< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

90/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا جنایت بر ثدی و پستان، قصاص دارد یا نه؟

المسألة الثانیة و الثلاثون

همان گونه که می‌دانید، پستان از دو چیز تشکیل شده:

الف: «پستان» که عرب به آن می‌گویند: «ثدی».

ب: سر و نوک پستان، که عرب به آن می‌گویند:« حلمة»، بچه‌ شیرخوار در موقع شیر خوردن همان حلمه را می‌مکد و با مکیدن «حلمه» شیر از پستان می‌آید، در فارسی به «حلمه»‌ می‌گویند: نوک پستان.

اگر کسی به ثدی و پستان یا حلمه‌ی زنی، جنایت وارد کند، مسلّماً قصاص دارد،‌چرا؟ چون قانون کلی است که تمام اعضای انسان قصاص دارد، یعنی اگر کسی بر آنها جنایت وارد کند، قابل قصاص است مگر استخوان، یا جایی که اگر قصاص کنیم، منجر به مرگ طرف می‌شود.

بنابراین، اصل در جنایت بر اعضاء قصاص است إلا ما خرج بالدلیل، یا قصاص خطرناک باشد، در پستان هیچکدام از این مورد استثنا شده نیست.

بنابراین، اگر نسبت به خود ثدی یا نسبت به حلمه جنایت وارد بشود،‌جای قصاص است، اما به شرط اینکه تساوی محل رعایت بشود، مثلاً اگر جانی به راست جنایت وارد کند، باید از راست قصاص گرفت و اگر نسبت به چپ باشد،‌نسبت به چپ، اتحاد و تساوی محل در اینجا شرط است،‌چون قرآن می‌فرماید: « فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ»

حال صوری ذکر می‌کنیم، که در زن هردو صورت ممکن است، یعنی هم جنایت بر حمله و هم جنایت بر ثدی و پستان.

اگر مردی به حلمه‌ی زنی جنایت کند،‌زن می‌تواند از حلمه‌ی مرد قصاص کند، هر چند مرد پستان و ثدی ندارد،‌اما حلمه دارد.

پس اگر مردی به حلمه‌ زنی جنایت وارد کند، ما می‌توانیم از حلمه‌ی مرد قصاص کنیم و بالعکس، یعنی اگر زنی بر حلمه‌ مردی جنایت وارد کند، مرد می‌تواند قصاص کند.

پرسش

ممکن است کسی بگوید حلمه‌ی مرد ارزش ندارد، اما حلمه زن ارزش دارد و به وسیله آن بچه پرورش پیدا می‌کند، پس نباید حلمه زن را بخاطر حلمه مرد قصاص کنیم.

پاسخ

پاسخش این است که منافع در قصاص مطرح نیست، یعنی با ارزش بودن جلمه‌ی زن و بی ارزش بودن حلمه مرد چندان مطرح نیست، بلکه خود عضو را در نظر می‌گیرند نه منافع آن را.

بنابراین،‌در حلمه‌،‌چهار صورت متصور است:

الف: مردی،‌حلمه‌ مرد دیگری را ببرد.

ب: مردی، حلمه‌ی زنی را قطع کند

ج: زنی، حلمه‌ی زن دیگر را ببرد

د: زنی، حلمه مردی را قطع نماید.

در همه اینها قصاص است،

اما در ثدی و پستان چهار صورت متصور نیست، البته در زن متصور است، یعنی ثدی زن در مقابل ثدی زن، اما ثدی مرد با ثدی مرد متصور نیست، چرا؟ چون سالبه به انتفاء موضوع است، یعنی مرد اصلاً حلمه ندارد تا مورد قصاص واقع شود، فلذا در آنجا حتماً باید دیه باشد، چرا؟ چون در مرد ثدی و پستانی وجود ندارد.

متن تحریر الوسیلة

المسألة الثانیة: فی ثدی المرأة و حلمته قصاص، فلو قطعت امرأة ثدی أخری أو حلمة ثدیها یقتصّ منها، و کذا فی حلمة الرجل القصاص، فلو قطع حلمته یقتصّ منه مع تساوی المحل ، فالیمنی بالیمنی و الیسری بالیسری، ولو قطع الرّجل حلمة ثدی المرأة فلها القصاص من غیر ردّ.

پس ما یک حلمه داریم و یک «ثدی»، ثدی به پستان می‌گویند، حلمه هم به سر و نوک پستان می‌گویند، در حلمه چهار صورت متصور است، زن پستان زنی را ببرد، مرد حلمه‌ی زنی را قطع کند، زن حلمه مرد را ببرد، مرد حلمه مرد را قطع کند،‌هر چهار متصور است، ولی در پستان این چهار صورت متصور است،

بلکه فقط دو صورت متصور است و آن اینکه زن پستان زن را ببرد، یا مرد پستان زن را ببرد، فقط همین دو صورت متصور است،‌چون مرد پستان ندارد، تا صور چهار گانه‌ای که در حلمه بود،‌در اینجا هم باشد.

المسألة الثالثة: فی السنّ قصاص بشرط تساوی المحل، فلا یقلع ما فی الفلک الأعلی بما فی الأسفل و لا العکس ، و لا ما فی الیمین بالیسار و بالعکس، و لا یقلع الثنیة بالرباعیة أو الطاحن أو الناب أو الضاحک و بالعکس، و لا تقلع الأصلیة بالزائدة ، و لا الزائدة بالأصلیة، و لا الزائدة بالزائدة مع اختلاف المحل.

دندان نیز همانند سایر اعضای انسان قابل قصاص است، ممکن است.

پرسش کسی بگوید که عظم قابل قصاص نیست، فلذا دو مورد را استثنا کردید، که یکی عظم بود و دیگری جایی بود که قصاص منجر به مرگ طرف بشود،پس چطور در دندان که استخوان است قائل به قصاص شدید؟

پاسخ

آنجا که گفتیم عظم و استخوان قصاص ندارد، مراد از «عظم» غیر داندان بود هر چند دندان هم عظم است، ولی عظم در روایات عبارت است از آن استخوانی که روی آن پرده‌ای قرار دارد، یعنی عظم در روایات شامل دندان نمی‌شود.

بنابراین، «عظم» در اصطلاح روایات غیر از سنّ است هر چند از نظر علمی سن هم یکی از استخوان هاست.

خداوند به انسان بیست و هشت (28) دندان داده،ولی شافعی می‌گوید سی و دو (32) دندان داریم که چهار تای آن، دندان عقل است. ولی در مسئله‌ی ما دندان عقل مطرح نیست،‌چون همه افراد دندان عقل را ندارند

خلاصه معمولاً می‌گویند ما بیست و هشت تا دندان داریم، همه اینها در عرب اسم دارد.

اسامی و اقسام دندانها

اول: "ثَنایا" که عدد آنها چهار تاست و در مقابل بینی قرار گرفته‌اند و در فارسی دندان پیشین نام دارند که دو تا در فکّ بالا و دو تا در فکّ پایین قرار دارند.

خلاصه عرب به داندانهای تیز پیشین می‌گویند ثنیه یا ثنایا،

دوم: "رَباعیّات" آن هم چهار عدد است که در دو طرف ثنایای بالا و پایین قرار دارند.
سوم: "اَنیابْ" و آن هم چهار عدد است که در دو طرف رباعیات بالا و پایین قرار دارند و در فارسی به آنها دندان نیش می‌گویند و مفرد آن "نابْ" بوده و کار آنها دریدن غذا می‌باشد.
چهارم: "ضَواحِکْ" و آن هم چهار عدد است که در دو طرف انیاب بالا و پایین قرار دارند که در هنگام خندیدن نمایان می‌شوند.
پنجم: "طَواحِنْ" یعنی دندان‌های آسیاب یا کرسی که دوازده عدد بوده و بعد از ضواحک قرار دارند که شش عدد در فک بالا و شش عدد در فک پایین می‌باشند.
ششم: "نَواجِذْ" و آنها چهار عدد است که در فارسی به آنها دندان عقل می‌گویند و آخر همه دندان‌ها بیرون می‌آیند.
.

    

نمایی از دندانها

در همه اینها قصاص است، اما در جایی که بکند، قصاصش روشن است،اما اگر کسی داندان انسان را بشکند،‌در اینجا اگر ما بخواهیم قصاص کنیم،چه گونه دندان او را بشکنیم؟ سابقاً دستگاهی که بتواند دندان را همانند مجنی علیه بشکند، وجود نداشت، ولی در زمان و عصر ما چنین دستگاهی هست، امام هم در متن می‌فرماید در جایی که بشکند، قدما می‌گفتند قصاص نیست،‌چون قابل اندازه گیری نبود،‌اما الآن دستگاه است و توسط دستگاه می‌شود دندان جانی را به اندازه برید، آیا باز قصاص نمی‌شود؟ در اینجا قصاص می‌شود.

فی السنّ قصاص بشرط تساوی المحل، فلا یقلع ما فی الفک الأعلی بما فی الأسفل و لا العکس ، و لا ما فی الیمین بالیسار و بالعکس، و لا یقلع الثنیة بالرباعیة أو الطاحن أو الناب أو الضاحک و بالعکس.

حال اگر کسی،‌دندان زائد فردی را در آورد- چون افرادی را داریم که دو دندانی هستتند،یک دندان دارند و از همان ریشه یک دندان اضافی هم در کنارش روییده که بدنما و بد قیافه است- آیا می‌توانیم به عنوان قصاص داندان اصلی جانی را بکنیم؟‌ نمی‌توانیم دندان اصلی جانی را در بیاوریم، زیرا قرآن می‌فرماید:

« فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ»

جانی دندان زائد مجنی علیه را کنده، مجنی علیه حق ندارد که به عنوان قصاص دندان اصلی جانی را قطع کند، فقط باید دیه بگیرد.

پس اگر جانی دندان اصلی کسی را قطع کرد، مجنی علیه حق ندارد که دندان اصلی او را در بیاورد.

اگر مسئله عکس شود، حکمش چیست، مثلاً جانی دندان اصلی کسی را در آورد، ولی خودش دندان زائد دارد نه اصلی؟ اگر مجنی علیه راضی بشود اشکالی ندارد، یعنی می‌تواند به عنوان قصاص دندان زائد جانی را در بیاورد.

«و لا تقلع الأصلیة بالزائدة ، و لا الزائدة بالأصلیة، و لا الزائدة بالزائدة مع اختلاف المحل».

المسألة الرابعة و الثلاثون: لو کانت المقلوعة سنّ مثغر أی أصلی نبت بعد سقوط اسنان الرضاع ففیها القصاص،

«مثغر» در لغت عرب به بچه‌ی شش ساله یا هفت ساله می‌گویند که دندان شیری‌اش بریزد و دندان دیگر جایش در بیاید.

حال اگر انسانی،‌دندان چنین بچه‌ای را شکست یا کند - یعنی دندان دوم را که بعد از دندان شیری در آورده- آیا قصاص دارد یا نه؟ قطعاً قصاص دارد.

و هل فی کسرها القصاص أو الدیة و الأرش؟ و جهان ، الأقرب الأول.

حال اگر کسی، دندان دیگری را شکست، آیا قصاص دارد یا نه؟ حضرت امام می‌فرماید: اقرب این است که قصاص دارد، سابقاً که وسائل اندازه گیری دقیق وجود نداشت، علما می‌گفتند قصاص ندارد و تبدیل به دیه می‌شود.

«لکن لابد فی الاقتصاص کسرها بما یحصل به المماثلة کالآلات الحدیثة، و لا یضرب بما یکسرها لعدم حصولها نوعاً».

حال اگر کسی، دندان فردی را کند و اتفاقاً در آمد- هر چند پزشکان می‌گویند در نمی‌آید، ولی گاهی در می‌آید- در اینجا چند مسئله مطر ح است، آیا اگر دندان کسی را کند و خود جانی فرار کرد، تا دسترسی به او پیدا کنند،‌دندان مجنی علیه در می‌آید،‌آیا حق قصاص ساقط است یا ساقط نیست،‌آیا می‌تواند قصاص کند یا نه؟

فرع اول: حال اگر ما بخواهیم قصاص کنیم، آیا قصاص ساقط است؟،

فرع دوم: این است که دندان ناقص درآمد نه کامل، متغریة ناقصة، یعنی کامل در نمی‌آید، آیا در اینجا باز هم قصاص نیست.

فرع سوم این است که کامل در آمد، آیا قصاص است یا نه؟

پس فرع اول: آیا روییدن دندان قبل از قصاص موجب سقوط قصاص است یا نیست؟

فرع سوم اینکه: در آمد، اما ناقص،

فرع سوم، دندان به طور کامل در آمد، آیا قصاص ثابت است یا نه؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo