما شم و قوه بویایی را واحد شمرده‌اند،‌چرا؟ چون هردو منخر به یکجا منتهی می‌شوند.
 در هر حال اگر جانی کاری کند که قوه شامه طرف از بین برود،‌در اینجا دیه کامله دارد،‌چرا؟ زیرا هر چیزی که در انسان واحد باشد،‌دارای دیه کامله است.
 پس اگر جانی قوه شامه کسی را به کلی از بین ببرد،‌باید دیه کامل بپردازد.
 اما اگر پنجاه در صد قوه شامه را از بین ببرد،دیه‌اش نصف می‌شود.
 در صورت اختلاف باید طرفین مصالحه کنند.
 الرابع: الشم،‌و فی ذهابه عن المنخرین الدّیة کاملة، و عن المنخر الواحد نصفها علی إشکال فی الثانی، فلا یترک الاحتیاط بالتصالح.
 حضرت امام اول فتوا می‌دهد که منخر واحد نصف دیه دارد، بعداً می‌فرماید:‌»علی إشکال فی الثانی» وجه اشکال این است که اینها با همدیگر متصلند، یعنی نمی‌توانیم بگوییم که نصفش شم ندارد و نصف دیگر شم دارد.
 
 المسألة الأولی: لو ادعی ذهابه و أنکر الجانی امتحن بالروائح الحادة و المحرقة فی حال غفلته ، فإن تحقق الصدق تؤخذ الدیة ،و إلا فلیستظهر علیه بالقسامة و یقضی له ، و إن أمکن الاستکشاف فی زماننا بالوسائل الحدیثة یرجع إلی أهل الخبرة مع اعتبار التعدد و العدالة احتیاطا ، فمع قیام البینة یعمل بها.
 این مسئله اختلافی است،‌»مجنی علیه» می‌گوید من قوه شامه‌ی خود را از دست داده‌ام، جانی می‌گوید این آدم دروغ می‌گوید، یعنی قوه شامه خودش را از دست نداده است، در قدیم الأیام وسیله آزمایش حراق بوده که در روایات هم آمده است، حراق این است که یک کهنه‌ای را می‌گیرند و آن را می‌سوزانند، چون بوی تند و مشمئزه کننده دارد، یا او را (مجنی علیه) در معرض بوهایی تند دیگری قرار می‌دهند تا ببینند عکس العملش در مقابل آنها چیست؟ اگر از خودش عکس العمل نشان نداد، معلوم می‌شود که راست می‌گوید، خلاصه به یک طریقی او را آزمایش و امتحان می‌کنند تا معلوم شود که آیا واقعاً قوه شامه خودش را از دست داده یا از دست نداده؟
 اگر از طریق آزمایش و امتحان، به نتیجه نرسیدیم،‌نوبت به قسامه می‌رسد،یعنی اینجا جای قسامه است، چرا؟ بخاطر لوث، لوث عبارت است از ظن به تلف (طرف) داریم،‌ولی در اینجا باید لوثی ما شش تا باشد نه خمسین (پنجاه تا)،‌چرا؟ چون خمسین و پنجاه تا مربوط به نفس است نه به اطراف.
 امام (ره) می‌فرماید راه سومی هم برای امتحان مجنی علیه وجود دارد و آن عبارت است از وسائل و ابزار امروزی که به وسیله آنها می‌توان تشخیص داد که آیا قوه شامه‌اش از بین رفته یا نرفته.
 پس حضرت امام در این مسئله سه راه معین کرده است:
 الف: یکی همان است که در روایت آمده و آن عبارت است از حراق و محرق.
 ب: راه دوم قسامه است.
  ج: راه سوم وسائل و ابزار امروزی است(الوسائل الحدیثة)،‌ولی فکر می‌کنم که وسائل جدیده مقدم بر قسامه باشد، قسامه آخرین تیری است که باید رها کرد فلذا اگر حضرت امام قسامه را در آخر بیان می‌کرد، خیلی بهتر بود.
 المسألة الأولی: لو ادعی ذهابه و أنکر الجانی:
  در اینجا سه طریق و راه وجود دارد:
 1: امتحن بالروائح الحادة و المحرقة فی حال غفلته، فإن تحقق الصدق تؤخذ الدیة.
 2:و إلا فلیستظهر علیه بالقسامة و یقضی له.
 3: و إن أمکن الاستکشاف فی زماننا بالوسائل الحدیثة یرجع إلی أهل الخبرة مع اعتبار التعدد و العدالة احتیاطا، فمع قیام البینة یعمل بها. بیان مرحوم علامه
  مرحوم علامه در کتاب قواعد یک حرف عجیبی دارد و می‌گوید:« لو تبیّن کذب المجنی علیه،یحلف الجانی»، یعنی اگر کذب مجنی علیه روشن شد، باید جانی قسم بخورد و این خیلی حرف عجیبی است.
 پس از دو مرحله رد شدیم: مرحله‌ی اول جایی است که اختلافی در کار نیست، بلکه هردو (جانی و مجنی علیه) اتفاق نظر دارند، اما مرحله دوم جایی است که هردو اختلاف دارند، مجنی علیه چیزی را ادعا می‌کند که جانی منکر آن است،‌در اینجا سه راه برای آزمایش و امتحان مجنی علیه وجود دارد:
  1: مجنی علیه را در معرض بوهایی تند و تیز قرار می‌دهند تا ببینند آیا از خود عکس العمل نشان می‌دهد یا نه؟
  2: راه دوم قسامه است، یعنی مجنی علیه باید برای اثبات ادعای خودش، شش قسم بخورد.
 3: به وسیله ابزار و ادوات امروزی، او را بیازمایند.
 روایت اصبغ بن نباته
 و یشیر إلی روایة الأصبغ بن نباتة عن أمیر المؤمنین ، و فیها سئل(علیه السلام) عن رجل ضرب رجلاً علی هامّته فادّعی المضروب أنّه لا یبصر شیئاً و لا یشمّ الرائحة و أنّه ذهب لسانه، فقال أمیر المؤمنین (علیه السلام) :« إن صدق فله ثلاث دیات فقیل یا أمیر المؤمنین: و کیف یعلم أنه صادق؟ فقال: « أمّا ما ادعاه أنّه لا یشمّ رائحة فانّه یدنا منه الحراق (یعنی کنه‌ای را در جلوی رویش آتش می‌زنند) فإن کان کما یقول [ أی بقی علی حالته السابقة فهو صادق ] و إلّا نحی رأسه و دمعت عینه » الوسائل: 19 ، الباب 4 من أبواب دیات المنافع ، الحدیث 1.
 ولی این روایت عجیب است، مرحوم محقق در اینجا به این روایت عمل کرده،‌ولی در مسئله سماع و بصر به آن عمل نکرده است.
 مسئله سوم
 باید فرق مسئله‌ها را دانست، در مسئله اول هردو (جانی و مجنی علیه) اتفاق نظر دارند،‌چه کلّا و بعضاً، اما در مسئله دوم هردو اختلاف دارند، مجنی علیه چیزی را ادعا می‌کند که جانی منکر آن است.
 مسئله سوم،‌مسئله نقص است، یعنی نمی‌گوید که به کلی از بین رفته، در دومی می‌گفت به کلی از بین رفته‌،در اولی هم می‌گفت به کلی از بین رفته.
 بلی، اگر ادعای نقص کرد و گفت اگر بوی تیزی باشد، می‌فهمم،‌اما اگر بوی ضعیف باشد، متوجه نمی‌شوم، خلاصه مجنی علیه ادعای نقص می‌کند که اثباتش کار مشکلی است. متن تحریر الوسیلة
 المسألة الثانیة: لو ادعی نقص الشّم فإن امکن إثباته بالآلات الحدیثة و شهادة العدلین من أهل الخبرة، فهو و إلّا فلا یبعد الاستظهار بالأیمان، و یقضی بما یراه الحاکم من الحکومة أو الأرش.
 اگر نتوانستند ثابت کند که چه مقدار از شامه‌اش را رفته یا نرفته؟ نوبت به قسامه می‌رسد،‌چرا؟ چون لوث است، لوث عبارت است از ظن به جنایت، فرض این است که این آدم سیلی زده است، می‌گوید نیمی از شم من از بین رفته، اگر بوسیله آلات و ابزار جدیده قابل تشخیص است که جای حرفی نیست و اگر حتی با آلات و ابزار جدیده هم قابل تشخیص نیست،‌نوبت به قسامه می‌رسد. دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
 خلاصه در اینجا ارش و حکومت است نه دیه، چرا دیه نیست؟ مقدارش مشخص نیست، یعنی روشن نیست که چند در صد از شامه‌اش از بین رفته است فلذا حکومت است نه دیه،‌مگر اینکه بوسیله دستگاه و ابزار امروزی مقدارش را تشخیص بدهیم.
 خلاصه علت اینکه در اینجا حاکم حکومت می‌کند و ارش می‌دهد نه دیه، چون مقدار مشخص نیست، مثلاً «مجنی علیه» قسم خورد که شامه‌ ی من کم شده، اما اینکه چه مقدار کم شده، نمی‌توانیم تشخیص بدهیم،‌چون مقیاسی برای تشخیص نداریم،در بصر و سمع مقیاس بود که بیان شد، ولی در اینجا مقیاسی برای مشخص کردن مقدارش نیست فلذا باید قائل به حکومت و ارش بشویم نه قائل به دیه.
  المسألة الثالثة:‌لو أمکن إثبات مقدار النقص بالامتحان و المقایسة بشامّة أبناء سنّه کما فی البصر و السمع، لا یبعد القول به.
 امام (ره) در حقیقت می‌خواهد تدارک کند، چون ما تا کنون می‌گفتیم از آنجا که پایه و مقدارش روشن نیست، فلذا باید ارش بدهد، امام می‌فرماید ممکن است میزان نقص را روشن و مشخص کنیم، مثلاً مجنی علیه را با هم سنّ و سال‌های خودش مقایسه کنیم و ببینیم که آنان چه مقدار از بوهای تند و تیز مؤثر می‌شوند، و این مؤثر نمی‌شود، به همان مقدار پایه نقص را روشن کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo